از : حق
عنوان : نکته ۴ آقای صالحی به غایت مهم است که هرگز به آن مهترین بخش آن پرداخته نمی شود.
با تشکر از آقای صالحی محترم برای بخش زیر نکته ۴ توضیح شان:-
".....زیرا حکومت دمکراتیک در این کشورها به آن ها اجازه نخواهد داد ثروت های طبیعی این سرزمین ها را غارت کنند.....".
یک حکومت دمکراتیک به ملت خود در مجلس پاسخگوست و نسبت به حفظ منافع ملی حساسیت خاصی دارد چون اگر وظایف خود را در این حیطه انجام ندهد مورد مواخذه و تنبیه ملت قرار می گیرد. قبل از هر تصمیم گیری ای پروسه های منظم و ویژه ای باید طی شوند و مشارکت دادن مردم و در نظر گرفتن افکار عمومی از اهمیت خاصی برخوردارند. حزب حاکم همیشه در فکر انتخابات بعدی و نتایج ان باشند.............منافع دولت های غربی در ایران بشدت بخطر می افتد اگر ایران دارای یک دمکراسی پارلمانی شود و قانون اساسی آن بر مبنای منشور جهانی حقوق بشر باشد. در اینصورت چه نیرویی می تواند ثروت های زیر زمینی ایران را به تاراج ببرد و مرتب باج بخواهد و ایران شود یک کشور مصرف کنند بنجل های چینی یا کالاهای تسلیحاتی دیگر کشورها....؟ هر قرارداد نفتی و گازی ای باید در مجلس بطور علنی مورد بحث و نقد و بررسی قرار گیرد و نمایندگان ملت اجازه نخواهند داد که منافع ملی و استقلال کشورمان فدای ابر قدرت ها شود. نتیجه آنکه استقرار یک نظام دمکراتیک پارلمانی و بر مبنای منشور جهانی حقوق بشر منافع غرب را بخطر جدی می اندازد. اهرمهای فشاری مثل باجگیری و سوء استفاده از منشور جهانی را هم از آنها می گیرند.
آقای صالحی محترم، خواهشمندم یک مقاله درباره این موضوع بنویسید چون نسلهای کنونی بدان نیازمندند. هر نسلی به اینگونه توضیحات نیازمندست و یکبار گفتن و نوشتن اصلا کافی نیست. استقرار یک حکومت دمکراتیک پاسخگو به ملت نوش داروی ماست و چشم اسفندیار سوء استفاده چیان. اینگونه مقالات مشخص خواهند که ما چه باید بخواهیم. جامعه ای که نداند همچنان در چنگال ابر قدرتها خواهد ماند. با سپاس
نکته ۴ آقای صالحی به غایت مهم است که هرگز به آن مهترین بخش آن پرداخته نمی شود.
٣۴٨۲۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۹
|
از : منوچهر صالحی
عنوان : پاسخ به دوستان منتقد
سلام به سه دوست منتقد
۱- آن چه را که در این نوشته مطرح کرده ام، ویژگی های حکومت های دیکتاتوری است، آن هم در دوران سرمایه داری، وگرنه در دوران پیشاسرمایه داری پادشاهان مستبد مشروعیت خود را از اراده و خواست مردم کسب نمیکردند و بلکه سلطنت موروثی بود و شاهان در اروپا وابسته به کلیسا بودند و کارگزار پاپ در کشور خود تلقی میشدند و در کشورهای اسلامی نیز مشروعیت خود را از پدران و فره ایزدی کسب میکردند. دیکتاتورها همیشه نماینده اقلیت جامعه اند، و اگر از پشتیبانی اکثریت برخوردار باشند، نیاز به دیکتاتوری ندارند، زیرا اراده اکثریت به کارکردهای حکومت مشروعیت میدهد.
۲- نیازی به جنون ضد سوسیالیستی نیست، زیرا سوسیالیسم جائی تحقق نیافته است که بخواهم مخالف آن باشم و بر عکس، من هوادار سوسیالیسم هستم و فکر میکنم در این زمینه تا اندازه ای صاحب نظرم. دوست منتقد میتواند به کتاب «نگرشی نو به مارکس» من مراجعه کند.
۳- دکتر بختیار در کتاب «یکرنگی» خود انقلاب ایران را «فتنه» نامیده است، همینطور هم خانم اشرف پهلوی که آن را «فتنه» انگلیس علیه برادرش پنداشته است. من هم بر این باورم که آقای دکتر بختیار انسانی دمکراتیک بود و در ۳۷ روز حکومت خود از اصول دمکراسی پیروی کرد. منتهی ایشان توسط مجلسی به نخست وزیری برگزیده شد که نمایندگان آن در انتخاباتی نادمکراتیک دست چین شده بودند.
۴- بدون تردید منشأ قدرت دیکتاتورها در کشورهای «جهان سوم»، «عقب مانده، «عقب نگاه داشته شده»، «کم توسعه» و «در حال توسعه» قدرت های بیگانه و امپریالیستی هستند که برای حفظ منافع خود از حکومت های استبدادی پشتیبانی میکنند، زیرا حکومت دمکراتیک در این کشورها به آن ها اجازه نخواهد داد ثروت های طبیعی این سرزمین ها را غارت کنند. اما قدرت های خارجی سلطه خود در این کشورها را فقط در همکاری با اقلیتی بومی میتوانند اعمال کنند. این ها بدیهییات است، اما موضوع نوشته من نبود. آن چه خواستم نشان دهم، خصوصییات مشترک تمامی اشکال دیکتاتوری در دوران سرمایه داری بوده است، نه بیشتر و نه کمتر.
با مهر فراوان
٣۴۷۹۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۹
|
از : احمد صبوری
عنوان : جنون ضد سوسیالیستی
جنون ضد سوسیالیستی تا به حدی که نویسنده حاضر نیست دیکتاتوری های سرمایه داری دولتی را در مقوله رژیم های دیکتاتوری سکولار قرار دهد.نویسنده حتی حاضر نیست که برای فاشیسم هیتلری ترم دیکتاتوری سرمایه بکار ببرد. اصلأ دلیلی طبقاتی برای اعمال این دیکتاتوری ها نیست و کاملأ آنها سلیقه ای عمل می کنند. به دنیای کودکانه تحلیل های ژورنالیستی سطحی خوش آمدید.
٣۴۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨۹
|
از : علی تهرانی
عنوان : شعار دادن زود هنگام!
دکتر بختیار در بین مخالفان کوچک و بزرگ شاه از معدود افرادی بود که به سیستم دموکراسی پارلمانی و آزادی بیان اعتقاد راسخ داشت. بقیه این جنابان امتحان خود را بعد از انقلاب پس دادند و الحمدالله همگی رفوزه شدند.
قرار دادن نقل قول بختیار و اشرف پهلوی در کنار هم یک شارلاتانیسم سیاسی است.
نویسنده این مقاله بجای شعار دادن بیمورد اندکی صبر کند تا ببیند کدامیک از این بیست گروه مخالف حسنی مبارک واقعا آزادیخواه هستند و پس از رسیدن به قدرت چه گلی به سر مخالفانشان میزنند.
چه بسا خیلی از این مخالفین رژیم فعلی مصر بعد از سرنگونی مبارک و زندگی تحت لوای رژیم جدید مجبور شوند که از راه کوه و بیابان خودشان را به آلمان برساند و از آنجا به رژیم جدید بد و بیراه بگویند.
٣۴۷۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨۹
|
از : حمید محوی
عنوان : دیکتاتور اصلی
من چندان با این تحلیل موافق نیستم. زیرا منشأ قدرت دیکتاتورها را - در تونس و در مصر - ندیده می گیرد و همین اشتباه به نتیجه گیری اشتباه آمیز دیگری می انجامد و ـآن هم دموکراسی غربی و به اصطلاح فقدان کیش شخصیت در غرب است.
منابع دیگری دقیقا وابستگی «دیکتاتورها» را به جهان سرمایه داری نشان می دهد که به عبارت دیگر صندوق بین المللی پول و اربابان جهان نظیر آمریکا را به عنوان دیکتاتور اصلی معرفی می کند. آنها هستند که این دیکتاتورها را سر پا نگهمی دارند و هر وقت هم ضروری دیدند، وسایل برکناری دیکتاتورها را فراهم می سازند.
تشخیص رایج بودن کیش شخصیت در غرب و در کشورهایی که برخی آنها را دموکراتیک می نامند، از ظرافت بسیار حساسی برخوردار است که تا قطع نسل و کشتار جمعی شخصیت هایی به اصطلاح زیادی و بی مورد و از جنس بد و فرهنگ نازل هستند پیش می رود.
به عبارت دیگر ذات کیش شخصیت، به طور کلی، شخصیت یک فرد نیست، بلکه شخصیتی است که در بیرون از افراد و در پیوند با مناسبات تولیدی و انباشت فرهنگی و به طور کلی مادی وجود دارد. البته این موضوع خیلی جای بحث دارد. متأسفانه ما در دورانی زندگی می کنیم که بررسی هیچ موضوعی ممکن نیست. ما در یک کلاهبرداری عظیم در سطح جهانی دست و پا می زنیم. فروپاشی غرب و تخریب کامل غرب سرمایه داری (دموکراتیک) احتمالا شاید بتواند دریچهی امیدی برای بشریت باقی بگذارد. به همن شکل که تخریب تمام و کمال اپوزیسیون های ایرانی احتمالا شاید بتواند دریچهی امیدی - مقدما - برای درک ضروریات تاریخی اجتماعی ایران باز کند. این امید تنها و به طور کاملا مشخص نه در مبارزه علیه جمهوری اسلامی که در مبارزه علیه اپوزیسیون ها و طرفدران حقوق بشر دست یافتنی است و در غیر این صورت دست یافتنی نخواهد بود. ولی پرسش این جا ست که کدام پیشگامان هستند که باید این اپوزیسیون بی اعتبار و مضمحل از دیدگاه شخصیتی- روانی (به دلیل وابستگی) را بسته بندی کرده و به برگی از برگهای آرشیو حماقتهای بشری خواهد سپرد؟
در این جا « زبان و ابزار هم گون دیکتاتورها» دچار نوعی هم بایی با بازی زبانی در جهان سیاست حاکم است که سعی می کند نا بسامانی های کشورهای جهان سوم را به خودشان واگذار کند و کشورهای به اصطلاح دموکراتیک را از هر گونه دخالتی مبرا سازد. بن علی و حسنی مبارک هر دو از کار گزاران وفادار صندوق بین المللی پول و مجری طرح های ایالات متحده هستند. کیش شخصیت نزد بن علی و مبارک، هر دو دیکتاتوریشان را از صندوق بین المللی پول به عاریت گرفته اند.
این همه رسانه که از دیکتاتوری این و آن حرف می زنند، در این همه سال ها کجا بودند؟...ناگهان بن علی دیکتاتور می شود...اخیرا جوکی ساخته اند که باید به هوشمندی آن تبریک گفت : «علی بابا رفت، ولی چهل دزد باقی ماندند»
٣۴۷۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨۹
|