ولایت فقیه: محنت و شدت گامی بسوی فضل الهی


فیروز نجومی


• تکرار و تمرکز، بخش خود نفروخته ی ملت را عادت میدهد که آنچه از ولایت به یک گوش میرسد از گوش دیگر بسرعت خارج سازد. این بی تفاوتی و آن جیره خواری نتیجه گفتمان تکرار است و تمرکز. این تراژدی ایرانی مسلمان است که آنچه تکرار میشود، محنت است و شدت، رنج است و درد و سختی، نه لذت و شور و مستی، نه صعود و نه تسخیر قله های شکوهمند آزادی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲ آذر ۱٣٨۹ -  ۲٣ نوامبر ۲۰۱۰


تکرار و تمرکز، دو وجه برجسته ی کلام الله است در کتاب قرآن. که هیچ چیز و هیچکس نیست مگر الله. الله مالک است بر هستی و نیستی و نیز نور و تاریکی. که ارباب دو جهان است، بیرون و درون، دوزخ و فردوس. که الله رحیم است و رحمان. هم دهد کیفر و هم گیرد انتقام. نیز هم باید هراس الله را به دل بگیری و هم امید به او ببندی. که الله حقیقت است و غایت و نهایت. که هیچ نخواه و نجوی، مگر الله. چرا که او مرکز است و همه چیز باز میگردد بسوی او. مسلمان نیز گوید و کند آنچه الله فرمان داده است. مرکز را الله قرار دهد و یکتایی و یگانگی الله را به قیمت انکار خویش پیوسته تکرار کند. این است که قرائت قرآن را نیازی نیست به فهم و درک، چون در ان چیزی بیشتر از تکرار یکتایی و یگانگی الله در دایره ی هستی، نجویی.

تکرار و تمرکز نیز در گفتار علما و فقها باز تابی درخشان دارد. چرا که در تکرار و تمرکز مراتب اجتهاد را تا مرتفع ترین نقطه طی نموده و خود جلوه ی الله گردیده اند. یعنی که نشان الله و یا آیت الله شده اند. پس چه تعجب اگر تکرار و تمرکز را در گفتار ولی فقیه، مشاهده کنیم. هر بار که به منبر میرود، چه در سفر و چه در حضر، خطابه هایی که ایراد میکند اگر چه دارای ظاهری تازه اند اما در اصل تکرار همان مطالب و موضوعات قدیمی است که به یک نقطه ختم میشود، به ولایت و ارزشها و باورهای دینی که آنرا زاده است.از آن جمله است مفاهیم و معانی تکراری: ایمان و پایبندی به ارزش های الهی رمز پیشرفت و سعادت و خوشبختی، نیاز جامعه به عبودیت و انضباط اسلامی، شرایط بحرانی و نیاز به جهاد و شهادت، نیاز به تحمل سختی ها، ایثار گر ی در برانداختن کفر و دشمنان دین اسلام، دشمن بیرونی، شیطان بزرگ و فتنه انگیز ی اش در درون ، تبریک گفتن به خویش و هوش ذکاوت مردمی در براندازی بزرگترین فتنه تاریخ علیه اسلام و در هم کوبیدن آن در ٨٨، ظهور دوباره تمدن اسلام و افول تمدن غربی، .پیروزی اسلام بر تمدن غرب ،از بیخ و بن برکندن ریشه ی بی دینی و دین ستیزی از جمله علومی انسانی.

ولی فقیه که هفته ی پیش به شهر تاریخی اصفهان که اسلامیت بر در و دیوار ش نقشه بسته است، سفر نموده بود. بار دیگر در برابر خیل به ظاهر شیفتگان و خوشآمد گویان، برجسته میان آنان البته قداره بندان، با نقاب ایثار گر و جهاد گر، به تکرار همان معانی و مفاهیمی که در بالا لیست شد پرداخت اما مناسب مضمون "عید قربان.،" روزی که ابراهیم تیغ را بر گردن فرزند خود میگذارد تا خون او را برای خشنودی و رضای الله بریزد. سالیانه جشن و سرور بپا میکنیم. الله را سپاس گوییم که ابراهیم و فرزندش را مورد رحمت و رحمان خویش قرار داده و ریختن خون گوسفند و یا شتری نیز تواند که او را شادی و رضایت آورد. بنابراین، چه زمانی برای خطبه گویی برای مردم اصفهان و ایران و جهان بهتر از زمانی که ایثار گری، تسلیم و اطاعت در آن نقش بسته است، زمانی که الله بندگی و عبودیت انسان را به آزمایش میگذارد.

کلیه ی خبرگزاریها، روزنامه ها و رادیوها به نقل از «پایگاه اطلاع رسانی بیت رهبری» گزارش میدهند که:

«رهبر انقلاب اسلامی با تبریک عید سعید قربان به ملت مومن و ایثار گر ایران و همه مسلمانان جهان، درک حکمت عید قربان را، راهگشای عرصه های مختلف زندگی «فردی و ملی» دانستند و افزودند: ایثار عظیم حضرت ابراهیم (ع) و قدردانی بزرگ الهی از آن پیامبر حق، نماد این حقیقت حکمت آمیز است که پیمودن راه تعالی و پیشرفت و عروج، بدون گذشت و ایثار امکان پذیر نیست.»

روشن است که این فراخوانی ست به تسلیم و اطاعت. که ولی فقیه روضه ی دینی میخواند، یعنی روضه ای که زبان آن قدرت است و حقیقت مطلق. زبان تکرار است و تمرکز. زبان سحر است و جادو. چرا که تکرار و تمرکز عقل و خرد را از فعالیت باز میدارد به تعطیلی میکشاند و با خوی و عادات مان عجین میگرداند. بندرت اتفاق میافتد که ولایت فقیه وارد مقوله ای بجز مقوله تسلیم و اطاعت، تقلید و تبعیت، سکوت و خاموشی، جهاد، شهادت، شده باشد. ولی فقیه هرگز درد بیکاری را زیر پوستش تجربه نکرده است. دستان ش هرگز به کار آلوده نگردیده است. او همیشه از ثمره نیروی کار دیگران بهره بر گرفته است. به جرات میتوان گفت که او از ارزش «کار» چندان با خبر نیست. نداند که کار یعنی زندگی، کار یعنی غرور و سر افرازی. اگر هم از ارزش کار با خبر باشد، کار نمیتواند در زمره واژگان قدرت و دین قرار بگیرد. این است که با نیروی کار انسانی بیگانه است. قدرت آفرینش را نه به نیروی کار انسان که به الله نسبت میدهد. آیا جهاد و ایثار گری برای ملیون ها بیکار و فقیر. دارای چه معنایی میتواند باشد؟ مگر میتواند خفه کردن ناله در گلو، چیزی دیگری باشد. منظور ولی فقیه از ایثارگری، تحمل درد فقر و بیکاری ست بدون آنکه دهان به اعتراض بگشایی. تحمل درد فقر و بیکاری یعنی، تحمل ذلت و خواری. نیز شاید بندرت واژه ی «تورم» و یا «گرانی» از دهان ولایت بیرون آمده باشد. اگر چنین اتفاقی رخ داده است بمنظور انکار وجود گرانی بوده است و نه تایید آن. البته ولی فقیه از درمان درد گرانی بخوبی آگاه است: کم خواستن یا نخواستن بطور کلی، یعنی "الگوی مصرف." ایثار گری برای انسانهایی که از ابتدایی ترین حق و حقوق خود محرمند، چه میتواند باشد؟ چه ایثار ی عظیم تر از سکوت و خاموشی و تنزل به سطح حیوانی؟

«پایگاه اطلاع رسانی بیت رهبری» گزارش میدهد که:

«ایشان، فلسفه امتحانهای مستمر الهی را، دستیابی افراد و ملتها به مرحله جدیدی از رشد و تعالی خواندند و خاطرنشان کردند: هر فرد و ملتی که از وادی امتحان و «محنت و شدت» عبور کند، به فضل الهی یک گام به مقصد متعالی خود نزدیکتر می شود.»

در زیبایی ادبیات ولی فقیه نباید شک و تردید داشت. یعنی که کلمات او مثل گوهر درخشنده است، مثل "مرحله جدیدی از رشد و تعالی" و یا "فضل الهی.،" " پیشرفت و عروج،" "ایثار گری."اما اگر در درون این کلمات گوهر ین بنگری، چیزی جز پوچ و تهی نیابی. گویی که اینان مفاهیمی هستند و مطلق و همگان از آنان فهم و درکی واحد دارند. تکرار این مفاهیم انکار جهان واقعی و درد و رنجی که در آن نهفته است. با ابزار تکرار شیفتگان خود را وا میدارد که آن جهان دیگر را مرکز هستی خود قرار دهند. چه سعادتی اگر شربت شیرین شهادت را بنوشد. زندگی ابدی پاداش نیستی است و ایثار حیات انسانی.

تکرار و تمرکز بر سخنان درخشنده ی پوک و درون تهی ، البته که فریبنده اند. اما محنت و شدت یک واقعیت پایان ناپذیر است. چرا که ولایت خود اظهار میدارد که هیچ مرحله ای از رشد و تعالی نیست که بی نیاز از محنت و شدت باشد. تاکید و تکرار بر ایثار گری و جهاد گری طرحی ست برای شرمنده سازی و خجلت ملتی که بیزار است از جنگ و خونریزی. تکرار گفتمان قرآنی، «گفتمان نیست هیچکس بجز الله» ابزاری ست برای بسیج و تجهیز شیفتگان سینه چاک قداره بند، برای بخش جیره خوار ملت که در همه ی طبقات و اقشار و گروه ها وجود دارند. اما تکرار و تمرکز، بخش خود نفروخته ی ملت را عادت میدهد که آنچه از ولایت به یک گوش میرسد از گوش دیگر بسرعت خارج سازد. این بی تفاوتی و آن جیره خواری نتیجه گفتمان تکرار است و تمرکز. این تراژدی ایرانی مسلمان است که آنچه تکرار میشود، محنت است و شدت، رنج است و درد و سختی، نه لذت و شور و مستی، نه صعود و نه تسخیر قله های شکوهمند آزادی.