پیام اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران به مناسبت سالگرد خاموشی یداله خسرو شاهی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱٨ بهمن ۱٣٨۹ -
۷ فوريه ۲۰۱۱
یک سال پیش، در ۴ فوریه ۲۰۱۰، یداله خسرو شاهی به سفری بی بازگشت رفت. افسوس؛ قلبی که برای رهایی کارگران می طپید، اینک سالی است که از طپش ایستاده است. چشم هایی که به افق های باز و روشن فردا می نگریستند، اینک سالی است که خاموشند. و جان سرکشی که همه ی عمر برای دنیای دیگر و بهتری مبارزه می کرد، اینک سالی است که دنیای ما را ترک گفته است.
درگذشت یداله برای خانواده و یاران اش، برای فعالین کارگری و جنبش کارگری ایران، زیان بزرگی است. با مرگ او جنبش کارگری ایران، یکی از رهبران وفادار، پیگیر وسخت کوش خود را ازدست داد. مرگ یداله اما پایان کار او نیست. پا به عرصه نهادن کسانی چون او، و زندگی و مبارزه آ نها علیه سرمایه داری ، خود گواهی می دهد که جهانی بهتر ممکن است.
یداله در سنین نو جوانی، در جغرافیای داغ جنوب، به اجبار سرمایه، به صف اردوی کار در آمد و در ۶٨ سالگی در حالی که همچنان بطور پیگیر برای بهبود وضع کارگران مبارزه می کرد، در سرزمینی دور و در تبعید، به تاریخ جنبش کارگری ایران و جهان پیوست.
زندگی و مبارزات یداله خسروشاهی بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ پنجاه ساله اخیر جنبش کارگری ایران است. این تاریخ را نمیتوان بدرستی نوشت مگر آنکه در هر فصل از آن به حضور برجسته و اثرگذار او اشاره کرد.
یداله خسرو شاهی در چهارده سالگی، به عنوان کارآموز در پالایشگاه نفت آبادان مشغول به کار شد . در سال ۱٣۴۷ از سوی کارگران پالایشگاه به عنوان نماینده کارگران انتخاب شد و به همراه کارگران علیه استثمار، تبعیض آشکار، بی حقوقی کارگران و شرایط طافت فراسای کار به مبارزه پرداخت. او سپس به همراه تعدادی دیگر از کارگران جوان و متخصص برای تاسیس پالایشگاه تهران به این شهر انتقال یافت. در سال ۱٣۵۰ به کوشش او و تعداد دیگری از فعالین کارگری، سندیکای کارگران شرکت نفت تاسیس گردید .
در سال ۱٣۵۲، کارگران پالایشگاه تهران تحت رهبری سندیکا دست به اعتصاب زدند. اعتصاب دوهفته ای و موفقیت آمیز کارگران پالایشگاه تهران را می توان یکی از درخشان ترین مبارزات سازمان یافته و متشکل کارگران بعد از کودتای ۲٨ مرداد ۱٣٣۲ دانست. نقش یداله خسرو شاهی در کنار دیگر رهبران کارگران نفت در این اعتصاب کلیدی بود. او در آن زمان رئیس سندیکا و یکی از سازما ن دهندگان اصلی اعتصاب بود. در جریان این اعتصاب، رژیم سلطنتی در برابر عزم و اراده متشکل کارگران مجبور به عقب نشینی شد و به بسیاری از خواست های اعتصاب تن داد؛ از جمله ساعت کار از ۴٨ ساعت در هفته به ۴۰ ساعت کاهش یافت، کارگران از دو روز تعطیلی در هفته برخوردار شدند و دستمزد اضافه کاری ها ۲۵ در صد افزایش یافت. این گامی بزرگ به پیش بود . کارگران توانسته بودند در مبارزه ای متشکل، استبداد سلطنتی سرمایه را به عقب برانند. رژیم تصمیم گرفت انتقام پیروزی کارگران را از رهبران اعتصاب بگیرد. یداله در همان سال دوبار توسط ساواک دستگیر شد. در اعتراض به دستگیری او، کارگران دست به اعتصاب زدند و فضای پالایشگاه متشنج شد. سر انجام اما رژیم او را در دادگاهی فرمایشی ابتدا به دو سال و سپس در دادگاه تجدید نظر، به ده سال زندان محکوم کرد.
با شروع نخستین اعتراضات مردم علیه رژیم شاه در انقلاب ۱٣۵۷، یداله خسرو شاهی پس از سپری کردن چهار سال ونیم در زندان به همراه تعداد دیگری از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد. او که اجازه باز گشت به کار را نداشت به همراه عده ای از فعالین کارگری، کمیته کارگران صنعت نفت را ایجاد کرد. این کمیته در جریان انقلاب نقشی اساسی در بر پایی اعتصاب بزرگ کارگران صنعت نفت ایفا کرد. هنگامی که نفتگران، دست به اعتصاب زدند و شیرهای نفت را بستند، شعار "کارگر نفت ما، رهبر سر سخت ما" به یکی از شعارهای انقلاب تبدیل شد. یداله خسرو شاهی به راستی نمونه برجسته ای از آن رهبران سر سخت بود.
با اعتصاب بزرگ کارگران نفت، سوت سقوط سلطنت در فضای سیاسی ایران به صدا در آمد . اکنون دیگر سرنوشت رژیم به این اعتصاب وابسته بود. اعتصاب ادامه یافت و به کوشش کمیته کارگران صنعت نفت، کارگران موفق شدند که در پیش از قیام ۲۲ بهمن، شورای عمومی کارکنان صنعت نقت را تشکیل دهند. یداله خسروشاهی یکی از نمایندگان کارگران در این شورا بود.
اما پاس داری از حاکمیت سرمایه، ایجاب می کرد که انقلاب در خون فرو نشانده شود و رژیم اسلامی مجری بی رحم این ضروت جنایت بار بود. انقلاب شکست خورد و کارگران سرکوب شدند. در ادامه سرکوب هایی که از همان فردای به قدرت رسیدن رژیم اسلامی شروع شده بود، در سال ۱۳۶۰ شورای کارگران نفت و همه ی نهاد های مستقل کارگری به همراه تمام نهاد های دموکراتیک ، احزاب وسازمان های انقلابی و سوسیالیستی و نیز دیگر نیروهای اپوزیسیون سرکوب و غیر قانونی اعلام شدند. در همان سال یداله خسرو شاهی به همراه هزاران مبارز دیگر مجددا خود را در زندان و زیر شکنجه یافت. او بعد از تحمل چهار سال حبس و شکنجه در زندان جمهوری اسلامی، با قرار وثیقه پانصدهزار تومانی از زندان آزاد و سپس مجبور شد که برای حفظ جان خود کشور را ترک کند .
خارج از کشور اما برای او پایان کار نبود. او در تمام مدتی که در تبعید زیست با فعالین کارگری در ایران ارتباط داشت. مبارزات کارگران در ایران را به دقت دنبال می کرد و سخت می کوشید که به کارگران در مبارزه شان یاری رساند. کوشش دایمی برای متشکل کردن فعالین کارگری در خارج از کشور، کوشش مدام در تاثیر گذاری فکری بر سیر مبارزات کارگری و انتقال تجربه بسیار پر بار خود به کارگران ایران از راه نوشتن و گقتگو با رسانه های عمومی، بخشی از فعالیت های او در این عرصه بود.
اما شاید بتوان گفت که مهمترین کار او در خارج از ایران، کوشش برای شناساندن مبارزات کارگری و جنبش کارگری ایران به تشکلات کارگری در کشورهای مختلف جهان بود. او سهم بسیار بزرگی در بازتاب صدای کارگران ایران در جهان داشت. و این خود سرفصل دیگری است از تاریخ مبارزات کارگران در ایران و نقشی که یداله خسرو شاهی در آن ایفا کرد.
در تاریخ بیش از صد سال مبارزات کارگری در ایران هیچ گاه جنبش کارگری ایران به این اندازه در سطح جهانی شناخته شده نبوده است. حمایت بین المللی گسترده و سراسری از جنش کارگری در ایران که نتیجه فعالیت های صدها فعال جنبش کارگری و سوسیالیستی در داخل و خارج از ایران طی دو دهه گذشته بوده ، در تاریخ جنبش کارگری ایران سابقه نداشته است. به جرعت میتوان گفت که یداله خسروشاهی یکی از تاثیرگذارترین فعالین این عرصه بود. در عرصه جهانی او تلاش کرد که همواره صدای اعتراض همه فعالین کارگری در ایران علیه سرکوب، بی حقوقی، استثمار، زندان و شکنجه باشد. او رهبر کارگری و سوسیالیستی بود که ضرورت همبستگی بین المللی کارگران را در همه حال به یاد کارگران می آورد.
باور او براین ضرورت آنچنان ژرف و استوار بود که هیچ موانع زبانی، فرهنگی و ملی نمی توانست سد راه کوشش های مداوم و خستگی ناپذیر او در این راه باشد. صدها کیلومتر رانندگی می کرد تا در یک نشست، درباره تاریخ مبارزات کارگری در ایران سخنرانی کند، و یا در کنفرانس فعالین کارگری، ضرورت حمایت از کارگران در ایران را توضیح دهد. به رغم ناراحتی های جسمی از لندن تا ژنو می راند تا به حضور نمایندگان رژیم اسلامی در کنفرانس سالیانه سازمان جهانی کار، و به خود این سازمان، اعتراض کند. از کشوری به کشور دیگر می رفت تا فعالین و نهاد های کارگری کشور میزبان را به همبستگی با مبارزات کارگری در ایران فرا خواند. و او این همه را وظیفه نمی دانست بلکه این کار جزیی بسیار مهم از زندگی اش بود. زندگی ومبارزه در نزد یداله از هم جدا نبودند. او نمی توانست باشد اما علیه سرمایه، علیه استثمار، سرکوب و بی حقوقی مبارزه نکند.
از یازده سال پیش که "اتحاد بین اللملی در حمایت از کارگران در ایران" ایجاد شد او از فعالین پر کار این کمپین بود و تا واپسین روزهای زندگی برای پربار شدن فعالیت های آن سخت کوشید. حضور او در "اتحاد بین المللی" مایه فخر و اعتبار این نهاد کارگری بود. اما فعالیت ها و تاثیر گذاری های او از گستره کار کمپینی بسیار فراتر می رفت. او به طبقه کارگر تعلق داشت و قلبش با ضرب آهنگ جنبش کارگری و پیروزی آن علیه سرمایه داری می طپید.
به راستی که فرزند شایسته طبقه کارگر بود و تا پایان عمر به طبقه اش وفا دار ماند. او از میان ما رفت و به تاریخ جنبش کارگری ایران و جهان پیوست؛ جنبشی که او برای همیشه از چهره های درخشان آن باقی خواهد ماند.
یاد ش گرامی و راهش پر رهرو باد.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
۵ فوریه ۲۰۱۱
|