وقتی بعضی برابرترند...!
در حاشیه نوع مواجهه با شبکه های جدید ماهواره ای
فواد شمس
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۹ آذر ۱٣٨۹ -
۲۰ دسامبر ۲۰۱۰
وسایل ارتباط جمعی خصوصا ماهواره ها و شبکه های تلویزیونی در سال های اخیر پدیده ای شگرف و مظهر ارتقای فنّی و صنعتی انسان محسوب می شوند. ایـن پـدیده دارای بیشترین تاثیر فرهنگی بر زندگی انسان ها است . در دهه ی اول قـرن ۲۱، ماهواره ها و شبکه های تلویزیونی سهمی تعیین کننده تر در حیات فرهنگی بشر در مـقـایـسـه بـا دوره هـای پـیـشـیـن بـر عـهـده گـرفـتـه انـد. ایـن وسایل در پدید آمدن عادات نو، تغییر در رفتار و خلق و خوی انسان ها و سرانجام تغییر سبک زندگی ، سهمی شگرف بر عهده دارند؛
اهـمـیـّت وسایل ارتباط جمعی از تاثیر ژرف آن ها بر افکار عمومی ناشی می گردد. تاثیر پـیـام وسـایـل ارتباط جمعی همیشه ارادی و آگاهانه نیست ، بلکه در بیشتر اوقات انسان بی آن که بخواهد چیزی بیاموزد و اثری پذیرد، از محتوای پیام ها متاثّر می گردد. در نتیجه سیاست گذران و پایه گذران هر شبکه ی ماهواره ای با سیاست خاص خود،آن پیامی که می پسندند و به نفعشان است را به مخاطب انتقال می دهند.
از سـویـی دیـگـر، اهـمـیّت کاربرد رسانه ها در سیاست های داخلی و خارجی کشورها نیز بسیار چـشـمـگـیـر اسـت. در عصر کنونی ، که جنگ افکار جای جنگ ابزار را گرفته است، دولت ها می کـوشـنـد بـا بـهـره گـیـری از فـنـّاوری پـیـشـرفـته ارتباطات ـ مانند بهره جستن از شبکه های رادیـویـی ، تـلویـزیـونـی ، خـبـرگـزاری ها، بنگاه های سخن پراکنی ، ماهواره ها و مطبوعات ـ الگوهای ارزشی و مصرفی و طرز تفکّر و علایق ملت ها را دگرگون سازند و الگوهای مورد نظر خود را بر جایشان بنشانند. بدین سان، ملاحظه می کنیم که در عرصه ارتباطات ، دنیای امـروزی بـه مـیـدان کـارزاری تـبـدیل شده است که توپخانه و سلاح های آتشین تنها ابزارهای پـیـکـار مـحـسـوب نـمـی شـونـد، بـلکـه جای خود را به ماهواره ها و شبکه های تلویزیونی داده اند.
به دلیل نبود آمار دقیق و روشن، نمی توان حجم استفاده از شبکه های ماهواره ای را در ایران تعیین کرد ولیکن با عنایت به شواهد و قراین موجود می توان حدس زد که میزان بهره برداری از این شبکه ها در سال های اخیر افزایش محسوسی داشته است. البته در این جا لازم است بگوییم که مخاطبان فعلی ماهواره با مخاطبان سال های اولیه ورود این فناوری یکی نیست. سطح سواد رسانه ای مخاطبان فعلی بالاتر از مخاطبان اولیه است هر چند در مجموع چندان رضایت بخش نیست. منظورم آن است که در اوایل ما با مخاطب توده وار ماهواره ایmass audience طرف بودیم ولی هم اکنون مخاطبان برنامه های ماهواره ای کم کم حالت بخش بخش یا منفرد segmented می یابند. برای مثال اوایل کودکان از تماشای برنامه های ماهواره ای نهی می شدند ولی امروزه ماهواره و شبکه های کودک آن جزو مامای کودک شده اند چرا که برای مثال در برنامه های صدا و سیما، برنامه کودک زمان مشخص و محدودی دارد ولی در آنجا ۲۴ ساعته برنامه کودک پخش می شود و یا ورزش دوستان برنامه های خود را دارند و موسیقی دوستان نیز برنامه های خودشان را دارند که گفتم همه اینها ۲۴ ساعته پخش می شوند. از نظر مخاطب شناسی و دلایل رجوع به ماهواره تفاوت زیادی بین مخاطب ایرانی با مخاطبان تلویزیون در سایر نقاط دنیا وجود ندارد. ایرانیان نیز عمدتا برای تماشای فیلم و سریال، موسیقی یا شوهای تلویزیونی و برنامه های تفریحی و سرگرمی که شامل ورزش هم می شود به سراغ ماهواره می روند. حتی به همین دلایل هم سراغ برنامه های صدا و سیما می روند. سایر موضوعاتی که از آنها به عنوان برنامه های اقلیت minority programs نام می برند عموما مربوط به مخاطب خاص است. این مساله را می توان با توجه به شرایط اجتماعی، سیاسی و تاریخی ایران و در کل روانشناسی اجتماعی ایرانیان تحلیل کرد. نخست آنکه ماهواره زمانی در ایران مطرح شد - یعنی اوایل دهه ۱٣۷۰ - که کشورمان تازه جنگ را پشت سر گذاشته بود و جامعه در حال پوست اندازی بود. رفاه اقتصادی، ارتباط با جهان خارج، رنگ، شادی، مصرف، تبلیغات بازرگانی و مفاهیم دیگر به تدریج به زندگی روزمره تزریق می شد. پدیده ماهواره هم در این شرایط مورد استقبال قرار می گیرد، چرا که پدیده ای مدرن است که به راحتی در ادامه مفاهیم پیش گفته قرار می گیرد. نکته دیگر آنکه در این زمان جامعه از محدودیت های زمان جنگ که البته در زمان جنگ و در همه جای دنیا طبیعی است دور شده بود. ماهواره پنجره ای بود که مردم می خواستند از آن دنیا را ببینند. نکته دیگر آنکه به هر حال ماهواره یک فناوری جدید بود. انسان ها نسبت به فناوری جدید کنجکاوند و دوست دارند آن را تجربه کنند. مثل تلفن، رادیو، تلویزیون و تلفن همراه. نکته سوم نحوه مواجهه نهادهای رسمی با این فناوری بود. با توجه به بحث تاریخی شکاف دولت - ملت در ایران که ارتباطی با حکومت مشخصی ندارد ممنوع کردن ماهواره تا اندازه ای میزان کنجکاوی عمومی را تشدید کرد. افکار عمومی تجربه ویدئو را در مقابل خود داشت. به عنوان نکته چهارم ماهواره موقعی ممنوع شد که بینندگان زیادی برنامه های آن را دیده بودند و به وضوح تفاوت برنامه های داخلی را با آن لمس کرده بودند. نکته پنجم به ضعیف بودن رسانه های داخلی برمی گردد. صدا و سیما هم پس از جنگ در حال تدوین سیاست ها و خط مشی های خاص دوره بازسازی بود. هنوز بین جنگ و پس از جنگ در کشاکش بود. در سال ۱٣۷۰ یعنی سالی که فناوری ماهواره ای وارد شد ما هنوز دو شبکه داشتیم و در هر هفته یک فیلم سینمایی پخش می شد. تقریبا ساعت ۱۰ یا ۱۱ شب برنامه ها تمام می شد.
این همه دلیلی شد برای آن که بسیاری از کشور ها و دولت های دیگر با اهدافی متفاوت سعی کنند که با تاسیس رسانه های مختلف در ایران تاثیر گذار باشند. در این میان بعد از تجربه ی رسانه ه ای مثل صدای آمریکا و بی بی سی فارسی و رسانه هایی که مشخصا پیام سیاسی روشن داشتند. اکنون این دولت ها و کشور ها سعی دارند با رسانه هایی که چندان روشن پیام سیاسی خود را نمی دهند و در لفافه حرف می زنند سبک زندگی و اهداف فرهنگی خود را به مخاطب ایرانی عرضه کنند.
در این میان برخورد مسئولان امور فرهنگی در ایران چندان با این مسئله حساب شده و درست نبوده است. متاسفانه صرفا برخورد های سطحی و مقطعی و بدون مطالعه با این پدیده صورت گرفته است. بدون آن که ریشه ای و درست با این موضوع برخورد کنند وبدون اینکه عوارض شبکه ها از ابعاد متفاوت بررسی و دسته بندی می شد. بدون آن که سعی کنند با جمع آوری اطلاعات درست و تحلیل آن ها ریشه های فعالیت ماهواره ها را درک کنند. صرفا به حمله به برخی از شبکه ها بصورت سلیقه ای آن هم در رسانه ها و غیره پرداختند. البته این هم صرفا یک موج زود گذر بود و تنها بر اساس یک اپیدمی رسانه ای برخورد شد. در حالی که همان حمله ها به شبکه هایی که الان راه افتاده اند بیشتر مربوط است. به طور مثال برای چند هفته ای تب حمله به شبکه ی فارسی ۱ بالا گرفته بود. شبکه ای که صرفا به پخش برخی سریال های پر مخاطب که چندان هم تعارضی با فرهنگ جامعه ی ایران و روح نوجو و متعالی ایرانی آن هم به زبان فارسی نداشت. این در حالی بود که حتی مدیران این شبکه فارسی زبان که به صورت مستقل و صرفا به منظور سرگرمی و ارتقای زبان فارسی فعالیت می کرد و بر خلاف بسیاری ادعا ها به دولت و یا قدرت خاصی هم که با ایران و فرهنگ ایرانی مشکلی داشته باشد وابسته نبود، بارها اعلام کرده بودند حاضر هستند کمال همکاری را با دولت ایران داشته باشند حتی در صورت تفاهم و یا مذاکره آمادګی کامل شان را برای تغییر محتوا و سوژه ها اعلام کردند.چرا مدیران و متولیان امور فرهنګی کشور ما از این فرصت استفاده نکرد شبکه ای با این قدرت بااین جذابیت و مخاطب میلیونی، در صورت که هر کشور دیګری به خاطر منافع خودش دنبال همچو فرصت هاست،در صورت که واقعا ما نګران عوارض های فرهنګی این شبکه باشیم و برای رفع آن تلاش نکنیم و به پیشنهادات آن ها پاسخ نګویم در حقیقت جفا کردیم و این بی توجهی های ما باعث می شود که دشمنان از این فرصت استفاده بهینه را بنماید؛
اما اکنون شاهد بر آمدن شبکه های ماهواره ای دیگری هستیم که به صورت خزنده بدون آن که همچون بی بی سی و صدای امریکا و... مستقیما وارد مباحث سیاسی شوند خواست ها و منافع دولت های مطبوع خود را دنبال می کنند. رسانه هایی همچون شبکه تلویزیونی من و تو و رسانه های دیگر این روند را در پیش گرفته اند که فرهنگ و سبک زندگی آمریکایی و غربی را والاتر از دیگران نشان دهند و دیگران را خصوصا مخاطب ایرانی را در مقابل این سبک زندگی منفعل و ضعیف فرض کنند تا بتوانند سلطه فرهنگی خود را تحمیل کنند.
در این میان رسانه های منتقد که تا دیروز حملات بی امان و بعضا غیر منطقی را به شبکه فارسی ۱ سامان داده بودند و هر روز مطالب مختلفی در این زمینه می نوشتند تا جایی که انگار تمام ناهنجاری های موجود در جامعه تقصیر سریال های فارسی ۱ است. اکنون این رسانه ها در مورد تلویزیونی که بودجه رسمی از برخی نهادهای غربی می گیرد و با پخش برنامه های متنوع که همه نشان از آن دارد که می خواهد فرهنگ غربی را والاتر از فرهنگ ایرانی – اسلامی ما نشان دهد و تبلیغ شدید سبک زندگی غربی است از همجنسګرایی تا مشروب خواری و اشاعه سکس بین نوجوانان را ترویج می کند،سکوت کرده اند.
این برخورد دوگانه نشان از بی اطلاعی و سطحی نگری رسانه های منتقد و البته از آن خطرناک تر مسئولان امور فرهنگی کشور ما دارد. در واقع شبکه ی ماهواره ای با استفاده از حضور و اجرای خواننده ایرانی (ګوګوش)که با بودجه و سیاست گذاری رسمی یک دولت متخاصم (انګلیس)راه اندازی شده است را به حال خود رها کرده اند و بدون آن که برای ان چاره ای درست بیاندیشند صرفا به مسائل حاشیه ای و یا سر و صدا ها علیه شبکه فارسی ۱ می پردازند و عملا از وجود یک شبکه سیاسی انگلیسی چشم پوشی کی کند.
در حالی که در اکثر کشورهای دنیا مطالعات بسیاری درباره ماهواره انجام می شود، حتی کشورهای عربی مراکزی تاسیس کرده اند که کار آنها بررسی آثار و پیامدهای شبکه های ماهواره ای است. ولی ما متاسفانه توجه بسیار اندکی به ماهواره و آثار آن داشته ایم. اکثر کشورهای در حال توسعه و حتی برخی کشورهای اروپایی از منظر تئوری های امپریالیسم فرهنگی یا امپریالیسم رسانه ای و یا نظریه کاشت و یا آمریکایی شدن
Americanization روش زندگی، به بررسی آثار ماهواره پرداخته اند. در زمینه آثار این شبکه ها بحث بسیار مفصل است و نیازمند مصاحبه مستقلی است. ولی در کل ورود شبکه های فرامرزی بر زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی تاثیرگذار است. در حوزه فرهنگ نگرانی از آمریکایی شدن زندگی در کشورهای پیرامونی وجود دارد آنچه که برخی از اندیشمندان معتقدند از نتایج جهانی شدن Globalization در نهایت آمریکایی شدن برخواهد خواست. در حوزه سیاست هم برخی معتقدند که تلویزیون های فرامرزی یا ماهواره ای به ویژه در کشورهایی با ساختار های سیاسی بسته به وضعیتی منجر می شود که از آن به عنوان جامعه مدنی در آسمانcivil society on sky نام می برند. یعنی با توجه به آنکه اپوزیسیون اینگونه کشورها امکان فعالیت در داخل را ندارد از سایرکشورها به پخش برنامه می پردازد و در برنامه های آنها همه افکار و جریان ها و فرقه ها حضور دارند. به بیانی در آسمان و از طریق به اصطلاح هوا air همه می توانند حرف بزنند ولی در زمین نه. این نظریه به همان اصطلاحی مرتبط می شود که با عنوان پیامدهای رسانه های جدید از آن یاد کردم. اینکه با ورود این رسانه امکان شکل گیری اجتماعات سیاسی مجازی virtual community ملیت های مجازیvirtual nationality بیشتر می شود.
برخوردی که تاکنون مسئولان فرهنگی و متولیان جامعه ی ما از خود نشان داده اند چندان قابل قبول نیست. به نظر می رسد بهتر است از تجربه ی دیگر کشور ها استفاده کنیم در این میان شیوه ای که کشورهایی چون اندونزی و مالزی در برخورد با برنامه های ماهواره ای انتخاب کرده اند، الگوی مناسبی برای کشور ما باشد.
در این دو کشور، افراد از دوران کودکی آموزش می بینند که کدام یک از برنامه های ماهواره همسو با سنت های کشورشان است. پس در این کشورها حق انتخاب از آن فردی است که بخوبی با سنت های کشورش آشناست.
در واقع در این دو کشور مسلمان ، دولت به جای آن که نیرو و هزینه اش را صرف مقابله رودررو با استفاده کنندگان ماهواره کند، به آنها می آموزد خوب از بد را تشخیص دهند. به همین سبب است که صاحب نظران معتقدند استفاده از الگوی کشورهای موفق بهترین راه حل برای کاستن از مضرات ماهواره هاست؛ همان الگویی که به خانواده ها می آموزد به جای قفل زدن بر ماهواره، برای ذهن و فکر افراد فیلتری مهیا کنند. در این بین می توان با استفاده از پتانسیل های موجود برخی از شبکه های فارسی زبان که خود گردانندگان ان نیز بارها اعلام کرده اند حاضر به همکاری با دولت ایران در این زمینه هستند استفاده کرد.
|