سهم گریستن وباران
برای آنکه به صفی عا شقانه سفر می کرد


محمود معتقدی


• جایی که آواز دریاها
به چشم های تو
باز می گردند
پرندگان
خاطرت را
دوباره به یاد می آورند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٨ خرداد ۱٣٨۵ -  ۲۹ می ۲۰۰۶


جایی که آواز دریاها
  به چشم های تو
  باز می گردند
  پرندگان
  خاطرت را
  دوباره به یاد می آورند
  میان دریچه هایی
  پراز کوچه های آبی
  وقتی تو
  با سکوت های  آسمان
  به روزهای این بهار
  به صفی عاشقانه
  سفر می کنی
  هیچ کس
  از صدای زمستان های تو
  حرفی نمی گوید
  سهم گریستن و
  باران
  انگار
  فرصتی برای رویاهای تو
  بود
  مردی که در ایستگاه های جهان
  از غروب شانه های تو
  بر می گشت
  باری
  چقدرخاموشی و
  دریا را
به تلا طم گیسوان تو
  پیوند می زد
من اینجا
  به یادت می آورم
  پاییز های دوست داشتن و
  عصر هایی که
  از ادامه خیابانی سرخ و
  شاید هم
  کمی سبز
  به دیداری همیشه
  پا می گشود
  آه
  اینک بهار دیگری ست
  ما
  از کدام پرواز های خاطره
  به خانه
  باز می آییم
  نگاه می کنم
دیگر
   غوغای وطنی
  برپا نمی شود
  
محمود معتقدی
بیست وششم اردیبهشت٨۵