برای بازسازی جنبش جمهوریخواهی - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : الف گلستانی

عنوان : دو کلام دیگر برای روشن تر شدن مطلب
لابد جمهوری خواهان اساسنامه دارد. اگر اقدام فرخ نگه دار زیر پا گذاشتن اصول ان بود، پس باید تنبیه می شد. این تنبیه مراحل گوناگون دارد که آخراج بالاترین است. آن گاه، او بایست می رفت و شما می ماندید.
٣۴۹۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : الف گلستانی

عنوان : نظر آقای عیسا صفا موجز و کامل است. ان را در ذیل می اورم!
مگر جمهوریخواهان چارچوب برای عضویت در اتحاد نداشتند؟ فرخ این چارچوب را زیر پا گداشته و باید اخراج می شد. در تمام احزاب اروپایی هم چنین پدیده ای رخ میدهد. چرا شما اتحاد را ترک کردید؟ متلاشی شدن هر تشکلی امروز به نفع مردم ایران نیست.
٣۴۹۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : نگران امیدوار

عنوان : تا دیر نشده
از آنهائی که اسمشان در این لیست نیست خواهش میکنم همگی به این لیست بپیوندند تا دوباره ترکیب سابق احیا شده و انشعاب از بین برود کمی از خودگذشتگی میخواهد این اتحاد داشت میرفت نقطه‍ی امیدی برای امکان تقاهم ها باشد
٣۴۷۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣٨۹       

    از : reza buzzalu

عنوان : غرب خبری نیست
دست مریزاد!برخی‌ از نامهایی که این انشعاب را مستند کرده اند،دورانی از حیات ایرانیان خارج از کشور را تداعی میکنند که میتوانست چراغی برای روشن کردن راه آیندگان میهنمان باشند،حیف که یا کهولت سنّ و یا "چپه کردن"در تند پیچی‌ تاریخی‌ این منتقدین را به چنین بازکشتی به دوران طفولیت مجامع ائ‌ ایرانی سوق داده است!این دوستان تجربه سالیان فعالیت با احزاب اروپایی‌ را دارند و بنده گیج آنم که این بد آموزی آیا وطنی است یا وارداتی!اینجاست که به نسلهای جدید میهنمان باید فریاد زد :کار عظیمی در پیش دارید و فقط به خود ،نیروی خود و ادعای خود دل‌ قوی دارید،خود شاهدید در غرب خبری نیست مگر قصه بی‌ انتها و تکراری جدایی و انشعاب است که صفحه آرایی میشود!
٣۴۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨۹       

    از : مهسا روشن دل

عنوان : یک سئوال از شرکت کنندگان اجا در سال ۲۰۰۴؟
یک شخص معبتر با اطلاع موثق در همان روزهای برگزاری اجلاس اجا به من گفت که سعید حجاریان نیز در گوشه ای خلوت و دور از دید در آن همایش شرکت کرده بود،آیا درست هست؟
٣۴۶٣۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨۹       

    از : فیروزی

عنوان : تصفیه حساب سیاسی ؟
در لیست امضا کنندگان این بیانیه افرادی وجود دارند که در زمان جرج بوش و اوج نگرانی از حمله نظامی آمریکا به ایران، در تلوزیون آمریکا ضمن دفاع از حمله نظامی به عراق و افغانستان، ادعا می کردند که رژیم ایران در حال ساختن بمب اتمی است و دولت بوش را تشویق به حمله نظامی به ایران می کردند . چطور با چنین افرادی می شود کار مشترک سیاسی کرد اما با کسی که خواستار تغییر رفتار خامنه ای است نه؟چون بوش آمریکائی است و کراوات دارد و خامنه ای ایرانیست و عمامه دار؟ آیا هدف شما دوستان تصفیه حساب با فرد خاصی نبوده که منتظر فرصت بودید و یک جمله از یک نامه این فرصت طلائی را در اختیار شما قرار داده است ؟
در این فکرم که کسانی که امروز در اپوزیسیون بخاطر یک اختلاف نظر تلاش برای نابودی سیاسی یک فرد می کنند، اگر روزی – بفرض محال- در قدرت قرار گیرند چه خواهند کرد؟
٣۴۶۲۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨۹       

    از : لقمان شمال

عنوان : اصالت مبارزه با اینگونه رویدادهای «ناخشنود» خدشه ناپذیر است.
در شهریور ۱۳۶۰ _ تشکیل شورای ملی مقاومت توسط آقای بنی صدر _ گروه رجوی و تنی چند از شخصیت های سیاسی آندوره بوجود آمد. اکثر شخصیتها عضو فعال در شورای ملی مقاومت مجاهدین بمرور از آن خارج و در پی ساختار «تشکیلات» دیگری ازجمله سازمان اتحاد جمهوریخواهان ایران با همان خمیرمایه ناهمگون برآمدند. و بعضیها هم پا را فراتر نهاده ودر آنطرف اقیانوسیه در کشور طپانچه و دلار «بخدمت» سلطنت طلبان بعنوان «تحلیل گر» سیاسی مشغولند. عدم شفافیت کافی از روند تجمع تشکیل دهندگان تشکیلات جمهوریخواهان باعث عدم «جذب» بسیاری از جمهوریخواهان واقعی و آزاداندیش بدان شد. اکثر عناصر رده بالا دارای فونکسیون چندگانه در گروهکهای متفاوت بودند و باصطلاح چند صندلی را «رزرو» برای روز مبادا نموده بودند. خروج پاره ای از عناصر متشکل درآنزمان از شورای ملی مقاومت(مجاهدین) بعلت ماهیت سازشکاری و وابستگی سیاسی و مالی مجاهدین درست بود. اگر امروزه «انگیزه» خروج آنها بعلت ماهیت سازشکاری یکی از رهبران (سخنگویان) و یا وجود جو غیردموکراتیک در داخل یک تشکیلات ناهمگون از نظر بافت و تشخیص متفاوت و «کدر» از ماهیت اصلی ارتجاع و دیکتاتور باشد، بایستی قدمی مثبت ارزیابی نمود. مردمی که در پی آزادی هستند ممکن است که «اشتباه» هم بکنند و بارها «بیافتند و برخیزند». تاریخ ۶۰ ساله اخیر ایران پر از خروج و انشعابات فردی و یاگروهی است. از جبهه ملی ایران گرفته تا حزب توده، طرفداران اندیشه مایو، چریکهای فدایی و مجاهدین خلق وو در بر میگیرد. حد بلوغ سیاسی روشنفکران ایران را مترادف با درجه تحصیلی عالی آنان قرار ندهیم.
٣۴۶۲۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨۹       

    از : فرید راستگو

عنوان : آفرین به تابان و پورمندی
واقعاً درود بر شما آقایان تابان و پورمندی که باعث شدید این جریان دنبال رو خاتمی تکانی بخورد و صدای انقلاب مردم تونس و مصر و دیگر کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی را بشنود. آنانی که تا دیروز دست در دست نگهدارها به مردم توصیه می کردند در انتخابات سید علی خامنه ای شرکت کنید و بین بد و بدتر بد را انتخاب کنید. حالا چه شده است که یک باره از دوست بزرگوارشان اعلام انشعاب می کنند. مگر چه اتفاقی افتاده است. نگهدار بهانه است چون او همواره همین بوده که هست تازه مگر بقیه چقدر با او فرق دارند. اما آن چیزی که جمهوری خواهان خاتمی را بیدار کرده است نه نامه نگهدار به سیدعلی بلکه قیام تاریخساز مردم خاورمیانه برای رهائی از استبداد و رسیدن به آزادی می باشد. آنان بخوبی فهمیده اند دنباله روی از رفسنجانی و خاتمی دیگر برایشان سودی ندارد زیرا انقلاب در کشورهای خاورمیانه به حرکت درآمده است. ایرانی ها آنرا آغاز کردند و آنرا هم به سرانجام خواهند رساند. شاید این افراد با هوش هم صدای انقلاب مردم را شنیده اند.
٣۴۶۱۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨۹       

    از : یکی از دلسوزان عدثز

عنوان : شانه خالی کردن از مسئولیت بجای پذیرش مسئولیت
شانه خالی کردن از مسئولیت بجای پذیرش مسئولیت
من بیانیه این آقایان را خواندم. یک روز تمام به این فکر کردم که چرا اینان که بقول خودشان از بنیانگذاران اتحاد جمهوری خواهان هستند، بخاطر نوشتن نامه به خامنه ایی یکی از مسئولین و یا عضو اتحاد حمهوری خواهان انشعاب راه انداخته اند.؟
حقیقتا من مشکلی با مضمون بیانیه این آقایان ندارم. فکر میکنم که سیاست فرخ نگهدار در چارچوبه اتحاد جمهوریخواهان نمیگنجد. باید شورای هماهنگی اتحاد جمهوریخواهان موضع گیری میکرد و به عموم اعلام میکرد که مواضع فرخ نگهدار ضد مواضع جمهوریخواهان است.
این آقایان با این بیانیه قبل از اینکه مواضع خودشان را بیان بکنند. بی مسئولیتی و رهبران سست بنیاد و بی کفایتی خود را برای هدایت یک جریان سیاسی نشان دادند. اینان اگر واقعا به این نوشته خود "امید این بود که خواست و اراده سیاست ورزی مشترک، بین فعالان سازمانی و روشنفکران سیاسی، یک تشکل مدرن با هویت و چهری نوین پدید آورد." باور داشته باشند و یک بلوف سیاسی نباشد. باید در اتحاد جمهوریخواهان میماندند و به مبارزه سیاسی خودشان برای تغییر سیاست اتحاد و یا تفکیک سیاست اتحاد جمهوریخواهان با سیاست فرخ نگهدار مبارزه میکردند. به نظر من اینها از فرط ناتوانی دست به انشعابی زودرس و غیر قابل توضیح برای جنبش زدند.
امضا کنندگان بیانیه انشعاب باید بدانند اگر هم شانسی برای بازسازی جنبش جمهوری خواهی اگر هست، خود اتحاد جمهوری خواهان است تا در بیرون از آن. باور بکنید هیچ کس و هیچ جمع جدیی را پیدا نخواهید کرد که با این کارتان با شما اعتماد سیاسی بکنند و با شما بخواهند دوباره دور یک تشکل سیاسی جمع بشوند.
کار شما ۲ نتیجه دارد. ۱- شما با این کارتان اتحاد جمهوری خواهان را تا حد شاید انحلال پیش برده اید. ۲- هیچ کسی با شما اعتماد سیاسی نخواهد کرد و خودتان هم بعد از شاید ۲-۳ نوشته و مصاحبه منفعل و دنبال کارتان خواهید رفت تا دنبال بازسازی جنبش جمهوری خواهی. امیدوارم ارزیابی من غلط باشد. اما زمان را وام بگیریم و تاریخ قضاوت بکند.
یکی از دلسوزان جنبش جمهورخواهی مردم ایران
٣۴۶۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : جهان

عنوان : جدایی کار درستی ست
در اتحاد فرخ نگهدار تنها نبوده و نیست , اکثر بازماندگان به لحاظ نظری و سیاسی همان خطی را پی گرفته و می گیرند که نگهدار گرفت , جدایی در واقع از همان خط و سیاست است مثلا نگاه کنید به کامنت فردی بنام روحی در می یابید که اتحاد بخش بزرگش دنبال ولی فقیه و اصلاح و ارشاد او هستند . مهدی خانبابا تهرانی هم در همین خط است. البته قبلا" هم بود.
٣۴۶۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : احمد رضایی

عنوان : حیف
آقای مهرابی
من هم نمی فهمم. اینطور که معلوم است اکثریت خیلی قوی در جمهوریخواهان با موضع نگهدار مخالف است. خوب او را از مسئولیت و یا از کل سازمانتان کنار بگذارید و اگر مسائل دیگری در میان است که نمیخواهند بیان کنند وای به حال ما که سیاستمداران با تجربه و مدعی دمکراسی مان این آقایان باشند.
این سازمان با مواضع سنجیده اش بخصوص در مورد انتخابات و تحریم نکردن آن و بقیه موضع گیریهای گاهگاهیش یک نقطه امید بود برای فردا. حیف. که امثال من که مال یک نسل بعدتر هستیم باید با این بی سیاستی این امضا کنندگان از آنها قطع امید کنیم
٣۴۶۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : جمهوریخواه

عنوان : جناب حامد احمدی
در نظامهای که در آن دموکراسی و رعایت حقوق بشر رواج دارد، یعنی در آن حکومت، مردم حق انتخاب شدن و انتخاب کردن بدون ترس و ارعاب در سطوح مختلف اداره جامعه دارا باشند، فرق نخواهد کرد که «پادشاه» و یا «ریس جمهور» در راس آن قرار داشته باشد. و بالعکس هم در جوامعی که دیکتاتوری، خشونت، قطع حقوق فردی و اجتماعی، زندان و شکنجه و اعدامهای «عبرت انگیز» حاکم باشد، باز هم فرقی نخواهد کرد که درآن ریس جمهور و یا پادشاه باشد.
شاه یا ملکه در دانمارک و یا بلژیک رهبر کشور محسوب می‌شوند(از طریق امتیاز مخصوص حق ارثی) ولی قدرت حقیقی در دست رئیس دولت‌های مختلفی است که کشور را اداره می‌کنند. پادشاهان پهلوی بر عکس ملکه ویا شاه (در دانمارک یا بلژیک) حکومت کردن بایران را بر سلطنت نمودن ترجیح داده اند.اینان نه فقط شاه بودند، بلکه ریس دولت، ریس احزاب «سیاسی» خود ساخته هم بودند. حکومتگران دیکتاتور اسلامی حاکم برایران هم با همان شیوه و ابزار بارث برده از نظام پیشین در نظام «جمهوری» خود تعریف کرده، بسبک جنایتکارانه سیاست ضد انسانی را ادامه میدهند. (در ضمن من جانبدار جمهوری و تهران نشین هستم).
٣۴۶۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : درخواست از اعضاء جدا شده از اجا
از خانمها و آقایانی که از اجا خارج شده اند می خواهم هر کدام گزارشی تهیه کنند و دقیقا شرح دهند که ۱. دلائل خروج خود را از اجا چیست؛ ۲. در این ۷ سال عمر اجا دقیقا کمبودها چه بوده اند؛ ۳. در طول زمانیکه با اجا بوده اند چه کارهایی برای رفع و رجوع این کمبودها انجام داده اند و یا تلاش کرده اند که انجام دهند؟

آیا نامه فرخ نگهدار به «رهبر» بهانه ای است برای زنده بگور کردن پاسخ هایی که باید بما داده شود، و فرار این اعضاء از سازمانیکه بسرعت اعتبار و آبروی خود را دارد از دست می دهد؟

اعضاء جدا شده کنند لطف کرده و به این چند نکته ساده بپردازند تا هیچ سوء تفاهمی نه هم اکنون و نه در آینده رخ دهد؟ لازم است اعضاء جدا شده اول حسابهای خود را با اجا پاک کنند و بعد به ایجاد سازمانی دیگر و با نامی دیگر بپردازند.

چه دلیلی می تواند وجود داشته باشد که اعضاء جدا شده از اجا به
نکات بالا نپردازند؟

با تشکر
٣۴۶۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : پیمان نجفی

عنوان : اتحاد جمهوری خواهان از همان آغاز بسیار بی در و پیکر بود و به هیچ مرجعی پاسخگو نبود!نه سازمان بود و حزب بود که کنگره داشته باشد نه یک تشکیلات منسجم!
کاملا هدفمند از جانب نیروهای معین از همان آغاز شکل گیری «اجا »هرج و مرجعی که بر سازمان اکثریت فرمان می راند بر « اجا» نیز مسلط گردید تا همان اشخاص معین به کسی پاسخگو نشوند! آنها به همان هدفی که می خواستند دست یافتند! یک تشکیلات سیال و شناور و بی هدف که برابر نیاز های شرائط که از جانب نیروهای داخل ایران بنام اصلاح طلبان تقاضا میشد ،سیاست ها و تصمیم گیری ها اتخاذ می شد!»اجا« به یک نیروی صرف واکنشی و بی برنامه تبدیل گردید!از هزار نفر شرکت کننده در نشست اولیه که با امیدواری بی نظیری در برلین در سال ۲۰۰۴ گرد آمده بودند فقط انحلال طلبی ،نهلیسم و کلوپ سیاسی باقی ماند که فقط برنامه های پالتاک را هر از گاهی براه می انداختند تا بگویند ما هنوز هستیم؟!.در ژانویه ۲۰۰۴ از یکی از فعالان و برگزار کنند گان »اجا«پرسیدم که تکلیف عضویت در دو تشکیلات یعنی هم سازمان اکثریت و »اجا« چگونه تعریف می گردد؟ نامبرده در پاسخ من گفت ، ما با اشراف به بدین موضوع »اجا« را همایش اعلام نمودیم تا دست وپاگیر نشود و از جانب دیگر عضویت افراد در سازمانهایشان زیر سئوال نرود! یعنی در تشکیلات رسمی به گونه ای دیگر سیاست گذاری شود و در » اجا« طور دیگر سیاست گذاری شود.عاقبت این گونه تشکیلات بی و در و دروازه این می شود که یکی به خامنه ای نامه می نویسد اما دیگری علیه اعدام و شکنجه از خامنه ای به سازمان ملل شکایت می برد!؟»اجا»کدام سیاست اصولی را پیش می برد برهیچکس معلوم نیست واین سیاست از جانب همان اشخاص معین و شناخته تا به امروز و تا ظهور امام زمان ادامه خواهد داشت؟
٣۴۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : رضا مهرابی

عنوان : یک پیشنهاد سازنده
مرا ببخشید که ناگزیرم صاف و پوست کنده و بدون رودربایستی نظرم را اینجا بنویسم: کاری که این دوستان با انتشار این اعلامیه انجام داده اند به لحاظ سیاسی ناشیانه ترین و به لحاظ نظری احمقانه ترین کاری است که عده ای انسان سیاسی می توانستند انجام دهند؛ آنهم کسانی که برخی از آنان حتی پیشینه و تجربه فعالیت سی تا چهل ساله دارند. آخر کسی نیست به اینان بگوید اگر یک نفر چنان موضع انحرافی و خودپسندانه ای گرفت و به بنیادهای کار مشترک سازمانی صدمه ای نابخشودنی زد، خُب کنگره رسمی برپا کنید و مطابق اسناسنامه سازمان متبوع خود او و باندش را اخراج کنید. دقیقاً کاری که تمام احزاب پرسابقه و معتبر سیاسی در کشورهای دمکراتیک انجام می دهند. نه اینکه اعلامیه بدهید که ما دیگر نیستیم. اگر هم می دانید یا حدس می زنید که جریان انحرافی در تمام سطوح سازمان اتحاد جمهوری خواهان نفوذ کرده است که باز هم می توان کنگره گذاشت و سازمان را منحل اعلام کرد تا هر کس برود دنبال کار و زندگی خودش و هر گروه و دسته ای را که می خواهد و با هر برنامه و راه و روشی که دوست دارد، تشکیل دهد.
باز هم پوزش می طلبم که رک و راست حرف دلم را با شما در میان گذاشتم.
٣۴۶۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حامد احمدی

عنوان : فرق حکومت جمهوری و پادشاهی
از اقایان جمهوری خواه که خارج نشین هستند سوال دارم که برتریت جمهوری فرانسه یا ایتالیا به پادشاهی دانمارک یا بلژیک چیست؟
٣۴۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : چند سئوال از آنان که آگاهی دارند
چند سئوال از آنان که آگاهی دارند. در مورد شناخت اجا من دوره ابندایی را می گذرانم و در این مرحله سئوالاتم برای بسیارانی حتما پیش افتاده بنظر خواهد رسید ولی برای یاد گرفتن چاره ای جز پرسیدن در حال حاضر ندارم. مثلا چرا این اعضاء اجا بجای اینکه انتخاباتی دمکراتیک برگزار کنند ترجیح دادند کنارگیری کنند؟ آیا این حرکت آنها فرار به جلو و رها کردن کشتی شکسته / ترک برداشته زودتر از موعد نیست؟ آیا بدین ترتیب می توانند از پاسخگویی در برابر عملکردهای گذشته خود که در مواردی موجب اعتراض دیگران قرار گرفته است فرار کنند؟ این نخبگان دهها سال و برخی بیشتر عمر خود را در غرب گذرانده اند و بنابراین حتما با سلسله مراتب سازمانی این کشورهای پیشرفته آشنایی کامل باید داشته باشند. با اینهمه کوله بار تجربه های ارزنده آیا این واکنش شان با معیارهای غرب پیشرفته و دمکرات قابل قیاس است و یا نه، واکنشی از خود نشان داده اند که بیشتر قابل قیاس با کسانیست که غرب را ندیده اند و بنابراین فاقد این تجارب ارزنده هستند؟ و بالاخره آیا اینها مخاطبان خود را دست کم گرفته اند یا نه؟ با تشکر
٣۴۵۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : سرشناس ب

عنوان : بنازم قدرت را
سلام به همه.
ببینم یعنی نگهدار این قدرت را داشت با یک مقاله یک اتحاد را از هم بپاشد؟چند نفر در جنبش این قدرت را دارد؟
٣۴۵۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : فرهاد روحی

عنوان : این انشعاب یک دروغ بزرگ است!
اولأ چرا در بالای مطلب نوشته اید جمعی از بنیانگزاران اجا؟ ۲ نفر از این دوستان را در این ۷ ساله منی که از ابتدای ابتدا بودم هرگز ندیدم و در مجموع ۱۴ نفر از ۲۲ نفر امضاء کننده را بهیچوجه نمیتوان از بنیانگزاران اتحاد دانست و این را خود ایشان خیلی خوب میدانند. تمام اشتراک این جمع نامتجانس، داشتن سیندروم فرخ نگهدار است و بس. از کسانیکه هنوز پس از این همه تغییرات بنیادی در دنیا نظراتی شبیه به اقلیت دارند تا فعالین حقوق بشری که هیچ نظرگاه ثابت سیاسی ندارند. افراد شاخص این جمع را اعضای "جمهوریخواهان ملی ایران" تشکیل میدهند که میگویند ما سازمان ۱۰ نفره‍ی خودمان را در هنگام تشکیل اجا منحل کردیم، چرا اکثریتیها این کار را نکردند و به دوستانی چون بابک امیرخسروی و فرهاد فرجاد ایراد میگیرند که چرا مواضع خود را تحت نام "خزب دموکراتیک مردم ایران" ادامه دادند. امضاء کنندگان حتا راجع به شرکت در انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و رأی به موسوی و کروبی هم همنظر نبوده اند! رفتار ایشان توهین به ابتدایی ترین موازین دموکراتیک فعالیت جمعی بوده است. ایشان حتا تا یکشنبه صبر نکردند تا در جلسه‍ی فوق العاده‍ی شورای هماهنگی با هموندان خود گفتگو کنند. بسیاری از این دوستان مدتها بود دیگر با ارگانهای اجا فعالیت نمیکردند و اتهام دروغ به فرخ نگهدار را بهانه ای برای خروجی قرار دادند که بنظر میآید مدتها به آن فکر کرده بودند. باقی گفتگو بماند در مقاله‍ی مفصلی در نقد این باصطلاح انشعاب!
٣۴۵٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : جبهه جمهوریخواهان دموکرات ایران را بعنوان آلترناتیو اصیل جدی برای تحقق جمهوری ایرانی بنا نمایم.
انگیزه اصلی انقلاب ضددیکتاتوری و ضد سلطنتی مردم ایران در سال ۵۷/۵۶ برای رسیدن به آزادی، استقلال ، عدالت اجتماعی در نظام حاکمیت مردم برمردم در همه سطوح جامعه بود. بررسی عوامل فراوانی که از همان آغاز باعث انحراف حرکت خونین اجتماعی و عدم تحقق نیافتن این خواستها ی بحق و طبیعی مردم ما شد، لازم و بدون چون و چراست. و باید صادقانه مورد باز بینی آشکار و انتقادی قرار گیرد. جامعه ایران بیش از سی سال است که خلاء یک تشکیلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که بر آمده از بطن جامعه و بر مبنای خواستهای حقیقی و واقعی مردم، بعنوان آلترناتیو جدی در قبال این رژیم ضدملی و عقب مانده مذهبی بشدت احساس مینماید. این بدان معنی نیست که حرکتهای «پراکنده» این سه دهه اخیر از جمله خیزش جنبش سبز با هزینه فراوان مورد اغماض قرار بدهم. سردرگمی پی در پی عناصر و جریانهای مبارز با تغیر «مواضع» ممتد در جستجوی سریع «راه حل» از بن بست فکری و بینشی و بیعملی خود بیشتر از حد اعلان «خطر» است. خطری که بیش از هرچیزی مثل «خوره» سایه اش را بر تمامی سطوح جامعه افکنده است، همانا بی اعتمادی از هر چه تشکیلات «ملی» و نوخاسته است که هر صباحی با «شناسنامه» جدیدی با کم وبیش همان «خمیرمایه» فکری و عملی اظهار وجود میکند که « منم پیغام آن بهار». اعتماد سازی در جامعه کاریست بسیار مشکل و بایستی با خلوص نیت و بری از هرنوع فرصت طلبی بینشی و ایدیولوژیکی و مذهبی بآرامی ایجاد نمود (آنچه که اتحاد جمهوریخواهان ایران در طول ۷ سال، بخاطر ایجاد دروازه «گشاد» توفیقی نداشت).
پایگذاری تشکلات جمهوریخواهان ملی، دموکرات و آزادیخواه (منفرد و یا گروهی) در «جبهه جمهوریخواهان دموکرات ایران» برای تحقق بخشیدن به شعار اصلی انقلاب (آزادی، استقلال ، عدالت اجتماعی) و در نظام مورد خواست امروزی مردم ایران در «جمهوری ایرانی» متبلور شده است، میتواند «آغازی» برای همه آنهاییکه جز بهروزی مردم ایران و هدفی جز آزادی و آزادمنشی و تحقق حقوق مسلم همه ساکنن ایران و بدور از خشونت و وابستگی و.. ندارند، باشد.
استقرار آزادی و استقلال، دموکراسی، رفاء عمومی، امنیت اجتماعی و فردی، حکومت قانون، رعایت حقوق بشر و اقلیتهای ملی، قومی و مذهبی و… جزو خواستهای بلافاصله مردم ایران است و تنها با اتحاد و همبستگی همه نیروها و عناصر و دموکرات و آزادمنش براساس رهبری دستجمعی و برنامه مشخص ، شفاف و مشترک در نظام جمهوری ایران تخقق پذیراست.
در تشکیلات جبهه جمهوریخواهان دموکرات ایران، برای طرفداران باز سازی سلطنت طلبان (رژیم پهلوی) (عامل اصلی حکومت وحشت مذهبی فعلی)، طرفداران حاکمیت مذهب و ایدیولوژی ضددموکراتیک از هر قماشی، یا طرفداران «دیکتاتوری» طبقاتی و قشری با بینشهای «علمی»، و یا گروههای وابسته و یا «غیروابسته» قومی که بجای جستجو راه حل شرافتمندانه و انسانی برای همه اقلیتهای قومی ایران که در جوار هم از نظر تاریخی (قرنها) سرنوشت مشترکی داشته و دارند، «نغمه» قدیمی تجزیه طلبی و جدایی را میزنند، و یا آنانیکه در مرزهای بیرونی ایران تحت«فرمان» دیکتاتورهای منطقه و جهانی با مزدوران خود آماده ایجاد هرج و مرج بجهت تثبت رژیم آخوندهای حاکم امثال «عملیات فروغ جاویدان» هستند،و و و هرگز جایی وجود نخواهد داشت.
اگر کسی نتواند عوامل و شرایط اجتماعی محلی و جهانی عصر خودرا بشناسد و «سیاست» را پیشه کند، بکجراه خواهد افتاد. از قبیل «التماس نامه» آقای نگهدار و یا دیگران آغاز این نوع سقوط است. شهامت اعلامیه نویسان را با همه «وقت گذرانی» بیهوده سی ساله قابل ستایش است. و «بکلوب» واقعی اپوزیسیون جمهوریخواهان آزادمنش ایران خوش آمدید.
٣۴۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : تقی گیلانی

عنوان : نخبه گان جمهوری خواه!
کل قضایائی که در چند هفته اخیر موضوع فعل و انفعالات و تحولات هورمونیک خاصی در جان عده‌ای از میان‌سالگان سیاست‌زده ایرانی شد، بر نامه‌ای مطلقاً فاقد ارزش سیاسی و کاربرد عملی تکیه داشته و آنانی که بطور مشخص این نامه و مضامین بی‌ارزش آن در کارزار مبارزاتی و سیاسی را در لفافه‌های بزرگ‌نمائی‌شده پیچاندند و در هر کوی و برزن جار زدند، بیش از هر چیز برایش اهمیتی غیرواقعی ایجاد کردند و با این کار خود ناتوانی خود در رهبری سیاسی را به آشکار نشان دادند.
آقای نگهدار که می‌بایست میدانست نوشته او - و نه آنچه که به غلط آنرا نظر عنوان می‌کند؛ نظر، تفاوت ماهوی دارد با کنش سیاسی و نگارش نامه برای یک مقام سیاسی با هر نوع خاصی از پیشینه و عملکرد که برایش قائل هستیم - در فعل و انفعالات سیاسی ایران جز دامن‌زدن مباحثی اطراف خود و جز تردید در سلامت اندیشه و سیاست‌ورزی وی و جز شکل‌دادن توهماتی درباره لابی‌های مختلف متمرکز شده در لندن و تأثیراتش روی ذهن و رفتار خود، عملکرد دیگری نخواهد داشت. با این کار خود زمینه را برای نوع دیگری از شتاب‌زدگی سیاسی و حتی فرصت‌طلبی جاه‌طلبانه‌ای گشود که عده‌ای از سالیان بسیار دور خود را بمثابه نخبه‌گان ویژه جنبش جمهوری‌خواهی قلمداد کرده و پیشاپیش خود را در مسندهای خاصی جای داده بودند.
بمثابه فردی بیرون از چنین ساختاری با اینهمه شاهد بوده‌ام که اساس چنین تشکلی با افرادی که خود را نخبه، بر‌تر و رهبر فکری و عملی می‌دانستند، با کنه نگاه و نظر جمهوری‌خواهی سازگاری نداشته و نخواهد داشت. آن‌ها جمهور را در بقای خود در ساختار و در بالای هرم می‌فهمیدند و از اینکه فلان و بهمان گروه سیاسی با فعالیت‌های خاصی تلاش دارد آن مجموعه را با استفاده از رای بقاپد، همواره نگران بوده‌اند. مسعود نقره‌کار در یک ارزیابی خاص سعی کرده این احساس را تأئید و آنرا بمثابه یک خطر برای جمهوری‌خواهی بنمایاند. با توجه به اینکه کنه جمهوری‌خواهی و پذیرش رأی بمثابه برّنده‌ترین سلاح اعضاء برای اعمال نظر و رفتار و قوانین، در کنه خود با تمایلات شخصی این افراد همخوانی نداشته.
نویسندگان نامه باصطلاح بازسازی... در نوشته خود گروه و گرایشی را متهم می‌کنند بدون‌اینکه توضیح دهند آن‌ها کدام رفتار غیر اساسنامه‌ای را مرتکب شده‌اند! با آن‌ها تنها و تنها بخاطر سابقه ارتباطات سیاسی و تشکیلاتی‌شان مخالفت دارند؛ علیرغم اینکه می‌دانند‌‌ همان افراد درون‌‌ همان تشکیلات خودشان هزاران بار بیش از آن‌ها از یکدیگر و رفتارهای هم ناراضی هستند!
سالیان سال هست که فرخ کنش سیاسی را امری فردی و شیوه بیانش را موضوعی خاص در نظر گرفته و زبانی ‌گاه بشدت غیرسیاسی و عامیانه در بیان خواسته‌هایش بکار می‌گیرد. او ترجیح می‌دهد بازیچه رهنمودهائی گردد که از او چهره عامه‌پسند درست کنند و‌گاه در این راه انگار با آخوندک‌هائی مثل خاتمی نیز خود را مقایسه می‌کند.
او می‌بایست به مثابه یک فرد سیاسی این نکته را متوجه می‌شد که برای نامه‌ای اینچنین مبتذل و سطحی و سیاست‌ورزی‌ای اینچنین بی‌معنی و غیرلازم، نباید شرائطی فراهم می‌کرد تا عده‌ای به میدان باصطلاح جمهوری‌خواهان وارد و خود را نماینده و حافظ ارزش‌ها و پرنسیب‌های جمهوری‌خواهی بنمایانند و از این فرصت استفاده کرده و نخبه‌گی خود را ارضاء نموده به نمایش بگذارند.
برای جمعی که در طی این سال‌ها انرژی بسیاری را سوزاندند و به کارهائی‌ گاه بی‌ثمر دست زده و به‌زعم خود ارابه دموکراسی‌خواهی را لنگ لنگان به پیش راندند، متأسف هستم که جدای از همه ناتوانی‌هایشان در جذب نیرو و جذابیت در بین عناصر تأثیر‌گذار در تحولات سیاسی منطقه و سرزمین ایران، حتی درون خودشان هم قدردان کار‌ها و زحمات خود را نمی‌یابند و حتی با توهین‌آمیز‌ترین شکل کنار گذاشته می‌شوند تا بلکه عده‌ای به آرزو‌ها و جاه‌طلبی‌های نخبه‌گرایانه‌شان میدانی برای عرضه بدهند.
شنیده‌ام که آقای نگهدار هم در تلاش هست تا از جمهوری‌خواهان فاصله بگیرد؛ او که هیچگاه قادر نبوده در چارچوب تشکل‌های سیاسی امورش را بگذراند و همواره و تنها تشکیلات را آنزمانی می‌پذیرفت که وسیله‌ای برای پیش‌برد سیاست‌ورزی او باشد و بس، حال از این مجموعه بحران‌زده می‌خواهد فاصله بگیرد! آیا همین فعل و انفعال اخیر در عرصه سیاست‌ورزی کافی نیست تا فرخ برای همیشه با سیاست فاصله بگیرد و بجای همه کارهای بی‌ثمر دیگر و فروغلطیدن در حد یک مفسر چنددقیقه‌ای برنامه‌های بی‌ارزش بی‌بی‌سی، به نگارش یاد‌ها و نشانه‌ها و خاطرات خود مشغول شود و نسل فعلی را از پیچ و خم‌ها و مسائلی با خبر سازد که دستگاه عریض و طویلی در جمهوری اسلامی و بازماندگان درگیر در مبارزه سیاسی سالهای قبل اعم از سلطنت‌طلبان تا شاه‌الهی‌ها و چپ‌ها و سایرین، مایل‌اند آنرا ناگفته در تاریخ‌‌ رها کنند و دهان به سکوت بسته و‌ گاه مانند داریوش همایون بدون اینکه نقش خاص خود در قضایای نگارش نوشته‌ای با نام رشیدی مطلق و دسیسه ساواک را مشخص نمایند، سکوتی ابدی بر جانشان نشسته باشد...
روزگار غریبی است. چه خوب که بخش بزرگی از نیروهای جوان امروزین در جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران، از تلاش‌های سازمان‌ها و شخصیت‌های باصطلاح سیاسی گذشته فاصله می‌گیرند و سعی می‌کنند راه خود را با استفاده از تجارب بین المللی بدست آورند و نه در مناسبات مستقیم با این افراد ...
٣۴۵٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : عباس

عنوان : اندیشه ای نو
اتحاد جمهوریخواهان ایران در واقع حداقل دو سه سال بود که دیگر وجود خارجی نداشت و تنها فعالیتی که از آن دیده می شد انتشار دو سه اعلامیه بی رمق در سال بود. در وقایع بعد از انتخابات هم سردرگم و ناکارآمد بود. حالا هم علناً تعطیل شد. در سرایط کنونی باید اندیشه ای نو بر اساس خرد جمعی و ساختار سازمانی متناسب با وضعیت کنونی ایران پایه ریخت. البته نه آش شله قلمکاری مانند دفعه پیش که نتیجه آن را امروز مشاهده می کنیم. در ضمن سئوالی که برای من پیش آمده و مطمئنم بسیاری هم می خواهند بدانند آن است که چرا یکی از چهره های اصلی و کلیدی در برپایی این اتحاد تاکنون ساکت است؛ منظورم آقای مهدی خانبابا تهرانی است!
٣۴۵٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : پیمان نجفی

عنوان : این دوره فقط عصر سرنگونی ر هبران دیکتاتور همچون بن علی و مبارک نیست بلکه دوره برکناری رهبران مسامحه کار و سازشکار و تفرقه انداز نیز هست!
دوران آگاهی و برائت از سازشکاران شروع شده است.نامه پورمندی و تابان آغاز بسیار خوبی برای حرکت کنونی بود!به آنها تبریک می گویم که قیام آنها بی نتیجه نماند!
٣۴۵۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : عیسی صفا

عنوان : چارچوب
مگر جمهوریخواهان چارچوب برای عضویت در اتحاد نداشتند؟ فرخ این چارچوب را زیر پا گداشته و باید اخراج می شد. در تمام احزاب اروپایی هم چنین پدیده ای رخ میدهد. چرا شما اتحاد را ترک کردید؟ متلاشی شدن هر تشکلی امروز به نفع مردم ایران نیست.
٣۴۵۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حمید هوشور

عنوان : برای بازسازی جنبش جمهوریخواهی
آیا آقایان نگهدار و طاهری پور باز هم به راه خود که ایجاد افتراق در گروه‌های سیاسی است ادامه خواهند داد؟ انشعاب اخیر در اجا را به این دو نفر تبریک میگویم.
٣۴۵۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۹