اعلامیه ی «زنانی دیگر» در مورد جنبش مردم مصر



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۵ بهمن ۱٣٨۹ -  ۱۴ فوريه ۲۰۱۱


  من ستاره‌ای هستم در میانه‍ی تاریکی
من خاری هستم در گلوی ظالم
من بادی هستم که آتش آن را گزید
من روح کسانی هستم که فراموش نمی‌شوند
من صدای کسانی هستم که نمی‌میرند
من آفریده‌ شده‌ام از گل‌های آهن
با شعور و شعفی بیکران


این ترانه که این‌روزها در تونس به ترانه آزادی شهرت یافته، توسط زن هنرمند ِ مترقی «عامل مثلوثی» در جریان تظاهرات تونس بازخوانی شد.

از میدان آزادی در تهران تا میدان آزادی در قاهره

جهان بپا می‌خیزد، درود بر توده های مبارز مصر و تونس!
به جرات می توان گفت که نسل امروزی، شکوهمندترین دوران تاریخ مبارزات خود بر ضد قدرت‌های فاشیستی و دیکتاتوری را تجربه می کند. چرا که این برهه از تاریخ، یکی از معدود برهه‌هایی است که حکومتهای ظلم و ستم تا این حد آماج فریادهای آزادی‌خواهانه و برابری طلبانه‌ی انبوه مردم قرار گرفته‌اند. خروش بی امان مردم از درون و بیرون، نظام‌های بحران‌زده‌ی سرمایه‌داری را به چالشی عمیق فراخوانده است.
مردم به‌ویژه جوانان مصری و تونسی از خروش همرزمان خود در پاریس، لندن و آتن می آموزند، مردم ایران دست یاری به‌سوی هم‌سنگران خود در گوشه‌گوشه‌ی دنیا دراز می‌کنند و هر آن حمایت بی‌شائبه‌ی آنان را در کنار دارند تا   در مبارزه بر ضد دیکتاتوری اسلامی پیروز شوند.
خروج مبارک از قدرت گام بلندی در جنبش مردم مصر بود، ولی تا پایان راه نفس باید داشت، و هشیار و آگاه باید بود.
ارتجاع و سرمایه‌داری آموخته است/ ما باید بیشتر بیاموزیم!
نظام سرمایه داری ِ ارتجاعی آموخته است که استفاده از عناصر به ظاهر دموکراتیک و با تکیه به برنامه‌های بانک جهانی و سازمان ملل و حضور نظامی، در لوای مبارزه با تروریسم، به هرشکل ممکن از خیزش مردم جلوگیری کند. در صورت عدم موفقیت و پا‌گرفتن خیزش‌های مردمی آن‌ها را کنترل کرده و یا به بیراهه کشاند. آنان آموخته‌اند که از دست دادن یک یا چنده مهره بهتر از فدا کردن کل نظام و ساختار است. آنان آموخته اند در مو‌اقع لزوم ژست «دمکراسی خواهی» بگیرند، اما زیرکانه مهره‌های جدید خود را وارد بازی کنند. مهره‌هایی که پاسدار ِ منافع اقتصادی - سیاسی آنان باشند.
معادن، چاه‌های نفت، آبراه‌های حیاتی، نقاط حساس ِ جغرافیایی، بازارهای پرمصرف کالاهای مانده در انبار سیستم سرمایه‌داری، میلیاردها دلاری که از جیب ملت‌های محروم برای خرید اسلحه و تجهیزات نظامی هزینه می شود و نهایتا خونی که از رگ و زندگی انبوه مردم کشیده شده و به حساب مولتی میلیاردرهای وطنی و غیر وطنی تزریق می شود، برای آنان آسان بدست آمده. اما آسان از دست نخواهند داد.
ما بیشتر بیاموزیم!
انقلاب سال ۵۷ و جنبش سال ٨٨ آزمون تاریخی عظیمی برای زنان، جوانان و سایر اقشار و طبقات مردم بود. خمینی با چهره‌ای کاریزماتیک از راه رسید و در عین ناباوری پیشروان راه آزادی، سوار بر موج انقلاب مردم شد و مهر ننگین جمهوری اسلامی را بر آن حک کرد. استثمار، سرکوب، سانسور، خرافه‌ها‌ی دینی، شکنجه و اعدام جانمایه‌ی این نظام شد و ارتجاعی ترین قانون اساسی به مردم تحمیل گردید. اما در تمامی این سه دهه، این‌جا و آن‌جا، جوش و خروش مردم از زیر خاکستر دوباره و چند باره شعله کشید. باید بیشتر می آموختیم!
در جنبش ٨٨ همین سناریو تکرار شد. فقط نورپردازی و صحنه‌آرایی تغییر کرد. بازیگران اصلی همان اکثریت مردم بودند. این‌بار رفسنجانی‌ها و موسوی ها و کروبی ها با نقش‌هایی متفاوت سعی در کنترل و مهار جنبش نمودند. آنان هراسان از انفجار میلیونی و تعمیق شعارها زبون و بیچاره فریاد زدند: «ما جمهوری اسلامی می خواهیم. نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر!». حفظ ساختار غارتگرانه و فاسد سرمایه داری در لباس اسلامی، حالا نه با مهره‌ی سوخته اش « احمدی نژاد» (بخوانید مبارک)، بلکه با موسوی و امثالهم (بخوانید البرادعی و اخوان المسلمین)، پایان نمایشنامه‌ی اصلاح طلبان بیرون و درون نظام می‌باشد.
آنان آموختند که نمی‌توان از خیزش‌های عمومی در مصر و ایران و تونس و یمن و...جلوگیری کرد. اما می‌توان آن را به بیراهه کشاند، به گونه‌ای که آب از آب تکان نخورد. می‌توان فقط مهره‌ای را جابه‌جا کرد، تا مبادا مسیر بشکه‌ای نفت جابه‌جا شود. البرادعی ساعتی پس از برکناری مبارک گفت: «مصر آزاد شد»! آیا واقعا مصر آزاد شده است؟ آیا این پایان مبارزه‌ی انقلابی مصر است؟
اوباما در اظهار نظری دستپاچه گفت: «حسنی مبارک رفت. ما ضمن تبریک به مردم مصر امیدواریم ارتش با حفظ امنیت شرایط را برای انتقال قدرت آماده کند». همان ارتشی که بابت ایجاد «نظم نوین جهانی» در منطقه سالانه یک و نیم میلیارد دلار کمک بلاعوض از امریکا دریافت می‌کند.
آیا مردم مصر قادرند از پس ترفندهای مزورانه‌ای که دنیای ارتجاع برای آنان ترسیم می‌کند، بر بیایند؟ آیا مردم مصر قادرند از پس راهکار‌های جهنمی که دولت‌های مرتجع منطقه (مانند اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران و ترکیه) برای آنان پیشنهاد می دهند، بر بیایند؟ آیا زنان مصر مبارزه‌ی خود علیه مناسبات ارتجاعی حاکم را، که با سنت‌های پوسیده، پدرسالارانه و مردسالارانه مانع ِ فعالیت توده‌ای و انقلابی آنان می‌شود، به پیش خواهند برد؟ آیا مردم مصر در برابر نیروهای مرتجع و ضد مردمی، همچون‌ «اخوان المسلمین»، که فرصت طلبانه تلاش می‌کند تا خیزش مردم را مصادره به مطلوب کند، هشیار خواهند بود؟ آیا جنبش مصر اتحاد خود را با مردم منطقه، به‌خصوص مردم فلسطین حفظ خواهد کرد؟
هنوز شب به پایان نرسیده است. مردم مصر آزادی‌شان را از کسانی چون ارتش ارتجاعی، اخوان المسلین و یا مهره‌های دست پرورده‌ای چون البرادعی، که همگی بخش‌هایی از تاریخ ِ خونین سرکوب و ارتجاع هستند، مطالبه نخواهند کرد. مصر باید بیشتر بیاموزد، همان‌گونه که ما آموختیم.
به امید آن که توده‌های انقلابی مصر پیشتاز ساختن نخستین جامعه‌ی انقلابی در خاورمیانه باشند و نقشه‌ی جهان‌خواران را با مبارزه‌ای هوشمندانه و انقلابی تغییر دهند.

زنانی دیگر ۲۲ بهمن ۱٣٨۹