ویکی لیکس پنجره ای برای نگاه کردن انسان پست مدرن به آنسوی قرن ۲۱


یونس زارعیون


• تکنولوژی های جدید اطلاعاتی که به یاری دنیای پست مدرن شکل گرفته و رشد نموده، نه ادعای حل بحران های جهانی و نه نشان دادن اوتوپیا به انسان معاصر و نه شکل دادن و تولید انسان جدید را مدعی است، بلکه پست مدرن می گوید به نوعی در دگرگونی جهان معاصر دخیل است و بزرگترین پیام آن شاید خوداندیشی انسان معاصر باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٣۰ دی ۱٣٨۹ -  ۲۰ ژانويه ۲۰۱۱


همه چیز از زمانی آغاز می شود که انسان مدرن تصمیم گرفت تا با طراحی ( ویندوز _ پنجره) بر روی دستگاهی بنام کامپیوتر جهان را از آن پنجره بنگرد. جهانی که انسان مدرن تصمیم به دیدن آن گرفته بود جامعه جهانی و در مفهوم بهتر جامعه اطلاعاتی بود. اما وضع به همین منوال باقی نماند، چرا که انسان روز به روز برده دستگاهی شد که خود برای آسایش و تفریحش ساخته بود.
نخستین اشارات به ساخته شدن ((نوع جدیدی از جامعه)) را به دانیل بل نسبت می دهند. برای درک مفهوم فوق بهتر است به تعبیر قدرت در طول زندگی انسان تا به امروز نظری افکنیم. انسان اولیه قدرت را در زور بازو تعریف می کرد. هرکه قویتر بود بیشتر شکار می کرد و در میان هم نوعان خود دارای جایگاه رفیع تر بود. بعدها و پیش از انقلاب صنعتی قدرت بازوی کارگران بود که چرخ های کارخانه را به حرکت وامی داشت. کارگران کسانی بودند که به تعبیر مارکس قدرت بدنی خود را در برابر پول می فروختند. با پیدایش ماشین بخار و رسوخ تکنولوژی در کارخانه ها، ماشین جای نیروی بازوی کارگران را گرفت. آنها از کار بیکار شدند و سرمایه به منزله سوخت کارخانجات شناخته شد. و سپس به عنوان قدرت جامعه صنعتی به دنیا معرفی شد. هر که پول بیشتری می داشت دارای قدرت بیشتری می بود. اما در عصر جدید و در مرحله تازه جامعه صنعتی که بیش از هر چیز بر دانش نظری مبتنی بود، اطلاعات جای ماشین صنعتی را گرفت. هم اکنون اطلاعات کاری را برای توانائی ذهنی انسانها می کند که ماشین در انقلاب صنعتی برای توانائی جسمانی انجام داده بود. دانیل بل از نظام صنعتی تغییر شکل یافته به عنوان ((جامعه اطلاعاتی)) نام برد. شاخصه اصلی دنیای کنونی، اطلاعات است. یعنی هرکس اطلاعات زیادتر و مهمتر داشته باشد دارای قدرت بیشتری است. چنان که هم اکنون علمای جدید علوم سیاسی و اجتماعی با گذار از فقر معیشتی انسانها و گرسنگی های مذمن، از فقر اطلاعاتی انسان مدرن یاد می کنند. انسانی که دون اطلاعات فقیر است. مردم در زندگی روزمره خود هرچه بیشتر با کامپیوتر سر و کار پیدا می کنند و از دقت و ظرافت این دستگاه هر روز شگفت زده تر می شوند، حسن تحسین و باورمندی آنها با دسترسی سریع به اطلاعات روزمره، بانکی و ... و پرداخت قبوض، دریافت پول، خرید کارت اعتباری تلفن و ... هر روز شکل جدی تری به خود می گیرد. آنها اکنون کامپیوتر را به عنوان یک دستگاه دقیق همه کاره و راستگو قبول کرده و می شناسند. چرا که در یک فرآیند تکنیکی اجتماعی این دستگاه عجیب همه کارهای آنها را ساده کرده و هم گام بزرگی به سوی تمرکز زدائی برمی دارد. دیگر مردم مجبور نیستند تا برای پرداخت یک قبض وقت خود را در صف های طولانی هدر دهند یا برای دریافت پول در صف ایستاده و نگران حمل پول باشند.
پس می توان اینگونه به پاسخ رسید که چرا کامپیوتر (اینترنت) هر روز بیشتر مورد اعتماد مردم قرار میگیرد.
۱_ در بعد سیاسی مردم به اطلاعات بدون واسطه دست پیدا می کنند. اطلاعات ارائه شده از سوی یک کانال که وابسته به قدرت نیز باشد خوشایند مردم نیست.
۲_ با اینترنت مردم یک روز از اخبار دنیا جلوتر هستند. کاربر اینترنت با رصد نمودن سایت های اینترنتی فردا همان اخبار را در روزنامه ها می بیند. کاربر اینترنتی از طرفی خوشحال و شگفت زده از این است که اخباری را که شب رصد نموده امروز در روزنامه ها است.
٣_ شهروندان با مراجعه به ادارات و بانک ها وقتی اطلاعات دقیق شخصی خود را آنجا می بیند، انتشار اخبار اینترنتی را نیز قدمی به سوی حقیقت می داند. آنها با پیش زمینه اطلاعاتی و انجام کارهای روزمره، تکنولوژی کامپیوتر را در جهت تقویت واقعیت دانسته و اخبار آنرا قبول می کند. حتی اکنون استناد بیشتر شهروندان در سراسر دنیا به اینترنت بوده و تلویزیون و روزنامه های وابسته به دولتها در مراحل بعدی قرار می گیرند.
اما کسانی هم از این وضعیت ناراضی بوده و کامپیوتری شدن جامعه را موجب سلطه بیشتر می دانند. اما راه دیگری را پیشنهاد نمی کنند. ژان فرانسوا لیوتار می گوید: ((درک این نکته دشوار است که تکنولوژی معاصر می تواند چه مسیر دیگری را به عنوان بدیل کامپیوتری شدن جامعه در پیش گیرد.))
ظهور دستگاه کامپیوتر و اینترنت جایگاه مهمی در تحلیل لیوتار دارد. او همواره بر این نکته تاکید می کند که ((همواره با سروری کامپیوتر منطقی خاص، و از همین رو مجموعه ای از تجویزها به وجود می آید که تعیین می کند چه گذاره هائی به عنوان گذاره های دانش پذیرفته شوند۱)) به نظر لیوتار قدرت و مشروعیتی که قدرت به خود می دهد به تمامی با نگهداری و دسترسی اطلاعات سروکار دارد. وی معتقد است دریافت های گوناگون کامپیوتری شدن جامعه کنترل را افزایش می دهد. لیوتار در مورد تقویت سیستم های اطلاعاتی و دستگاه کامپیوتر و پردازش اطلاعات می گوید: ((انسان با تقویت تکنولوژی واقعیت را تقویت می کند و از همین رو شانس خود را برای برحق و درست بودن افزایش می دهد. برعکس این هم درست است، یعنی دسترسی به دانش علمی و مرجعیت تصمیم گیری تکنولوژی را هرچه موثرتر تقویت می کند.))
مارک پاستر نظریات لیوتار را با گفتن اینکه (یک شیوه اطلاعات۲) دارد جایگزین شکل بندی اجتماعی-فرهنگی پیشین می شود. پاستر می گوید؛ ((راه و روشهای نهادینه مستحکمی که حدود دویست سال وجه مشخصه جامعه مدرن بوده اند با زمین لرزه ارتباط الکترونیکی دارند به لرزه درمی آیند. و دوباره به صورت راه و روشهای جدیدی ترکیب می شوند که طرح کلی آنها هنوز به هیچ وجه روشن نیست.))
همه کامپیوتر و اینترنت را به عنوان یک بازی زبانی که قواعد خاص خود را داشته و به عنوان یک فرهنگ تکنولوژیکی درحال رسوخ است شناخته و به عنوان اصل دنیای پست مدرن به تحلیل آن می پردازند، چرا که گفته می شود علم کامپیوتر تنها رشته ای است که بر ماشین مبتنی است. وضعیتی که پیامدهای جالبی با خود به همراه می آورد. تصور کنیم دانشمند کامپیوتر خود به موضوع ابزارهائی تبدیل شده که خود آنرا آفریده است تا موضوعشان باشد. لیوتار در این مورد به دانشی که با کامپیوتر مشروعیت می یابد به ((امر واقعی)) تبدیل می شود. (( دانشمند سوبژکتیویته هوشمند را به کامپیوتر وارد می کند و بعد کامپیوتر به معیار هوش بدل می شود.))

کامپیوتر و نظام سلطه:
فوکو نقاد مدرنیسم دست آوردهای جامعه مدرن را به نقد می کشد. او در نظریه ((زندان)) جامعه مدرن را زندانی می داند که حکومت گران توسط تکنولوژی مدرن به کنترل هرچه بیشتر شهروندان می پردازند. پاستر نیز به تاسی از فوکو از کنترل اجتماعی که به شیوه های موذیانه ای کمتر فهمیده می شوند، اشاره می کند. پاستر در تکنولوژی توان عظیمی برای ایجاد شکل های جدید سلطه می بیند. حال آنکه وی برای مقابله با این شیوه های جدید راه حلی را ارائه نمی کند. او به لیوتار مراجعه می کند و راهبرد پیشنهادی لیوتار مبنی بر اینکه ((به عموم مردم اجازه دسترسی آزادانه به حافظه و بانک اطلاعاتی را بدهید٣)) می پذیرد.
حال آنکه خود تکنولوژی جدید و کنش اشتراکی در آن ما را به سوی سرزمین اجتماعی فعلا نا معلومی می برد. اسم آن سرزمین (( سرزمین پست مدرنیسم)) می باشد. چرا که مساله ارتباط الکترونیک که بیشتر آن از طریق کامپیوتر و شبکه اینترنت انجام می گیرد، در مباحث پست مدرنیسم نقشی محوری ایفا می کند.

ظهور ویکی لیکس:
نظام پسا صنعتی و جامعه اطلاعاتی که آوازه شان در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹٨۰ به اوج رسید، مفاهیمی هستند که آبشخور آن اندیشه های جنبش روشنگری درباره پیشرفت از طریق توسعه تکنولوژیکی است. مضمون این مفاهیم آن است که نوع جدیدی از تجربه اجتماعی در حال ظهور است. برای درک بهتر مساله بهتر است به چند اتفاق پست مدرن در جامعه جهانی کنونی نظری افکنیم.
زمانی تئودور آدرنو از نظریه پردازان چپ انتقادی، همگن شدن جامعه را از طریق رسانه ها پیش بینی کرده و به رسانه های عمومی که در دسترس سرمایه داری است تاخته بود. او حتی تعیین ذائقه های مصرف انسان ها را نیز کار رسانه های عمومی دانسته بود. حال آنکه در دنیای کنونی و دنیای پست مدرن تکثر سلیقه ها و جامعه چند صدائی و خواست های گوناگون ظهور نموده که نظریه آدورنو را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار می دهد. واتیمور در مقابل نظریه آدورنو اصرار می ورزد که ((رادیو، تلویزیون و روزنامه ها عوامل انفجار و تکثیر عمومی جهان بینی ها شده اند))
حال آنکه جامعه پست مدرن دقیقا بر خلاف نظریات متفکرین مدرن همچون جورج اورول که از ((برادر بزرگ))ی که متولد خواهد شد، اکنون در جامعه پست مدرن انواع گوناگون اقلیت ها همه می توانند صدای خود را به گوش دیگران برسانند. گسترش مداوم ارتباطات همان چیزی را ایجاد می کند که واتیمور آنرا ((تکثر مقاومت ناپذیر)) می داند. حال مساله اصلی خبر رسانی و یا دسترسی به اطلاعات و خواندن آن از طریق چند کانال متفاوت نبوده و در این طرف متفکرین بر دانش پذیری تماشاگران تلویزیون یا کاربران اینترنت تاکید می کنند. آنان بر این نکته توجه و تاکید می کنند که چگونه تماشاگران تلویزیون یا کاربران اینترنت در اتاقهای نشیمن و مطالعه خود خبرهای تصویری تلویزیون یا اخبار سایت ها را رمز گشائی می کنند؟!!
انتشار اخبار سایت ویکی لیکس دقیقا محصول چنین فضائی است. بازخورد یا اثر بخشی و افق تاثیر گذاری اخبار این سایت را در دو وجه متفاوت می توان بررسی کرد. تاثیر آن در میان دولت مردان و دولت های جهان و تاثیر اخبار آن در میان ملت های جهان.
در دنیای پست مدرن کنونی دولت ها علی رغم صرف هزینه های کلان نظامی جهت ایجاد امنیت، معمولا ناکام بوده اند. این ناکامی بیشتر گریبان دولت های کاملا پیشرفته ای را گرفته است که در دنیا ادعای تصاحب تکنولوژی های فوق مدرن را دارند. حوادث تروریستی در آمریکا، روسیه و سایر کشورهای پیشرفته و قدرتمند جهان از نظر اقتصادی و نظامی، مساله قاچاق کالا و حتی انسان و ... مستاصل ماندن این دولت ها با چنین ادعاهای گزاف در مورد امنیت به اثبات می رساند. اکنون انتشار اخبار ویکی لیکس دقیقا همان کاری را انجام می دهد که بن لادن با برج های دوقلو انجام داد. او به دنیا نشان داد که با امنیت ترین کشور جهان در دنیای کنونی پست مدرن، چندان هم امن نیست.
کیسینجر نظریه ای مبنی بر اینکه (( سیاستمداران کنونی جهان اکنون در اتاق شیشه ای هستند)) ارائه کرده بود. معنی جمله کوتاه او این است که هیچ سیاست مداری در دنیا در حاشیه امنیت اطلاعاتی قرار ندارد. نظریه کیسینجر را سایت ویکی لیکس به خوبی به مرحله عمل رساند. انتشار اخبار در این سایت موجب تکذیب اخبار آن از سوی سیاستمداران دنیا شد. حال در اقدامی دیگر دستگیری ۵ روزه مدیر این سایت و آزادی او مساله را بیش از پیش مهمتر جلوه کرد. مردم دنیا از دسترسی اطلاعات عمیقتر او به مسائل دولت های دنیا پی بردند.
مساله وقتی بغرنج تر می شود که همین دولت های پیشرفته و قدرتمند در مساله های زیست محیطی همچون سوراخ شدن لایه ازون، دفع زباله های اتمی، ریخته شدن نفت در اقیانوس ها، نجات گونه های جانوری در حال انقراض، بحث تروریسم، فقر و زلزله چنان درمانده می شوند که علی رغم دشمنی بر علیه یکدیگر به همدیگر کمک می کنند.
جانی واتیمور جامعه کنونی و جامعه ارتباطی مورد نظر خود را به بابل تشبیه می کند. بابل نام شهری قدیمی و رویایی است در بین النهرین به معنای ((باب الله یا دروازه خدا)) که معنی دیگر و مورد نظر واتیمور به معنی اغتشاش و غوغا و همهمه نیز می باشد. مساله اینست که انسان پست مدرن در جامعه اطلاعات بابلی زیست می کند که در آن صداهای گوناگون و اخبار متفاوت که هریک سعی در نزدیکی حقیقت دارند و برای جلب توجه انسانها با هم رقابت می کنند باید تسلیم شود و آنچه هست باید بپذیرد یا اینکه باید بر این سیطره اطلاعاتی چیره شود؟!!
اما انسان پست مدرن تصمیم دیگری گرفته است. ویکی لیکس اعتراض و تکذیب دولتمردان را در پی داشت، در حالی که همان کاربرانی که در اتاق های خود نظاره گر انتشار این اخبار بودند راحت و منطقی با آن کنار آمدند. چرا؟!!
برمی گردیم به نظریه لیوتار، او می گوید مردم می پندارند با تقویت تکنولوژی حقیقت تقویت می شود. کاربران اینترنت و مردم جهان نیز اخبار ویکی لیکس را به نوعی تایید کردند، چرا که اخبار گوناگونی قبل از ویکی لیکس در سایت ها در تایید اطلاعات ویکی لیکس خوانده بودند. تقریبا همه از عمل جراحی برلوسکونی نخست وزیر ایتالیا و هوس باز بودنش مطلع بودند، یا عمل جراحی همسر رئیس جمهور آذربایجان و چگونگی رفتار اردوغان در قبال قره باغ و سیاست های آمریکا در مورد حرکت های مردمی آمریکای جنوبی و اخبار و اطلاعات مربوط به انتخابات ایران. مردم یعنی همانهائی که مصرف کننده کالای اطلاعاتی هستند قبل از ویکی لیکس اخبار را رمز گشائی کرده بودند. ویکی لیکس در واقع موج جدیدی بود در جهت تایید تکنولوژی اطلاعاتی و باید این نکته را باور کنیم که در سرزمین جدیدی به نام پست مدرنیسم زندگی می کنیم، که باید با اصول و قواعد آن کنار بیاییم.
در این سرزمین است که متوجه شدیم که دیگر ((برادر بزرگ)) جورج اورول یا زندان همه سو بین متمرکز فوکو نمیتواند در کمین انسان باشد. چرا که در سرزمین پست مدرن هیچ مرکز قدرت همه چیز دان واحدی در کار نیست. بیشتر قدرت سلطه مندان باید به طبقه بندی و هدایت باشد تا سرکوب سیاسی. باید بیش از پیش آماده شد اگر می خواهیم در بابل شهر آشوب و غوغای اطلاعاتی زندگی کنیم. بنظرم باید نقدهای آدورنو و واتیمور را باهم ترکیب کرد و با نیم نگاهی به نظریات بودریار که حتی جنگ خلیج فارس را غیر واقعی دانسته و آنچه پیش آمده وانمود سازی کامپیوتری و رسانه ای بوده را جدی بگیریم. در سرزمین پست مدرن از این به بعد اخلاق در کنش سیاستمداران نقش اصلی را ایفا خواهد کرد. بی اخلاقی سیاسی (دروغ، تهمت، تزویر) عواملی خواهد بود تا سیاستمداران را به دست خودشان از گردونه خارج کند. چرا که دنیای پست مدرن هر روز به شیوه جدیدتری حقایق را بیان می کند حتی حقایق اقلیت هایی که به نوعی در دنیای مدرن و یکپارچه حذف شده بودند.
شاید به پایان بردن مقاله با این نتیجه گیری حق مطلب تفکر پست مدرن را ادا کند
تکنولوژی های جدید اطلاعاتی که به یاری دنیای پست مدرن شکل گرفته و رشد نموده، نه ادعای حل بحران های جهانی و نه نشان دادن اوتوپیا به انسان معاصر و نه شکل دادن و تولید انسان جدید را مدعی است، بلکه پست مدرن می گوید به نوعی در دگرگونی جهان معاصر دخیل است و بزرگترین پیام آن شاید خوداندیشی انسان معاصر باشد.


* طرح کلی مقاله را مدیون بحث های استاد ارجمند آقای مهندس احد باقری هستم.

۱ پست مدرنیته دیوید لایون ترجمه محسن حکیمی انتشارات آشیان ۱٣٨۷
Lyotard post modern condition ۲
Mark poster the made of information ٣