از : علی کبیری
عنوان : ملت ایران، نه ملیتهای ایرانی!
آقای تابان سئوال کرده است: «فکر میکنم شما هم این اصل مسلم را قبول داشته باشید که بدون مشارکت و در نظر داشت خواست عامه مردم، منجمله ملیتهای کشورمان، هیچگونه تغییری در جامعه مان چه از دید رفرمیستی و چه انقلابی امکان ناپذیر است. سئوال اینست که چگونه میتوان میان خواسته های عمومی کل جامعه ایران و مطالبات خاص ملیتهای کشورمان رابطه ای منطقی برقرار نموده و همه آنان را زیر شعارهای واحد گرد آورد؟»
درمقابل، لازمست به ایشان یادآوری کنم که:
۱- طرح جمله ای به صورت قراردادن دو نفی ""هیچگونه"" در ابتدا و""امکان ناپذیر است"" در انتها در جملهی "...هیچگونه تغییری در جامعه مان چه از دید رفرمیستی و چه انقلابی امکان ناپذیر است..." مفهوم جمله رااز نظر منطقی چنین تداعی میکند که "...هرگونه تغییری در جامعه مان چه از دید رفرمیستی و چه انقلابی امکان پذیر است..." این جمله باید به این صورت مطرح میشد: "...هرگونه تغییری در جامعه مان چه از دید رفرمیستی و چه انقلابی امکان نا پذیر است..."
۲- پرسش بالا براساس توسل به چند مغالطهی منطقی، طرح شده است. اولاً- ملّت در چارچوب مرزبندیها، تعریف میشود. اشاره به ملّیتها در محدودهی جغرافیائی کشوری به نام ایران، موید اعتقاد پرسش کننده به تجزیه کشورماست. درغیر این صورت، پرسش کننده میتوانست بجای ملیتها از اقوام ایرانی سخن به میان آورد. ثانیاً- آوردن واژهی "تغییر" نوعی دیگر از مغالطه است که هدف آن مشخص نیست. پرسش کننده باید پیشاپیش مشخص میکرد که براساس کدام منابع آماری، عامه مردم خواستار تغییر هستند واگر چنین است، خواستار چه نوع تغییری میباشند؟ طرح واژهی تغییر، بدون توضیح هدف مستتر درآن، طرحی کشدارو مبهم است که میتواند موجب سرگشتگی مردم شود. ثالثاً- چرا باید تغییر براساس خواست عموم باشد درحالیکه خواست عموم دراین میان مشخص نیست. در فلسطین به خواست عموم گردن گذاشتند وهمگان شاهد هستند که خواست عموم، ایجاد حکومتی اسلامی به رهبری حماس بود. یک روشنفکر فعال در امور سیاسی، نباید براساس شعار صِرف، خط مشی تعیین کند. تازه، طرح شعار مبارزه برای ایجاد دمکراسی وآزادی نیز، طرحی مبهم وکشداراست چون پروسهی دمکراسی وآزادی هم چیزی بی معناست که باز مشخص نمیکند که معیاردمکراسی و آزادی بر چه اصولی استواراست.
امیدوارم این نوشته زیر تیغ سانسور، به شهادت نرسد.
٣۲۷٨۱ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣٨۹
|
از : جانم فدای ایران
عنوان : فدرالیسم و ملتی را تکه پاره کردن بهانه است.
قبل از انقلاب ما خود را یک کشور با یک ملت می شناختیم که فاقد آزادی بیان و اندیشه بود. موارد نقض حقوق بشر را مرتب گزارش می کردیم و نهادهای بین المللی را فرا می خواندیم که به کمک ما بشتابند. با کارت نقض حقوق بشر نظام را سرنگون کردیم که دارای آزادی هایی که می خواستیم ولی نه تنها تمام ازادیهایی را هم که داشتیم از دست دادیم بلکه در عرض چند سال برخی یک کشور و یک ملت بودن ما را هم به چالش کشیده اند!!! چی می خواستیم و چی شد!!! ملت ایران آزادی و دمکراسی ای می خواهد که بر طبق موازین منشور جهانی حقوق بشر باشند. تمامیت ارضی ما هم که جای خود دارد چون کسانی که آنرا به زیر سئوال بکشند خود دانند و ملت ایران که ۸ سال برای حفظ تمامیت ارضی خود چه خونهایی که نداد. دامن زدن به نفرت و ایجاد تفرقه بین ایرانیان زیر هر پرچمی که باشد فقط می تواند بوسیله دشمنان کشور و ملت ایران انجام گیرد که از زمان پتر تزار روسیه و حکومت عثمانی بدنبال تکه پاره کردن کشورمان بوده اند. ایران یکی از کهنترین چهار کشورهای جهان است و هر تنوعی در آن دیده شود طبیعی است و نه مصنوعی مثل کشورهایی که از دل حکومت عثمانی بعد از جنگ جهانی اول درآمدند. اروپا، امریکا و اسرائیل ایرانی یکپارچه و قدرتمند و دمکرات نمی خواهند برای اینکه بدنبال چپاول ثروت های ایران هستند. برای رسیدن به این هدف شوم خود با هم در تکه پاره کردن ایران همکاری می کنند و نادانان با آنها همکاری. ما قبل از انقلاب یک ملت و یک کشور بودیم و فقط آزادی می خواستیم. امروز از هم پس از ۳۲ سال بجای اینکه برای آزادی مبارزه کنیم عده ای وقت ما را هدر می دهند و بحث هایی می کنند که هیچ ارتباطی با آزادی ملت دربند ما ندارد مثل بحث فدرالیسم و ملت. من اینها را بهانه می دانم که توافقی ایجاد نشود تا ایران را گام به گام به فروپاشی بکشانند. به جنبش سبز سکولار دمکرات بپیوندیم تا نه تمامیت ارضی ما زیر سئوال برود و نه بسوی جنگ و فروپاشی ایران سوق داده شویم. جانم فدای ایران
٣۲۷۶٣ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣٨۹
|
از : حیدر
عنوان : از تاریخ یاد بگیریم
آنها که انقلاب صلح آمیز را غیرممکن می کنند
انقلاب قهرآمیز را حتمی می کنند.- آبراهام لینکن
٣۲۷۲۹ - تاریخ انتشار : ۴ آذر ۱٣٨۹
|
از : پیروز پیروزی
عنوان : یک مملکت ، یک ملت دارد
بدون تردید هم مصاحبه کننده و هم مصاحبه شونده میبایست از دانش اجتماعی کافی برای چنین مصاحبه ای برخوردار باشند.
ولی جالب این جاست که شور بختانه هر دو شخص هنوز از آگاهی لازم در مورد مفهوم ملت و مملکت و کشور و اقوام آنطوری که لازمه یک فرد آگاه است توجیح نشده اند.
چگونه میتواند یک مملکت صاحب چندین ملیت باشد. آیا با بکار بردن این گونه واژه تلاش برای جدائی طلبی و بوجود نیآمدن همبستگی در مشترکات نمیشود.
طبیعیست که با چنین فرهنگ و بینشی همانگونه که در سی و یک سال گذشته تفاهمی بوجود نیامده در سی و یک سال آینده هم با همین تراوشات فکری تفاهمی بوجود نخواهد آمد و در این میان بهره را همین حکومتی که کشورمان را بعلت بی خردی فرهیخته گان و روشنفکران تحویل گرفته اند به یکتازی خود ادامه خواهند داد.
بقول آقای تابان
من این موضوع را تایید می کنم که در میان نیروهای سیاسی ایرانی کار همگرایی و اتحاد حتی وقتی هدف واحد است، بسیار به دشواری جلو می رود و با موانعی بر می خورد که شاید بعضی وقت ها دلیلی منطقی نتوان برای آن جستجو کرد. بخشی ازاین موضوع شاید به روحیات و خصوصیات و فرهنگ ایرانی مربوط بشود. رقابت ها و گروه گرایی ها هر چند همه جا هست، اما به نظر می رسد در میان ما ایرانی ها به صورت کاملا افراطی عمل می کند
٣۲۷۱۰ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : رفرانس مقاله
فکر میکنم فراموش کردم رفرانس مقاله را ذکر کنم . بهر حال اگر تکراری ست لطفا حذف کنید.
http://www.phrmg.org/human_rights_and_democracy.htm
٣۲۶۹٨ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : دموکراسی
جناب تابان ,
گرچه با بسیاری از گفته های شما در این مصاحبه موافقم ولی آخرین سوال و جواب احتیاج به توضیح بیشتری دارد. تبلیغ و فعالیت در زمینه سکولاریسم به عنوان داروی درد های ما یکی از بیهوده ترین فعالیت های ممکن است که بار ها به شرح آن پرداخته ام. اما این نظر که دموکراسی تنها داروی درد ها باشد نیز جای تامل دارد.
دموکراسی به مردم بطور جمعی قدرت میدهد که بر خود حکومت کنند ولی آزادی فرد را تضمین نمیکند و دمکرات ها میتوانند بر فرد و حقوق او " قانونا " تجاوز کنند . آنچه حقوق فرد و اقلیت را تضمین میکند منشور جهانی حقوق بشر است که سکولاریسم را نیز در بر دارد. به عبارت دیگر دمکراسی یا اقلا اکثر انواع آن ، مدافع جمعیت و اکثریت ، و حقوق بشر مدافع فرد و اقلیت است. بنا بر این فکر میکنم هرجا به ضرورت دموکراسی فکر میکنیم حقوق بشر را نیز به عنوان مکمل ضروری آن باید در نظر داشته باشیم. نوشته زیر به تفصیل در این باره گفتگو میکند.
٣۲۶۹۵ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣٨۹
|