سخنی پیرامون گفتار هفتگی محمد رضا شالگونی با رادیو سپهر


محمدحسین یحیایی


• روایت گذشته برای اندیشه ورزان امروزی می تواند راهگشای آینده باشد.گاهی روایتگر در راستای دیدگاه های خود برخورد گزینشی می کند و در آرزوی نقش آفرینی با برخورد ایدئولوژک آنهم مبهم با نگرش یکسویه از واقعیت ها دور می شود. روایت تاریخ هنگامی واقعیت را بازتاب می دهد که روایتگر بی طرف. واقع بین امانت دار به تاریخ و رخداد ها باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۱ آذر ۱٣٨۹ -  ۲ دسامبر ۲۰۱۰


همکاری رادیویی و گفتار هفتگی محمد رضا شالگونی از فعالین سرشناس جنبش چپ ایران با رادیو سپهر که طرفداران فراوانی در بین مردم بویژه فعالین اجتماعی و سیاسی دارد از سال ها پیش آغاز شده است. شیوه گفتار. نوع نگرش به مسائل روز. با ابزار و دیدگاه های سوسیالیستی . پژوهش مستمر و ریشه یابی رخداد های تاریخی از منظر جامعه شناسی وتسلط بر زبان به شیوایی گفتار افزوده. رادیو سپهر را در این شهر و شهرهای دیگر و شاید هم در کشورهای دیگر پرشنونده و پرطرفدار کرده است. آگاهی محمد رضا شالگونی به تاریخ ایران و مبارزات مردم بویژه احزاب. گروه ها و سازمان های سیاسی بر کسی پوشیده نیست. مبارزه با رژیم استبدادی شاه را که در آذربایجان بی رحمانه تر از مناطق دیگر بود در نوجوانی آغاز کرده. به زندان افتاده. شکنجه شده ولی در راهش و باورش به سوسیالیسم و پیروزی آن پایدار مانده است. شالگونی از آن رو مورد خشم ناآگاهان. غرض ورزان. کینه توزان و عمال آنان قرار گرفته. گاهی در لباس دوست و طرفدار و گاهی هم در کسوت پرسشگر و دلسوز به تاریخ میهن به سویی رانده می شود که به انکار گذشته بپردازد و چپ میهن را از هویت واقعی خود دور سازد.
هفته ها است این بازی شیطنت آمیز از سوی برخی آغاز شده است. پرسش مشخص انحرافی و واضح است. تخریب احزاب سیاسی با تاریخ دیرینه و درخشان با مطرح کردن پرسشی از برشی از تاریخ که با واقعیت هم همخوانی ندارد بخش کوچکی از حقیقت را بمثابه کل حقیقت و واقعیت تاریخ نشان دهد. پرسشی در رابطه با خواست پتر مخوف (کبیر) امپراتور روسیه از مردم روسیه برای رسیدن به آب های گرم و در پی آن سال های جنگ امتیاز نفت شمال و عملکرد حزب توده ایران در آن مقطع تاریخی. درست هنگامی مطرح می شود که جنبش کارگری و دانشجویی به بازسازی اندیشه های چپ پرداخته با نام و نشان چپ وارد صحنه مبارزه می شوند. رژیم جمهوری اسلامی بر این باور است که با کشتار. سرکوب و حذف همه نام و نشان های حزبی و سازمانی و ایجاد خفقان مطلق رابطه نسل جوان را با گذشته سیاسی و مبارزه توده های زحمتکش قطع کرده. تاریخ را هر آنچه خود خواسته و یا می خواهد آنگونه بنویسد. غافل از آنچه تاریخ مستمر و رو به پیش است.
محمدرضا شالگونی خواسته و یا ناخواسته به انکار گذشته و تاریخ مبارزاتی مردم می پردازد. امتیاز نفت شمال را بهانه قرار داده بدون توجه به تاریخ واقعی و چگونگی آغاز آن بگونه ای بیان می کند که گویا حزب توده ایران آن را برای خدمت به اتحاد جماهیر شوروی آغاز کرده است به کتاب و اسنادی ارجاع می دهد (ایران بین دو انقلاب. یرواند آبراهمیان) که چند صفحه پیش و یا پس آن را نادیده می گیرد. در اوایل سال ۱٣۲٣ یکی از نمایندگان منفرد در مجلس اطلاعات جنجال بر انگیزی را فاش ساخت که ساعد مخفیانه یک امتیاز نفتی در نواحی جنوبی به شرکتهای آمریکایی و انگلیسی پیشنهاد کرده است. امتیاز نفت شمال را هم به شرکت استندارد واکیوم داده است.(همان اثر. ص ۲۵٨) تعدادی از نمایندگان مجلس و روزنامه نگاران و احزاب سیاسی از مخفی کاری دولت ساعد و زدوبندهای پشت پرده ابراز نگرانی کرده. در رابطه با استخدام کارشناسان نفتی به سرپرستی هوور فرزند رئیس جمهور پیشین آمریکا توضیح خواستند. در مجلس برخی از نمایندگان بویژه اعضای حزب توده با اعتراض به استخدام کارشناس و مستشار از ایالات متحده با هر گونه امتیاز به هر دولتی مخالفت کرده خواستار مداخله مجلس شدند. رادمنش عضو و سخنگوی حزب در مجلس گفت. بنده با رفقایم با دادن امتیازات به دولت های خارجی بطور کلی مخالفیم. همان طور که ملت ایران توانست راه آهن را خودش احداث کند. بنده یقین دارم که با کمک مردم و سرمایه داخلی ما می توانیم تمام منابع ثروت این مملکت را استخراج و شاید بتوانیم به موضوع بدبختی مردم این مملکت بهبودی بدهیم.(مجله مذاکرات مجلس شورای ملی ش. ۱٣۰٨ مورخه ۱۹مرداد ۲٣ به نقل از گذشته چراغ راه آینده است). اتحاد شوروی از روند مذاکرات آمریکا و بریتانیا با مقامات ایران آنهم به شکل مخفیانه ناخشنود بود و پیشنهاد مذاکره در رابطه با نفت شمال را به آهی سفیر ایران در مسکو اطلاع داد. تلگراف آهی به ساعد مورد موافقت قرار گرفت و ساعد ملاقات و مذاکره را به نفع دو کشور و مسرت بخش خواند.(مصاحبه نخست وزیر با روزنامه صدای ایران ش ۵۹٨).
هیئت شوروی به ریاست کافتارادزه معاون کمیسیریای خارجی به تهران آمد و مذاکرات خود را آغاز کرد. نوع شرکت و چگونگی عملکرد آن مورد استقبال ساعد قرار گرفت. هیئت شوروی برای بررسی به بخش های شمالی کشور رفت و در برگشت با مخالفت ساعد روبرو شد. در این مدت سید ضیا و دلدادگان غرب و ایالات متحده با همکاری عوامل پشت پرده زمینه این مخالفت را فراهم آوردند و مذاکره را به پایان جنگ موکول کردند. این در حالی بود که دولت های آمریکا و انگلیس در کنفرانس آوریل ۱۹۴۴ (فروردین ماه ۱٣۲٣) در واشنگتن به توافق رسیده. امتیاز نفت را گرفته بودند (گذشته چراغ راه آینده است ص ۲۱٣). چرخش نابهنگام ساعد و طرد نمایندگی شوروی بعد از دیدار و مذاکره نخست با کافتارادزه مورد تعجب و حیرت دیپلومات ها و روزنامه نگاران قرار گرفت. عباس مسعودی و اغلب روزنامه ها از جناح ملی گرا تا چپ روش ساعد را بی نزاکتی در دیپلوماسی و دورویی در سیاست خواندند که دولت ساعد چندین ماه است با نمایندگان کمپانی های آمریکایی و انگلیسی مذاکره می کند و برای پیشبرد آن کارشناس خارجی استخدام می کند ولی با پیشنهاد دولت شوروی مخالفت می کند. در حالی که پیشنهاد شوروی که سال ها بعد در زمان قوام مطرح شد. برای ایران در آن دوره دستآورد های مناسب و خوبی به همراه داشت. شرکت مشترک ایران و اتحاد شوروی در شمال که هر دو کشور حق مشاع در دریا داشتند با ۵۰ درصد حق و تقسیم سود بطور مساوی به مدت ۵۰ سال و با اتمام این مدت شرکت به ایران واگذار می شد. شرایط خوبی برای مردم منطقه که در فقر و بیکاری به سر می بردند فراهم می کرد. روزنامه رهبر ارگان حزب با تغییراتی در مواضع پیشین خود نوشت. ما طبق اصل کلی با هرگونه امتیازی مخالف بودیم. اما وضعیت فعلی که منابع ثروت ما خوابیده. بنیه اقتصادی ما در کمال ضعف است. فقر و فلاکت دامنگیر کشور ما شده. خطر عظیم بیکاری روز بروز نزدیک تر می شود... در چنین اوضاعی. اصولا صحبت از مخالفت با امتیاز نیست بلکه گفتگو در شرایط آن است... در پی آن مقالات دیگری از فداکاری های ارتش سرخ و توانایی های آن و لزوم همکاری با اتحاد جماهیر شوروی از سوی کادرهای حزبی نوشته شد. در ۵ آبانماه سال ۱٣۲٣ میتینگ بزرگی با شرکت ٣۵۰۰۰ تن از طرفداران حزب و شورای متحده مرکزی کارگران به نفع همکاری های ایران و شوروی برگزار شد.
در ۷ آبانماه دکتر مصدق در مجلس پیرامون همکاری های ایران و اتحاد شوروی به سخنرانی پرداخت و با ذکر تاریخچه ای از امتیازات نفت جنوب و لغو امتیاز نامه دارسی و جایگزینی آن با امتیازات دیگر به دست آوردهای عهدنامه ایران با شوروی در سال ۱٣۰۰ خورشیدی (۱۹۲۱) پرداخت که در آن کلیه امتیازات و مطالبات روسیه یکسویه لغو و همه دارایی های منقول و غیرمنقول موسسات روسیه به ایران واگذار شد. و در ادامه گفت دولت اتحاد جماهیر شوروی به نفت احتیاج دارد و دولت ایران هم در عالم مجاورت نباید نفت خود را با دیگران معامله کند... (همان اثر ص ۲۱۶) در پی آن حوادث دیگری پیش آمد که روابط ایران با اتحاد شوروی را تیره تر کرد ولی در تمام این مدت دولت ساعد با شرکت های آمریکایی و انگلیسی مشغول چانه زنی و سازش های پنهان بود. می توان گفت گفتگو. مشاجره و مجادله پیرامون نفت و امتیاز آن هسته های اصلی و زمینه ملی شدن آن را در سال های بعد فراهم آورد. در روز کارگر ۱٣۲۵ اتحادیه مستقل کارگران نفت در خوزستان که شعبه ایالتی شورای متحده کارگری بود در راهپیمایی باشکوه خود خواستار دستمزدهای بیشتر. مسکن مناسب. هشت ساعت کار و پرداخت دستمزد برای روزهای جمعه و اجرای قانون کار جامع شد. در نمایش بزرگ کارگری یک زن سخنران نفت را طلای ایران خواند. مسئولان انگلیسی شرکت را متهم کرد که برای غذای سگ های خود بیشتر از دستمزد کارگران خرج می کنند و خواستار خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس شد. شاید این نخستین بار بود که در یک سخنرانی عمومی در آبادان فریاد ملی کردن نفت شنیده شد (آبراهامیان ص ۴۴۴) بنابرین دستآورد های بزرگ حزب توده ایران و سایر احزاب در مدت کوتاه که با محدودیت های مهم همراه بود قابل تقدیر و گاهی تحسین برانگیز است.
حال بار دیگر به اصل موضوع بر می گردیم. آقای شالگونی با همه تغییراتی که در این سال ها در دیدگاه های خود بوجود آورده گویا در یک موضوع ثابت قدم و پایدار مانده است. آنهم نشستن در روی دو صندلی را طلب می کند. در سال های طولانی چپ بود و نه تنها حزب توده بلکه حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی را هم متهم به راست روی می کرد و می گفت چرا کمونیست وار عمل نمی کنید؟ چرا حزب توده در شعارهای ملی خود را گرفتار کرده است؟ آقای شالگونی را ارجاع می دهم به صحبت هایی که با علی خاوری و دیگر افراد حزبی در زندان داشتند. حال با مطرح کردن یک جمله کلیشه ای چه هدفی دارید؟ مایوس کردن جوانان که در سال های اخیر به چپ گرایش پیدا کردند و یا به فکر جا خوش کردن در بین افرادی که گاهی دم از چپ می زنند ولی در گوشه ذهنشان هیستری ضد چپ دارند و آن را با مطرح کردن پرسش های انحرافی به روز می کنند. شما هم به نعل و هم به میخ می زنید. اینکه حزب توده ایران در همبستگی با احزاب کمونیست و چپ دنیا فعالیت می کرد شکی نیست و اینکه شوروی خواستار تشکیل یک شرکت مشترک برای استخراج نفت در شمال بود و حزب همراه با برخی از نیروهای ملی از آن حمایت می کردند باز هم شکی نیست ولی اینکه شما بعنوان آگاه به مسائل تاریخی چگونگی حادثه را وارونه نشان می دهید. شگفت انگیز و بهت آور است. نان را به نرخ روز خوردن در سیاست بویژه در دنیای بورژوازی و نظام سرمایه داری متداول است این روز ها گویا همه ما دچار آن شده ایم. در جایی می گویید دکتر مصدق را با آبراهام لینکلن باید مقایسه کرد. آیا در سال های پیش و زندان هم این بینش را داشتید؟ مخالفت شما با حزب و اردوگاه سوسیالیسم از چه موضعی بود؟ مگر بر این باور نبودید که همه آنها راست زدند و از کمونیسم دور شدند؟ موضع شما دفاع از دمکراسی و حقوق بشر بود؟
می گویید. حزب توده به چپ ضربه زد. سیاستی که دنبال کرد یک فاجعه بود و ادامه می دهید من نه ضد توده هستم و نه طرفدار توده و برای دلجویی از رفقای سابق. دوست و هم صحبت بودن با کی منش. حجری. شلتوکی. باقرزاده و عمویی را مطرح می کنید تا جائیکه برخی فکر می کردند شما هم توده ای هستید. برخی از این انسان ها جان خود را در راه آرمان خود فدا کردند. پویندگان راه آزادی در میهن ستم دیده و گرفتار آمده در تاریکخانه ارتجاع در تلاشند خود و نسل های آینده را از این ظلمت رها سازند. این مبارزه در طول تاریخ ادامه داشته است. جوامعی به پیروزی نزدیک شده اند که مبارزه پی گیر و ممتد و بدون انقطاع داشته اند. جامعه ما از جمله جوامعی است که با سایه استبداد و دیکتاتوری زندگی کرده. تجربه و اندوخته های نسل پیشین به نسل بعدی منتقل نشده است از آن رو هر نسلی با توجه به شرایط موجود راه خود را آغاز کرده شکست و پیروزی را خود تجربه کرده است.
روایت گذشته برای اندیشه ورزان امروزی می تواند راهگشای آینده باشد.گاهی روایتگر در راستای دیدگاه های خود برخورد گزینشی می کند و در آرزوی نقش آفرینی با برخورد ایدئولوژک آنهم مبهم با نگرش یکسویه از واقعیت ها دور می شود. روایت تاریخ هنگامی واقعیت را بازتاب می دهد که روایتگر بی طرف. واقع بین امانت دار به تاریخ و رخداد ها باشد و اگر در جایی رخداد و یا عملکردی را با اندیشه های خود در تضاد می بیند با شجاعت و جسارت آن را بیان کند زیرا همه حقایق برای همیشه پنهان نمی مانند...

دکتر محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.com