بیانیه جمعیت فرهنگ و حقوق بشر درباره حکم جعفر پناهی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۴ دی ۱٣٨۹ -  ۴ ژانويه ۲۰۱۱


با " اعدام نرم " نمیتوان هنر و هنرمند را از بین برد. اگر در ژرفای تاریخ ایران زمین گذر کنیم، خواهیم دید که حکومت ها و حاکمان هرگز با هنر وهنرمندان یا ستیز نکرده اند یا مصلحت ندیده اند که ستیز کنند.
حتی بی تدبیرترین و نالایقترین حاکمانی که بر این سرزمین فرمانروایی کرده اند، در اندک زمانی پس از تشکیل حکومتشان، به دو نکته پی برده اند: یکی این که تنها عامل پیوستگی و همبستگی ایرانیان ،"فرهنگ" است و دیگری آنکه اگر حرمت هنر و هنرمند را پاس بدارند، کمترین آسیب را خواهند دید. گرچه بیشترشان دلخوشی از هنروهنرمند به خاطر خصوصیت ذاتی هنرمند که منتقد حکومتهاست-نداشتند اما حداقل صلاحشان در این نبود که با رسانه بسیار تاثیر گذار و پرمخاطب هنر به صورت مستقیم برخورد کنند و در بسیاری موارد کوشش می کردند با نزدیکی هرچه بیشتر به هنرمندان ، به حاکمیتشان مشروعیت بخشند.
به عنوان مثال پس از حمله وحشیانه مغولها به ایران وخسارات جبران ناپذیری که وارد کردند، کوتاه زمانی نگذشت که تحت تاثیر فرهنگ و هنر آن عصر قرار گرفتند و به تشویق هنرمندان در رشته های مختلف پرداختند و آثار بدیعی در عرصه های مختلف هنری به ویژه در نقاشی، شعر و معماری به وجود آمد. در اوایل دوره مغول ها مولوی و سعدی و پس ازآن شاعران بزرگی چه در ایران وچه خارج از مرزهای ایران بهترین آثار را ارائه دادند که از آن جمله میتوان به امیرخسرو دهلوی،امیرنصرالدین حسن سجزی، فخرالدین عراقی، اوحدی مراغه ای، خواجوی کرمانی، عماد فقیه و نگین درخشان غزل حافظ شیرازی، اشاره نمود.
در انواع آثار ارائه شده به ویژه میتوان به ادبیات انتقادی اشاره نمود که آثار سیف فرغانی، سعدی، عبید زاکانی و حافظ را از بارزترین آنها میباشد. تاکید بر این دوره که آغازش با نابودی آثار فرهنگی و پایانش با حل شدن دشمنان در فرهنگ مانای ایرانی است به این خاطر است که یادآوری شود هیچ عامل مادی و معنوی نتوانسته در بر انسجام فرهنگی این مرز و بوم ، چیره شود و تجربه تاریخی ثابت کرده است که این رشته همچنان پویا و مانا خواهد ماند.
حتی در دوره صفوی که حکومت دینی بر ایران حاکم بود و با وجود گسترش انواع فرقه گرایی وخرافات، حاکمان تا این اندازه عقلشان میرسید که باید هنر و هنرمند را گرامی بدارند و این فهم را داشتند که حتی حکومت دینی نباید با هنر و هنرمند سر ستیز داشته باشد، اگرچه هنرمندان انتفاد کنند و سر خم نکنند.
به قاجار و پهلوی هم که می رسیم، میبینیم که با آن همه کاستیها ،به هنرمندان که میرسند کوتاه می آیند و احترامشان میکنند تا مبادا این قشر ظریف بین و همیشه منتقد را معاند خود کنند.
اما شاید به جرات بتوان تاریکترین دوره برای هنر و هنرمند را در همین ٣۲ سال اخیر جستجوکرد که از شکستن سنتور فرامرز پایور و بازداشت محمدرضا شجریان به خاطر خواندن شعر حافظ آغاز و رد کردن اندیشه های والای سیمین دانشور، محمود دولت آبادی و سیمین بهبهانی برای انتشار و حبس صدها اثر نوشتاری، سینمایی، موسیقایی، تجسمی و...به خاطر این که به مذاق جمعی نمی آید. به عنوان مثال تشخیص ممیزی کتاب در ارشاد این است که محمود دولت آبادی با وجود انتشار دهها اثر ماندگار،ممکن است در آخرین آثارش مردم را فریب دهد و به زعم ممیزان،خود مردم خوب و بد را تشخیص نمیدهند و آنها هستند که باید به وکالت از طرف مردم،خوب و بد را بشناسند و هرچه را تشخیص دادند مردم بخوانند و ببینند و بشنوند.
آخرین رهاورد دموکراسی دینی شان هم حکم بی سابقه برای هنرمند صاحب سبک جعفر پناهی است که اعجاب هر انسان صاحب عقل را بر می انگیزد. در این حکم که نوعی اعدام تدریجی است، هنرمند را اعدام نکرده اند بلکه قصد کرده اند حکم جدیدی به نام"اعدام نرم" خلق کنند تا سر آغازی باشد برای خفه کردن تدریجی اندیشه های خلاق و هنر آفرین صادرکنندگان حکم به این نتیجه رسیده اند که نه تنها با ۶ سال حبس، اندیشه و هنر جعفر پناهی وامثال او فروکش نمیکند بلکه باید او را به تدریج و به صورت نرم اعدام کنند تا برای همیشه ازشر امثال او که جرمش پوشیدن پرچم سبز در مجامع معتبر جهانی است، رها شوند. غافل از آنکه دشمن دیرینه مستبدان یعنی هنر هیچگاه نمی میرد و ثابت شده است که در طول تاریخ هرجا به هنر و هنرمند فشار بیشتری وارد شده، شکوفه های هنر شکوفاتر شده و رسانه هنر به عنوان چراغی روشن، بر ظلمت ظالمان نور تابانده است. چرا که میتوان برای اندک زمانی از انتشار افکار کسی جلوگیری کرد اما نمیتوان انسان را از فکر کردن و اندیشیدن باز داشت.
جمعیت فرهنگ و حقوق بشر در ایران، به عنوان وظیفه ای فرهنگی و حقوق بشری ضمن محکوم کردن حکم صادره برای هنرمند محبوب جعفر پناهی، طراحان سناریوی احکام صادره را به پس گرفتن این حکم که به منزله جلوگیری از نفس کشیدن و فکر کردن یک انسان است و بازخوانی تاریخ و فرهنگ ایران دعوت میکند تا از تاریخ عبرت بگیرند. بقول حافظ
غیر از هنر که تاج آفرینش است
بنیاد هیچ سلطنتی جاودانه نیست

   جمعیت فرهنگ و حقوق بشر در ایران
۶ دی ۱٣٨۹