بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان به مناسبت سالگرد انقلاب ۲۲ بهمن



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۲ بهمن ۱٣٨۹ -  ۱۱ فوريه ۲۰۱۱


با سلام بر مردم ایران و درود بر نسلی که معلم ورود ملتها به صحنه و پیروز کردن گل برگلوله شد .
جنبش عمومی مردم ایران برضد نظام استبداد سلطنتی و برای استقرار حاکمیت ملت، که در سال ۱٣۵۷ پیروز شد، فصل جدیدی از مبارزات آزادیخواهانه را در جهان گشود وبه مبازران آموخت که با جنبشی فراگیر و به روش مسالمت آمیز، به شرط استوار ایستادن بر حق حاکمیت خویش، میتوان گل را بر گلوله پیروز کرد. و رژیم استبدادی تا دندان مسلح را، با وجود تمامی حمایت های سلطه گران و اربابان زور از آن، سرنگون کرد.
    روش پیروز انقلاب مردم ایران سر مشق ملتها شد در برخاستن به جنبش عمومی. از آن پس، جنبش هایی شد که ملتها، در شرق و غرب برپا کردند، هرجا هدف مشخص یافت، پیروز شد: فرو ریختن دیوار برلین که از میان برخاستن نظام جهانی با دو ابر قدرت را در پی آورد و اروپای شرقی را از سلطه روسیه بدر برد و صاحب مردم سالاری گرداند و فروپاشی دیکتاتوریهای امریکای لاتین و استقرار دموکراسی در کشورهای آن و جنبشها در آسیا و افریقا.
    در دنیای مسلمان نشین، گرچه نخست مصریها بودند که قانون اساسی و مجلس یافتند، اما جنبش همگانی شیوه مبارزه ایست که ایرانیان، از انقلاب مشروطه بدین سو، ابداع کردند و هر بار که هدف معین بود، پیروزی نیز بدست می آمد. مشروطیت ایران و نهضت ملی کردن نفت و انقلاب ۵۷، حاصل جنبشهائی بودند که مردم کشور در آنها شرکت کردند. با آنکه هر نوبت، استبداد بازسازی شد، این جنبشها الگوی بسیاری از کشورها برای استقلال و رهایی از سلطه بیگانگان شدند و.... امروز نیز جهان عرب و دنیای اسلامی است که شاهد جنبش های مردمی است که بنا بر اعتراف بسیاری از مفسران، الگوی آنها جنبش عمومی مردم ایران است. اما، ما هر بار با باز سازی استبداد مواجه بوده ایم. چرا که سقوط رژیم در سقوط اشخاص ناچیز شد و ما برآن نشدیم نظام استبدادی را با نظام مردم سالار جانشین کنیم.
    انقلاب ایران ، به نظام شاهنشاهی با سابقه بیش از دو هزار پانصد سال وسلطه نزدیک به ۶۰ سال خاندان پهلوی بر کشور، پایان داد. اما استبداد سخت سرکوبگر پهلویها، با بستن فضای سیاسی در دورانی طولانی، نظام اجتماعی – سیاسی بسته و وابسته ای را بوجود آورده بود که تغییر آن نیازمند یک بدیل بسیار توانا بود. دو امکان بیشتر وجود نداشتند: استقرار جمهوری بر اصل حق حاکمیت مردم یا بازسازی استبداد. اولی نیازمند آن بود که سازمانها و شخصیتهای سیاسی، فرهنگ آزادی و مردم سالاری می داشتند. کم شمار بودند آنها که این ویژگی را داشتند. تشکیل نهادهایی که اسباب بازسازی استبداد را در اختیار استبدادگرایان گذاشت، به استقرار رژیم ولایت فقیه انجامید.
      تهاجم گسترده سلطه گران که تمایلی به استقرار یک نظام مردمسالار بر اصول استقلال و آزادی نداشتند و گروگانگیری و محاصره اقتصادی و نهایتا جنگ را، با تشویق صدام حسین به حمله، به ایران تحمیل کردندکه بنا بر اعتراف بسیاری از دست اندرکاران وقت، هدفی جز مهار انقلاب ایران را نداشت. این تهاجم از بیرون، استبدادگرایان را به تصرف دولت توانا کرد. عدم کارآیی کادرها و جامعه روشنفکری در سازماندهی مردمسالاری، باعث شد که انقلاب ایران از درون توسط دین سالاران قدرتمدار که تجدید بساط خلافت اسلامی، از نوع بنی امیه و بنی عباس و عثمانی را در سر میپروراندند، مورد حمله قرار گیرد. همچنین سازمانهای مسلحی که رویای انقلابی دیگر را در سرداشتند، با گستردن بساط خشونت در کشور، کار را بر ملاتاریا آسان کردند.
    خطر عمده ای که انقلاب را از درون تهدید میکرد، خطر ملاتاریا، به سرکردگی آقای خمینی بود. شخصیتی سخنگوی انقلاب مردم شد که ابتدا سخنگوی جنبش شد و از استقرار ولایت جمهور مردم جانبداری کرد و در برابر نظام شاهنشاهی، نه بر سر ولایت فقیه که بر سر حق حاکمیت ملت ایستاد و تن به سازش نداد و، به درست، اصلاح رژیم استبدادی وابسته را ممکن نشمرد. شاه صدای انقلاب مردم را شنید. اما درجا، حکومتی از نظامیان تشکیل داد. انتظار همگان این بود که آقای خمینی بر عهد خود با ولایت جمهور مردم وفا کند اما وفا نکرد. ضعف بدیل سیاسی مشاهده شد واما کوششها برای رفع آن بجائی نرسیدند. رهبر بلا منازع گشتن آقای خمینی و برخورداری او از حمایت همه جانبه گروه ها سیاسی، خطر بازسازی استبداد را در برداشت. نسبت به این خطر هشدار نیز داده می شد. اما همگان گرفتار فکر ثابتی بودند که بنا برآن، روحانیان توانا به اداره کشور نیستند. پس هرگروه و شخصی در پی آن بود که بهترین موقع را بر دولتمدار شدن از آن خود کند. متاسفانه خطر از دید اکثریت جامعه پنهان ماند و هشدارهای عده ای که به این خطر آگاه بودند نادیده گرفته شد. خطر باز سازی استبداد این بار در ردای مذهب. با کودتای مجلس خبرگان ، قانون اساسی و محدود کردن حق حاکمیت مردم به ولایت فقیه و سپس با تهدید و تحدید هر روزه آزادی ها و نقض عهدها و نهایتا با کودتای خرداد ۶۰ ، آقای خمینی حاکم مستبد ایران شد.
      چون جنگ ٨ ساله به پایان رسید، آقای خمینی که جام زهر را سرکشیده بود، این بار، ولایت مطلقه را اعلام و باز سازی استبداد را کامل و خود را مالک جان و مال و ناموس مردم گرداند. مردم ایران در سی سال زندگی در نظام جمهوری اسلامی، تجربه های زیادی را از سر گذراندند: دهه شصت که با کشتار مخالفان نظام از تاریک ترین دوران معاصر ایران است و با خاتمه جنگ، دوران "سازندگی" را با آقای رفسنجانی و سپس با ریاست جمهوری آقای خاتمی دوران "اصلاحات" و آنگاه با آقای احمدی نژاد دوران "مهروزی و اصولگرایی" را تجربه کردند. اما این تجربه ها به آنها آموخت که در ساختاراستبداد آن هم مطلقه، رعایت حقوق و کرامت انسانی محلی از اعراب ندارد.
    تجربه به ما آموخت که نظام ولایت مطلقه فقیه با نظامی بر اساس حق حاکمیت مردم در تضاد کامل است و انتظار اصلاح آن، در راستای احقاق حق حاکمیت مردم، بیهوده است. این انتظار تنها عمرچنین نظامهایی را طولانی میکند. در طی سی و دو سال که از انقلاب میگذرد و با گذشت بیش از سی سال از استقرار نظام ولایت فقیه در ایران ، ایرانیان فرصتهای چندی را بدست آوردند تا حق حاکمیت خویش را بازیابند. اماهر بار یا ایجاد ترس های کاذب همراه با تبلیغ اصلاح پذیری رژیم، کار رها شدن از سلطه استبدادیان، ناتمام ماند.
    تجربه مردم تونس و مصر پیش روی ماست و به ما میگوید که با استقامت و نفی کلیت نظام فاسد ونه پذیرش بخشی از آن است که میتوان به حقوق خویش رسید. در سال ٨٨ و بدنبال تقلب بزرگ ، حضور میلیونی مردم در جنبش، تک پایه استبداد را به لرزه درآورد. اما تردید ها مانع شدند تا جنبش پایه را بردارد و رژیم مافیایی با رژیم دموکراسی جانشین شود. این تردید ها از تردید و شکی را که به جان استبدادیان افتاده بود، کاستند و بدو امکان دادند تا با سرکوب گسترده و بکار گیری ماشین شکنجه و اعدام، آتش جنبش عمومی مردم را با خاکستر استبداد بپوشاند . اینک جنبش مردم تونس و مصر به ما میگوید زمان،زمان بر خاستن معلمان جنبش عمومی یعنی مردم ایران و رهایی از استبداد مطلقه است. این تجربه به ما نیز می آموزد هر گاه جنبش فراگیر و حضور مردم گسترده و هدف مشخص و قطعی باشد، عوامل استبداد قادر به سرکوب نخواهند بود و ایستادگی بر حق حاکمیت مردم، نظام استبدادی را ناگزیر خواهد کرد چماقداران و عوامل سر کوب را ، همچون رژیمهای تونس و مصر، از صحنه خارج کند.گسترش خشونت و موج اعدامها که با جنبش عمومی مردم تونس ومصرهمزمان شده است نشان از ترس بیش از حد رژیم از سرنوشت محتوم اوست سرنوشتی که هرگاه ملتها به پا خاستند و بر حق پای فشردند با سقوط مستبد رقم خورده است.هر روزادامه این رژیم فاسد و تبهکار بر خرابی و ویرانی و خشونت ناشی از استبداد می افزاید.
   ایرانیان از تردید بدر آئید و شک نکنید که نظام استبدادی تاب مقاومت در برابر جنبش عمومی و خواست قاطع مردم یعنی نه به ولایت فقیه و آری به ولایت جمهور مردم را نخواهد داشت . بازیافت آزادی و استقرار حق حاکمیت ملت در دسترس است فقط اراده و همتی به گستردگی ایران را میخواهد.

سالگرد انقلاب بر تمامی آزادیخواهان مبارک باد
مجامع اسلامی ایرانیان