بیانیه پایانی
دوازدهمین نشست جهانی احزاب کمونیست و کارگری
•
دوازدهمین نشست جهانی حزبهای کمونیست و کارگری از ۳ تا ۵ دسامبر در شهر تشوانه آفریقای جنوبی برگزار شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۴ دی ۱٣٨۹ -
۴ ژانويه ۲۰۱۱
اخبار روز: دوازدهمین نشست جهانی حزبهای کمونیست و کارگری - در روزهای ۱۲ تا ۱۴ آذر ماه (۳ تا ۵ دسامبر) - در شهر تشوانه آفریقای جنوبی برگزار شد.
به گزارش «نامه ی مردم»، در پایان بحث های این نشست، بیانیه ای به تصویب رسید که خطوط کلی آن با ضرورت مبارزه برای دموکراسی، اهمیت مبارزه و مقاومت طبقه کارگر و نیروهای مردمی، تعمیق اتحادهای اجتماعی، نقش کمونیستها در تقویت جبهه ضد امپریالیستی برای صلح، محیط قابل زیست، پیشرفت و سوسیالیسم، مرتبط است. بخش های عمده ی این بیانیه به شرح زیر است:
بیانیه تشوانه
دوازدهمین نشست جهانی حزبهای کمونیست و کارگری با مضمون محوری ”بحران نظاممند تعیمق یابنده سرمایهداری؛ وظیفه کمونیستها در دفاع از حاکمیت، ژرفش اتحادهای اجتماعی، تقویت جبهه ضد امپریالیستی در مبارزه برای صلح، پیشرفت و سوسیالیسم“ در روزهای ۲ تا ۵ دسامبر ۲۰۱۰(۱۲ تا ۱۴ آذرماه) در شهر شوانه در کشور آفریقای جنوبی برگزار شد. در این نشست، ۱۰۲ نماینده از سوی ۵۱ حزب شرکت کننده از ۴۳ کشور و ۵ قاره جهان گرد هم آمدند تا کار نشستهای پیشین را ادامه دهند و به پیش ببرند، و فعالیتهای مشترک و همگرای حزبهای کمونیست را پیرامون چشماندازی مشترک تدارک ببینند.
بحران تعیمق یابنده سرمایهداری
جهان همچنان درگیر تداوم و ژرفش بحران سرمایهداری است. واقعیتهای امروز درستی ارزیابیهای ما را که خطوط کلی آن در بیانیههای نشستهای جهانی سالهای ۲۰۰۸ سائوپولو، و ۲۰۰۹ دهلی نو، بازتاب یافت، تأیید میکنند. بحران جهانی کنونی سرمایهداری، محدودیتهای تاریخی و لزوم سرنگونی انقلابی آن را نشان میدهد. این بحران، نشانگر تشدید تضاد اساسی میان خصلت اجتماعی تولید و مالکیت خصوصی سرمایهداری است.
برخلاف پندارهای سرمایهداری در سالهای پیش از ۲۰۰۸، این بحران نظاممند است و از ماهیت نظام سرمایهداری سرچشمه میگیرد. سرمایهداری نمیتواند از شرّ ماهیت و گرایش درونی و نظاممندش در گذار از چرخههای رونق و رکور خلاص شود و از آن بگریزد. بحران جهانی کنونی بهویژه نشانگر کسادی اقتصادی آشکار سرمایهداری در نتیجه اضافه تولید است. اکنون نیز مانند گذشته، از دیدگاه منطق سرمایهداری پاسخی برای بحرانهای ادواری وجود ندارد، مگر خودِ بحران که با نابودی کلان، و از نظر اجتماعی بیخردانه، داراییها همراه است، از جمله: اخراجها و بیکاری گسترده، بسته شدن کارخانهها، و یورشهای بیامان به دستمزدها، حقوق بازنشستگی، تأمین اجتماعی و وخیم شدن گذران زندگی مردم. به همین دلیل است که ما در دو نشست پیشین خود، به درستی تأکید کردیم که بحران کنونی را نمیتوان فقط به اشتباهات انگاشتی همچون آزمندی بانکداران یا سفتهبازان مالی نسبت داد، بلکه این بحران در خصیصه های سرشتیِ خود نظام سرمایهداری ریشه دارد.
آنچه این بحران مداوم و مستمر را وخیمتر و تشدید کرده است، جابهجایی چشمگیر در توازن نیروهای جهانی است. بهویژه، به کاهش مداوم و نسبی برتری جهانی اقتصادی آمریکا، رکود و ایستایی عمومی تولید در اکثر کشورهای پیشرفته سرمایهداری، و پدید آمدن قدرتهای نوین اقتصادی در جهان بهویژه اقتصاد چین، باید اشاره کرد. این بحران، رقابت میان خود کانونهای امپریالیستی و نیز میان قدرتهای اقتصادی جاافتاده و نوظهور را افزایش داده است، که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: جنگ ارزی به رهبری آمریکا؛ تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی در درون اتحادیه اروپا و تعمیق ماهیت این اتحادیه در مقام اردوگاهی امپریالیستی زیر رهبری قدرتهای سرمایهداری عمده آن؛ حاد شدن مبارزه آشکار میان قدرتهای امپریالیستی برای دستیابی به بازارها و منابع خام؛ گسترش نظامیگری، از جمله تقویت ائتلافهای تجاوزگر (برای نمونه: کنفرانس سران ناتو در لیسبون، با ایده ”نوین“ خطرناک و راهبردی آن)؛ افزایش کانونهای تنش و تجاوز در منطقه های مختلف (به طور مشخص در: خاورمیانه، آسیا و آفریقا)؛ کودتاهای مختلف در آمریکای جنوبی؛ تشدید گرایشهای نو-امپریالیستی برای دامن زدن به برخوردهای قومی و افزایش نظامیگری در آفریقا، از جمله از طریق آفریکام (”AFRICOM“).
در عین حال روشن شده است که مسیر سرمایهداری با هدف کسب حداکثر سود، نابودی بیپروای منابع طبیعی و محیط زیست، به طور کلی خطری جدی برای ماندگاری خود تمدن بشری بهشمار میآید. ارائه پیشنهادهای گوناگون برای ”فن آوری سبز“ و مبادله کربن از سوی نخبگان سیاسی کشورهای سرمایهداریِ غالب، در بهترین حالت، فقط متوجه کمی تعدیل در کار است که البته ضمن تعمیق کالایی شدن طبیعت، سودآوری سرمایه را نیز افزایش میدهد، و بحرانهای تغییر آب و هوا را به کشورهای در حال رشد منتقل میکند. این بحران نظام سرمایهداری که کل بشریت با آن روبهرو است، با ناتوانی این نظام از بازتولید خود - که از راهی بجز اشتهای سیریناپذیر آن به سوی رشد مرکّب امکانپذیر نیست - ارتباط و پیوند مستقیم دارد. این بحرانی است که غلبه بر آن فقط با الغای خودِ سرمایهداری امکانپذیر است.
سرمایهداری در واکنش نسبت به این واقعیتها از هر سو به دفاع متقابل برخاسته است، و از راه تشدید بهره کشی و با سوءِ استفاده از سن و جنسیت افراد، تهیدستان شهری و روستایی، و لایههای گسترده یی از قشرهای میانه حال، در پی حفظ سود و گذاشتن بار بحران خود بر دوش طبقه کارگر است. بهره کشی شدت می گیرد و دولت به نجات بانکدارها و بنگاههای مالی خصوصی برمیخیزد، در حالی که بدهیهای سنگینی را به نسلهای آینده تحمیل میکند و سرسختانه میکوشد تا دست آوردهای اجتماعی مردم را از آنان بازپس گیرد.
در سراسر دنیای سرمایهداری، حقوق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، کار و تأمین اجتماعی در معرض نابودی قرار گرفتهاند. در عین حال، دستگاههای سیاسی کشورهای مختلف واپسگراتر شدهاند، و آزادیهای دموکراتیک و مدنی، و بهویژه حقوق اتحادیههای کارگری، را محدود میکنند.
به اصطلاح صرفهجوییهایی که در بودجههای کشورها صورت میگیرد، از جمله کاهش هنگفت هزینههای بخش دولتی، پیامدهای ویرانگرانه یی برای کارگران، بهویژه زنان کارگر، در بر داشته اند. از سوی دیگر، تلاشهایی نیز در جهت منحرف کردن احساس نگرانی و ناامنی مردم به سوی مردمفریبی، نژادپرستی، بیگانههراسی و نیز قانونیت دادن به نیروهای فاشیست صورت میگیرد. این ها همه نمایانگر گسترش گرایشهای ضد دموکراتیک و تمامیتخواه است که از دیگر نشانههای آن، افزایش حمله ها و کارزارهای کمونیست ستیزانه در بسیاری از کشورهای دنیاست. در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، تحمیل سازوکارهای نوین سرکوب ملی و طبقاتی بر تودههای مردم را شاهدیم ، از جمله از راه های اقتصادی، مالی، سیاسی و نظامی، و نیز از طریق به راه انداختن آرایه یی از سازمانهای مردمنهاد غیردولتی امپریالیستی.
برای تودههای مردم، بهویژه در کشورهای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، یادآوری این نکته مهم است که، زندگی در نظام سرمایهداری، حتی پیش از بحران اقتصادی جهانی کنونی نیز، بحرانی مستمر و چالشی روزمره برای زنده ماندن بود. حتی پیش از بحران جهانی کنونی، یک میلیارد نفر از مردم دنیا در زاغههای نکبتبار به سر میبردند، و نیمی از مردم دنیا با درآمد روزانه ای کمتر از ۲ دلار گذران زندگی میکردند. با وقوع بحران کنونی، این وضعیت بسیار وخیمتر شده است.
اکثر تهیدستان شهر و روستا، همراه با خانوادههایشان، که در حکم مهاجرانی آسیبپذیر در کشورهای خارجی کار میکنند، قربانیان بیخانمان شده توسعه شتابزده و بیرویه کشاورزی نوع سرمایهداری هستند که در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین در جریان است. سرمایهداری جهانی، با سرکردگی شرکتهای عظیم کشت و صنعت، به ضد نیمی از مردم دنیا، یعنی ۳ میلیارد مردم باقی مانده ساکن در روستاها و مناطق کشاورزی آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین ، اعلام جنگ داده است. در عین حال، مانع هایی غیرانسانی برای جلوگیری از جابهجایی مهاجران و پناهجویان برپا میدارند. تعداد منطقه های زاغهنشین شهری و نیمهشهری، که محل سکونت مردم محروم و درماندهای است که برای زنده ماندن دست به هر کاری میزنند، اکنون رشد قارچگونه فزایندهای پیدا کرده است. دگردیسی شتابنده کشاورزی نوعِ سرمایهداری در کشورهای کم توسعهیافتهتر سرمایهداری، پیامدهای فاجعه بار انسانی در برخواهد داشت.
اهمیتِ مقاومت پیکارجویانه طبقه کارگر، و نیروهای مردمی
تلاشهای سرمایه برای انداختن بار بحران بر دوش کارگران و فرودستان، با مقاومت طبقه کارگر و تودههای مردم در سراسر دنیا روبهرو شده است. یورشهای ضدمردمی به حقوق کارگران، تأمین اجتماعی، و دستمزدها، در سال گذشته منجر به اوجگیری پیکارهای مردمی بهویژه در اروپا شد. تجاوزگری امپریالیستی در خاورمیانه، آسیا و آمریکای لاتین همچنان با مقاومت قاطع مردم روبهروست. در آفریقا و آمریکای لاتین، نیروهای ضد امپریالیستی، سندیکاها، و جنبشهای اجتماعی، پیکار خود را در راه حقوق مردم و در برابر غارتگری شرکتهای غولآسای چندملیتی شدت داده اند. این مبارزات مردمی، در برخی موارد، منجر به ظهور و به قدرت رسیدن دولتهایی مترقی، ملی، و مردمی شده است، که به طور برنامهریزی شدهای، استقلال و حاکمیت ملی، حقوق اجتماعی، توسعه ملی و حفاظت از منابع و زیستگاههای گوناگون طبیعیشان را خواستارند. ظهور این دولتها خون تازهای در پیکر مبارزه با امپریالیسم جاری کرده است.
در شرایط کنونی، شرکت ما، در مقام حزبهای کمونیست و کارگری، در این روند، به منظور تقویت کردن این نبردهای دفاعی مردمی، و تبدیل کردن آن به پیکارهایی تهاجمی در راه کسب حقوق گستردهتر برای کارگران و تودههای مردم و با هدف الغای سرمایهداری، ضرورت تاریخی دارد.
در پیشبرد این دستور کار استراتژیک، کمونیستها بر این امر تأکید دارند که، متشکل کردن طبقه کارگر و تکوین و رشد مبارزات جنبش کارگری با مضمونی طبقاتی، در پیکار طبقه کارگر و متحدان آن برای به دست آوردن قدرت سیاسی، اهمیتی بسزا دارد.
در چارچوب این پیکار، ما اهمیت ویژهای برای موارد زیر قائلیم:
دفاع از استقلال ملی مردمی و تقویت و پیشبرد آن؛
ژرفش اتحادهای اجتماعی؛
تقویت جبهه ضد امپریالیستی در راه صلح، حق کار تمام وقت و دائم، حقوق کار و کارگران، و حقوق اجتماعی از قبیل: آموزش و بهداشت و درمان رایگان.
ژرفش اتحادهای اجتماعی
بحران جاری و مدوام سرمایهداری، و مقابله آن با تمدن بشری، شرایط را برای ایجاد ائتلافهای گسترده اجتماعی، ضد انحصاری و ضد امپریالیستی به وجود آورده است که توانایی به دست گرفتن قدرت و به پیش بردن تغییراتی عمیق، مترقیانه، رادیکال و انقلابی را دارند.
اتحاد طبقه کارگر در امر ایجاد اتحادهای اجتماعی کارآمد با دهقانان، توده فرودستان شهری و روستایی، روشنفکران و قشرهای میانه شهری، عاملی بنیادی است. ضروری است که به آرمانها و چالشهای پیش روی جوانان نیز توجه ویژهای بشود. در کشورهای کمتر توسعه یافته، مسئله زمین، اصلاحات کشاورزی و توسعه روستایی موضوعهای مهمی برای شکلگیری و رشد پیکارهای مردمی اند. این موضوعها با امنیت و استقلال غذایی، امرار معاش مستمر، حفاظت از تنوع زیستی، حفاظت از منابع طبیعی، و مبارزه با انحصارهای کشت و صنعت و عوامل محلی آنها پیوند تنگاتنگی دارند.
آرمانها و خواستهای برحق و ترقیخواهانه بومیان در دفاع از فرهنگ، زبان و محیط زیستشان نیز نقش مهمی در این مبارزات دارند.
نقش کمونیستها در تقویت جبهه ضد امپریالیستی در راه صلح، محیط قابل زیست، پیشرفت و سوسیالیسم
بحران سرمایهداری و ضدحمله امپریالیسم منجر به وسعت و تنوع ترکیب نیروهایی شده است که دارای موضع های میهندوستانه و ضد امپریالیستی اند. در هر نقطه جهان و با توجه به شرایط متنوع ملی هر کشور، این مسئولیت به عهده کمونیستهاست که جبهه سیاسی و اجتماعی مبارزه ضد امپریالیستی، مبارزه در راه صلح، حفاظت از محیط قابل زیست، و پیشرفت را گسترش دهند و تقویت کنند، و آن را با نبرد در راه سوسیالیسم درآمیزند. در امر تأمین و تضمین یک سمت گیری و چشمانداز ضد امپریالیستی و پیگیر در فعالیت جبههها و جنبشهایی وسیعتر، نقش مستقل کمونیستها و تقویت حزبهای کمونیستی و کارگری اهمیت بسزایی دارد.
ضروری است که به روابط موجود میان مبارزات مقاومتجویانه مختلف و کارزار ایدئولوژیک لازم برای برجسته کردن بدیل سوسیالیسم، و نیز دفاع از سوسیالیسم علمی و پیش بردن آن توجه ویژهای بشود. مقابله با کمونیسم ستیزی معاصر و عقب راندن آن، مقابله با ایدئولوژی بورژوایی، نظریههای ضد علمی و جریانهای فرصت طلب (اپورتونیستی) که مبارزه طبقاتی را مردود میدانند، مبارزه با نقش نیروهای سوسیال دموکراتیک که با هواداری از استراتژی سرمایه مدافع و اجرا کننده سیاستهای امپریالیستی و ضد مردمی اند، مستلزم مبارزه ایدئولوژیک جنبش کمونیستی است که حائز اهمیتی حیاتی است. در زمینه نشان دادن پیوندها و روابط بنیادی میان عرصههای گوناگون مبارزه مردمی در راه تکوین و رشد همبستگی طبقاتی انترناسیونالیستی، به لحاظ نظری، و مهم تر از آن در عرصه عمل، ما کمونیستها نقشی کلیدی به عهده داریم.
ما در دورانی تاریخی زندگی میکنیم که در آن گذار از سرمایهداری به سوسیالیسم به ضرورتی برای تمدن بشر تبدیل شده است. بحرانهای مداوم و تمام نشدنی سرمایهداری بار دیگر ماهیت جداییناپذیر بودن وظایف آزادی ملی از یک سو و رهایی اجتماعی، ملی و طبقاتی را از سوی دیگر به تأکید نشان میدهد. در شرایط تعمیق بحران سرمایهداری، تجربههای موجود ساختمان سوسیالیسم، برتری سوسیالیسم را نشان میدهند. تقویت همکاری میان حزبهای کمونیست و کارگری، و تقویت جبهه ضد امپریالیستی باید همگام با یکدیگر صورت گیرد.
ما حزبهای کمونیست و کارگری که در تشوآنه گرد هم آمدهایم، در شرایطی که هجوم همه جانبه و گستردهای به نیروهای کارگری و مردمی صورت میگیرد، و با توجه به امکانات فراوانی که برای رشد مبارزه وجود دارد، همبستگی عمیق خود را با کارگران و خلقها و پیکارهای سخت و پرشور آنان اعلام میکنیم، و بار دیگر بر عزم راسخ خود در فعالیت و مبارزه دوشادوش همراه با تودههای زحمتکش، جوانان، زنان، و تمام بخشهای نیروهای مردمی که قربانی بهره کشی و سرکوب سرمایهداری اند، تأکید میکنیم.
ما گستردهترین نیروهای مردمی را به صراحت فرا میخوانیم تا در مبارزه مشترک برای سوسیالیسم، که تنها گزینه برای آینده نوع بشر است، با ما همراه شوند. محورهای اصلی توسعه فعالیت مشترک و همسوی ما از این قرارند:
۱. در شرایط تعمیق بحران سرمایهداری، ما فعالیت خود را بر رشد مبارزات کارگران و مردم در راه حقوق کار و تأمین اجتماعی، تقویت جنبش سندیکایی و سمت گیری طبقاتی آن، و ترغیب و ترویج اتحاد اجتماعی با دهقانان و دیگر قشرهای مردمی متمرکز خواهیم کرد. به مسائل زنان و جوانان نیز توجه ویژهای خواهیم داشت که نخستین قربانیان بحران سرمایهداری اند.
۲. با توجه به تجاوز همه جانبه امپریالیستی و تشدید رقابتها بین امپریالیستها، ما نبرد ضد امپریالیستی را در راه صلح، بر ضد اشغال و جنگهای امپریالیستی، برضد استراتژی ”نوین“ خطرناک ناتو و پایگاههای نظامی خارجی، و در راه از میان بردن همه سلاحهای هستهای تشدید میکنیم. ما همبستگی انترناسیونالیستی فعال خود را با همه خلقها و جنبشهایی که با سرکوب و تجاوز و تهدیدهای امپریالیستی دست به گریبانند، اعلام میکنیم.
۳. ما قاطعانه با کمونیسم ستیزی، و قوانین، اقدامات و پیگردهای کمونیست ستیزانه مبارزه خواهیم کرد و خواستار الغای قوانینی هستیم که حزبهای کمونیست را غیرقانونی میدانند. ما از تاریخ جنبش کمونیستی و سهم سوسیالیسم در پیشرفت تمدن بشر دفاع خواهیم کرد.
۴. ما همبستگی خود را با نیروها و خلقهایی که دست اندر کار و در تلاش برای ساختمان سوسیالیسم اند، به صراحت اعلام می داریم. ما بار دیگر به طور آشکار بر همبستگی خود با مردم کوبا و انقلاب سوسیالیستیشان تأکید میکنیم، و به مخالفت سرسختانه خود با محاصره و تحریم کوبا و نیز به حمایت مجدانه خود از کارزار بینالمللی برای آزادی ”پنج کوبایی“ ادامه خواهیم داد.
۵. با توجه به شرایط و امکانات خاص ملی هر کشور، ما به سهم خود در تقویت سازمانهای تودهای جهانی ضد امپریالیستی از قبیل: “فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری“ (“WFTU“)، “شورای جهانی صلح”، “فدراسیون جهانی جوانان دموکرات”، و “فدراسیون جهانی دموکراتیک زنان” کوشش خواهیم کرد. بهویژه، از برگزاری هفدهمین جشنواره جهانی جوانان و دانشجویان در فاصله روزهای ۲۲ تا ۳۰ آذرماه ( ۱۳ تا ۲۱ دسامبر ۲۰۱۰) در آفریقای جنوبی، استقبال میکنیم و به آن درود میفرستیم.
|