اشتباه محاسبات اردوغان و احمدی‌نژاد


همن سیدی


• تنها احمدی‌نژاد نیست که دچار اشتباه در محاسبه شده است، اردوغان هم زیادی روی ماندگاری شرایط کنونی ایران حساب باز کرده است. در پی رویدادهای کوی دانشگاه در تیرماه ۱۳۷۸، بلند اجویت نخست‌وزیر وقت ترکیه در اظهار نظری عجولانه‌، حکومت ایران را یک دیکتاتوری با سرنگونی محتوم نامیده بود، نه ان هول شدن اجویت دقیق بود و نه این دلبستن اردوغان درست! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۶ آذر ۱٣٨۹ -  ۱۷ دسامبر ۲۰۱۰


در نگاه نخست تصور می‌شود دوران طلائی روابط ایران و ترکیه مرتبا تمدید می‌شود. انگار روابط انها روابطی چند بعدی است یعنی فقط اقتصادی یا سیاسی یا امنیتی نیست. تاکید دو طرف بر داشتن روابطی همه جانبه در نگاهی کلی، بی‌ربط به نظر نمی‌رسد: در مناقشه هسته‌ای، ترکیه بیشتر جانب ایران را می‌گیرد، در مناقشات خاورمیانه، مواضع ترکیه و ایران روز به روز نزدیکتر می‌شود، گویا تعریف ان‌ها از امنیت و تروریزم هم، کاملا هم‌خوانی دارد. از همه مهم‌تر، ماه عسل روابط اقتصادی‌شان با اعمال تحریم‌ها و شدت گرفتن تاثیرات ان بر ایران، بسیار طولانی شده است. نگاه ان‌ها به تحولات داخلی همدیگر هم جالب است. جمهوری اسلامی نمی‌تواند ذوق‌زدگی خود را از ان‌ چه گردش به اسلام ترکیه می‌خواند پنهان کند. درداخل ترکیه هم برای تبریک انتخاب مجدد احمدی‌نژاد تنها رئیس‌جمهور کافی نبود، نخست وزیر هم به غلظت ان افزود تا بتوانند کاملا چشم خود را بر سیل پناه‌جویان و روشنفکران ایرانی در دفترهای سازمان ملل بپوشانند. اما ایا روابط به همین گرمی و محکمی است ؟ ایا واقعا این روابط چند بعدی و دو سویه است؟ هر دو در شرایط و موقعیت برابری هستند؟

هیاهوی پیوستن ترکیه به اردوگاه ضداسرائیلی خیلی زود فروکش کرد. برخلاف ادعای عبدالله گول که گفته بود هیج‌گاه روابط ترکیه با اسرائیل به مانند دوران سابق نخواهد شد، این روابط درست به سطح دوران قبل از‌ اعزام کشتی غزه بازگشت، بدون عذرخواهی اسرائیل و تنها با پرداختن اندکی خسارت! جمهوری اسلامی بسیار دلخوش بود که ترکیه در سند امنیت ملی خود نام ایران را از لیست تهدیدات خارج کرده و در مقابل، تسلیحات هسته‌ای اسرائیل را تهدیدی برای خود می‌داند، غافل از ان‌که وابستگی ارتش ترکیه چنان است که تنها مانده قرار‌دادهای نظامی - امنیتی با اسرائیل در قانون اساسی هم قید شود!

تعریف ان‌ها از تروریزم چنان متفاوت است که با کمی سخت‌گیری، کل سیستم ایران، از نگاه ترکیه، می‌تواند تروریستی محسوب ‌شود! هیاهوی حمایت ترکیه از موضع هسته‌ای ایران، شاید تنها پوششی بود تا بی‌سروصدا سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه مستقر شود، پایگاهی که نخست برای لهستان و سپس جمهوری چک مطرح شد و نهایتا می‌خواهد به بیخ گوش ایران برسد. این پایگاه اگر برای روسیه تنها تهدیدی اعتباری است، برای ایران تهدیدی کاملا نظامی است، اما صرف نظر از این خطر، اگر به موضوع دخالت ترکیه در مناقشه اتمی ایران برگردیم، ان را تنها فرصتی برای تمرین نقشی تازه برای ترکیه می‌یابیم که زود معلوم شد کاملا با هماهنگی خود غرب و با مجوز شخص اوباما صورت گرفته بود.

جمهوری اسلامی با اتکا به چه محاسبه‌ای ترکیه را شریک امنیتی و سیاسی خود می‌پندارد؟ ترکیه ۶۰ سال است که تلاش می‌کند برای اتش‌ ناتو هیزم جمع کند البته پول ان‌ها را از پیش می‌گیرد، در اغاز جنگ سرد ترکیه حاضر شد در خاک کره برای امریکا بجنگد، در دوران کنونی هم که در کشوری مسلمان، دوشادوش امریکائی‌ها، شورشیان افغان را متلاشی می‌کند. حتی برای دوره‌ای، فرماندهی ناتو را هم در افغانستان به عهده گرفت تا عقده فرمان راندن بر فرماندهان امریکائی را خالی کند. حال ایا در جنگی احتمالی، می‌توان ترکیه را متحد جمهوری اسلامی یافت؟

در پی تشدید تحریم‌ها، دولت احمدی‌نژاد دروازه‌های بازرگانی خود را از خلیج فارس به بندرهای ترکیه منتقل کرده است. ایا واقعا بندرهائی که ایران هیچ تسلطی بر انها ندارد از خلیج فارس که حداقل نصف خشکی‌ها و همچنین گلوگاهی چون هرمز در اختیار ایران است امن تر محسوب می‌شود؟ اگر خرده شیشه‌ای در کار نباشد؟ تجربه نشان داده که حتی برای روابط قانونی و شفاف هم ترکیه شریک مطمئنی محسوب نمی‌شود چه رسد به معاملاتی که هدف دور زدن تحریم ها را داشته باشد. محو شدن ۱٨ میلیارد دلار ارز و طلا چه زود از خاطر احمدی‌نژاد پاک شده است.

اما این تنها احمدی‌نژاد نیست که دچار اشتباه در محاسبه شده است، اردوغان هم زیادی روی ماندگاری شرایط کنونی ایران حساب باز کرده است. در پی رویدادهای کوی دانشگاه در تیرماه ۱٣۷٨، بلند اجویت نخست‌وزیر وقت ترکیه در اظهار نظری عجولانه‌، حکومت ایران را یک دیکتاتوری با سرنگونی محتوم نامیده بود، نه ان هول شدن اجویت دقیق بود و نه این دلبستن اردوغان درست! در نهایت اردوغان و دولت ترکیه با مردم ایران طرف خواهند شد، مردمی که هیچ دل خوشی از ترکیه ندارند و در نهایت، این شرایط خفت‌بار را تاب نخواهند اورد. نه انها که در ترکیه دم از ائین مشترک ایران و ترکیه می‌زنند و ان دیگران که علنا بر بخشی از ایران چشم دوخته اند، حساب و کتابشان درست نیست، برای دین مشترک که باید گفت اقایان سی سالی دیر رسیده‌اند، دلسوزی برای اقلیت ترک هم تنها کار انها را دشوارتر کرده‌ است و مبارزین ترک را در موضع دفاع و توجیه قرار داده است. اصولا سیستمی که برای بخش زیادی از مردم داخل مرزهای خود حقوقی قائل نیست چه تحفه‌ای برای انسوی مرزها می‌تواند داشته باشد؟ مگر سودای کشورگشائی! مردم ایران تضادهای درونی سیستم ترکیه را شناخته اند و سیاستهای سالهای اخیر این شناخت را عمیق کرده است. تضاد دموکراسی و نفی حقوق یک ملت، تضاد ادعای رهبری جهان اسلام و اروپائی شدن، تضاد دلسوزی برای غزه و چشم به کمک اسرائیل دوختن، ادعای گردن‌کشی برای غرب و استقرار سپر دفاع موشکی برای ناتو، مردم ایران دریافته‌اند منشا این همه تضادها در ختم شدن همه ادعاهای ترکیه به پول و منافع مادی است، در واقع همه ابعاد سیاسی، امنیتی و دینی در سیاست خارجه ترکیه به ابعاد اقتصادی و اقتصادی و اقتصادی ختم می‌شود!

ترکیه در پارادوکس جهان اسلام و اتحادیه اروپا بهتر است بر تلاشهای اروپائی شدنش بیافزاید تا شاید از سایر ابعاد هم تضادهایش رفع شود و از همه نظر واقعا اروپائی شود، انگاه، هم جغرافیای اروپا را تا مرزهای ایران رسانده است هم لیاقت همجواری با مردمی را یافته است که بدون پیوستن به اروپا خود دیرزمانی است که اروپائی شده اند، هر چند که فعلا حکومتی اسلامی دارند!

همن سیدی