پیام اسماعیل خوئی به مناسبت آغاز به کار تلویزیون من و تو



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۹ آبان ۱٣٨۹ -  ٣۱ اکتبر ۲۰۱۰


 
دوستِ فرهیخته ام حسن جانِ اعتمادی:

درود بر تو.
آغاز شدنِ کارِ تلویزیون " من وتو" را شاباش می گویم به خانم و آقای عباسی، به خانم گوگوش، به خودت،به پسرِ هنرمند ت رها جان،به همه ی همکاران و یارانِ تان، به مردمان و به ویژه به جوانانِ میهن ِ ستم زده و غم زده ام. دستِ شما درد نکند.
همان چند ساعتی که پریشب و دیروز به تلویزیونِ شما خیره ماندم بس بود برای رسیدن ام به این باوره که کارِ "من وتو" خواهد گرفت و بالا خواهد گرفت.
و چنین خواهد شد، چرا که برنامه های شما – چنین که پیداست – همه در راستای "فرهنگِ زندگی" پیش می روند:
در برابرِ "فرهنگِ مرگ"، که فرمانفرمایی ی آخوندی بیش از سی سال است که می کوشد تا آن را بر و در زندگانی ی مردمان و به ویژه جوانانِ ما سایه افکن و فرا گیر کند.
"امام" خمینی می خواست مردمانِ ما ،یکجا،"ملّت گریه" باشند. و چنین بود که در ایرانِ آخوندزده ، شادی ممنوع شد، موسیقی ممنوع شد، رقص، سینما، تاتر و دیگرهنرهای شادی بخش و رامش آور به طور کلی – چون کارهایی شیطانی – ممنوع شد و شد آنچه می توانست نشود و کاش نمی شد:
گرفتار آمدنِ مردمان و به ویژه جوانان ِ ما به دو گانه کرداری و دو گانه گفتاری: گونه ای بودن در خیابان و گونه ای وارونه ی آن بودن در خانه. آلوده شدن همه چیز و همه کس به کژی و دروغ."بسته شدن درِ میخانه و گشوده شدنِ درِ خانه ی تزویر وریا "، به گفته ی حافظ.

و خوشا که تلویزیونِ "من وتو" - به پیروی از رهنمودِ انسانی ی آن خُنیاگرِ باستانی که اشک از گونه می سترد وساز بر می گرفت و می فرمود:" ابا این تیمار، اندکی شادی باید"- آمده است تا اندکی رنگ و آهنگ به زندگانی ی خاکستری بل که سیاه و خاموشِ مردمان و به ویژه جوانان ِ ما بیفزاید و می رود تا لب هاشان را به لبخند بیاراید و دل های خسته و تاریک شان از تلاش و چالشِ روزانه را به دیدنِ رخشه هایی از زیبایی و هنر شاد و روشن بدارد.
و می دانم که روبه راه شدن ِ "اطاق خبر" ،بیش و پیش از همه، برآیندی ست از کوشش ِ توانفرسای خودت- حسن جان!- در راهِ هر چه آماده تر کردنِ گزارشگران ِ خبرها در این "اطاق" .
وامیدوارم آزار نبینی و آزرده نشوی از این که برخی گویندگان ات گهگاه تپق هم می زنند و خطا هم می کنند. این از ویژگی های گزیر ناپذیرِ تازه کار بودن است. جا خواهند افتاد . خواهی دید.
خسته نباشی، دوست من.
برای ات شکیبایی ، پایداری ، خستگی ناپذیری و پیروزی آرزو می کنم.

دوست تو
اسماعیل خویی
سی ام اکتبر ۲۰۱۰-۱۰-٣۰ ،
بیدرکجای لندن