رقص قو
با عشق به نسرین ستوده
زیبا کرباسی
•
آشفتهای چگونه آشفته که این گونه
موهایت روی هوا راه برود و امضاها ی غریب بگذارد
پرکنده ی چگونه پرکنده این گونه که
بال بال بزنی بالی نزنی
در روزهای این روزها روزهای من نیست
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۲ آبان ۱٣٨۹ -
۱٣ نوامبر ۲۰۱۰
با عشق به نسرین ستوده
این شعر گوشهٔ چشمی دارد به دو شعر کلاژ ۱۰ و زیبا که سالها پیش سروده ام
زیبا کرباسی
رقص قو
آشفتهای چگونه آشفته که این گونه
موهایت روی هوا راه برود و امضاها ی غریب بگذارد
پرکنده ی چگونه پرکنده این گونه که
بال بال بزنی بالی نزنی
در روزهای این روزها روزهای من نیست
این که آینه شوخی بیماری ست
وقتی باز چشمت پشت سنگها تخم میگذارد
این که دلم روشن ست
مثل هوا پراکنده ام
مثل نور قاطع
پس و پشت رویم دیر مردی صورت مادرم را در دف چرخاند
به سینه ام فشرد و
نور در دایرهام ریخت
این که چشمانم را بست
تا بخوابم و خواب دیگری ببینم
و آن حلقهٔ نورانی را از حلقوم حلقههای تاریک بچینم
کلاه خودهای سنگی را تکان ندهم
تن پوشهای آهنی را زیر برقگیر بگذارم
مارهای افعی را پشت شیشه نگه دارم
این که راز را به هفتمین قلب آسمان سیمرغ بسپارم
سپردم
هوا را از جای شأنههایم پاک کردم
با نوک پا نوک پا
آنقدر فاصلهها را برداشتم صفحه سپید شد و
نور مرا به رقص قو دعوت کرد
سروده را با صدای شاعر بشنوید:
www.akhbar-rooz.com
|