از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : سلام عمو کاظم
نگاهتان سر شار است از مهر انسانی. و این دست آدمیان در زمانه ی پر از صورتک دو قرن ما، عموماً تنهایند؛ گرچه زیبا جهانی را در جیب جان، در نهان دارند.
باری، آنچه عموماً با تلنگری از اعماق شما بر خاسته، به سر آمده، بر دفتر می نشیند؛ زیبا و پاک است، چون برفی تازه باریده در حیاط دهقانی در شمال ایران، که پر از درختان همیشه سبز نارنج است.
به همین خاطر، اینگونه مردمان، حتی در تنهایی خود، جمعی بزرگ اند! که بسیار گاه، این جهان تنها، به دیوار خانه ی هستی شان، تکیه می کند استوار و پناه جو.
و این داستان را اگر بگویند، جزء به جزء، و مو به مو، بیشک ماندگار، کلیدر کتابی گردد عظیم.
همیشه پیروز و شاد و شکفته باشید چو بهار!
شعر شعر، گل گل، گفته باشید چو بهار!
٣۱٨۵٨ - تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱٣٨۹
|