الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
حفظ و تداوم نظام ارباب و رعیت


فیروز نجومی


• چیزی که یکتا و یگانه بود، اسلام بود "نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد." پس از سی سال جفتی برای خود یافته است بنام ایران. چه حادثه ی ناگواری بوقوع پیوسته است که از حکم فناناپذیر امام خمینی مبنی بر مطلق بودن آئین اسلام برای زندگی بشریت از آغاز تا پایان، انحرف حاصل شده است که کلمه ی ایران را به اسلام پیوند بزنند؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۶ آذر ۱٣٨۹ -  ۷ دسامبر ۲۰۱۰


چیزی که یکتا و یگانه بود، اسلام بود "نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد." پس از سی سال جفتی برای خود یافته است بنام ایران. چه حادثه ی ناگواری بوقوع پیوسته است که از حکم فناناپذیر امام خمینی مبنی بر مطلق بودن آئین اسلام برای زندگی بشریت از آغاز تا پایان، انحرف حاصل شده است که کلمه ی ایران را به اسلام پیوند بزنند؟ آیا میخواهند ستیز و خصومت اسلام را با زمان بپوشانند یا خشکی و تحجر آنرا با ایران؟ مبادا که شک و تردیدی نسبت به اسلام و گرایش بسوی هویت باستانی پدیدار گشته است؟ بدون شبهه بهره ی سیاسی کلانی را باید در پذیرفتن ایران در کنار اسلام، تخمین زده باشند؟ به آن امید که باور و اعتماد مردم را به نظام ولایت دوچندان هرچه عمیق تر نهادین سازند.

هفته ی گذشته تمام مطبوعات و رسانه های کشور به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، گزارش دادند که "رهبر فرازانه یک نشست ۴ ساعته با ده ها استادان و فضلای دانشگاهی و حوزوی برپا داشته است، تا ظاهرا اندیشه های راهبرد خود را در خصوص "الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت" که گویا از اندیشه ی بدیع و خارق العاده ی رهبر برخاسته است بیان کنند. مسلم است که آنچه این "فرزانگان" در برابر شخص ولایت ایراد نموده اند، هرگز از اهمیت چندانی بر خوردار نیست. چرا که ولایت جلوه ی الله است. او نیز همچون الله دارای دانش بیکران است. از سر تواضع و فروتنی است که با دقت گوش به سخنان اندیشمندان فرا دهد. چرا که اوست که طراح اصلی ایرانی ساختن الگوی اسلامی پیشرفت. او ست که از پیش میداند که چیست الگو؟ چرا بنیانگزاری آن در این مقطع خاص زمانی آغاز گردیده و چه طول زمانی را برای تدوین نهایی این الگو باید انتظار داشت. به عبارت دیگر، استادان، فضلا و دانشمندان، شرفیاب حضور ولایت شده بودند که توجیه شده و هدایت شوند و از زوایا و پیچ و خمهای گذر از "وضع موجود" به "وضع مطلوب" آگاه شوند تا هوشیارانه همه ی توانایی های خود و نهاد های دانشگاهی، فرهنگی و امنیتی را در خدمت گرفته تا الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را بر اساس تدبیر و درایت و دوراندیشی ولایت تدوین و به مرحله ی اجرا در آورند.

اما بی دلیل نیست که خداوند خامنه ای نا دانسته از الگویی سخن بمیان میآورد که هم اکنون به پایان رسیده است. هنوز آغاز نگردیده کامل و خاتمه یافته است. او میگوید که: الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت ، چهار عرصه "فکر، علم، زندگی و معنویت " را در بر میگیرد و خاطرنشان میسازد که "این الگو، سندی بالادستی برای همه اسناد برنامه ای و چشم اندازی کشور خواهد بود." به بیان دیگر، ضمن اینکه نظر و اندیشه ی دیگر فرزانگان مورد احترام است ولی آنچه که ولایت میگوید مطلق است و نهایی. وقتی ولایت را جلوه ی الله توصیف میکنیم، غرض نه تهمت است نه اعتراف به ارتداد. ولایت حرف آخر است و غایی. یعنی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، الگوی مدینه فاضله ولایت است، الگوی نظام فرمانروایی و فرمانبری، نظام ارباب- رعیتی. در واقع شرفیابی استادان و فضلای دانشگاهی و حوزوی، بیانگر تایید و تصدیق رابطه ی رعیت و ارباب است و یا فرمانراو و فرمانبر. ولایت بر حسب معمول جدا از دیگران، تنها و یکتا بر تک تختی جلوس یافته، نخبگان، هرچند اندیشمند و فاضل، بعضا برخاستند با تعظیم و تکریم، اندیشه ی راهبردی خود را بخدمت ارباب رساندند. در حالی که رعیت ها در برابر ولایت قرار میگیرند و در کمال خضوع فضل خود را به عرض وی میرسانند. ولایت بر همه ی رعایای خود سخن میگوید. اگر به گزارش تصویری خبرگزاری فارس بنگرید، به روشنی کنشگری ارباب با رعیت های خود را میتوان مشاهده نمود.

اما زمانی که ولایت به شرح و توضیح محورهای اساسی "الگوی پیشرفت" می پردازد نه از وضع موجود سخنی بمیان میآورد و نه از وضع مطلوب. نه معلوم میکند وضع موجود چیست و یا وضع مطلوب کدام است.این است که به آغوش انتزاع مملو از عبارت زیبا و فریبنده اما عمیقا مبهم و عاری از معنی و مفهوم، همچون عرصه های "فکر، علم، زندگی و معنویت." پناه میبرد، آنجا که تمام رعیت های فرزانه را به تسلیم و اطاعت میکشاند. کدام عقل و خرد سلیم است که بتواند عرصه های فکر و علم و زندگی و معنویت را نفی کند؟ اما خود نهی است و فرمان. او راهی را مینماید که از زیر تا بالای جامعه باید درگیر آن بشود تا اندیشه های بدیع ولایت برای آینده جامعه به منصه ی عمل در آید.

اینجا قصد آن نداریم که جزئیات این الگو را مورد نقد و بررسی قرار بدهیم. چرا که الگوی پیشرفت نمیتواند چیزی جز الگوی تسلیم و اطاعت مطلق باشد. یعنی که اسلام محور اصلی الگو است. اما آنچه آنرا ایرانی میکند پایگاه اطلاع رسانی... گزارش میدهد که:

"ایشان در تبیین علت انتخاب کلمه ایرانی در تعبیر "الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت "، به مسائلی نظیر ضرورت در نظر گرفتن شرایط تاریخی - جغرافیایی - فرهنگی - اقتصادی و اجتماعی ایران در این الگو اشاره کردند و افزودند: علاوه بر این مسائل، طراحان این الگو نیز متفکران ایرانی هستند و این الگو در واقع تجلی تلاش اندیشمندان این سرزمین برای ترسیم آینده کشور است."

غربیها ضرب المثلی معروف دارند که روژ برلبان خوک، خوکی را از آن نمی گیرد. اسلام نیز اسلام است و تنها میتواند بر محور تسلیم و اطاعت و یا بنده و رعیت پروری استوار گردد. خود را آراستن به زیوری همچون ایران، کودکان را هم نمیتواند بفریبد. با این وجود وقتی حضرت ولایت به محتوای اسلامی الگوی پیشرفت میپردازد، بیدرنگ ایران بی رنگ و ناپدید میشود. وهمه چیز و هرچه هست مشروط به توجه به "ضرورت کامل توحید،" میگردد. بنا برگزارش پایگاه ...وی اظهار میدارد که:

"اگر توحید، اعتقاد به خدا و التزام به این اعتقاد، به بدنه زندگی بشر بسط داده شود، مشکلات جامعه بشری حل و راه پیشرفت حقیقی گشوده خواهد شد."

اعتقاد به توحید البته وقتی به نمایش گذارده میشود که خود را در تسلیم به تدبیر و درایت و اندیشه های بلند و فرزانه ولایت بیان کند و نیز اطاعت و فرمانبری، صاف و صدیق همچون رعیتی، نادان و ناپخته. اعتقاد به توحید، حلال همه ی مشکلات بشری است، ایران به کنار. مگر نه اینکه اعتقاد و التزام به توحید تمامی مشکلات و دشواری های امت اسلامی را پایان داده است؟ یعنی که اگر بشر وجود خویش را انکار کند و ایمان آورد و خود را ملتزم سازد که الله یکی است. نیست جز او هیچکس دیگری، برابری و برادری، عدل و عدالت، رفاه و آسایش برپا میشود. این معجزات تنها میتواند از اعتقاد و التزام به الله و تسلیم به یگانگی به او بر خیزد، نه از ایران و هویت ایرانی.

گزارش پایگاه... میافزاید که:

"رهبر انقلاب اسلامی، توجه به معاد و محاسبه اخروی را در الگوی پیشرفت، موجب منطقی شدن تحمل همه دشواریها و ترویج ایثار و از خودگذشتگی برشمردند و خاطرنشان کردند: این مفهوم اساسی و سرنوشت ساز، باید در الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، معنا یابد."

گویا به گونه ای باید عرصه های فکر و علم و زندگی و معنویت را سازگار با "معاد و محاسبه آخروی" نمائیم. زیرا که قصور در این مهم، زیربنای تحمل دشواریها و تن دادن به "ایثار گری و از خود گذشتگی" را ویران میکند. به عبارت دیگر زندگی در الگوی پیشرفت وقتی قابل تحمل میشود که اندیشه به آن لحظه نهایی، لحظه ی بازخواست و پاسخگویی و "محاسبات آخروی" به عادت و یک کنش نهادین تبدیل شود، مثل رعیتی که بر دوش خود بار ارباب را میکشد و در حالیکه پشتش خمیده شده است، مراتب عبودیت و بندگی خود را برای خوشآیند ارباب اعلام میدارد. این بدان معنا است که ولایت از آنجا که جلوه ولایت است. دست به مکر و حیله میزند و ارزشهای اسلامی را به زیور ایرانی میآراید که بفریبد و نظام ولایت را پایدار و دائمی سازد.

اما در الگوی پیشرفت ولایت، جایگاه انسان به فراموشی سپرده نشده است. هرگز. چرا که خداوند خامنه ای نقش انسان را محوری و بسیار ضروری میخواند. در ادامه، گزارش پایگاه...میافزید که:

"ایشان، محور بودن انسان در اسلام و در فلسفه های مادی غرب " را کاملاً متفاوت از یکدیگر خواندند و خاطرنشان کردند: هدف نهایی اسلام، رستگاری انسان است و در این نگاه همه مسائل از جمله عدالت، رفاه، امنیت و عبادت مقدمه یا اهداف میانی هستند و هدف اصلی این است که انسان سعادتمند شود."

روشن است که فقط اسلام است که میتواند سعادت انسان را تامین نماید. این حکم الله است و مطلق. فقط اسلام است که به "رستگاری انسان" توجه دارد. الگوهای غربی و شرقی همه مادی گرا هستند و دینا جو و دنیا پرستند و از "محاسبات اخروی" اجتناب میورزند. مسلم است که انسانی که ولایت در مد نظر دارد نه مستقل میتواند باشد نه مختار چون او را همچون رعیتی میبند که باید در دست اسلام به رستگاری برسد. چرا که اسلام به انسان همچون موجودی خود مختار که میتواند عامل سعادت و رستگاری خود باشد نمینگرد. همچنانکه اندیشیدن به محاسبات آخروی نفی زندگی است، سعادت و رستگاری اسلامی عین عبودیت است و بندگی.

با این وجود پایگاه... توضیح میدهد که:

" مقام معظم رهبری انسان در نگاه اسلام را موجودی مختار، مُکلّف و در معرض هدایت الهی دانستند و با تأکید بر تجلی این نگاه در الگوی پیشرفت خاطرنشان کردند: در این نگاه، مردم سالاری علاوه بر اینکه حق مردم است تکلیف آنها نیز می شود و کسی نمی تواند بگوید صلاح یا فساد جامعه به من مربوط نیست."

این سخنان تنها موید این واقعیت است که انسانی که در مخیله ولایت نقشه بسته است انسانی ست که رعیت است و بنده. تنها رعیت و بنده است که "خود مختار" و در عین حال "مکلف" است. زیرا که چگونه میتوان آزادی در گزینش و صاحب اختیار بودن (مختار) را با بر عهده گزاردن کاری به کسی و مجبور ساختن کسی تا باری را به مقصد برساند (مکلف)، با یکدیگر آشتی داد؟ تنها رعیت است که میتوان او را مختار در انجام تکالیف خود نهاد. بعبارت دیگر تنها رعیت است که مختار است که مختار نباشد و خود را نیازمند هدایت و راهنمایی بداند. بنابراین "مردم سالاری" نیز در تصور ولایت نمیتواند چیزی دیگری جز رعیت سالاری، باشد. رعیت، سالار است زیرا که مختار است که مختار نباشد. روشن است که مردمی که مختار و مکلف اند و باید به شریعت اسلامی تن دهند، نمیتوانند سالار باشند. مردم وقتی میتوانند سالار باشند، که آزاد در برگزیدن و در اندیشه و بیان باشند. تنها مردمی میتوانند سالار باشند که بر هیچ اراده و میلی گردن ننهند، حتی میل و اراده ی الله، مگر آنکه بر خاسته از میل و اراده ی مردم باشد. مردم سالاری در الگوی پیشرفت در واقع رعیت سالاری ست که در ولایت جلوه می یابد. سالاری ولایت است که رعیت را سالار میکند.

از سخنان ولایت و الگوهایی که میسازد نمیتوان به سادگی گذشت. چرا که الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، استراتژی برپا داشتن نظام ارباب - رعیتی و فرمانروایی و فرمانبرداری ست. نظام ولایت تنها زمانی تداوم مییابد که مردم را به رعیت تبدیل کنند. یعنی وابسته، نیازمند، زحمتکش، بارکش، یارانه بگیر، نادان، مقلد اما معتقد و ملتزم به توحید و معاد و محاسبات آخروی. الگوی پیشرفت درست است که ترفند جدید حاکمیت است در واکنش به آنچه بوقوع پیوست پس از انتخابات ٨٨. سخت بود که خیزش و خروش رعیت ها و بندگان الله را با چشمان خود مشاهده کنند. الگوی پیشرفت درپی آن است که از پیش موانعی فولادین در برابر قیام و طغیان رعیت ها و بنده ها بوجود آورد. اما تا زمانیکه طرح ها و الگوهایی که از ذهن علما و فقها برهبری ولایت بر اساس اصل و اصول اسلام و شریعت اسلامی بر میخیزد به ویرانی کشانده نشوند هرگز نباید انتظار رهایی و آزادی را داشت.

فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com