همراهی و سازش ِ بی شرمانه ی امریکا با "طالبان افغانی"
آیا این سازش ـ شامل طالبان ایرانی هم خواهد شد؟


بهنام



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱ آبان ۱٣٨۹ -  ۲٣ اکتبر ۲۰۱۰


آنچه در گذشته تردید ناپذیر بوده وهنوز نیزهست وشاید هم در این ساختار,حالا حالاها بماند , بی پرنسیپی امریکا در مطامع استراتژیک کوتاه و بلند مدت ِسیاسی و درعرصه های نابرابراقتصادیست. به ویژه این الگوی یک اصل پایه درفرهنگ ِ هار ِنظامی وجاه طلبانه ی اوست که با تلاش ممتد وپیگیرش برای حفظ وتداوم تسلط برقدرت اقتصاد ِ مالی ـ سیاسی ِ گلو بال و آزاد جهان , و پیشبرد همین روش و نیات ضدبشری اوبوده است, که اومی خواهد به هر وسیله ممکن هم شده , حالا توسط اهرم ِتهدید ویا تطمیع که همان سیاست ِشیرینی و شلاق باشد , باامید به تثبیت خود وتقویت ِ حکومت های در حال فروریزی ِدست نشانده و ِبشدت ارتجاعی وضدمردمی خود کمک کند و همزمان با آنان , به سرکوب,تضعیف و تهدید نیروها وهر جنبش فراگیرملی در کشورهای مستقل وضدامپریالیست های به قول او یاغی است,بایستد ومفتخر به این حمایت ها"جنایات" هم باشد . در نتیجه ی این روند بلند وسراسر بی آبرو وروسیاه بوده و است که سرکردگی و فرمانروائی بلامنازع این کشور با یاری و همراهی مشتی خائن و خودفروش که اغلب منفور مردم دیار خود بوده وهستند , توانست پایگاه های امریکابه بیش از تعداد کشور های جهان رسد واورسمن صاحب بزرگترین مراکز دفاع ازمنافع سیاسی,نظامی و اقتصادی خود را در پهنه ی قاره ها ی دور دست, رقم واقعی زند وبار سنگین این جهانگیری را با زور و مکر برگرده ی مردمان جهان سوارو بدین وسیله یکه تازی های آمریکا را تامین نموده وعملن اوبی رقیب مانده وبراراده ی جهان عقب مانده ومعترض استوارشده وتا کنون هم بر بالای سر آنها باقی بماند!؟

از این تبخترو برتری طلبی از زمان شکل گیری نوپای اش درعرصه ِجهان ِ قدرت , یعنی از گذشته تا به حال , غرور ِ وحشی ودیوانه ی اورا همراهی کرده و ما ایرانی های چند نسل , به اندازه ی کافی از دسیسه های آنان آگاه وازپیآمد ِ آسیب و خسارت های جبران ناپذیر ناشی از آنها , در طول تاریخ خونین و دردناکمان به کرات , ناگزیر ِتحمل ِ سخت ِ   شکست مبارزات خونین مان گشته ایم . وضع آشفته ی گذشته وحال کشور وحاکمیت سیاسی ـ ارتجاعی دیروز وامروز ما نیز, مستقیمن محصول حمایت ,چپاول ,سرکوب و دخالت های این کشور و هم پیمانان او در گوشه گوشه های صد ساله ی این مبارزات دموکراتیک است که با دستان خونین و آلوده به جنایات متعدد دولت های آن , فقط و فقط برای سودوبقای تحکیم منافع اقتصادی و سرکردگی سیاسی امریکا در تسلط برمنابع و مراکز مهم مالی کشور ما وجهان گره خورده و به پیش رفته است . در صورتیکه همگان می دانند : این کشوردر تمام این دوران تلخ کشت و کشتار و جنگ طلبی, هرگز مورد تهدید ,آسیب ویا حمله ای از سوی هیچکدام از کشورهائی قرار نگرفته , که آن کشور ها و سرزمین مردم اش اینک, تبدیل به حیات خلوت امریکا بوده , شده و یا هم اکنون می باشند.!؟

این سلسله مقابله های جهانی علیه خواست ملل زیر ستم وزنجیره ی سلطه گری او , همیشه و همچنان در عرصه و صحنه های مداخلات سیاسی , اقتصادی دولت های امریکا برای اعمال رهبری جهانی اش, بی شرمانه تاکنون فعال و ادامه داشته است . سرنوشت کشور ما نیز(نظیر بسیا ری دیگر کشورهادر سطح دنیا) بازیچه ی طمع سیری ناپذیر و قلدری بی پروا ی آمریکا بوده و دولت های او, با دخالت های مستقیم سیاسی نظامی خود درکشور ماواقصا نقاط جهان , پیگردست در امور داخلی کشورها برده ونظارت مستقیم داشته اند ویاگاهن باترور, طرد وسرنگونی رهبران دولت ها ی مردمی ,سعی درحفظ و جاگزینی مهره های فرمانبرو مطیع خوددربرابر خیزش های ضددیکتاتوری کشورها, تمامی تلاش انقلابیون وانقلابات دموکراتیک و شرایط های مناسب ِعبور ِحساس و سرنوشت ساز ِگذشته تا به حال ِ اغلب کشور ها را,این ژاندارم زورگوی جهانی سوزانده ومانع اصلی و واقعی هرگونه تحول ِساختارشکنانه و مردمی بوده و درمقابل هرتحول کوچک وبزرگ سیاسی ـ اقتصادی ِ که نا همآهنگ با منافع اوبود,بسیارنا شکیبا گشته و به سرعت دست به توطئه و اسلحه گشته است.

نکته ی مهم و شایسته ای که اکنون ودر این وضعیت امکان ِعبور ِ ازدیکتاتوری دینی به اراده ی گسترده ی اجتماع ی ـ طبقاتی بدل ومهیا شده است باید بسیارجدی بررسی شود ونقش ِحیاتی این تحلیل ها وبه دنبال آن آگاهی رسانی به مردم ,دراین شرایط خطیر کشورمان امریست که باید شامل افشاگری های تمام آن موارد جنایات گذشته ی امریکا و توطئه های در بین راه ِآتی ِهر دویشان "آخوندی و امریکائی" نیزباشد, حتا اگر درحد" حدس و گمان" ضروریست با هوشیاری , مورد توجه دقیق و بررسی انتقادی امروزمان قرارگیرد تا مگردوباره غافل گیر نشویم. زیرا که کاسه لیسان امریکائی و آخوندی در داخل و خارج کشور, منتظر چنین فرصت وغفلت نیرو های مستقل انقلابی در بزنگاه تاریخسازی ِ آینده کشورمان می باشند, جریان هائی "در بهترین حالت "خوشبین و ساده لوح که مترصد و بیقرار حمایت امریکا وبه دخالت چندباره اودربرابرحرکت تاریخ وآینده سازان این کشور امیدوارنشسته اند!

نیازبه تاکید بیش از این ندارد, که سیاست خارجی کشورامریکا برای ماجهانیان ِمظلوم , فقیر ِغارت و قتلعام شده و همه ی نوع دوستان آگاه و مترقی هم به همان میزان, آنان نیزاین کشور ودولت هایش را مظهرکشتار, فساد, تباهی و جنگ وویرانی های گسترده دراقصا نقاط آشوبزده ی جهان دیده ومی دانند و برای ما نیزمسلم است و مهم هم نیست که کدام جریان ِ حزبی ویاشخصیتی در راس قدرت دولتی امریکا, حکومت کرده ,میکند ویادر آینده در راس آن قرار گرفته واونیز همچون "اوباما"ایجاد امید به تغیر دهدو یا ندهد , تجربه های تاریخی همه ی جهانیان با توجه به این سوابق روسیاه , خونین وبه شدت وابسته ونیازمند به تولید سلاح های پیچیده ی ضد بشری و تقویت سیستم میلتار یستی و به تبع آن , تداوم ِ حفظ حیات , بااین روش باجگیر وزالو منش,همه ی مردمان آسیب خورده بر این عقیده بوده وهستند که(ساختار سیِاسی ـ اقتصادی امریکا) برز گترین اهرم رهبری جنایات ِمالی ومولد تفکر هار ِ جهان خواری سرمایه واس فرماندهی وحشیترین ِخشونت , بی آبروی ِنظامی ودر قله ِرهبری هم پیمانانش در ناتو, سارق ِهستی ِ مردم محروم ِ جهان در هر گردنه ی عبور حساس تاریخی شان به سوی آزادی و استقلال بوده واینک نیز همچنان هست وما شاهددستان بلند قاره ای و خونین او" ازامریکا تا آن سر دنیا" در این ساختاردیوانه ی وحشی وقیم ِدموکراسی ِ سلطه گرجهانی هستیم, اودر هرمکان و زمانی در این کره ی زمین بوده , حضوری بی رحمانه داشته ودارد وغیر از این نیز از اووهویت اش متصور نیست و نباید هم باشد" شرط مخالفت با چنین باورمحکم و مرزبندی با امریکا ـ در صورتی مقبول است که "او یا جریان های موافق" وابسته منافع مشترک با امریکا نباشند و تاریخ تا کنونی خود واین کشور را خوانده واگر بازهم با این دعاوی نگارنده همچنان مخالفت داشته باشند , در آنصورت شرط بعدی ضروری "یقین" یافتن از سلامت روان ـ آن " فرد و جریانی"است که به نظرم باید از آن "روان سالم بیدار" که نیاز عصر ماست بی بهره مانده باشد.
حالاباز هم می گوئید نه , ونگرش و برداشت مرا نمی پسندید ؟ باشد ,اما لااقل دلیل این همه کشتارو ویرانی تام و تمام افغانستان را,بعد از این جنگ طولانی امریکا و متحدانش با طالبان را توضیح بدهید وبرای همگان روشن کنید : اگر قرار بود بر اساس پرسیپ های امریکا ـ طالبانیسم و حکومت ضد بشری آنان می بایست نابود شود ,چرا حالا ـ آنهم پس ازاین همه خسارات جانی و مالی , امریکا اسباب دعوت وخواهان به همکاری طالبان با رژیم کرزای را, ابتدادر پشت پرده سازمان داده و امروز هم علنن باآنان سازش و آنان راتائید و مورد پشتیبانی رسمی قرار می دهد؟ با کدام دلایل وپرنسیپ می شود این دو اقدام گذشته و حال آمریکا را موجه دانست ؟تازه کدام تضمینی وجود دارد که امریکا با این بی پرنسیپی , در تدارک حمایت جدی از اسلام سیاسی درایران و دیگر کشور های مسلمان نباشد؟ هوشیاری همگان را می طلبد ـ اما: آینده ای نچندان دور پاسخ این سولات را خواهد داد.