از "سکوت سیرن" تا "آواز گل ها"
(ده شعر کوتاه)


عسگر آهنین


• اگر این آینه طوطی می بود،
به همه راز من وُ نام تو را لوُ می داد! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۶ بهمن ۱٣٨۹ -  ۵ فوريه ۲۰۱۱


 
سکوت سیرن

دام بلای من آواز سیرن نیست
حتا سکوت او
می راندم به دام بلایش.
28/ 11/ 2010

ساعت شنی

شندانه های ثانیه ها را
در ساعت شنی ات بنگر
من روی ثانیه هایش روانه ام
نادیده ام نگیر!
17/ 8/ 2010/


خوابگرد

خوابگردی، که لبخندی برلب دارد
دارد از جاده شب می گذرد
راه چندانی تا چشمه ی آهویش نیست.
30/ 7/ 2010

نعره شبانه

از نعره ی گوزن گرفتار
جنگل به لرزه در آمد
آیا کسی دچار خواب های پریشان است؟
2/ 9/ 2010

در ایستگاه

در ایستگاه پیشواز و بدرقه ات مانده ام هنوز
با آن مسافران و منتظران قطارها ...
1/ 9/ 2010

گواهی

به گواه دل آشفته ی دریا گفتم:
ماه را، جاذبه ی چشم تو از راه بدر خواهد کرد.
12/ 10/ 2010

شناوران

در جهان سایه های من شناور می شوید
هیچ می دانید آنجا ساحلی جز هیچ نیست؟
6/ 10/ 2010

قاب عکس

آیینه ام اندازه هایش
ابعاد رخسار تو را داشت
آن را به قاب عکس تو تبدیل کردم
16/ 10/ 2010

طوطی و آینه

اگر این آینه طوطی می بود،
به همه راز من وُ نام تو را لوُ می داد!
15/ 12/ 2010

آواز گل ها

گل شیپوری بیدارم کرد
تا به آواز گل داوودی گوش دهم
18/ 11/ 2010