میلاد سحر


ناصر فریمنی


• تو آمدی و شور هستی با تو آمد
تو آمدی و کهکشانی شد چراغان
تو آمدی ای افتخار فصل پائیز
تو آمدی ای احترام ماه آبان ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۷ آبان ۱٣٨۹ -  ۱٨ نوامبر ۲۰۱۰


 

تو آمدی و شور هستی با تو آمد
تو آمدی و کهکشانی شد چراغان
تو آمدی ای افتخار فصل پائیز
تو آمدی ای احترام ماه آبان

چشم سحر در آن خزان نیمه کاره
روشن شده بر روی مهمانی بهاری
در خانه همسایه میخواند خروسی
چهچه زنان در گوشه ایوان، قناری

مردی به شادی میخروشد: آه! دختر!
دیدی خدا آخر مرادم را به من داد
او آمد و اسم خودش را با خود آورد
ای نازنین همسر، تنت سالم، دلت شاد!
***
امروز من در سالگرد آن خوشامد
شادم که هستم مونس و خدمتگزارت
امیدوارم باب و مامت سال دیگر
باشند در این روز فرخنده کنارت

من آنچه در ذوق و توان و همتم بود
صرفِ شکوهِ جشنِ این میلاد کردم
از کول و کت افتادم و کشتم خودم را
تا بیست و هشت تا بادکنک را باد کردم!
---------------