حقوق بشر و مصالحه اتمی!
پیرامون تحولات اخیر در بحران هسته ای جمهوری اسلامی و غرب


• تحولات پرونده ی هسته ای جمهوری اسلامی که در روزهای اخیر، شتاب تازه ای گرفته است، به تدریج چشم انداز احتمالی حل این بحران را آشکار می کند. اکنون نیز مثل گذشته، در مرکز این تحولات چگونه رابطه ی واشنگتن و تهران قرار دارد. هر چند نامه ی محمود احمدی نژاد به جورج بوش رئیس جمهور آمریکا ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٨ خرداد ۱٣٨۵ -  ٨ ژوئن ۲۰۰۶


تحولات پرونده ی هسته ای جمهوری اسلامی که در روزهای اخیر، شتاب تازه ای گرفته است، به تدریج چشم انداز احتمالی حل این بحران را آشکار می کند. اکنون نیز مثل گذشته، در مرکز این تحولات چگونه رابطه ی واشنگتن و تهران قرار دارد. هر چند نامه ی محمود احمدی نژاد به جورج بوش رئیس جمهور آمریکا، پاسخی مستقیم به همراه نداشت و موجب چرخش آشکاری در این مناسبات نشد، اما اعلام آمادگی های بعدی مقامات آمریکایی برای مذاکره با جمهوری اسلامی شرایط مناسبی را برای شکسته شدن بن بستی که تا چندی پیش بسیاری گمان می کردند فقط با برخورد نظامی امکان پذیر خواهد شد، فراهم آورده است.
هنوز پیشنهادهایی که خاویار سولانا – متاثر از این تحولات – با خود به تهران برد، رسما اعلام نشده است. اما چنان که از گزارش ها بر می آید، این پیشنهادات و به خصوص برخی از آن ها از چنان جذابیتی برای تهران برخوردار است، که آن ها را به واکنش های دلگرم کننده ای واداشته است.
این مجموعه ی پیشنهادی و پاسخ های امیدوار کننده ای که از مقامات حکومت ایران شنیده شده است، در کنار اعلام آمادگی های مشروط دو طرف اصلی درگیری برای نشستن بر سر میز مذاکره، مسیر حل این بحران را از دو راهی دیپلماسی و جنگ، لااقل در چشم انداز فعلی، بیشتر به سوی مسیر مسالمت آمیز و دیپلماتیک متمایل ساخته است.
دور شدن سایه ی تهدید برخورد نظامی و جنگ، به هر میزان که باشد، دور شدن از فاجعه ای است که هیچ ایرانی میهن دوست و دموکراتی خواهان آن نیست. آزادیخواهان و دموکرات های ایرانی از وقتی که خطر تهدید نظامی به عنوان یکی از گزینه های حل ایران بحران مطرح شد، تا به امروز، بارها تاکید کرده اند که تحت هیچ شرایطی از حل بحران بین جمهوری اسلامی و غرب از طریق رویارویی نظامی جانبداری نخواهند کرد و با چنین راه حلی مقابله خواهند نمود.
اما علاوه بر برخورد نظامی، راه حل های دیگری هم می توانند مطرح باشند که برای کشور ما مطلوب نبوده و به زیان کشور و مردم ایران و مبارزه ازادی خواهانه آن ها تمام شوند.
اکنون به نظر می رسد احتمال سازش بر یکی از چنین راه حل های نامطلوبی تقویت شده است. از جمله ی احتمالاتی که نمی توان از نظر دور داشت، عقب نشینی جمهوری اسلامی از برنامه های اتمی خود در برابر دریافت تضمین های امنیتی و سیاسی برای حفظ حاکمیت سیاسی خود است و چشم پوشی بر وضعیت اسفبار حقوق بشر در ایران است. دولتمردان ایران بارها اشاره کرده اند که انتظار دارند، روابط جمهوری اسلامی با آمریکا و سایر کشورهای اروپائی - به وضعیت داخلی ایران مشروط نشود و جمهوری اسلامی همان گونه که هست، از سوی غرب پذیرفته شود و جامعه ی بین المللی با آن کنار آید. آن ها گاه آشکار و بیشتر سربسته به نمونه ی چین اشاره می کنند. به نظر می رسد این تفکر در میان دولتمردان غربی نیز از حامیانی برخوردار است.
به رسمیت شناخته شدن حکومت اسلامی و دست کشیدن از تلاش برای تغییر حاکمیت سیاسی ایران، کنار آمدن با آن در جهان و پذیرفتن آن به عنوان یکی از بازیگران اصلی منطقه ی خاورمیانه، امتیازات بزرگ و سرنوشت سازی است که تهران برای خاتمه دادن به بحران اتمی، طلب می کند. دور از انتظار نیست، چنین درخواست هایی از جانب حکومت اسلامی بر روی هر میز مذاکره ی احتمالی قرار گیرد. حکومت اسلامی ایران سال هاست این درخواست ها را تحت عنوان مخالفت با «دخالت در امور داخلی» کشور ما مطرح ساخته و می خواهد روش های حکومت آن بر ایران و مردم آن یک «مساله ی داخلی» شناخته شده و مورد پذیرش قرار گیرد. اصرار حکومت اسلامی برای تجهیز به سلاح های اتمی به طور عمده برای قرار گرفتن در موقعیتی بوده و هست، که این رژیم را قادر سازد چنین خواست هایی را بر جامعه ی جهانی تحمیل کند. طبیعی است اگر این خواست ها - بعد از ایستادگی های تاکنونی، اکنون از راه مذاکره و دیپلماسی نیز قابل حصول و وصول باشند، جمهوری اسلامی آماده باشد که از «حق مسلم مردم ایران» برای غنی سازی اورانیوم صرف نظر کند.

اکثریت بزرگی از سازمان ها و گروه های اپوزیسیون هیچ وقت موافق این مشی نبوده اند که حاکمیت سیاسی در ایران از طریق دخالت قدرت های خارجی تغییر کند و این قدرت ها برای ایران دموکراسی و رژیم دموکراتیک به همراه بیاورند. تجربه ی دردناکی که در کشور همسایه ی ما، در عراق، در جریان است، کسانی را نیز که زمانی به چنین راه حلی امید بسته بودند، متقاعد ساخته است با نقض حاکمیت ملی و دخالت خارجی اگر هم مشکلی حل شود، ده ها مشکل بزرگتر بر مشکلات کشور ما افزوده خواهد شد.
اما فعالین سیاسی دموکرات ایرانی در عین حال همواره، نسبت به هرگونه بی توجهی جامعه ی جهانی نسبت به نقض خشن حقوق بشر در ایران نیز به شدت حساس بوده اند. توافق ها و سازش هایی که با چشم پوشی بر نقض حقوق بشر در ایران صورت گرفته است، در تاریخ اخیر کم نبوده است و بدبینی که در این مورد در میان بخش های بزرگی از مردم ایران وجود دارد، متکی بر همین تجربیات نامطلوب است که به ویژه برخی از کشورهای غربی در مناسبات خود با حکومت ایران بر جای گذارده اند.
آزادی خواهان ایران در عین اینکه از حل بحران هسته ای ایران از طریق دیپلماتیک و به صورت مسالمت آمیز استقبال می کنند، اما با نگرانی تحولات و نشانه هایی را دنبال می کنند که احتمال سازش بر سر برنامه های هسته ای ایران به ازای خدشه دار کردن حقوق مسلم مردم ایران را تقویت می کند.
سخن – هر چند تکراری – اما در یک کلام بر سر این است که حقوق بشر در ایران نباید قربانی مصالحه بر سر برنامه های تسلیحاتی جمهوری اسلامی شود. نه تنها چنین مصالحه ای نباید صورت گیرد، بلکه پابپای روشن تر شدن چشم انداز حل مناقشه هسته ای بین جمهوری اسلامی و غرب، جامعه ی جهانی باید با دقت و وسواس بیشتری متوجه وضعیت اسف بار حقوق بشر در ایران و سرکوب مداوم دموکراسی خواهان در کشور ما گردد و پایان دادن به نقض حقوق بشر در ایران را نیز به یک مساله ی بین المللی تبدیل کند.