سوگند به آسمان


لقمان تدین نژاد


• خِرخِر گلوی بریده‎‎ی بزرگزاده‎‎یی‎ ‎مغلوب‎
‎با تلاوت حروف حَلقی‎‎‏‌ِ‌ آن در می آمیزد
و یک والی گستاخ،
(سرمست از نُصرت‌ِ یک دین مُبین)‏
در لذتی غریزی غرقه می گردد ‏ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱ بهمن ۱٣٨۹ -  ۲۱ ژانويه ۲۰۱۱


 
‏"والسماء ذات‌البروج. . . . "‏





بنفشه‎‎های‎ ‎فروتن‌ِ‏‎ ‎دشت‎ ‎های‎ ‎خشکیده‎‎،
(در بهارانی که سالهاست
به یک مضمون ساده‌ی فصلی‏‎
‎ در سال‌شمار های دیواری‏
بدل گشته‎‎اند،) ‏
از‏ جمجمه‎‎ی شکسته‌ی ناپدید شدگان می رویند
و اسرار‌ِ مدفون‌ِ روح خدا، ‏
و شهسواری را برملا میکنند
که در روز هفتصد سر‏‌ِ بریده بر خاک می اندازد
و شب در وصف خال‏‌ِ لب‌ِ دوست ‏
و چشمان شهلای یار می سراید
بی آنکه هیچگاه،
میخکی، شقایقی، یا حتی علف‌ِ هرزی،‏
از سنگلاخ دل او سر برآورده بوده‎ ‎باشد

آقایی مُخَبَّط،
نیمه شب با حضور‌ِ قلبی عمیق،
اشک می ریزد بر سجاده‌ی مخملین،
در تخیّل یک لقاء‎‎الله‌ِ وهمی
از ورای مُهر نماز خود
به درون گودالی خیره مانده
انباشته از اجساد ناشناس
در خلسه‌ی پورنوگرافی اندام های بیجان،
سردخانه های وهم انگیز،
حسینیه های هولناک،
طناب های دار،
و بوی تن مردگان تازه

نیاز ِ ازلی‎‎ِ ستاره به درخشیدن،
(از ورای آسمانهای‎ ‎تنگ‌ِ‌ِ‏
شهرهای دربند هم که باشد)
هر‏ زمان بر آیات کتاب مقدس
پرتوی تازه می افکند‏:‏

خِرخِر گلوی بریده‎‎ی بزرگزاده‎‎یی‎ ‎مغلوب‎
‎با تلاوت حروف حَلقی‎‎‏‌ِ‌ آن در می آمیزد
و یک والی گستاخ،
(سرمست از نُصرت‌ِ یک دین مُبین)‏
در لذتی غریزی غرقه می گردد ‏

مُحکماتش،
شانه های لاغر این زندیق و آن خارجی را
سلّاخی می کند ‏
و خورشید گرفتگی چشمان این فیلسوف و آن مُلحِد
برقی مرموز در چشمان نافذ ولیّ‎‎ِ امر‌ِ‌ آن می نشاند
و به سُکری لذت بخش می برد

مُتشابهاتش،
آمیخته با نعره‏‎‎ی بزرگداشت یک خدای ابراهیمی،
و فریاد گوشخراش مویه‎‎یی تاریخی
بر کف پای این باغی و آن مُشرک فرود می آید ‏
هرچه محکم‌تر
و خون و جراحت می پاشد
بر دیوار کریه سیمانی

تأویل های نوین‌‌ِ سماوات‎ ‎و‎ ‎نجوم‎ ‎و‎ ‎بروج،
هر روز صفحات ویژه‌ی روزنامه‌ی عصر را پر می کند
و سوگند به آسمان و ستارگان، ‏
که یک بار دیگر،
بر حجم هولناک تفسیرهای دیرآشنا می افزاید

لقمان تدین نژاد
آتلانتا، ۳۰ دسامبر ۲۰۱۰‏