کمی قاطعیت بیشتر..!
نسیم انقلاب در خاورمیانه و چشم اندازهای تازه برای ما



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱٣ بهمن ۱٣٨۹ -  ۲ فوريه ۲۰۱۱


به جرات می توان گفت ایرانی ها در کمتر دوره ای چنین حساسیتی نسبت به تحولات جهان و پیرامون خود نشان می داده اند. این یک گام بلند به پیش است که تحولات در مصر، تونس و سایر کشورهای عربی با چنین علاقه و دقتی از سوی ایرانیان تعقیب می شود. چنین تحولی نشانگر شکل گیری این آگاهی است که سرنوشت ما مردمان جهان در ارتباط با هم است، بر هم تاثیر می گذارد و از هم تاثیر می گیرد. گذاز از تفکری که در جنبش سبز هم بی ریشه نبود و نیست و می گوید، در خارج از مرزهای ایران آن چه می گذرد به ما مربوط نیست، به این نقطه که سرنوشت تحولات در سایر کشورها را با وضعیت کشور خود در ارتباط دیده و خود را با مبارزات مردم سایر کشورهای جهان همبسته احساس کنیم، تحول مثبتی است که باید آن را قدر دانست و تقویتش کرد.

یکی از جنبه های مثبت و مهم این همبستگی آموختن و پرهیز از اشتباهات یکدیگر است. در پرتو تجاربی که دیگران در مبارزات خود به دست می آورند، می توانیم خود و جنبش خود را نیز با نگاه نقادانه و تازه ای نگاه کنیم و اشتباهات و نارسایی هایمان را کشف و برطرف کنیم. این سخن به این معنی نیست که در همه جا شرایط مشابهی حاکم است و جنبش ها باید از روی دست هم بنویسند. اما به این معنی است که شباهت هایی را که وجود دارند پیدا کنیم و تجاربی را که قابل استفاده اند، استفاده کنیم. آیا غیراز این است که دیکتاتورها در همه ی جای جهان تا حدود زیادی شبیه به هم عمل می کنند و اگر خود آن ها نمی توانند و نمی خواهند از سرنوشت بغل دستی هایشان درس بگیرند، ما می توانیم و باید از سرنوشت بغل دستی هایمان درس بگیریم؟

جنبش سبز در ایران خوشبختانه با چشمان باز تحولاتی که این روزها در سایر نقاط جهان روی می دهد را زیر نظر گرفته است. با تکرار مداوم این حقیقت درست که شرایط آن ها با شرایط ما فرق دارد، نباید خود را از تجارب مهمی که در عرصه ی مبارزه با دیکتاتوری ها به دست می آید محروم کنیم، همان طور که نباید سعی کنیم نسخه ی مبارزات هر کشور دیگری را عینا در کشور خود پیاده کنیم.

این روزها جهان دارد تجربه ی بزرگی را پشت سر می گذارد، تجربه ای که ما مدت هاست با آن بیگانه شده ایم و به عبارت بهتر ما را با آن بیگانه کرده اند. این تجربه ای است از اصلاحات بی مرز، تجربه ای از انقلاب، از رادیکالیسم، از بیشتر خواستن و نترسیدن، از پیش رفتن و خط قرمزهای رسمی را شکستن. تجربه ای متفاوت از تلاشی که ما از سال ۷۶ تا به امروز مشغول آن بوده ایم. یعنی تجربه ی اصلاح از درون، در شرایطی که تصمیم گیرندگان و حاکمان نه اصلاحات را می خواهند و نه به آن تن می دهند.

تفاسیر رسمی، ما را از این تجارب و راه هایی که امروز در کشورهای عربی پیموده می شود، تا سر حد مرگ ترسانده اند. آن قدر ترسانده اند که پاره ای از ما باور کرده ایم همین وضعیت موجود و حکومت خون ریز اسلامی بهتر از در نوردیدن مرزهای این حکومت است. اما مردمان کشورهای خاورمیانه ی ما اکنون دارند این راه ها را تجربه می کنند، بدون آن که به ویرانی، خشونت های بی پایان، کشت و کشتار و تجزیه و نابودی تن داده باشند.

شیوه های مبارزه همواره گوناگونند و به عوامل بی شماری بستگی دارند. بدترین خطا این است که از این شیوه ها ایدئولوژی و مکتب ساخته شود. اصلاح طلبی یا انقلابی گری، به آئین بدل شود، از خود هدف که برقراری آزادی و عدالت باشد، مهم تر شود. در جنبش ما متاسفانه تا حدودی چنین شده است. برخی از تاکتیک های مبارزاتی و برخی از روش ها به آئین تبدیل شده اند.

این حرف درست است که سرنوشت هیچ یک از انقلاب های عربی به خوبی روشن نیست. اما تاکید و اصرار بی اندازه بر این حرف امروز به معنای ادامه ی حکومت مبارک در مصر است و دیروز به معنای ادامه ی حکومت بن علی در تونس می بود. این، خودکشی از ترس مرگ است. خصلت هر حرکت اجتماعی بزرگ ناروشن بودن نتیجه ی آن است. مگر جنبش دوم خرداد که شروع شد کسی می توانست پایان غم انگیز آن را حدس بزند، مگر وقتی میلیون ها مردم در خرداد ماه سال ٨٨ به خیابان ها ریختند، می توانستند حدس بزنند که یک سال و نیم بعد از آن، استبدادی خون ریزتر همچنان بر کشور ما حاکم باشد؟ ترس از آن که ایران بدون جمهوری اسلامی چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد، به معنای ادامه ی حکومت جمهوری اسلامی است. برای رقم زدن پایان خوش هر جنبش اجتماعی دموکراتیک و عدالت جو، فقط می توان به استواری و هشیاری بیشتر نیروهای دموکرات و عدالت طلب تکیه کرد.
تونس و مصر و شاید کشورهای عربی دیگری که در نوبت هستند، چشم انداز تازه ای را در برابر ما گشوده اند. چشم اندازی که جنبش سبز خود آغازگر آن بود اما متاسفانه تفاسیر رسمی اصلاح طلبانه به آن مجال بالیدن ندادند. وقتی حکومتی نمی خواهد اصلاح شود، طبیعی ترین قدم آن است که آن را از سر راه برداشت و برانداخت. کاری که در تونس صورت گرفت و در مصر در حال انجام است. ما اما... بیش از اندازه به حکومت استبدادی و اصلاح ناپذیر خود زمان داده ایم.