آلترناتیو مصر، ترکیه واندونزی است نه ایران
سعید محیو
- مترجم: یوسف عزیزی بنی طرف
•
آیا درست است که این بار، خاومیانه عربی با گام های شتاب آمیز به سوی دیکتاتوری های دینی جدیدی می رود تا جای حاکمیت های اقتدارگرای کنونی را بگیرد؟ یکی از طرف های این منطقه به این امر اعتقاد دارد و آن "اسراییل" است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۴ بهمن ۱٣٨۹ -
٣ فوريه ۲۰۱۱
آیا درست است که این بار، خاومیانه عربی با گام های شتاب آمیز به سوی دیکتاتوری های دینی جدیدی می رود تا جای حاکمیت های اقتدارگرای کنونی را بگیرد؟ یکی از طرف های این منطقه به این امر اعتقاد دارد وآن "اسراییل" است. بنیامین نتانیاهو هشدار می دهد که آن چه در سال ۱۹۷۹ در ایران رخ داد، در بسیاری از کشورهای عربی رخ خواهد داد. ومی دانیم که در آن سال، جنبش بنیادگرایان مذهبی بر انقلاب مدنی - ملیونی ایرانیان چیرگی یافت. ران لیشیم نویسنده و سیاستمدار "اسراییلی" بر این باور است که هم اکنون شاهد تولد نظام منطقه ای نوینی در چهارگوشه خاورمیانه هستیم که پرچم های جنبش های رادیکال اسلامی بر فراز آن در اهتزاز اند. بی گمان همه این هشدارهای پیچیده در زرورق های زیبای تحلیلی در واقع، یا هشداری است برای ترساندن غرب وواداشتن غربیان برای ایستادن در برابر انقلاب های مدنی عربی، یا تنها یک تفکر دلخواه از سوی طرفی است که شبانه روز دعا می کند تا جنگ میان شرق و غرب شعله ور شود. حقیقت در جای دیگری نهفته است: انقلاب (اسلامی) ایران در کشورهای عربی تکرار نخواهد شد واین فقط به دلیل نبود روحانیون (شبیه روحانیت شیعه) نیست بلکه جامعه های عرب طی چهل سال گذشته به شکل غیرقابل قیاسی به جامعه های متکثر سیاسی و فکری تحول یافته اند و نسبت به هرگونه مصادره دوباره حقوق جامعه مدنی – از هر طرف که باشد – کمترین تسامحی نشان نمی دهند. آری، جنبش های اسلامی در کشورهای عربی هنوز از نظر دموکراتیک، نضج نیافته اند، اما آن قدر تغییر یافته اند تا "دیگری" و اصل تداول (جایگزینی) مسالمت آمیز قدرت را بپذیرند. این را آشکارا در ادبیات حزبی "جنبش نهضت اسلامی" تونس و حزب "عدالت وتوسعه" مغرب و " اخوان المسلمین" مصر می بینیم. این نشان می دهد که دوران تغییر در منطقه، با آهنگی جز آهنگ بنیادگرایی اسلامی می رقصد. حتا عکس این امر نیز صحیح است: اپوزیسیون جنبش سبز ایران – که نزدیک بود در سال ۲۰۰۹ پس از انتخابات ریاست جمهوری به یک انقلاب مردمی تبدیل شود - خود به تقلید انقلاب های مدنی عربی کنونی خواهد پرداخت. الگوی نزدیک تر به انقلاب های عربی – ترجیحا – تجارب گذار به دموکراسی در اندونزی و ترکیه خواهد بود. در اندونزی حکومت های اقتدارگرا از هنگام استقلال و تا بعد از کودتای خونین سوهارتو نقش مسلطی داشتند. ومی دانیم که این کودتا از حمایت آمریکا برخوردار بود و نیم ملیون شهروند اندونزی قربانی آن شدند. سازمان های اطلاعاتی وامنیتی دوران سوهارتو، بر اغلب جنبه های زندگی سیاسی اندونزی چنگ انداختند و بخش های گسترده ای از مردم این کشور را زیر مهمیز سانسورهای شدید قرار دادند و "مهندسی اجتماعی" را در سطح وسیعی به کار گرفتند. در آن شرایط، اصلاحات دشوار بود و نیاز به این بود تا سوهارتو بمیرد و جنبش های اسلامی، دموکراتیزه شوند تا دوران گذار به دموکراسی پایه ریزی گردد. لذا اصلاحات در اندونزی، بخشی از فرایند دموکراتیزه کردن نظام و خلع لباس نظامی آن بود. این فرایند پس از بحران مالی آسیا در ژوییه ۱۹۹۷ آغاز شد که اگر حمایت افسران نظامی اصلاح طلب اندونزی نبود نمی توانست بال و پر بگشاید. این افسران به این باور رسیدند که دیگر سیطره دستگاه های امنیتی بر زندگی سیاسی مردم ممکن نیست. و می دانیم در ترکیه نیز اسلامگرایان نمی توانستند به حاکمیت برسند مگر بعد از آن که برنامه های خود را تکامل بخشیدند و همچون احزاب دموکرات مسیحی اروپای غربی، برنامه های دموکراتیک را به طور کامل در دستور کار خود قرار دادند. از این رو، "آینده" عرب ها – به طور کلی – همانند "حال" اندونزی و ترکیه خواهد بود و این – البته – خبرهای خوبی برای نتانیاهو و ران لیشیم نیست. اینها در واقع خبرهای بدی برای آنان است.
منبع: روزنامه "الخلیج" امارات متحد عربی
|