"جمهوری ایرانی"؛ جمهوری مدرن برای مشتاقان آزادی - محمود خادمی

نظرات دیگران
  
    از : منوچهر جمالی

عنوان : فرهنگ ایران، ازقدرتمندان که تاریخ را ساخته اند، پیدایش نیافته، بلکه همیشه برضد قدرتنمدان تاریخ بوده اسا
فرهنگ ایران ، اینهمانی با تاریخ ایران ندارد . چنانچه امروزه نیز خمینی وخامنه ای واحمدی نژاد، فرهنگ مردم ایران نیستند، بلکه درست درتضاد بافرهنگ ایرانند . فرهنگ ایران، درتضاد همیشگی باقدرت دتاریخ ، روئیده است . درفرهنگ ایران،عمل انسان، اولویت دارد. ازاین رواصل دنیای سیاست آنست که «همه مقامات دراجتماع»،بایداکتسابی باشند.نظام سیاسی بایستی حقانیتش راازعمل مفیدانسان دراجتماع بگیرد،نه ازدین وازخدا، نه ازسّنت،نه ازوراثت.جمهوریّت برپایه این اصل،استواراست. قدرت ونظامی که حقانیتش راازسنت ووراثت ومشیّت الهی میگیرد،نفی جمهوریت رامیکند. کسی حقانیت به قدرت داردکه عمل مفیدبرای اجتماع بکند وتنها اجتماعست که قضاوت درمفید بودن این عمل میکند
٣٣٨۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : «عناصر و نیروهای ملی و آزادیخواه و دموکرات قادرند فقط با تشکل خود در یک جبهه و در زیر شعار جمهوری ایران (دومین جمهوری ایران) که هدفی جز استقرار آزادی،استقلال، دموکراسی، امنیت اجتماعی و فردی،رفاء عمومی، حکومت قانون برخواسته ازنظر اکثریت مردم و.. ندارد، وض
هر ملتی که از آزادی اندیشه و بیان و از عدالت و حقوق اجتماعی محروم باشد، در عین حالیکه دست و چشم «بسته» تسلیم حوادث و سرنوشت میشود و برای حل مشکلات خویش «بمقدرات» دخیل میبندد، میتواند مجذوب افراطی ترین جاذبه های فکری و بدیلهای اجتماعی بشود تا کمبودها و نارساییهای اجتماعی خود را مرفع سازد.در دوران رژیم مشروطه سلطنتی «قدرقدرتی» پهلوی بعلت وجود شرایط استبدادی و عیرانسانی، یکی از راه حلهای افراطی و خطرناک در جامعه بعن،ان یک «الترناتیو» ظهور که با توجه بریشه و سنت قدیمی و همگامی «روشنفکران» حوزه ای و مکتبی از نفوذ فراوانی برخوردارشد و توانست با سوءاستفاده از اعتماد صادقانه مردم بمذهب و مراجع تقلید، جامعه ایران را تحت نفوذ خود درآورد و اهرم قدرت جامعه را بدست گیرد. در جامعه استبدادی (بجا مانده از رژیم سابق) با حذف عنصر و مهره ای نمیتوان پایه های استبداد را از هم پاشیده شده تلقی کرد. بعداز برقراری رژیم مشروعه اسلامی آخوندها بجای رژیم مشروطه سلطنتی پهلوی، تمامی تشکیلات و اهرمهای نگهداری استبداد مرمت و بازسازی شدند. جنایاتی که در طول بیش از نیم قرن توسط این دو رژیم بر سر مردم ایران آورده شده، تایید این نکته است که نه رژیم پهلوی و نه رژیم ولایت فقیه حاکم امروزی، بدون ابزار استبداد و ترور و وحشت قادر بادامه حیات نبوده و نیست. ابلهانه خواهد بود که این دورژیمهای وحشت را با حاکمیت مردم در «سرنوشت» خود و جامعه یکی دانست.در جامعه اییکه ظل الله براساس توارث و بدون اینکه یک رابطه و ضابطه منطقی در میان باشد، بدون شرکت موءثر و فعال مردم در سفارش و تایید وی (جانشین)و یا اینکه امکان صلاحدید در مورد «سلامت» جسم و روان او داشته باشند بخودی خود برگزیده میشود. و یا اینکه ولایت فقیه «رهبر» براساس سفارش و صلاحدید فقط چند آخوند برکل جامعه تحمیل میشود، از آنجاییکه این «برگزیدگان» خارج از اراده و حاکمیت مردم انتخاب میشوند، بالاتر از حقوق و قوانین کلی چامعه قرار دارند و هیچ «بند و ماده» قانونی قادر بمهارکردن افکار مالیخولیایی آنها نخواهد شد.در چنین جامعه ایی همه مردم بعنوان «رعیت» پادشاه و یا «امت» ولایت فقیه درجه بندی میگردند و برای نگهداری چنین «سنتی» یعنی برتری بقانون و جامعه لاجرم ابزار تثبیت و دوام خودرا از داخل و خارج فراهم میآورد.
بیش از سی سال از نشر افکار جمهوری ایرانی در اعلامیه ها (مندرج در یکی از نشریات اپوزیسیون آنزمان، لندن)، و نشریه جمهوری ایران (ناشرافکار آزاداندیشان و جمهوریخواهان ایران) میگذرد. بی سبب نمی بینم که در رابطه با مقاله بجا و با استدلال جالب آقای خادمی «قسمتهای» از بیانیه ها و اعلامیه منتشر شده آندسته از «پیش کسوتان» جمهوری ایرانی خواهان بدون پیشوند و پسوند که در «ارشیو» ناکامل خود دارا هستم، نقل قول نمایم. امروز «زمان» آن فرارسیده که بطور جدی در صدد ایجاد «پلاتفرم استقرار جمهوری ایرانی» بعنوان تنها آلترناتیو کارآمدی و تاریخساز برآییم همانگونه که بسیاری «زودتر» از این زمان بدرستی آنرا مطرح کرده اند.
«.. استقرار آزادی، استقلال و دموکراسی، رفاء عمومی، امنیت فردی و اجتماعی، حاکمیت قانون، نجات فرهنگ و سنن ملی و… جزو خواستهای بلافصل مردم ایران است. تنها با اتحاد و همبستگی همه نیروها و عناصر ملی، دموکرات و آزادیخواه براساس رهبری دست جمعی و برنامه مشترک در نظام جمهوری ایران (دومین جمهوری ایران) تحقق پذیر است. جمهوری که همه عناصر و بازماندگان رژیم ضدملی و وابسته را از یک طرف و از طرف دیگر برقراری هرنوع جمهوری اسلامی باصطلاح «خوبتر» را طرد میکند. حمهوری که با حاکمیت مذهبی از هرقماشی در تضاد قرار دارد…» (۲۸ مهرماه ۱۳۵۹).
«..بنظر ما امروز تعداد عناصر و گروههای اجتماعی که عمیقآ معتقد به استقلال، آزادی، دموکراسی و طالب حکومت مردم بر مردم هستند، بسیار زیادند ولی پراکنده و دور از هم واکنشی نشان میدهند و این حرکتهای مجزا جز «خرابی» وضع موجود و احتمالآ فراهم آوردن امکان برای سلطنت طلبان و استقرار مجدد استبداد پهلوی نتیجه ایی ببار نخواهد داشت. بخاطر نجات میهن ما و بخاطر جلوگیری از ویرانی و تجزیه و سقوط ایران باید آنهاییکه طالب حمهوری و برقراری حکومت مردم برمردم هستند در این شرایط حساس از آوردن پیشوند و پسوند زاید( نظیر «جمهوری دموکراتیک»، ـ «جمهوری دموکرانیک خلق»،ـ «جمهوری شورایی»،ـ «جمهوری دموکراتیک اسلامی» ووو)برای ـ جمهوری ایران ـ بپرهیزند. و با یک برنامه حداقل که با نیاز و بافت جامعه همخوانی داشته باشد باهم در یک اتحاد و توافق اصولی و براساس رهبری دستجمعی بعنوان یک آلترناتیو آگاهانه رشد بلوغ سیاسی اجتماعی خودرا نشان دهند..»(منتشر در اعلامیه شماره ۱۲، ۱۶ آذر ۱۳۶۰)
٣٣٨۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨۹       

    از : منوچهر جمالی

عنوان : پیشینه ایده جمهوریت درفرهنگ ایران .« شهرخرِم » ، پیکریابی اندیشه جمهوری بوده است
آقای خادمی را دعوت میکنم که کتاب « چگونه ملت، سیمرغ میشود » را که دهسال پیش چاپ ومنتشرشد ( ودرایران هم درهمان زمان زیرمیزی، چاپ و.منتشرگردید ) و درآن پیشینه پیدایش ایده جمهوریت درایران در فرهنگ زنخدائی بررسی شده است ، بخوانند ، تا برخی از نکات را که دراین « مقاله سنجیده » ناگفته مانده ، بیابند . ازاینگذشته من چهل ودو سخنرانی درباره محتویات جمهوری ایرانی کرده ام و بخشی ازآن مطالب ،درکتاب « جمهوری ایرانی ، خرد، شهرسازو شهرآراست » به چاپ رسیده است که در برخی از کتابفروشیهای آلمان آنرا میتوان خرید .
٣٣٨٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨۹