فراز و نشیب هائی در زندگی حزب کمونیست فرانسه
بمناسبت نودمین سال بنیانگذاری حزب کمونیست فرانسه
حسن نادری
•
دبیرکل حزب در مراسمی به این مناسبت گفت: ما باید عصر خود را دگرگون سازیم. بحران پروژه، بحران سیاست، بحران چپ، بحران احزاب، بحران کمونیسم و حزب کمونیست فرانسه از جمله سئوالات در پیش روی ما هستند. برای جواب به این چالش ها، ما حزب کمونیست فرانسه و تغییرات عمیق آن را انتخاب کرده ایم."
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۵ آذر ۱٣٨۹ -
۱۶ دسامبر ۲۰۱۰
۱ــ قدر مسلم سخن راندن و به تحریر درآوردن تاریخ و تجربه این حزب نودساله در یک یا چند صفحه امکان پذیر نیست. تاریخ جنبش کمونیستی و کارگری در اروپا بطور عام و در پیوند با فرانسه بطور خاص قدمتی فراتر از شکل گیری حزب کمونیست دارد. اما این تاریخ جدا از فعالین و بنیانگذاران حزب کمونیست و تاریخ مبارزات بین کار و سرمایه و برای آزادی و عدالت اجتماعی و مبارزه علیه جنگ جهانی امپریالیستی نیست. در ٣۰ دسامبر ۱۹۲۰ اکثر فعالین سوسیالیست که تا این تاریخ با نام "بخش فرانسوی انترناسیونال کارگری" مبارزه میکردند تصمیم به برگزاری کنگره در شهر تور فرانسه گرفتند و به شعبه انترناسیونال کمونیست که نام دیگرش کمینترن بود، پیوستند. کمینترن در سال ۱۹۱۹ بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه توسط لنین تاسیس شد. بنابراین، حزب کمونیست فرانسه که تا پیش از آن به "شعبه فرانسوی انترناسیونال کمونیست" شناخته شده بود، حزب کمونیست فرانسه نام گرفت و همآهنگ با دیگر احزاب عضو انترناسیونال کمونیست، متعهد به ساختار یک حزب انقلابی با سانترالیزم دموکراتیک شد.
۲ــسالهای نخستین زندگی سیاسی این حزب جوان بدون تلاطم و تنش نبود و تعدادی از اعضای موسس آن از حزب اخراج شدند و در عین حال فعالیتهای ضد جنگ ونظامیگری حزب و انظباط در صفوفش از او چهره ای مثبت ارائه میداد. چهار سال بعد، در ۱۹۲۴ با شرکت در انتخابات مجلس موفق به کسب ۴.۴٨ درصد آرا شد و ۲۶ نماینده به مجلس فرستاد. با آمدن هانری باربه و پییر سٍلور به رهبریت حزب در سال ۱۹۲۷ و تبعییت از برنامه کمینترن، سیاستهای رادیکالتری بنام "طبقه علیه طبقه" در پیش گرفته شد. با آن بخش از نیروهای چپ که نمی خواستند به حزب بپیوندند با عنوان بورژوازی برخورد می کردند. نتیجه آن شد که حزب در انتخابات ۱۹۲٨ پارلمان، نیمی از نمایندگان خود را از دست داد. با آمدن موریس تورز و پیش بردن سیاست تند نسبت به آن بخش از اعضاء که استالینیسم را افشاء میکردند، بحرانی به وجود آمد که تا سالهای ۱۹٣۰ـ۱۹٣۱ ادامه یافت و سرانجام منجر به انشعابات شد. درعین حال حزب شخصیتهای سیاسی، ادبی، نویسندگان، هنرمندان، دانشمندان و دانشورزان و...همچون ژان ژورس ها، رومن رولان ها، لوئی آراگون ها، پیکاسوها و... صدها نفر روشنفکر دیگر را به خود جذب میکرد.
٣ــ بعد از به قدرت رسیدن هیتلر در سال ۱۹٣۲ در آلمان، انترناسیونال کمونیست خطوط جدیدی را تدوین نمود که احزاب کمونیست را به پیش گرفتن سیاستهای بازتر رهنمود میداد. مبارزه اما در رهبری برای گرفتن دبیر کلی از یکطرف منجر به انشعاب دیگری در حزب کمونیست فرانسه شد و ژاک دوریو حزب را ترک و"حزب مردمی فرانسه" را تاسیس نمود و موریس تورز به دبیرکلی حزب کمونیست فرانسه انتخاب شد.
۴ــ در ژانویه ۱۹٣۶ کمونیستها، سوسیالیتها و رادیکال ها حول "برنامه مشترک" به توافق رسیدند و در انتخابات بهار همین سال "جبهه مردمی" در انتخابات پارلمان به موفقییت چشمگیری دست یافت و حزب کمونیست فرانسه با ۱۵% رای ۷۲ کرسی را بدست آورد.
در عین حال نهادهای رهبری از سیاستهای انترناسیونال که شدیدا زیر نفوذ استالین بود تبعییت میکردند و بنوعی شیفته عظمت اتحاد جماهیر شوروی بودند تا آن حد که بحث آزاد و نقد خط و مشی استالین، منجر به اخراج از حزب میشد.
از سال ۱۹٣۶ تا ۱۹٣۹ حمایت مادی، انسانی و معنوی حزب از مبارزان جمهوریخواه اسپانیا وجهه حزب را افزایش داد.
۵ــ حمله ارتش هیتلری به لهستان در سال ۱۹٣۹ و تسخیر بخش عمده آن، شوروی را واداشت تا پیمان عدم تخاصم بین آلمان و شوروی را امضاء کند. این پیمان به ارتش آلمان اجازه تجدید قوا وتدوین استراتژی برای تسخیر دیگر کشورها و نهایتن در هم کوبیدن شوروی را می داد. این پیمان مورد تائید حزب کمونیست فرانسه قرار گرفت.
۶ــ در سال ۱۹۴۰ در واکنش به اقدام فوق به دستور ادوارد دالادیه رئیس دوات وقت فرانسه، حزب کمونیست غیرقانونی ونمایندگانش از پارلمان اخراج شدند وروزنامه اومانیته ممنوع از انتشار شد. لازم به یادآوریست که ادوارد دالادیه خود در سپتامبر ۱۹٣٨ در مونیخ پیمان عدم تهاجم را با آلمان امضاء کرده بود. اما این مانع پیمانشکنی آلمان نشد و در ماه مارس ۱۹٣۹ با حمله به چکسلواکی، آن کشور را به اشغال در آورد.
بعد از غیر قانونی شدن حزب، اکثر رهبران بطور مخفیانه در بلژیک جمع شدند و موریس تورز رهبر حزب به مسکو رفت. ژوئن ۱۹۴۰ شارل تی اون از طرف حزب مامور سازماندهی مبارزه مسلحانه شد و قبل از ژنرال دوگل سازمان "مقاومت علیه فاشیسم" را اعلان داشت. در سال ۱۹۴٣ جلسه مخفی بین رهبریت حزب و دیگر نیروهای چپ و راست برای تشکیل شورای ملی مقاومت، انجام گرفت. نقش حزب با توجه به تجربیاتش در مرکزیت شورا قرار گرفت. بدینسان زندگی مخفی حزب تا ۱۹۴۴ یعنی همراه با آزادی فرانسه از اشغال آلمانیها پایان یافت.
۷ــ با پایان جنگ در سال ۱۹۴۴ حزب اعلام نمود که ۷۵۰۰۰ از اعضاء وهوادارنش در جوخه های اعدام نازیها و هم پیمانان فرانسویش جان سپرده اند. اما مورخین این رقم را ۲۵۰۰۰ تخمین میزنند. آنچه که ماورای ارقام باید توجه داشت، مقاومت و از خود گذشتگی حزب و یارانش در مبارزه علیه فاشیسم هیتلری بود که قابل تقدیر میباشد.
٨ــ شایستگی موقعییت حزب منجر به پیروزی قابل توجه در انتخابات پارلمانی ۱۹۴۵ شد. حزب کمونیست با کسب ۲۶.۲ درصد آرا و۱۵۹ کرسی بعنوان اولین حزب فرانسه وحزب چپ وارد پارلمان شد. در انتخابات ژوئن ۱۹۴۶ که همراه با پیشنهاد تغییر قانون اساسی بود، با کسب ۲۶% و از دست دادن ۶ کرسی به دومین حزب سیاسی بعد از حزب گلیستها تبدیل شد. اما در انتخابات اکتبر ۱۹۴۶ یعنی بعد از قانون اساسی جمهوری چهارم بار دیگر با کسب ۲٨.۲ درصد آرا اولین حزب فرانسه در پارلمان شد. بدینجهت از ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۷ وزرای حزب کمونیست در دولتهای گوناگون شرکت میکردند. اما از ۱۹۴۷ به بعد با شروع جنگ سرد وجنگهای اسقلال طلبانه در سرزمینهای تحت استعمار فرانسه، حزب از دولت خارج و به اپوزیسیون مبدل شد.
۹ــ با مرگ استالین در ۱۹۵٣ وافشاءگری خروچف از جنایات استالین، حزب کمونیست فرانسه همانند بعضی دیگر از احزاب کمونیست با نادیده گرفتن اسناد افشاءگری خروچف به سیاستهای خود ادامه داد و این سیاست حتی دخالت نیروهای نظامی شوروی در مجارستان را با تائید همراه کرد. این سیاست با انتقاد شدید از طرف بخشی از رهبری و اعضاء حزب مواجه شد. تعداد زیادی صفوف حزب را ترک کردند. ناگفته نماند که از ۱۹۴۷، بحران جنگ سرد و مبارزات آزادی بخش دامن دیگر احزاب چپ و راست راهم گرفت و دولت بی ثبات بودند و انتخابات پی درپی برگزار می شد. چنانکه در سال ۱۹۵۶ دولت "گی موله" با قول تعدیل سیاست دولت و پیش گرفتن مواضع معتدل در قبال مسئله الجزایر، حزب کمونیست فرانسه را بر آن داشت تا همراه دیگر احزاب به دولت گی موله برای اختیارات ویژه، رای بدهد. اما پس از دریافت اختیارات ویژه، دولت گی موله سیاست سرکوب بیشتر مبارزان الجزائری را در پیش گرفت واین سیاست حزب را بر آن داشت تا اقدامات تخریبی علیه ارتش استعماری فرانسه و حمایت آشکار از جبهه آزادیبخش الجزائر را بکار گیرد. در همین سال حزب در انتخابات پارلمانی با کسب ۲۶ درصد آرا ۱۵۰ کرسی را کسب کرد. اما دو سال بعد با برگشت به قدرت ژنرال دوگل و انتخابات پارلمان ۱۹۵٨، حزب با کسب ۱۹.۲ درصد آرا و ۱۰ کرسی کمتر از پیش، بطور بیسابقه ای تضیف شد.
۱۰ــ اما در سالهای ۶۰ و گسترش مائوئیسم، بویژه در بین اقشار دانشجوئی و روشنفکران، صفوف حزب بار دیگر دچار دستخوش و تنش شد و عده ای حزب را ترک کردند و یا اخراج شدند. هر چند که باید پدیده و جهش جنبش دهه ۶۰ میلادی را از زوایای دیگر مورد تجزیه و تحلیل قرار داد اما این جنبش در نقد به حزب از یک طرف با افشاءگری جنایات استالین همسو بود و از طرف دیگر به تبعیت از سیاست مائو در رویزیونیست خطاب کردن حزب کمونیست شوروی، جنایات مائو در "انقلاب فرهنگی" چین را نادیده میگرفتند. در سال ۱۹۶٣ مائوئیستهای فرانسه انجمن دوستی فرانسه ـ چین را تشکیل دادند و سال بعد "فدراسیون محافل مارکسیست ـ لنینیست فرانسه" را برپا کردند.
در انتخابات پارلمانی ۱۹۶۲ حزب با کسب ۲۲% آرا دارای ۴۰ کرسی شد.
در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۶۵، فرانسوا میتران، بعنوان تنها کاندیدای چپ که مورد حمایت حزب کمونیست بود، ۴۴.٨۰ درصد آرا را بدست آورد. در سال ۱۹۶۶ جریان تروتسکیست ها از حزب اخراج شد و "جوانان کمونیست انقلابی" را تشکیل دادند.
با بیماری والدٍک روشه، دبیر کل حزب بین ۱۹۶۴ـ ۱۹۷۰، و با گسترش جنبش ماه مه ۱۹۶٨، رهبری عملی در دست ژرژ مارشه قرار داشت. او در روزنامه اومانیته به تاریخ سوم ماه مه به انتقاد از جنبش دانشجوئی، مینویسد که: "باید نقاب از چهره انقلابیون قلابی" برداشت.
در انتخابات ژوئن ۱۹۶٨، حزب در آفیشهای تبلیعاتی خود اعلام داشت که تنها نیروئیست که تحریکات، تشنجات و خشونتهای گروهای چپ افراطی، آنارشیستها، مائوئیستها و تروتسکیست ها را که به نفع ارتجاع عمل میکنند، افشاء مینماید.
در این انتخابات حزب با ۲۰% آرا ٣۴ کرسی پارلمان را کسب نمود. اما رقیب او یعنی حزب سوسیالیست با ۱۶،۵% آغاز به پیشرفت نمود.
۱۱ــ در بهار ۱۹۶٨ با ورود نیروهای پیمان ورشو به چکسلواکی و سرکوب جنبش سوسیالیسم دموکراتیک به رهبری الکساندر دوبچک، حزب کمونیست فرانسه این اقدام را تائید نکردد اما آن را محکوم هم نکرد. این موضعگیری باعث ناخشنودی عده ای از اعضاء وبویژه روشنفکران شد که از حزب کمی فاصله گرفتند.
با این حال در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۶۹ کاندیدای حزب با ۲۱،۲٣% (بیست ویک ممیز بیست و سه درصد) به دور دوم به مصاف "آلن بوئر" کاندیدای حزب میانه راست رفت. این بهترین رکورد برای حزب نسبت به دیگر جریانات چپ محسوب میشد.
۱۲ــ ۱۹۷۰ ـ۱۹٨۰. برنامه مشترک با حزب سوسیالیست و فاصله گرفتن از مدل شوروی.
در سال ۱۹۷۲ رهبران حزب کمونیست فکر میکردند با امضاء یک برنامه مشترک با حزب سوسیالیست میتوانند میزان اعتبار حزب را گسترش دهند. اما اینکار به نفع حزب سوسیالیست تمام شد و کاهش رای، رهبران حزب کمونیست را بیش از پیش نگران می کرد. بدین خاطر حزب در سال ۱۹۷٨ خط برنامه مشترک را رها نمود. چنانکه در انتخابات پارلمانی ۱۹۷٣ ۲۱،۵% درصد آرا را به دست آورد. حزب سوسیالیست با رشد ۲% نسبت به گذشته ۱٨،٨% آرا را بدست آورد.
۱٣ــ در سال ۱۹۷۴ با انتشار کتاب مجمع الجزایر گولاک توسط الکساندر سولژنیتسین، چهره حزب در بین افکار عمومی فوق العاده خدشه دار شد و در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۷۴ اعلام به حمایت از فرانسوا میتران نمود. اما والری ژیسکاردستن به پیروزی رسید.
۱۴ــ در سال ۱۹۷۶ حزب کمونیست فرانسه عملا مدل شوروی را رها نمود وخط "اروکمونیست" را در پیش گرفت و در بیست و دومین کنگره دکترین "دیکتاتوری پرولتاریا" را از برنامه خود حذف و اعلام نمود که برای دستیابی به سوسیالیسم و با توجه به شرایط کنونی عصر ما برای پیشرفت وآزادی وصلح، حزب راه دموکرایتک و انقلابی را در برنامه خود قرار داده است و برای جامعه ای فارغ از استثمار و دگرگونی جامعه سرمایه داری واعتلای به جامعه سوسیالیستی مبارزه میکند.
۱۵ــ در انتخابات ۱۹۷۷ شهرداری ها، حزب موفق به گرفتن چندین شهرداری شد. اما حزب سوسیالیست هم همچنان به پیشروی خود ادامه می داد.
در انتخابات پارلمانی ۱۹۷٨ برای اولین بار بعد از ۱۹۴۵، حزب برتری خود را به نفع حزب سوسیالیت از دست داد. حزب کمونیست ٨۶ کرسی و حزب سوسیالیست ۱۰۴ کرسی بدست آوردند.
در انتخابات ۱۹۷۷ پارلمان اروپا حزب کمونیست ۱۹ وحزب سوسیالیست ۲۲ نماینده داشتند.
۱۶ــ در سال ۱۹۷۹، بیست و سومین کنگره حزب کمونیست، مارکسیسم ـ لنینیسم را بعنوان یک ایدئولوژی از برنامه خود کنار گذاشت.
۱۷ــ ۱۹٨۱ـ ۱۹٨۹: در انتخابات ریاست جمهوری ماه مه ۱۹٨۱، ژرژ مارشه دبیر کل حزب فرانسه ۱۵،٣۵% آرا را بدست آورد. این آرا از طرف بعضی از ناظران سیاسی بمثابه سر آغاز افول حزب ارزیابی شد.
در واقع با شروع تحولات ساختاری در مراکز صنعتی و تغییر در ترکیب طبقه کارگر، حزب با نادیده گرفتن این تحولات نتوانست بموقع اقدام به تدوین استراتژی نوین بنماید. با انتخاب فرانسوا میتران، دبیر حزب سوسیالیست فرانسه به ریاست جمهوری، روند بسود حزب سوسیالیست پیش رفت. زیرا در انتخابات پارلمان در ژوئن ۱۹٨۱ حزب کمونیست ۴۲ کرسی پارلمانی را از دست داد وفقط دارای ۴۴ نماینده شد. این در حالیست که با پیروزی فراسوا میتران چهار وزیر کمونیست در کابینه دولت شرکت داشتند. دولت حاضر با کاهش دادن سه بار ارزش پول فرانک واتخاذ سیاست ریاضت اقتصادی، فضا را برای تداوم حضور وزرای کمونیست تنگ کرد تا اینکه در سال ۱۹٨۴ با سمتگیری سیاستهای لیبرالی حزب سوسیالیست، وزرای کمونیست دولت را ترک کردند.
در انتخابات ۱۹٨۴ برای پارلمان اروپا، لیست ژرژ مارشه ۱۱،۲% وحزب راست افراطی "جبهه ملی" ۱۱% آرا بدست آوردند. آرای راست افراطی آغاز حضور آن در شطرنج و معادلات سیاسی فرانسه شد.
در انتخابات منطقه ای ۱۹٨۶، حزب کمونیست ۱۰،٣% ودر انتخابات پارلمان همین سال با کسب ۹،٨% (نه ممیزهشت درصد) با ٣۵ کرسی، برابر تعداد کرسی حزب راست افراطی "جبهه ملی" شد.
در دور نخست انتخابات ۱۹٨٨ ریاست جمهوری،کاندیدای حزب ۶،۷۶% آرا را بدست آورد. و در انتخابات پارلمانی همین سال تعداد کرسیها به ۲۷ کزسی کاهش یافت. درانتخابات ۱۹٨۹ پارلمان اروپا، حزب ۷،۷% آرا بدست آورد.
۱٨ــ ۱۹٨۹ ــ ۲۰۰۲ ریزش دیوار برلین و اثراتش بر حزب.
اگر در انتخابات پارلمان ۱۹٨٨ حزب ۲۷ نماینده داشت در سال ۱۹۹٣ این تعداد به ۲۰ نماینده کاهش یافت ودر سال ۱۹۹۷ تعداد نمیندگان به ٣۶ کرسی افزایش یافت.
با کناره گیری ژرژ مارشه از دبیرکلی حزب، روبرت هو به دبیر کلی انتخاب شد و با شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۹۵، در دور نخست ٨،۶% آرا را بدست آورد. اما حزب در همین سال در انتخابات شهرداریها چندین شهر بزرگ را که پیش از این در دست داشت، با عدم همکاری حزب سوسیالیست و در بعضی نقاط با رای حزب سوسیالیست به نفع راست از دست داد. در کارزارهای انتخاباتی حزب برای پیروزی چپ پایبندی خوشبینانه ای را در قبال حزب سوسیالیست پیش میبرد. اما حزب سوسیالیست استراتژی خود را برای دوقطبی و دو حزبی کردن جامعه در مسئله انتخابات بین سوسیال دموکراسی وراست پی میرخت تا شاید تحت فشار تبلیغات راست، دیگر مجبور به ائتلاف با حزب کمونیست نشود.
چپ کثرتگرا: علیرغم شکست و فروپاشی "سوسیالیسم واقعا موجود" در شوروی و کشورهای اروپای مرکزی و شرقی، نفوذ حزب کمونیست همچنان قابل توجه بود. چنانکه در انتخابات پارلمانی ۱۹۹۷ در چارجوب سیاست جپ کثرت گرا و باوجود مخالفت های درونی نسبت به این سیاست که در گذشته دنبال شده و و آثار منفی بر حزب گذاشته بود، بار دیگر با چهار وزیر کمونیست در دولت آقای ژوسپن از حزب سوسیالیست شرکت نمود. مبتکر این سیاست روبرت هو و جریانات نزدیک به او بودند. با وجود تلاشهای این دولت در راستای افزایش رشد اقتصادی، کاهش بیکاری، ایجاد کار برای جوانان و کاهش ساعات کار به ٣۵ ساعت در هفته و... نتوانست انتظارات رای دهندگان چپ را بر آورد کند و در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۲ با شکست آقای ژوسپن در دور نخست، مصاف دور دوم بین آقای شیراک و ژان ـ ماری لوپٍن از حزب راست افراطی انجام شد که با پیروزی آقای شیراک خاتمه یافت...
این شکست برای حزب کمونیست وسوسیالیست فوق العاده گران تمام شد. زیرا ادامه آن نتوانست پیروزی چپ در انتخابات ۲۰۰۷ را تضمین کند.
۱۹ــچرخش در سالهای ۲۰۰۰: در سی امین کنگره در مارس ۲۰۰۰، حزب چارچوب فکری مارکسیست ــ لنینیست را که در سال ۱۹۷۹ کنار گذاشته بود، برای همیشه از اساسنامه خود حذف نمود. این اقدام منجر به جدایی تعداد کمی از کمونیستهای اورتدوکس از حزب شد. این عده در سال ۲۰۰۲ یک حزب کوچک انقلابی در چارچوب مبارزه طبقاتی با نام "کمونیستها" تشکیل دادند.
در اکتبر ۲۰۰۱ سی و یکمین کنگره حزب برگزار شد و خانم ماری ــ ژورژ بوفه به دبیر کلی حزب انتخاب شد.
از ۲۰۰۲ تا کنون: بعد از انتخاب خانم ماری ــ ژورژ بوفه به دبیرکلی حزب، روبرت هو دبیرکل بعنوان صدر رئیسه حزب، کاندیدا برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۲ برگزیده شد. او در این انتخابات با کسب ٣،٣۷% بدترین امتیاز تاکنونی را برای حزب کسب کرد.لازم به یادآوریست که دولت از ۱۹۹۷ تا پایان انتخابات ۲۰۰۲ در دست حزب سوسیالیست و باحضور چهار وزیر کمونیست بود و چگونگی شکست آن بطور بسیار مختصر در بالا ذکر شد.
این شکست با کاهش قابل توجه اعضاء حزب همراه شد. روبرت هو از سمت خود استعفاء داد و در حال حاضر از همکاری با حزب فاصله گرفته است اما با کمک حزب سوسیالیت در مقام سناتور در گروه چپ سنا فعالیت میکند.
این شکست اما منجر به نقد از سیاست "چپ کثرتگرا" شد. بویژه دو موضوع در مرکز مباحثات در سی و دومین کنگره حزب قرار گرفت: استراتژی ائتلافات وآینده حزب. هریک از جریانات طرحهای خود را ارائه میدادند: از اسقلال حزب در قبال حزب سوسیالیست گرفته تا باز سازی دوباره حزب و همچنین سیاست حزب کمونیست جدید در ایجاد تعادل برای چپ کثرت گرای خط روبرت هو.
در انتخابات منطقه ای ۲۰۰۴ حزب استراتژی ائتلاف بر اساس شرایط جغرافیائی را در پیش گرفت. این استراتژی درهای حزب را به روی شخصیتها و جنبشهای مدنی باز نمود. این استراتژی در دور اول انتخابات منجر به ائتلاف در ۱۴ منطقه با حزب سوسیالیست و در دیگر مناطق بطور مستقل یا با دیگر جریانات چپ و سبز همراه بود که به موفقیتهای نسبی دست یافت و نشان از رشد حزب میداد. اما از کاهش عمومی پایه های حزب جلوگیری نکرد.
در سال ۲۰۰۴ حزب کمونیست در تشکیل حزب چپ اروپائی فعالانه شرکت نمود.
در سی وسومین کنگره حزب در مارس ۲۰۰۶ خانم ماری ــ ژورژ بوفه دوباره به دبیر کلی حزب انتخاب شد. اقدامات او در دو دوره دبیر کلی باز سازی حزب وسازمانهای حزب و ایجاد فضای بهتر در گفتگوها و ارائه برنامه منسجمتر در شرایط کنونی و داده های جدید در عصر جهانی شدن بود.
با شروع رفراندوم برای قانون اساسی اروپا در ۲۰۰۵، به ابتکار حزب مجمعی از احزاب چپ و طیفی از جریانات ضد لیبرالی، علیه قانون اساسی پیشنهادی کمیسیون اروپا به راه افتاد. فرانسویها با بیش از ۵٣% رای مخالف دادند و این یک پیروزی برای چپ محسوب میشد که در صدر آن حزب کمونیست بود. این پیروزی منجر به پیوستن حدود ۷۰۰۰ عضو جدید به حزب کمونیست شد.
کارزار برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۷: دسامبر ۲۰۰۶ خانم ماری ــ ژورژ بوفه از طرف حزب با کسب ٨۱% آرای کمونیستها، کاندیدا برای مبارزات شد. او برنامه "کاندیداتوری مشترک در راستای سیاست ضد لیبرال" را درهمایش پیش برد. این انتخاب اما با مخالفت بعضی از شخصیتهای شناخته شده حزب مواجه شد که خواهان یک شخصیت چپ غیرحزبی بودند. این اقدام اخیر باعث تضعیف چهره حزب وبه طریق اولی خانم بوفه در جریان مبارزات شد. حاصل آنکه خانم بوفه ۱،۹٣% (یک ممیز نود وسه درصد) آرا را بدست آورد که بدترین دوره انتخابات در تاریخ حزب کمونیست به شمار میآید.
در انتخابات پارلمانی ۲۰۰۷ هم روحیه شکست بر حزب سایه افکند و حزب کمتر از ۵% آرا را کسب کرد و۱۹ نماینده به پارلمان فرستاد.
۲۰ــ بعد از سال ۲۰۰۷: جبهه چپ
بعد از نتایج مخاطره انگیز و چاره جوئی از وضعییت پیش آمده، نشستی در دسامبر ۲۰۰۷ برای تدوین برنامه در راستای انتخابات شهرداری وشورای شهرها صورت گرفت. مجموعه برنامه های جدید باعث شد تا آرای حزب افزایش یافته و چندین شهر نسبتا بزرگ بدست کمونیستها بیفد.
در سی وچهارمین کنگره حزب در دسامبر ۲۰۰٨، حزب تصمیم به ارائه برنامه ای در راستای شکلگیری "جبهه چپ" گرفت. این جبهه اکنون از حزب کمونیست فرانسه، حزب چپ فرانسه منشعب از حزب سوسیالیست فرانسه و چپ متحد منشعب از "حزب جدید ضد سرمایه داری" تشکیل شده است. خانم بوفه در یک پیام خواهان ادامه وگسترش و تعمیق استراتژی جبهه چپ شده است.
بدین جهت برنامه حزب در انتخابات منطقه ای ۲۰۱۰ در جارجوب جبهه چپ پیش رفته و آرای حزب افزایش یافت. البته این بار هم تعدادی از اعضا از حزب کناره گرفتند و"فدراسیون برای یک آلترناتیو اجتماعی و اکولوژی" را تشکیل دادند. لازم بیاد آوریست که این جریان با نام وسمتگیریهای حزب مخالف است و دستگاه فکری آنان از کنش فوق العاده رادیکال تا ارائه برنامه متمایل به سوسیال دموکراسی در نوسان میباشد.
در سی و پنجمین کنگره حزب در ژوئن ۲۰۱۰, حزب در راستای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۲ درچارچوب "مرحله نوین جبهه چپ" خواهان شکلگیری "پیمان اتحاد مردمی" شده است. بعلاوه در این کنگره آقای پییر لوران بعنوان دبیر کل حزب کمونیست فرنسه، جانشین خانم بوفه انتخاب شد.
نا گفته نماند که هم اکنون حزب دارای ۱۰۰۰۰نماینده منتخب و۵۰۰ شهرداری میباشد که از این بین ٨۹ شهرداری دارای بیش از ۹۰۰۰ جمعیت است. شاید بتوان گفت که هر آنچه به تماس بلافاصله شهروندان مربوط است، حزب دارای نفوذ و از اعتبار و اطمینان برخورداراست. اما در انتخابات سراسری نظیر ریاست جمهوری، قربانی دو قطبی شدن جامعه بین راست وسوسیال دموکراسی میباشد.
۲۱ــ اما به راستی سئوال اصلی به مناسبت ۹۰ امین سال تاسیس حزب که در روزهای ۱۰ و۱۱ دسامبر ۲۰۱۰ با حضور چشمگیری از اعضاء ودوستداران و مدعوین برگزار شد، این است که: چه هدفی برای کمونیسم در قرن بیست و یکم وجود دارد؟ هدف از برگزاری این جشن نه در یادآوری لحظات شکوهمند تاریخی بلکه تعمق بر روی تاریخ حزب کمونیست فرانسه ومسئله مرکزی کمونیسم میباشد. با ورد به سالُن جشن در مقر حزب کمونیست، میزهای کتاب از آثار نویسندگان و مورخین مشهور فرانسه از طیفهای گونانگون سیاسی وغیر سیاسی چه آنانکه زنده اند وچه آنان که در حیات نیستند وتابلوهای نقاشی و شعار:"به سوی شکوفائی در قرن جدید" به چشم میخورد. جمعیتی قابل توجه که در چهره های آنان شورو شوق و جستجو دیده میشد در انتظار جوابی به این پرسش بودند ولی به آن دست نیافتند. تعدادی جوانان و جستجوگران و مبارزان برای یافتن جواب چه باید کرد درقرن ۲۱ و بن بست نئولیبرالیسم، به جشن آمده بودند. سالن بحث و گفتگو و سخنرانان مملو از جمعیت بود. دو نیمه روز آدینه و شنبه به پخش فیلمهای تاریخی و مبارزات پارتیزان ها علیه نازیسم اختصاص داشت. در نیمه دوم روز شنبه رهبران مسن از تجربیات خود و دلایل شرکت حزب در دولت ها و در مراحل مختاف تاریخی و بویژه بعد از پیروزی چپ در سالهای ۱۹٨۱ سخن گفتند وبه درس آموزی از این تجارب پرداختند. جوانان با حرارتی بیشتر در درباره مبارزه و آینده ای بهتر علیه برنامه های سیاسی و اقتصادی نئولیبرالیسم، سخن راندند. در پایان روز شنبه، پییر لوران دبیر کل حزب کمونیست و صدر رئیسه (پرزیدنت) حزب چپ اروپا درباره سیاست وبرنامه حزب در قبال معضلات اجتماعی فرانسه و اتحادیه اروپا وارائه راه حل سخن گفت. او در بخشی از سخنانش بیان داشت: "جنبشهای بزرگ سیاسی و اجتماعی در سالهای اخیر نظیر جنبش اعتراضی علیه طرح اصلاح بازنشستگی از یک طرف بیان کننده مخالفت قاطع با قدرت بازارهای مالی و از طرف دیگر بیانگر ضرورت اتحاد وسیع و تدوین برنامه نوین مشترک،میباشد. در شرایط کنونی حزب کمونیست در مرحله جهش وتجدید و بازسازی پروژه اش میباشد و این بازسازی بویژه در جبهه چپی که شکل گرفته است قابل اجراء است."
پیییر لوران می افزاید که: "ما فکر میکنیم که برای ساختن جبهه مبارزه و عقب راندن نئولیبرالیسم و طرح سیاستهای دگرگون ساز به اجماع مردمی و کار مشترک نیاز داریم. او خطاب به اعضاء حزب، اطمینان داد که حزب در این جبهه منحل نمیشود و بطریق اولی ادعای سردمداری را هم ندارد. جبهه چپ بمثابه یک فضای اجماع همکاریست. گفتن اینکه در شرایط کنونی فقط به این نیرو ــ جبهه چپ ــ که در کنگره سی و چهار تدوین شده نیازداریم، کافی نیست. سئوالاتی که ما برای آینده حزب مطرح میکنیم به همان اندازه اهمیٌت دارند. باید در باره جهان کنونی، امیدواری انقلابی، روندهای دگرگون سازی و جایگاه دخالت مردم در امور خود بیاندیشیم. ما هم باید عصر خود را دگرگون سازیم. بحران پروژه، بحران سیاست، بحران چپ، بحران احزاب، بحران کمونیسم و حزب کمونیست فرانسه از جمله سئوالات در پیش روی ماهستند. برای جواب به این چالشها، ما حزب کمونیست فرانسه و تغییرات عمیق آن را انتخاب کرده ایم."
|