فقر جامعه‌شناس ایرانی در فهم جنبش دانشجویی


مجتبی بیات


• نگارنده از جایگاه عضوی کنشگر در جنبش دانشجویی برآن است تا تحقق کامل وجه تاریخی مطالبات جنبش دانشجویی مطالبات دائمی جنبش، آزادی ، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی خواهد بود، که در کنار آن مطالبات موسمی جنبش دانشجویی در چارچوب وجه «نگاه به زندگی بهتر» ظهور و دانشجویان را به کنش وا می‌دارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۷ خرداد ۱٣٨۵ -  ۷ ژوئن ۲۰۰۶


• مقدمه
جامعه شناس ایرانی شجاعت تحلیل جامعه شناختی روابط سیاسی نیروهای اجتماعی با حاکمیت را ندارد. بهانه می‌آورد که در فضای بسته سیاسی امکان نقد قدرت از طریق واکاوی رابطه بین اجتماع و سیاست وجود ندارد. جامعه شناسِ سیاسیِ ایرانی بی مسئولیت است، و برای خود رسالت اجتماعی تعریف نکرده است. جامعه شناسِ سیاسیِ ایرانی مجبور است برای در امان ماندن از بغض حکومت سیاستمدارِ جامعه شناسِ سیاسی باشد. سیاستمداری که بر علم الاجتماع سوار است و آن را در خدمت بقاء خود و دستگاه حاکم به کار می گیرد. لذا در تحلیل روابط اجتماع و سیاست نمی تواند جانب انصاف روا دارد و فارغ از ارزشهای خود و حکومتش سخن بگوید. او به فکر بقاء حکومت است چون در اندیشه بقاء خود به سر می‌برد .
جامعه شناسِ سیاسیِ سیاست ورز در ایران بیشتر مهندس اجتماعی است تا تحلیلگر اجتماعی. اگر نقد او به بقاء حزبش بیانجامد از نقادی همه چیز دریغ نمی‌ورزد. جامعه شناس سیاسی ایرانی دغدغه حفظ دفتر کارش در دانشکده علوم اجتماعی را بر انصاف ورزی و صداقت جامعه شناسانه ترجیح می‌دهد. در مواجه با مسائل دانشگاه خود را به نفهمی می‌زند. به انتصابی بودن رئیس دانشگاه و دانشکده بی‌توجه است. اگر با تشکل مستقل دانشجویی برخوردی صورت گیرد زبان در کام نمی گرداند و در برابر ضرب و شتم دانشجو توسط رئیس دانشکده سکوت می‌کند و اخراج دانشجو و استاد متعهد را بر می‌تابد. اگر به نفع او و حزبش باشد جنبش دانشجویی داریم و اگر نباشد نه تنها جنبش دانشجویی نداریم بلکه تمام ناکامیهای او و حزبش محصول عمل «پویش دانشجویی» است که استراتژی «دوری از قدرت» و یا «دیده‌بانی جامعه مدنی» و یا «صلح در جهان و دموکراسی در ایران» را اتخاذ کرده است. می‌خواهم از جایگاه دانشجوی علوم اجتماعیِ کنشگر در جنبش دانشجویی به اثبات جنبش دانشجویی ایران بپردازم، و یا اندکی به استادانم خوراک تحلیل پس دهم. از درون جنبش دانشجویی فقر جامعه‌شناس ایرانی در فهم جنبش دانشجویی ایران را نمایان خواهم ساخت. امیدوارم استادانم در دانشکده علوم اجتماعی مرا برای نوشتن این مقدمه بی پروایانه نکوهش نکنند. هدف از نگارش این مقدمه تلنگر زدن به ایشان می‌باشد. از تلنگر نهراسید تا به مثابه جامعه‌شناس سیاسیِ متعهد به جامعه عمل کنید نه جامعه‌شناسِ سیاسیِ سیاست ورزِ متعهد به خود حزب و حکومت .
 
• گشایش
هر پدیده اجتماعی واجد وجوه مختلفی است. بسیاری از جامعه شناسان برای تحلیل بهتر وقایع اجتماعی توامان به عوامل خرد و کلان می‌پردازند. از نظر اینان عامل و ساختار در کنار یکدیگر موجد واقعیت اجتماعی هستند. شکل‌گیری جنبش دانشجویی نیز از این قاعده مستثنی نیست. کنشگران دانشجو در ارتباط با ساختارهای موجود جنبش دانشجویی را در مکان و زمان خاصی خلق می‌کند. کنشگران ساختار را می‌سازند و ساختار کنشگران را مقید و هدایت می‌کند. در تحلیل جنبش دانشجویی ایران علاوه بر توجه به عاملین و ساختارها می‌بایست به زمان و مکان وقوع این جنبش توجه ویژه‌ای داشت. این جنبش در محدوده جغرافیایی – تاریخی ایران واقع است. تاریخ معاصر ایران از مشروطه تا امروز شاهد خیزش‌های پر فراز و فرودی برای استقلال، آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر است .
از اعزام سفیران علم جوی ایران به فرنگ و تاسیس دارالفنون در عهد قاجار (۱۲۲۶ ش) تا تشکیل اولین نهاد مدرن آموزشی در دوران رضا شاه (۱٣۱٣ ش) و گسترش حضور زنان در دانشگاه طی سالهای بعد از انقلاب (۱٣۵۷ ش) دانشجویان و دانش‌پژوهان حامل مطالبات بنیادین ایرانیان بوده‌اند. اما هیچ وقت نتوانسته‌اند ضربه نهایی را بر پیکره استبداد وارد سازند و خود را از شر مقدس تلاش برای استقلال، آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر برای ملت و میهن رها سازند. بذر جوانی و شور خود را به پای سرافرازی میهن و ملت ریخته‌اند بی آنکه آنچه می‌خواستند درو کرده باشند. این تلاش مقدس است اما تقدسی که مسئولیت می‌آورد. مسئولیت برای نسل بعدی حاملین دیروز و امروز و فردا. اینگونه است که در تحلیل جنبش دانشجویی ایران ابتدا باید به رسالت تاریخی آن توجه داشت. هر جنبشی برای ایفای نقش تاریخی خود واجد پنج ویژگی جنبش‌های اجتماعی است. جنبش دانشجویی ایران در زمان کنونی بر مبنای شکافی بنا شده است که حول آن مطالباتش پیگیری می‌شود. گفتمانی دارد که با آن شکاف را تبیین می‌کند. حاملان آن به دنبال استیلای گفتمان تبیین کننده شکاف هستند. سازمانی دارد که حاملان را برای رسیدن به هدف سازماندهی می‌کند و سرانجام اینکه در کنش خود با حاکمیت به دنبال مفری برای تحقق مطالبات است .
همچنین جنبش دانشجویی ایران در نهاد مدرنی به نام دانشگاه و در عصر تلاش برای زندگی بهتر بنا شده است. وقوع در این مکان و زمان، اهداف گذرایی را برای حاملان جنبش به وجود می‌آورد که رسیدن به آنها لزوماً به طور مستقیم در زمره اهداف تاریخی جنبش دانشجویی قرار نمی‌گیرد .
تلاش برای ارتقاء سطح زندگی و خواست خدمات درخور ممکن است به سازمان و گفتمانی نیاز نداشته باشد. هر از گاهی نیازی سر بر می‌آورد که عامل حرکتی و جوششی می‌شود. تامین نیاز مساوی رسیدن به هدف است، جنبش فروکش می‌کند، و در زمان دیگری برای نیاز دیگری سر بر می‌آورد. به عبارت دیگر جنبش به صورت پنهانی به حیات خود ادامه می‌دهد و در مواقع لزوم بر می‌جهد. در این وجه جنبش دانشجویی معطوف به تغییر ساختار نیست و عاملین و حاملین جنبش از طریق تبدیل نیازهای بالقوه خود و دیگران به نیازهای بالفعل، جنبش را در مسیر منتهی به ایستگاه هدف هدایت می‌کنند، هدف دست یافتنی است. پس جنبش هدف را می‌یابد بی‌آنکه سیالیت و وجود خود را از دست بدهد. جنبش آرام می‌خزد تا روزی دیگر و برای هدفی دیگر سر بر‌آورد. این وجه جنبش دانشجویی معمولاً مورد بی‌توجهی جامعه شناسانِ سیاسیِ سیاست ورزِ قلم زن در حیطه‌ی جنبش دانشجویی قرار می‌گیرد چون قابلیتی برای استثمار آن توسط آنان و احزاب وجود ندارد. در ادامه مقاله سعی می‌کنم با تشریح دو وجه توجه به «اهداف تاریخی» و «نگاه به زندگی بهتر» به تبیین و تحلیل جنبش دانشجویی ایران بپردازم .  
 
• وجه اول
همان طور که گفته شد جنبش دانشجویی در وجه حامل اهداف تاریخی باید واجد امکانات و خصوصیاتی جهت حرکت به سمت اهداف خود باشد .
الف) شکاف و دوگانگی حاصل از مطالبات جنبش دانشجویی شامل آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی را می‌توان حول شکاف و دوگانگی بین دموکراسی و توتالیتاریسم دسته‌بندی کرد. این شکاف مهمترین شکافی است که طی چند ده سال اخیر توسط روشنفکران و نظریه‌پردازان مسائل سیاسی ایران تبیین شده است. اما کمتر تلاشی عملی جهت تعمیق آن به سود دموکراسی صورت گرفته است. در واقع می‌توان شکاف و دوگانگی بین دموکراسی و توتالیتاریسم در ایران را مولد و در   عین حال جستجوگر گفتمان برای جنبش دانشجویی دانست .
ب) گفتمان جنبش دانشجویی ایران بر آن است که از طریق تقویت عرصه عمومیِ جامعه مدنی به سمت تحقق اهداف تاریخی جنبش دانشجویی حرکت کند. استراتژی «دیده‌بانی جامعه مدنی» و «صلح در جهان و دموکراسی در ایران» در گفتمان تقویت عرصه عمومی شکل می‌گیرد. شیوه عمل در چارچوب این گفتمان؛ مبارزه مسالمت‌آمیز مدنی است. در این نوع مبارزه کاربرد خشونت تقبیح می‌شود و راه رسیدن به هدف از طریق راهکارهایی نظیر: تشکیل گروه‌های فشار غیر رسمی، عدم همکاری با جریانهای مقاوم در برابر تغییر، افشاگری، انتشار بیانیه‌ها و نامه‌های سرگشاده، تشکیل تشکلها و NGO ها با هدف گسترش و تعمیق آگاهی، دنبال می‌شود. در عرصه عمومی، آرمان برابری و آزادی و تلاش برای رسیدن به تفاهم از طریق گفتگو بدون توجه به سودجویی شخصی، سبب می‌شود که اعمال دولت و دیگر نهادهای صاحب قدرت و همچنین تمامی اجزای جامعه مدنی مستمراً مورد دیده‌بانی و نقادی قرار گیرد .
ج) کنشگران دانشجویی مومن به آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی، حاملان جنبش دانشجویی هستند. این حاملان تعلق به لایه‌ها و گروههای غیر همگنی دارند. خاستگاه اجتماعی دانشجویان از پایین ترین لایه‌های اجتماعی تا بالاترین آن را در بر می‌گیرد. پراکنش پایگاه اجتماعی – اقتصادی دانشجویان آنها را در برابر نیازها و مطالبات قشرهای متفاوت مردم قرار داده است. جامعه انتظار دارد که مطالبات خویش را با زبانی گویا از زبان دانشجویان بشنود. از این رو دانشجویان همواره با انتقال آگاهی به خاستگاههای اجتماعی خویش، متقابلاً مطالبات آنان را از حاکمیت طرح می‌کنند. حاملان جنبش دانشجویی وظیفه اقناع لایه‌های مختلف اجتماع را درخصوص امکان برآورده شدن مطالبات آنان از طریق تغییر روابط بین مردم و دولت بواسطه تحقق آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی برعهده دارند .
د) سازمان جنبش دانشجویی ایران همچنان «دفتر تحکیم وحدت» و انجمنهای اسلامی عضو آن هستند. هرچند تلاشهای بسیاری از سوی حاکمیت در جهت ایجاد مانع در مسیر تحکیم و انجمن‌هایش صورت گرفته است، اما رویدادهای اخیر در دانشگاههای صنعتی شریف، شهید رجایی، سهند تبریز و تهران حاکی از آن است که انجمنهای اسلامی عضو دفتر تحکیم وحدت کماکان محل رجوع دانشجویان، جهت پیگیری مطالبات آنهاست. در این میان باید به این نکته نیز اشاره کرد که هر از چندگاهی تلاشهایی از سوی برخی فعالین مستقل دانشجویی در جهت ایجاد سازمانی دیگر برای جنبش، صورت می‌گیرد که به دلیل بسته بودن فضای سیاسی دانشگاهها با شکست مواجه می‌شود. در این میان باید به تشکلهای شبه دانشجویی دیگری که عموماً توسط حاکمیت حمایت می‌شود نیز توجه داشت، چرا که به هر صورت این تشکلها نیز حداقل مدعی پیگیری بخشی از مطالبات جنبش دانشجویی هستند. هرچند که با بدفهمی و یا تقلیل مطالبات عملاً رسالت نقادی خویش را فراموش کرده‌اند. به عنوان مثال بعد از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد جریانات حامی وی فارغ از اینکه عدالت اجتماعیِ مدنظر آنها تهی از آزادی و زیر ساختهای انسان مدارانه عدالت اجتماعی است، سعی در ایجاد پایگاهی برای وی در دانشگاه از طریق پر رنگ کردن مطالبه عدالت اجتماعی دانشجویان کردند. (نگارنده امیدوار است در آینده نزدیک طی مقاله‌ای جداگانه به آسیب‌شناسی دفتر تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی عضو آن بپردازد )
ه) جنبش دانشجویی ایران توجه دارد که حاکمیت در برابر خواست تغییر روابط بین مردم و دولت، و به تبع آن تفوق دموکراسی بر توتالیتاریسم مقاوم است. تجربه جنبش دانشجویی در مواجه با حاکمیت نشان می‌دهد که این جنبش با اتخاذ عقلانیت استراتژیک که در آن طرفِ مقابل صاحب طرح و برنامه در جهت منافع خویش قلمداد می‌شود، توانسته   است ضمن بقاء به اهداف خویش نیز نزدیک‌تر شود. جنبش دانشجویی در برهه‌ای از زمان با رادیکال کردن مطالبات اصلاحی از طریق مطرح کردن تز «عبور از خاتمی» و استراتژی «دوری از قدرت» سعی در وادار کردن اصلاح طلبانِ دولتمردِ وقت به برداشتن گامهای محکم‌تری جهت اهداف اصلاحات داشت .
حداقل فایده طرحهایی اینچنین فیصله بخشیدن به امکان اعتماد به نیروهای پا در نظام مدعی اصلاحات بود. این نیروها در عمل ثابت کردند که بیشتر به دنبال بقاء در ساختار قدرت هستند تا توجه به خواسته‌های اصلاحی مردم. در دوران کنونی نیز جنبش دانشجویی با اتخاذ استراتژی دیده‌بانی جامعه مدنی و در کنار آن مطرح کردن استراتژی مقتضیِ «صلح در جهان و دموکراسی در ایران» در تلاش است که حاکمیت را وادار به تمکین به آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی و منافع ملی کند. از سوی دیگر حاکمیت نیز دریافته است که سرکوب ضرب شصتی جنبش دانشجویی تبعات گسترده‌ای را برای او دارد .
در چنین شرایطی جنبش دانشجویی می‌تواند با خوانش بازی حاکمیت بار دیگر عقلانیت استراتژیک خویش را به کار وا دارد تا بتواند بیش از پیش به اهداف خود نزدیک‌تر شود .
 
• وجه دوم
نگاه به زندگی بهتر، جنبش دانشجویی را به مثابه جنبشی مدرن مطرح می‌کند. سبک زندگی دانشجویی مطالبه خاص خود را می‌طلبد که ناشی از حضور مستمر در نهاد مدرن دانشگاه است. به عبارت دیگر جنبش دانشجویی در درون نهاد مدرنی به نام دانشگاه عمل می‌کند که پذیرای قشرهای متفاوتی از جوانان با ویژگیهای شخصیتی، فرهنگی و دینیِ متعلق به خاستگاههای متفاوت اجتماعی است. سرعت فزاینده‌ی گسترش آگاهی همراه با تغییر و تحولات جهان مدرن این جوانان را با چالشهای اساسی در قبال هویتشان مواجه ساخته است. از این رو آنان در کنار تحصیل علم و دانش به طور مداوم در پی بازاندیشی در هویت فردی و جمعی خویش هستند .
دانشجویان از خلال بازاندیشی در هویت خویش با مطالبات دیگری غیر از آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مواجه می‌شوند که عموماً تلاش برای ارتقاء سطح زندگی روزمره آنان را در برمی‌گیرد. در این وضعیت جنبش دانشجویی بیانگر علایق و نگرانیهای خود در ارتباط با ماهیت دانشگاه، همراه با اعتراض نسبت به وضعیت اخلاقی حاکم بر جو عمومی محل وقوع جنبش است .
از این رو نسبت به ساختارهای بروکراتیک همه جایی بدگمان و تلاش می‌کند از طریق عمل در جامعه مدنی، افکار عمومی را نسبت به خواست خود متحول سازد. سیاست اعتراض سمبلیک و عمل به شیوه‌های باز و غیر رسمی به همراه عدم توجه به سلسله مراتب و اتکاء به رسانه‌های جمعی از دیگر وجوه جنبش دانشجویی با «نگاه به زندگی بهتر» است. در این نگاه مطالباتی نظیر توجه به اقلیتها و خرده فرهنگهای اجتماعی و سیاسی از طریق برقراری ارتباط با آنها جهت آگاه کردنشان نسبت به امکان بهبود کیفیت زندگی‌شان مطرح می‌شود. ایجاد و گسترش فضاهای دموکراتیک جهت گفتگو، توجه به کیفیت زندگی صنف دانشجو، اعتراض به قوانین تبعیض آمیز میان دختران و پسران، اعتراض به برخوردهای حذفی و امنیتی با فعالین دانشجویی، اعتراض به پایین بودن سطح کیفی زندگی روزمره، اعتراض به پایین بودن کیفیت آموزشی در دانشگاهها، اعتراض به قوانین دست و پاگیر آموزشی و محدودیتهای بورکراتیک و اعتراض به نبود آزادی‌‌های مدنی در داخل و خارج دانشگاه از مصادیق مطالبات دانشجویی در وجه دوم است. در وجه جنبش دانشجویی با «نگاه به زندگی بهتر»، محدودیتهای سازمانی رنگ می‌بازد و عموم دانشجویان خود را با مسئله جنبش درگیر می‌یابند و در نتیجه به آن می‌پیوندند .
به طور کلی اعتراضات صنفی دانشجویان را می‌توان در زمره این وجه از جنبش دانشجویی تحلیل کرد .
 
• حاصل آمیزش
در تحلیل جنبش دانشجویی ایران باید هر دو وجه پیش گفته را توامان مورد بحث و تحلیل قرار داد. توجه توامان به مطالبات تاریخی و آنچه در حیطه مطالبه زندگی بهتر قرار می‌گیرد ویژگی شاخص جنبش دانشجویی ایران است .
در نگاه ترکیبی، جنبش دانشجویی در جایگاه یکی از اجزای عرصه عمومی با ترکیب مطالبات صنفی و سیاسی، شکل نوینی از روابط دموکراتیک را در تمامی وجوه زندگی و فعالیتهای دانشجویی رقم می‌زند. در این نگاه شاهد استثمار جنبش دانشجویی توسط احزاب و دولت نخواهیم بود، چرا که جنبش در کنار نگاه به زندگی بهتر فقط برای تسهیل در پیگیری مطالبات تاریخی خود در پی برقراری ارتباط متوازن با احزاب و گروههای سیاسی خارج از دانشگاه بر می‌آید. این ارتباط نه در عرصه نابرابر قدرت و سیاست که در عرصه عمومی شکل می‌گیرد. در نگاه ترکیبی به هیچ وجه مطالبات صنفی و نگاه به زندگی بهتر مغفول نمی‌ماند. چرا که تلاش برای ارتقای کیفیت زندگی دانشجویی به صورت فزاینده‌ای جایگاه خویش را در جنبش باز می‌یابد .
همچنین مطرح شدن همزمان وجه اول و وجه دوم جنبش در عرصه عمومی، زمینه را برای برقراری ارتباط دیالکتیکی بین آنها فراهم می‌سازد. به عنوان مثال : تلاش برای تحقق دموکراسی در بستر عرصه عمومی فضا را در جهت ارتقاء کیفیت آموزشی فراهم می‌کند. همان طور که مطرح شدن نارسایی‌های صنفی و رفاهی زمینه بسیج دانشجویان را با گرایشهای سیاسی گوناگون جهت پاسخگو کردن مسئولان در قبال مسئولیتشان فراهم می‌کند .
با نگاه ترکیبی جنبش دانشجویی در جایگاه یکی از ارکان جامعه مدنی قدرت حاکم را نقد و اقتدار آن را به چالش می‌کشد. طرح مطالبات فزاینده و متنوع دانشجویان در این مدل، جنبش دانشجویی را از پشتوانه لازم جهت کنش سیاسی برخوردار می‌کند. فعالیت دانشجویی در زمینه‌های صنفی و اجتماعی با نگاه به زندگی بهتر به ارتقاء امر سیاسی نزد آن دسته از دانشجویانی که در وهله نخست نسبت به مطالبات سیاسی جنبش اهتمامی نمی‌ورزند می‌انجامد. در جامعه‌ای که حاکمیت با دست اندازی در تمام وجوه زندگی مردم سعی در شکل دهی به آراء، افکار و اخلاقیات آنان دارد، طبیعی است که طرح موضوعات اجتماعی و صنفی توسط دانشجویان ناگزیر آنان را به انتقاد از حوزه سیاسی و قدرت وا می‌دارد. در اینجاست که نقادی جنبش دانشجویی از هر چیز، نه برای نقد و نه نقدی آکادمیک در حیطه آنچه که در آموزشهای رسمی می‌آموزد، بلکه صورت نقد برای فراتر رفتن از مرحله اجتماعی خاصی به سوی مرحله‌ای تکامل یافته‌تر که همان نیل نهایی به جامعه‌ای آزاد و دموکراتیک است را به خود می‌گیرد. در نقد از این منظر ساختارهای سنتی و منحطِ اجتماعی و سیاسی مورد چالش جدی واقع و برای رفع مشکلات و مسائل به جای پرداختن به ظاهر قضایا و ترمیم نما به ریشه‌های آنها پرداخته می‌شود .
جنبش دانشجویی با پرداختن به مطالبات مربوط به ارتقاء سطح زندگی روزمره دانشجویان خواهان پاسخگویی حاکمیت در برابر حجم عظیمی از مطالبات که در ظاهر ربطی به امر سیاسی ندارد، می‌شود و از این طریق ضمن روشنگری و آگاه‌سازی، به سازماندهی دانشجویان جهت اعتراض مسالمت‌آمیز نسبت به ساخت سیاسی غیر دموکراتیک و غیر پاسخگو می‌پردازد. کسب اعتماد و همراهی دانشجویان باید با کاهش فزاینده بوروکراسی حاکم بر جنبش همراه باشد تا زمینه مشارکت افراد بیشتری جهت حرکت به سمت اهداف فراهم شود. پس نهادهای سازمان دهنده جنبش باید قدری از فضای تشکیلاتی خود فاصله گرفته و امکانات خود را در اختیار عموم فعالان دانشجویی با مطالبات تاریخی و غیر تاریخی مربوط به نگاه به زندگی بهتر قرار دهند .
در نگاه دو وجهی به جنبش دانشجویی تلاش برای استقرار دانشگاه منتقد قدرت به همراه عرصه عمومی قدرتمند به عنوان دو واقعیت ماهیتاً مستقل از حیطه قدرت دولت، ضامن بقاء و فراهم کننده زمینه تحقق مطالبات تاریخی و غیر تاریخی جنبش دانشجویی است .
 
• نتیجه
در این مقاله سعی داشتم تا با بر شمردن دو وجه جنبش دانشجویی یکی با اهداف مربوط به «مطالبات تاریخی» - آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی - و دیگری با مطالبات مربوط به «تلاش برای زندگی بهتر»، خصوصیات هر یک را برشمرده و در خلال آن مدلی برای فهم جنبش دانشجویی ایران ارائه دهم. نگارنده معتقد است جامعه شناس سیاسی ایرانی که ردای دانشگاهی را نیز بر تن کرده است با گرفتار کردن خود در قید و بندهای بقاء در عرصه، از تحلیل واقع‌بینانه و همه‌جانبه جنبش دانشجویی بازمانده است. در واقع جامعه شناس ایرانی با فقر فهم جنبش دانشجویی دست به گریبان است. چه اگر اینگونه نبود می‌توانست به ارائه تحلیلهای دقیق و جامعه شناختی از کنش دانشجویان در چند سال اخیر بپردازد نه اینکه با نگاهی جانب دارانه آنان را به «خروس بی محل» تشبیه کند. نگارنده از جایگاه عضوی کنشگر در جنبش دانشجویی برآن است تا تحقق کامل وجه تاریخی مطالبات جنبش دانشجویی مطالبات دائمی جنبش، آزادی ، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی خواهد بود، که در کنار آن مطالبات موسمی جنبش دانشجویی در چارچوب وجه «نگاه به زندگی بهتر» ظهور و دانشجویان را به کنش وا می‌دارد.   برای تحلیل پدیده اجتماعی باید ابتدا آن را فهم کرد و سپس به تلاش برای تبیین و تحلیل آن پرداخت. از نظر ما جامعه شناس سیاسی ایرانی سیاست ورز به هر دلیلی از فهم جنبش دانشجویی ایران عاجز بوده است. تلاش ما در این نوشتار بر این استوار بوده است که از درون جنبش دانشجویی مدلی را برای فهم جنبش دانشجویی ایران ارائه دهیم .
 
مجتبی بیات عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم   وحدت