تعیین راه آینده در مقایسه دو انتخابات


اردشیر زارعی قنواتی


• نتیجه انتخابات برزیل تعیین راه آینده در بستر وضعیت موجود خواهد بود در صورتی که نتایج احتمالی انتخابات پارلمانی آمریکا تحت تاثیر یاس از نهاد قدرت و نبرد دو جنبش مدنی نومحافظه کار - لیبرال در یک بستر تقریبا متصلب حزبی و سیاسی است که هم اینک رضایت طبقات رای دهنده را پاسخ نمی دهد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٣ آبان ۱٣٨۹ -  ۴ نوامبر ۲۰۱۰


دور دوم انتخابات ریاست جمهوری برزیل در روز یکشنبه ٣۱ اکتبر برگزار شد و خانم "دیلما روسف" کاندیدای حزب چپگرای کارگران با ۵۵ درصد آراء پیروز شد. رقیب روسف در دور دوم آقای "خوزه سرا" کاندیدای حزب راست میانه ی سوسیال دمکرات بود که تنها توانست ۴۵ درصد از آراء را کسب کند. تقریبا هم زمان در ۲ نوامبر انتخابات میان دوره یی کنگره آمریکا برگزار می شود و از هم اکنون پیش بینی ها حکایت از افول حزب دمکرات و توفیق جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان و سنا می باشد. هر چند که بیشتر نظرسنجی ها دال بر کنترل مجلس نمایندگان توسط محافظه کاران است اما می بایست منتظر نشست تا پس از اعلام نتایج، برآورد نیروها در قوای مقننه آمریکا و موقعیت تازه رئیس جمهوری را تحلیل کرد. پیروزی چپگرایان در انتخابات ریاست جمهوری برزیل بیش از هر چیز مدیون ٨ سال دوران زمامداری "لویس ایناسیو لولا داسیلوا" رهبر حزب کارگران بود که این کشور را در شاهراه رشد و توسعه اقتصادی قرار داده و به مطالبات عینی اکثریت طبقات کارگری و متوسط جامعه پاسخ مساعد داده بود. در یک انتخابات آزاد که صندوق رای بدون هیچ خدشه یی تبلور خواست مردم می باشد، پاسخ مثبت به روند قبلی نشاندهنده موفقیت همان مسیر در دستیابی به اهداف ملی در درون سیستم حاکم تلقی می شود. تاکید و اصرار دیلما روسف مبنی بر ادامه راه و سیاست های لولا داسیلوا، در دوران زمامداری خود، در واقع تبدیل انتخابات ریاست جمهوری به یک همه پرسی ملی بوده است که نتایج آن گویای درستی و تمایل افکارعمومی نسبت به آن را گوشزد می کند. اهمیت تاثیر و تایید دوران ریاست جمهوری لولا بعد از ٨ سال از سوی رای دهندگان برزیلی در انتخابات کاملا آزاد، آنجا نمود بیشتری می یابد که وی رویای تغییر در ساخت سیاسی کشور را به درستی تعریف کرده و موفق به تحقق آن گردید. چنانچه انتخابات ریاست جمهوری برزیل با انتخابات پارلمانی ایالات متحده مقایسه گردد که قرار است در روز سه شنبه برگزار شده و از هم اکنون پیش بینی می شود که حزب دمکرات و دولت "باراک اوباما" در بهترین شرایط با افول نسبی مواجه شوند، این واقعیت خود را بروز می دهد که اهداف ذهنی زمانی که در عرصه پراتیک نمود عینی نیابد، منجر به نتیجه دلبخواه نخواهد شد. جدا از هارمونی - گسست در دو موقعیت متفاوت نسبت به عوامل ذهنی و عینی در این دو انتخابات می بایست به موقعیت و شرایط متفاوت دو کشور در خصوص تاثیر نهاد قدرت در تحقق اهداف و شعارها نیز توجه لازم مبزول گردد. برزیل به عنوان یک کشور در حال گذار و قدرت نوظهور بستر لازم برای تغییر و "انتخاب راه" را برای منتخب مردم هموار می کند در صورتی که آمریکا در موقعیت متفاوتی قرار دارد. ساختار کاملا تثبیت یافته آمریکا تحت هیچ شرایطی به اوباما اجازه ی تغییر به مفهوم واقعی کلمه را نمی داد و به عکس تصور عمومی و نارضایتی حامیان اصلی وی نسبت به عدم تحقق شعار تغییر، به نظر می رسد که گام های کند در مورد بیمه های همگانی، جنگ عراق و افغانستان، تعدیل های مالیاتی و بهداشت عمومی به هر حال یک موفقیت نسبی در این مسیر بوده است که زیر سایه رکود اقتصادی و رادیکالیسم به حق نسل جوان حامی وی کم رنگ مانده است. از طرف دیگر برزیل به عنوان یک قدرت نوظهور با پتانسل بالا جهت رشد و توسعه این امکان را در اختیار لولا داسیلوا و جانشین وی خانم دیلما روسف قرار داده و می دهد تا به دور از رکود جهانی اقتصاد در مسیر شکوفایی اقتصادی برنامه های اعلام شده خود را اجرایی کنند. آمریکا به عنوان بزرگترین هژمون بین المللی که در شرایط کنونی با رکود اقتصادی روبه رو است، درگیر دو جنگ بزرگ عراق و افغانستان می باشد، در مرکز ثقل رقابت با قدرت های سنتی و نوظهور قرار دارد و میراث دار تفوق عرصه سیاست در بستر منازعه در عرصه داخلی و خارجی می باشد، دست دولت اوباما برای مانور را به میزان زیادی بسته است.                                                            
نتیجه انتخابات برزیل تعیین راه آینده در بستر وضعیت موجود خواهد بود در صورتی که نتایج احتمالی انتخابات پارلمانی آمریکا تحت تاثیر یاس از نهاد قدرت و نبرد دو جنبش مدنی نومحافظه کار - لیبرال در یک بستر تقریبا متصلب حزبی و سیاسی است که هم اینک رضایت طبقات رای دهنده را پاسخ نمی دهد. برزیلی ها به یک موفقیت تقریبا از پیش تعیین شده رای مثبت داده و یک ادامه دهنده را برای ادامه همین مسیر انتخاب کرده اند در حالی که رای دهندگان آمریکایی در هر دو طیف موافق و مخالف نسبت به شرایط موجود وضعیت انفعالی و مبارزه جویانه از خود بروز می دهند. هم اکنون خانم روسف در یک بستر تقریبا آماده و مساعد بر اساس یک تجربه موفق می تواند دوران ریاست جمهوری خود را در یک محیط کم تنش آغاز کند و در کوتاه مدت به اقبال عمومی نسبت به برنامه های خود مطمئن باشد. این در حالی است که وی نسبت به دور اول ٨ درصد رای اضافی کسب کرده است و رقیب وی حدود ۱۲ درصد از این آرای بینابین که بیشتر به سبزهای حامی "مارینا سیلوا" تعلق دارد را از آن خود کرده که همین موضوع با توجه به خاستگاه طبقاتی و اجتماعی سبزها می تواند زنگ خطری برای گسست در آینده جناح فراگیر چپ ملی تلقی شود. در آمریکا حتی اگر دمکرات ها بر طبق سنت ادوار گذشته روسای جمهوری در دو سال اول زمامداری خود کنترل کنگره را نیز از دست داده و با مشکل حاکمیت دوگانه مواجه گردند، با توجه به سرریز شدن مسئولیت بخشی از ناکامی ها در ساخت حاکم به سمت جمهوریخواهان، در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری می توانند با قدرت مانور بیشتر از زمان کنونی گام در مبارزه بگذارد. به تعبیری به جهت ساخت ثبات یافته و تقریبا متصلب نهاد قدرت در واشینگتن شاید شکست نسبی امروز مقدمه بازگشت به خویشتن حامیان اوباما بوده و تضمین کننده ی پیروزی فردای آنان محسوب شود. نکته مهمی که در انتخابات آمریکا می باست فراتر از رقابت بین دو حزب دمکرات و جمهوریخواه به آن توجه کرد ظهور دو جنبش مدنی قدرتمند و بدیل در قالب تی پارتی و جنبش "احیای عزت و دین" در طیف نومحافظه کار و جنبش "احیای عقل و منطق" در طیف چپ لیبرال می باشد که انحصار دو حزبی ساخت سیاسی این کشور را دگرگون خواهد کرد. انتخابات ریاست جمهوری برزیل نشان داد که جناح حاکم و حزب کارگران با پیوند عامل ذهنی و عینی ارتباط ارگانیکی خود را با طبقات رای دهنده حفظ کرده است و انتخابات پارلمانی آمریکا نشان خواهد داد که عدم هارمونی این دو عنصر لازم و ملزوم موجب بروز شکاف و انفعال بین راس و بدنه در ساخت سیاسی – اجتماعی خواهد شد. به همان میزان که برای اولی ادامه راه تجربه شده و موفق قبلی یک امر اجتناب ناپذیر خواهد بود برای دومی تجدیدنظر در مسیر فعلی و درس گرفتن از هزینه های به بار آمده از مماشات در تحقق شعار تغییر می تواند برای موفقیت آتی آموزنده به حساب آید.