عنوان : معرکه است !
این آقا را نه برای گفتن این حرف ها ، بلکه برای باور به این حرف هاباید از دفتر ریاست جمهوری در خیابان پاستور ، یکراست به بیمارستان روزبه در همان حوالی فرستاد:
"...اکنون که به لطف پروردگار متعال و عنایات حضرت ولی‌عصر (عج) و ایستادگی ملت و همراهی نمایندگان عزیز مردم و نیز به برکت رهبری فرزانه انقلاب و علی‌رغم بدخواهی دشمنان و شیطنت‌های هر روزه آنان، ایران عزیز در قله قرار دارد و به نحو مطلوب اداره می‌شود و از جمله طرح هدفمندی یارانه‌ها و مهار تورم و گرانی..."
٣۴۲۴۷ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣٨۹       

عنوان : رئیس جمهور خوش خیال
آقای عزرائیل توی نیو یورک قدم میزنید ! توی آسمانها دنبال شما می‌گشتم اینجا پیداتون کردم،ماشاالله لباس شخصی‌ هم چه بهتان میاد،درست شدید مثل خودم، مثل هلو ! آقای عزرائیل عرض واجبی داشتم ،خودتون که خوب میدانید منظورم کی‌‌ها هستند ! چی‌ ؟ بازنشسته شدید ! ولی‌ آقای عزرائیل دستم به دامنت فقط چند نفر ،چند نفر ناقابل ! می‌بینید هم مردم هم من دو طرف ناراضی ! آقای عزرائیل بالاخره بازنشتگی هم برای خودش خرج داره ها ! آقای عزرائیل نیویورک شهر پر خرجی هست‌ها ! ببخشید ببخشید منظور بدی نداشتم ! برای یک لحظه فکر کردم که از کابینه خودم هستید ! حالا آقای عزرائیل بعنوان یک همکار یا یک دوست صمیمی‌ این کار را برای ما بکن،فیروز آبادی هم ور دار بعنوان انعام ! دیگه چی‌ می‌خوای ؟ مجلس هم پیش کش،حالا خوب شد ؟ چی‌ آقای عزرائیل ؟ گفتید همه نظام را میخواهید ؟ خدا پدر آقای موسوی و کروبی را بیامرزد که با نظام کاری ندارند !...آقای عزرائیل چکار داری میکنی‌ ! گلوی منو چرا فشار میدی ؟ خودت گفتی‌ بازنشسته شدی ! چی‌ ؟ این دفعه ، این کار را برای مردم میکنی‌ ! ولم کن،ولم کن...فرشته آدمکش،ولم کن... آقای دکتر،آقای دکتر..پاشو خواب می‌‌بینی‌...( آقای دکتر...؟ این فرشته عذاب ، کی‌ باشند...) ؟!
٣۴۲۴۲ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣٨۹