از : علی اوحدی
عنوان : بعدالتحریر
سردمداران جمهوری سوررئالیستی تمام رسانه ها را به انحصار خود (بخوان یک اقلیت محض) در آورده اند و با هزینه ی هنگفتی از جیب ملت، انواع و اقسام فرستنده ی تله ویزیونی و رادیویی به زبان های عربی و انگلیسی و ... تاسیس کرده اند و با دستمزدهای کلان، مزدورانی از ملیت های مختلف را استخدام کرده اند تا از این دستگاه تبلیغاتی عظیم، در سراسر دنیا برای ایدئولوژی تابناکی که خود به آن عمل نمی کنند، تبلیغ کنند و مشتری جلب کنند. یک راس سرباز نوکر مسلک هم در راس "رسانه ی ملی" (بخوان تله ویزیون فرقه ای) گذاشته اند و هر دروغ و جعل و مزخرفی که میلشان بکشد، از جمله پخش اعترافات دروغین و تحت شکنجه از زندانیان بی گناه، به خورد مردم می دهند، اکثریت مخالف را یک طرفه طعن و لعن می کنند بی آن که یک نفر از این اکثریت اجازه داشته باشد یک کلمه در دفاع خود علیه تهمت های رنگارنگی که هر روز و هر شب از این "رسانه ی ملی" پر و پخش می شود، بگوید و... آن وقت آقای ضرغامی که نه از زبان و فرهنگ و هنر چیزی سر در می آورد و نه "رسانه" را می شناسد... به سرپرست سازمان ملل نامه می نویسد و شکایت می کند که پخش رسانه ای در دنیا "عادلانه" نیست و ماهواره های بین المللی اخبار و برنامه هایی پخش می کنند که مورد علاقه ی ما نیست و برای برنامه های ما در دنیا، محدودیت قائل می شوند و... دزدی نیمه شب میان گذر، مردم محله را با فریاد، به تظلم می طلبید که؛ آی مسلمان ها، به دادم برسید. این چه ولایت است؟ این مرد نه چیزی در خانه دارد که ارزش دزدیدن داشته باشد و نه دختری دارد که در عوض به او تجاوز کنم. تازه همسرش را هم در رختخواب، چنان خودخواهانه بغل کرده که نمی شود از هم جدایشان کرد... لازم شد از فضلا (بخوان فسلا)ی جمهوری سوررئالیستی نظیر استاد حداد (نا)عادل، و دایناسور شهیر، جنتی تقاضا کنیم برخی لغات، از جمله "وقاحت" را از سر نو تعریف کنند!
٣٣۷۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨۹
|