اتم برای جنگ
دکتر اکه هارد زیکر
- مترجم: ناهید جعفرپور
•
ازسال ۱۹۳۹ که تکنولوژی هسته ای به وجود آمده است همواره دو رویه نظامی و صلح آمیز داشته است که هیچگاه در اساس و بنیان قابل تفکیک نبوده اند. هر دو این اشکال استفاده از انرژی اتمی از تکنیک مشترکی برخوردار بوده اند. تکنیکی که به تولید پلوتونیوم و اورانیوم غنی سازی شده ختم می گردد و این کاملا عیان است که از این تکنولوژی هم برای اهداف نظامی و هم اهداف صلح آمیز می توان استفاده نمود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۱ خرداد ۱٣٨۵ -
۱۱ ژوئن ۲۰۰۶
توضیح مترجم: مقاله حاضر نتیجه یکی از تحقیقات محقق اتمی آلمانی دکتر اکه هارد زیکر است که به اعتقاد من در شرایط کنونی توجه به آن از اهمیت بسزائی برخوردار است. متاسفانه بحث غیر مسئولانه "استفاده صلح آمیز از تاسیسات اتمی" و "حق ایران بر استفاده صلح آمیز از تاسیسات اتمی" مد روز بحث های بخشی از اپوزیسیون ایران شده است که غیر مسئولانه و بدون در نظر گرفتن تمامی پیامد های فجایع اتمی تاکنونی از آن دفاع می کنند. به اعتقاد من اگر در ایران آزادی بیان و نشر وجود داشت مسلما به اندازه کافی کارشناسان اتمی در باره پیامدهای زیان بار اتم برای محیط زیست و سلامت جامعه قلم فرسائی می نمودند و در آن صورت مردم ایران به آسانی می توانستند تشخیص دهند که عواقب زیانبار این صنعت به نفع زندگی ای سالم برای آنان نخواهد بود. جامعه ای که با وجود منابع انرژی سرشار طبیعی اش بیش از نیمی از جمعیتش زیر خط فقر زندگی می کنند و باز هم جامعه ای که کودکان و نوجوانانش احتیاج مبرم به سرپناه و نان برای زنده بودن دارند. جامعه ای که هر روز آبستن بدبختی جدید برای مزدبگیران و بیکاران زن و مردش می باشد و رژیمی بر جان و مال و شرف انسانی مردم حکومت می کند که روی تمامی جنایتکاران جهان را از بی آبروئی سفید نموده است، درست در یک چنین جامعه ای سخن از "حق استفاده صلح آمیز" زیر علامت سئوال است. حق برای چه کسانی و به نفع چه کسانی. از یک سو رژیم آدمخور جمهوری اسلامی و از سوی دیگر تمامی قدرت های امپریالیستی آمریکائی و اروپائی در این معادله نابرابر ده ها سال است که حق تنها نفس کشیدن را از مردم ایران ربوده اند. محیط زیست در حال نابودی است درختان جنگل ها طبق گزارشات سازمان محیط زیست رژیم در حال نابودی اند. هوای تنفس خفقان آور است. موجودات دریائی بیمارند و فجایع طبیعی در اثر آلوده بودن محیط زیست کره زمین روز به روز در حال افزایش است (مشکل سر به نیست کردن زباله های اتمی خود یکی از خطرات دیگر است). درست در این شرایط شنیدن این گونه نظرات غیرمسئولانه ناسیونالیستی آنهم از سوی روشنفکرانی که ادعای ایده های بین المللی و جهانی دارند دقیقا در عصری که جهان دهکده ای کوچک شده است و تمامی پدیده ها چون زنجیری برای منافع قدرتمندان جهان و مرتجعین منطقه دست به دست هم داده اند و اگر جنگی وجود دارد جنگ بربرها برای منافع بیشتر و غارت بیشتر دسترنج زنان و مردان زحمتکش جوامعی چون جامعه ماست، انسان را به فکر وا می دارد. سخن کوتاه می کنم و برگردان مقاله را در ترازوی اندیشه همگان قرار خواهم داد شاید این تلاش ها بتوانند اندکی ما را تکان دهد و به فکر وادارد".
روبرت یونگ محقق صلح اطریشی ( ۱۹۱٣ـ ۱۹۹۴) می گوید" صنایع اتمی ـ به معنی حالت اضطراری دائمی و تهدید دائمی بشریت است".
امسال در حدود ۲۰ سال از زمان انفجار رآکتور شماره ۴ چرنوبیل می گذرد. انفجاری که اشعه مرگبارش در شعاع هزاران کیلومتر پراکنده شد. در تاریخ ۲۶ آپریل ۱۹٨۶ نتایج مرگبار فاجعه اتمی اوکرائین چند جانبه بوده و تا به امروز در سرتاسر جهان هنوز کاملا شناخته نشده است. حتی در باره تعداد کشته شدگان و همچنین تعداد مبتلایان به سرطان در نتیحه این فاجعه اختلاف نظر وجود دارد.
طبق بررسی ها تنها در آلمان تا سال ۲۰٣۰ در مجموع با ۲۰۰۰۰ غده بدخیم سرطانی دیگر باید حساب نمود. البته روی این تعداد اختلاف نظر وجود دارد. سازمان کمک به بیماران سرطانی آلمان سالانه در حدود ۴۲۰۰۰۰ مورد سرطانی را گزارش داده است. البته بر پیشانی هیچ بیمار سرطانی نوشته نشده است "در نتیجه فاجعه چرنوبیل". اما بعد از این فاجعه هیچ زمان هیچ چیزی همانی نیست که قبلا بود. هنوز هم چون گذشته جمعی از سیاستمداران، کارشناسان و روزنامه نگاران می خواهند به ما بقبولانند که آن چیزی را که آنان به نام استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی می خوانند به لحاظ تکنولوژی از امنیت های لازم برخوردار است و نمی توان از آن چشم پوشی نمود.
در پائیز سال ۱۹٨۶ گونتر نویبرگر روزنامه نگار با توجه به سر و صداهای نمایندگان و مبلغین انرژی اتمی مبنی بر بی خطر بودن این صنعت نوشت "انرژی اتمی به طوری بی سابقه به بتی تشبیه می شود تا بدینوسیله خطرات این حرارتی که چنین آدم خور است در لفافه بماند".
آنزمان او اصلا نمی توانست تصور کند که ۲۰ سال بعد نه تنها از به اصطلاح "استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای" صرف نظر نمی شود بلکه حملات نظامی اتمی هم طرح ریزی می گردد.
چرنوبیل ۲۰۰۶
در تاریخ ۲۲ آپریل ۲۰۰۶ درروزنامه راین سایتونگ آلمان مقاله ای با تیتر "بی توجه ای به مقررات باعث فاجعه شد" چاپ گردید. در این مقاله آمده است که در آپریل ۱۹٨۶ در اثربی توجه ای به مقررات به هنگام آزمایش یک نیروگاه اتمی در چرنوبیل اوکرائین بزرگترین فاجعه در تاریخ استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای اتفاق افتاد".
در این گزارش مسخره، از استفاده صلح آمیز انرژی هسته ائی صحبت می شود که هنوز تا به امروزدر اوکرائین و بلاروس انسانهای بیشماری را با بیماری و خطر مرگ تهدید می کند و در سرتاسر جهان میلیون ها نفر را در معرض اشعه رادیوآکتیو قرار داده است.
آنچه که مسلم است در چرنوبیل موضوع بر سر تنها یک اشتباه تکنیکی ساده نبود چون دستگاه ها را به لحاظ امنیتی می توان در مقابل حوادث کنترل نمود و اقدامات امنیتی کافی برای جلوگیری از یک چنین فجایعی نمود. برای این کار از سوی مراجع بین المللی و مامورانش باید دستگاه های امنیتی تکنیکی مرتبا کنترل گردند که آیا اقدامات امنیتی کافی می شود یا نه. در چرنوبیل اتفاقی که افتاد دلیلش این بود که اقدامات امنیتی تکنیکی در رآکتور ها دیگر جواب نمی داد و دستگاه ها دیگر قادر نبودند جلوی فاجعه را بگیرند و هیچگونه کنترلی صورت نپذیرفته بود. در کل شاید در صنایع اتمی بلحاظ فیزیکی مشکلی وجود نداشته باشد اما به لحاظ تکنیکی ریسک هائی وجود دارد که آنها هم در مقابلش درمانده اند.
در همان روزنامه راین سایتونگ در باره فاجعه رآکتور چرنوبیل گزارشی از یک کارشناس اتمی با تیتر "امکان حمله به ایران از سوی آمریکا" آمده است که "در بحران برنامه اتمی ایران کارشناسان اروپائی روز بروز امکان حمله آمریکا به جمهوری اسلامی ایران را قوی تر می بینند. دولت بوش آنطور که مرتبا اظهار می دارد، راه استفاده از تسلیحات اتمی را برای حمله به ایران باز می گذارد. اروپا و آمریکا اظهارات دولت ایران را مبنی بر استفاده صلح آمیز از غنی سازی اورانیوم باور ندارند و اعتقاد دارند که ایران قصد ساختن بمب اتم را دارد".
هیروشیما و ناکازاکی
تلاش می کنیم به بررسی مرکز سقل ماجرا بپردازیم و استفاده نظامی از استفاده به اصطلاح صلح آمیز از اتم را از هم سوا نمائیم. طبق بررسی های تاریخی از همان ابتدا استفاده صلح آمیز و استفاده نظامی از اتم دو روی یک سکه بودند. در حال حاضر آمریکا از این سکه استفاده می کند تا افکار عمومی جهان و اروپا را آماده جنگی جدید سازد.
بعد از اینکه در سال ۱۹٣۹ اتو هان شیمیدان آلمانی و فریتز اشتراسمن کشف جدید خویش را یعنی "خاصیت ارتجاعی هسته " را علنی نمودند. در آپریل همان سال فرمانده کل وزارت دفاع آلمان از این امکان صحبت نمود که می خواهند رآکتور اتمی در آلمان بسازنند و به غنی سازی اورانیوم بپردازند. در تاریخ ۱۶ سپتامبر ۱۹٣۹ اتحادیه اورانیوم آلمان تاسیس گردید. به دلایل مختلف تکنیکی و ساختاری دانشمندان فیزیک دان آلمانی تحت رهبری فون ورنر هایزنبرگ موفق نشدند که یک رآکتور فعال و قابل استفاده برای مقاصد انرژی زا و یا برای ساخت بمب اتم بسازند. در این زمان فاشیست آلمان و مقاصدش خطر بسیار جدی برای جهان بود. در ۲ دسامبر ۱۹۴۲ آمریکا موفق شد رآکتوری را براه بیاندازد. تا تابستان ۱۹۴۵ در آزمایشگاه های سری تسلیحات اتمی لوس آلاموس آمریکا سه بمب اتم قابل استفاده ساخته شد. در تاریخ ۱۶ یولی ۱۹۴۵ ارتش آمریکا در آلاموگوردو نیو مکزیکو اولین بمب اتم از پلوتونیوم را آزمایش نمود. دو بمب اتم دیگر در تاریخ ۶ اوت ۱۹۴۵ به شهر ژاپنی هیروشیما و ۹ اوت همان سال به شهر ناکازاکی پرتاب شد. از همان آغاز تاریخ تکنولوژی اتمی ساختمان رآکتور ها و ساخت تسلیحات اتمی از یکدیگرجدا نبودند.
آغاز جنگ سرد
دومین جنگ جهانی ساختار قدرتی بین المللی را تغییر داد. آلمان هیتلری بطوری انهدامی شکست خورد. همان طور هم متحد آسیائی اش یعنی ژاپن شکست خورد. قدرت های پیروز اروپائی چون فرانسه و بریتانیا شکوفا شدند. در این زمان قدرت شماره یک جهان بدون چون و چرا ایالات متحده آمریکا بود که بر این مبنی برای نشان دادن رهبریتش اعلام نظمی جدید نمود.همچنین اتحاد جماهیر شوروی هم با وجود اینکه بیشترین قربانی را برای بزانو درآوردن ارتش فاشیسم هیتلری داده بود اما به نحوی قوی تر از جنگ جهان دوم سر بلند نمود. بعد از اینکه دشمن مشترک نابود شد بزودی اختلافات آمریکا و شوروی خود را نشان داد و جنگ سرد آغاز گشت.
بمباران اتمی غیر انسانی ژاپن که در هر حال شکست خورده بود و به لحاظ نظامی چیزی بی معنی بود، تنها به این منظور اتفاق افتاد که آمریکا به شوروی نشان دهد که اولا آقای اول جهان کیست و دوما تهدید شوروی به بمب اتم تو خالی نیست. در پائیز ۱۹۴۵ جزء جزء نقشه بمباران اتمی اتحادجماهیر شوروی که توسط کمیته سازمان امنیت متشکل از بریتانیا و آمریکا طرح ریزی شده بود ، آماده بر روی میز قرار داشت .
دلیل اصلی که این طرح به واقعیت نپیوست این بود که در آن زمان جنگی اتمی بر علیه شوروی نه از سوی افکار عمومی جهان و نه مردم آمریکا به لحاظ سیاسی قابل قبول بود.
منوپل تسلیحات هسته ای ایالات متحده آمریکا
ایالات متحده آمریکا همواره تلاش نمود منوپل تسلیحات هسته ای خویش را با توجه به رقیب سیاسی ای چون شوروی حفظ نماید. به این لحاظ با وجود اینکه افکار عمومی جهان آمادگی یک حمله تسلیحاتی اتمی بر علیه متحدین اسبق در شرق را نداشت اما ارزش بمب اتم به عنوان ابزاری برای فشار سیاسی بر جای خود باقی ماند.
با توجه به این پیش زمینه کاملا قابل درک است که آمریکا خودش در سال ۱۹۴۴ وابستگانی چون بریتانیا وکانادا را از دسترسی به تولید پولونیوم محروم سازد و درسال ۱۹۴۶ هرگونه همکاری بین المللی در رابطه با تکنیک اتمی و بطور مشخص انرژی هسته ای را موقوف نماید. همچنین آمریکا در فضای ایالات متحده آمریکا تلاش نمود در سال ۱۹۴۶ با طرح " لیلین تال باروخ" منوپل هسته ای خویش را امنیت بخشد. طرحی که جلوی مقاومت شوروی را می گرفت.
با این اقدامات می بایست کاملا صریح نشان داده شود که اگر آمریکا از گسترش تسلیحات اتمی جلوگیری می نماید نباید ترسید بلکه بر عکس این اقدامات تنها برای کشورهائی صادق است که خود می خواهند تکنولوژی اتمی تولید کنند.در فاصله مدتی کوتاه که تا به امروز هم ادامه دارد بریتانیا و کانادا موفق شدند با استفاده از طرحی بنام طرح " پورکس" بازسازی تکنیکی و امکان تولید پلوتونیوم را برای خود میسر سازند. ۱۹۴۹ اتحاد جماهیر شوروی اولین بمب اتم خویش را آزمایش نمود و در سال ۱۹۵٣ اولین بمب اتمی ضدآب خویش را آزمایش نمود. آمریکائی ها هم موفق نشدند منوپل تسلیحات هسته ای خویش را بیش از ۵ سال نگهدارند. زیرا که معلوم شد که هر کدام از کشورهای بزرگ صنعتی از این موقعیت برخوردار است که اورانیوم را غنی سازد و پلوتونیوم تولید کند و صاحب بمب اتم شود. سیاست منع گسترش تسلیحات اتمی توسط تمرد بین المللی از هم متلاشی شد. قدرت های اتمی آمریکا و شوروی دیگر تنها نبودند . بریتانیا در سال ۱۹۵۲، فرانسه ۱۹۶۰ .و چین ۱۹۶۴ به جمع آنها پیوستند.
استفاده از اتم برای مقاصد صلح آمیز؟
در تاریح ٨ دسامبر ۱۹۵٣ آیزن هاور رئیس جمهور آنزمان آمریکا طرحی را به مجمع جامعه بین الملل ارائه داد بنام "اتم برای صلح ". در واقع هدف این طرح پر از ضد و نقیص پاک کردن ضمیرهای آگاه افکار عمومی جهان از خاطره هیروشیما و ناکازاکی بود. این طرح دقیقا همزمان بود با از بین رفتن طرح منع گسترش تسلیحات اتمی از طریق تمرد همکاری های بین المللی. اتم برای مقاصد صلح آمیز در واقع تمامی کشورهائی را در بر می گرفت که با پشتیبانی و شرط کنترل آمریکا قصد بنای تاسیسات هسته ای را داشتند.این حق کنترل می بایست برای آمریکا به لحاظ حقوقی تامین گردد تا اینکه از این تاسیسات برای اهداف نظامی استفاده نشود. باید از این حرکت نمود که ایالات متحده آمریکا آنزمان بطور واقعی علاقه ای به گسترش تسلیحات اتمی توسط کشورهائی که به جمع قدرت های اتمی تعلق نداشتند، نداشت. زیرا که این مسئله می توانست آمریکا را بعنوان آقای اول جهان در مورد تسلیحات اتمی زیر سئوال برد و در موقع ضروری آن کشورها بعنوان ژاندارم جهان قد علم کنند و منافع آمریکا را بخطر اندازند. افزون بر اینکه آمریکا بعنوان تنها قدرت اتمی در هیروشیما و ناکازاکی بطور عملی تجربیاتی هم در بکار گیری بمب اتم که باعث ویرانی و انهدامی گسترده شد، کسب کرده بود ( البته این مسئله تا به امروز هم ادامه دارد). در آنزمان گسترش تسلیحات اتمی که با اختلافات شرق و غرب قوی تر شده بود، روز بروز خطر جنگی اتمی را بزرگ تر می نمود. در کنار اهداف استراتژیک و سیاسی همچنین اهداف اقتصادی وجود داشت که باعث می شد آمریکا تلاش کند از بین المللی شدن تکنولوژی هسته ای جلوگیری نماید.به لحاظ اقتصادی که بنگریم این مسئله نفع زیادی برای آمریکا به همراه دارد: تا دسامبر ۱۹۷۵ صادرات هسته ای آمریکا ارزشی به مقدار ۲۹ میلیارد دلار داشته است. کشورهای اروپائی یعنی آلمان، فرانسه ، ایتالیا، بلژیک ، لوگزامبورگ و هلند که در سال ۱۹۵۷ جامعه اقتصادی اروپائی را تشکیل داده بودند ، همزمان جامعه اروپائی اتمی را هم تاسیس نمودند. این دو سازمان در تاریخ ۱ ژانویه ۱۹۵٨ فعالیت خویش را آغاز نمودند.
یک بمب آلمانی؟
گسترش بین المللی تکنولوژی هسته ای سرعتی بیسابقه پیدا نمود. همچنین کشور آلمان هم که تا آنزمان هرگونه دسترسی به اتم را رد کرده بود در زیر سایه مجمع اروپائی اتم به گسترش تاسیسات اتمی خویش پرداخت. درآنزمان برخی از سیاستمداران آلمان غربی که نتایج جنگ سرد آنان را نگران نموده بود شروع نمودند در باره استفاده صلح آمیزاز انرژی اتمی به صدای بلند فکر کردن. یکی از این سیاستمداران فرانس جوزف اشترایوس بود. کسی که در سال ۱۹۵۵ اولین وزیر اتم از سوی پایتحت یعنی شهر بن انتخاب شد. اشترایوس در ابتدا طرحی را دنبال نمود که خودش بعد ها از آن بنام " خودگول زدن پرهیزکارانه" نام برد. طرحی که می بایست دسترسی آلمان را به تسلیحات اتمی ناتو باز گشاید.این طرح در اثر مخالفت آمریکا نسبت به حق استفاده وابستگان اروپائی اش از تسلیحات اتمی مسکوت ماند. از این رو اشترایوس یک راه حل اروپا غربی پیدا نمود و در تاریخ ۶ یولی ۱۹۶٣ درمجمع عمومی ایالتی حزب سوسیال مسیحی در مونیخ گفت که:" باید هرچه زودتر همکاری ها و ائتلاف اروپائی انجام پذیرد حتی اگر بسیاری از کشور های اروپائی نتوانند فورا به این ائتلاف بپیوندند، سریع تر مساوات و توازن قوا در بخش نظامی اتمی به وجود خواهد آمد". می توان چنین تصور نمود که این طرح ایده شخصی اشترایوس بوده است زیرا در سال ۱۹۵۶ در حدود ۱٨ نفر از دانشمندان فیزیک اتمی معروف آلمان نوشته ای بنام مانیفست گوتینگن علنی نمودند که در آن بر علیه طرح های آلمان برای ساخت بمب اتم اعتراض و افشاگری نمودند.
عدم کنترل بر تولید هسته ای
با گسترش برنامه انرژی اتمی در سال ۱۹۵۴، آمریکا موفق شد فرمول قبلی استفاده "صلح آمیز از انرژی اتمی" و " اتم برای صلح " را تغییر دهد. در اولین کنفرانس بین المللی انرژی اتمی در سال ۱۹۵۵ در ژنو تمامی مراحل سوختی اتمی و غنی سازی اورانیوم از سری بودن نظامی خارج شد و بطور علنی غنی سازی اورانیوم زیر تسلط قدرت های منوپل اتمی که تسلیحات اتمی در اختیار داشتند باقی ماند . در سال ۱۹۵۷ با تلاش آمریکا آژانس بین المللی انرژی اتمی که دفتر مرکزی اش در وین اطریش بود تاسیس گردید. آژانس می بایست قدم به قدم اقدامات کنترلی در باره صادرات هسته ای که از سوی آمریکا به کشورهای مختلف فرستاده می شد را انجام دهد. ۱۹۵٨ پیمانی برای همکاری میان آمریکا و جامعه اتمی اروپائی بسته شد و در سال ۱۹۵۹ این پیمان مادیت پیدا نمود.
اما شوروی هم بدنبال طرحی دیگر از منع گسترش اتمی بود. این کشور هم چون آمریکا نیروگاه های اتمی و نیروگاه های تحقیقاتی و همچنین اجزاء سوخت هسته ای به کشور های دیگر صادر می نمود. کشورهای طرف قرار داد می بایست خود را موظف سازند که خاکستر مواد سوختی ( زباله اتمی) را به شوروی تحویل دهند. بدین وسیله و با این کنترل امکان غنی سازی مجدد و جدا کردن پلوتونیوم برای این کشور ها غیر ممکن می شد. افزون بر این این مسئله برای کشورهای گیرنده این مزایا را داشت که این کشور ها برای از بین بردن زباله های اتمی دیگر نگرانی نداشتند.
هر دو قدرت اتمی به نوع خود تلاش داشتند از گسترش تاسیسات و تسلیحات اتمی در جهان جلوگیری نمایند و این صنعت را در اختیار خود داشته باشند که البته به این کار موفق نشدند. جبهه هسته ای آمریکا، شوروی و بریتانیائی سال ۱۹۵۲ گسترش یافت و در پایان سال ۱۹۶۴ فرانسه و چین هم به جمع آنان پیوسته بود. از آن زمان مشخص بود که در آینده کشورهای دیگری به این جمع خواهند پیوست. از این رو آمریکا و شوروی و بریتانیا متحدا قرار دادی را تنظیم نمودند مبنی بر منع گسترش تسلیحات هسته ای و درتاریخ ۱ یولی ۱۹۶٨ در واشنگتن ، لندن و مسکو این قرار داد را امضا نمودند. تا سال ۲۰۰۵ در مجموع ۱٨٨ کشور بدون تسلیحات اتمی و ۵ کشور رسمی دارای تسلیحات اتمی به این قرار داد پیوستند. قدرت های اتمی فرانسه و چین این قرار داد را در ابتدا در سال ۱۹۹۲ امضا نمودند. کشورهای دارای تسلیحات اتمی غیر رسمی چون هندوستان ، اسرائیل و پاکستان از امضای این قرار داد تمرد نمودند. کشور آلمان به این قرار داد در سال ۱۹۶۹ پیوست البته در سال ۱۹۷۴ به آن عمل نمود.
شکست قرار داد منع تسلیحات هسته ای
اگر به لحاظ حقوقی به متن قرار داد منع گسترش تسلیحات اتمی توجه نمائیم ( در پائین به آن اشاره خواهد شد) قدرت های رسمی دارای تسلیحات اتمی در این قرار داد تلاش نموده اند وظایف و حقوق کشورهای دارای تسلیحات اتمی و کشورهای بدون تسلیحات اتمی را مشخص نمایند. به این مفهوم که کشورهای دارای تسلیحات اتمی که به جبهه قدرت های اتمی تعلق ندارند را در کنترل داشته باشند و برای کشورهائی که تسلیحات اتمی ندارند استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای را میسر سازند. اما آنچه که همواره فراموش می شود و به آن توجه ای نمی شود ماده ۴ قرار داد منع گسترش سلاح های هسته ای است که قدرت های هسته ای را موظف می سازد گسترش همواره تسلیحات اتمی خویش را متوقف سازنند . به زبانی ساده تر تسلیحات اتمی خویش را از بین ببرند واقداماتی اتخاذ کنند که به رقابت های هسته ای خود پایانی دهند و در آینده خلع سلاح اتمی را پیشه سازنند. اما این وعده های بشردوستانه ۵ کشور رسمی دارای تسلیحات اتمی ( چین،فرانسه،بریتانیا،شوروی و آمریکا) در این ماده قرار داد تا به امروز عمل نشده است. این توضیح حقوقی در این ماده از شروط قبول قرار داد از سوی کشور های بدون تسلیحات اتمی بود.
با توجه به وجود حقیقی قدرت اتمی غیر رسمی چون هندوستان و اسرائیل و پاکستان اینچنین نتیجه گیری می شود که این قرار داد، منع گسترش تسلیحات اتمی را نمی تواند خاتمه دهد بلکه آنرا آهسته تر نموده است. قدرت های اتمی خود تا کنون به گسترش تسلیحات اتمی همچنان ادامه داده اند.
گسترش تسلیحات اتمی همچنان ادامه دارد
۱۹۷۴ هندوستان که تا به امروزاز امضای قرارداد تمرد نموده است، اولین بمب اتم خویش را آزمایش نمود و بدینوسیله توانائی های خویش را به معرض نمایش نهاد که قادر است بمب اتم بسازد. پلوتونیومی که برای این کار استفاده نمود همانی بود که در قرار داد از آن بنام استفاده صلح آمیز برای انرژی اتمی نام برده شده و جوازش صادر گردیده است. در واقع هند با کار مجدد بر روی اجزای سوخت اتمی که از کانادا گرفته بود و آب سنگینی که از آمریکا داشت در نیروگاه تحقیقاتی سیروس موفق به ساخت بمب اتم شد. نیروگاهی که کار مجدد را بر روی سوخت اتمی انجام داد از سوی خود هندوستان ساخته شد و در آنجا با نظارت هندی ها بمب اتم تولید گشت و آزمایش شد.
دقیقا با اشاره به این مثال روشن می شود که جدائی استفاده از تاسیسات هسته ای برای مقاصد صلح آمیز و مقاصد نظامی غیر قابل اعتماد است و نمی توان روی آن حساب نمود. استفاده صلح آمیز یعنی تولید انرژی برای اهداف غیر نظامی می تواند به سازماندهی هسته ای برای اهداف نظامی تبدیل گردد. اینکه چه مدت یک رآکتور می تواند پلوتونیوم را به بمب تبدیل کند در مجموع بستگی به علم ، تکنولوژی و ظرفیت صنعتی و از همه مهمتر وضعیت توسعه تکنولوژی هسته ای آن کشور صاحب تاسیسات اتمی خواهد داشت. استفاده صلح آمیز و استفاده نظامی از تکنولوژی هسته ای بمانند دوقلو های سیامی هستند و دو روی یک سکه اند و این دلیل اساسی این واقعیت است که چرا کنترل های آژانس بین المللی و قرار داد منع گسترش تسلیحات هسته ای نتوانسته است جلوی گسترش تسلیحات اتمی را بگیرد . بخش بزرگی از کشورهای جهان هم اکنون از این امکان و ظرفیت علمی/ تکنیکی برخوردار شده اند و قادرند تسلیحات اتمی تولید کنند. به لحاظ تئوری تمامی کشورهائی که تکنولوژی هسته ای در اختیار دارند و یا در آینده در اختیار خواهند داشت، از این امکان برخوردارند و یا برخوردار خواهند شد که بمب اتم بسازند.
در سال ۱۹۷۵ کشورهای مهم صادر کننده رآکتور های تکنولوژی هسته ای به کلوبی بنام " سوپلیرز" در لندن به هم پیوستند. اعضای موئسس این کلوب شامل : آمریکا، شوروی،بریتانیا،فرانسه، کانادا، آلمان و همچنین ایران با هم به توافق رسیدند که صادراتشان را با هم تنظیم کنند. این کشور ها موظف شدند تجهیزات مشخص تکنولوژی هسته ای بخصوص غنی سازی اورانیوم را تنها به کشورهائی صادر نمایند که خود را موظف به کنترل آژانس بین المللی اتمی بداند. اگر کشوری که تجهیزات هسته ای وارد می نماید بخواهد خود به کشوری دیگر صادر کند باید زیر کنترل و توافق کشورهای اصلی صادر کننده این کار را انجام دهند. در مدت زمانی کوتاه کشورهای دیگری هم به این کلوب پیوستند از جمله : ایتالیا ، بلژیک، هلند،لهستان، آلمان شرقی، سوئد ، سوئیس، استرالیا ، فنلاند، دانمارک، یونان، لوگزامبورک ، ایرلند، بلغار بودند.
از این رو به هیچ وجه دیگر امید تقلیل بازار هسته ای در جهان آنهم بصورت " استفاده صلح آمیز" غیر ممکن شد.
در تاریخ ۲۷ یونی ۱۹۷۵ یعنی سالگرد تاسیس کلوب لندن، برزیل کشوری که قرار داد منع گسترش تسلیحات اتمی را آنزمان امضا نکرده بود و به همین خاطر زیر کنترل آژانس نبود، قرار داد ورود به کلوب را امضا نمود. در واقع امضای قرار داد از سوی برزیل زمانی صورت گرفت که این کشور ٨ رآکتور اتمی را از آمریکا خریده بود و مواد سوخت اتمی از آمریکا وارد کرده بود و از توانائی غنی سازی اورانیوم برخوردار بود.امروز برزیل به جمله کشورهائی تعلق دارد که قادرمی باشند بمب اتم بسازند. افزون بر این مشخص شد که کشور نژاد پرست آفریقای جنوبی هم به کمک کشور آلمان از تاسیساتی برخوردار شد که توسط آن می تواند تسلیحات اتمی تولید نماید.
در فوریه سال ۱۹٨۰ در شهر وین به پیشنهاد آمریکا کنفرانسی برگزار شد بنام کنفرانس بین المللی ارزیابی دایره گردش سوخت هسته ای.
این کنفرانس به این نتیجه رسید که در حال حاضر و یا در آینده امکان اینکه بتوان به یک دایره گردشی واقعی برای سوخت هسته ای دست یافت وجود ندارد اما باید اقدامات کنترلی را شدیدا انجام داد.این مسئله آن زمان از سوی یکی از کارشناسان آژانس مطرح گردید و بر این مبنی وی دو پیشنهاد را هم طرح نمود:
۱/ کارشناسان آژانس اقدامات کنترولی شان محدود است و به این خاطر به همکاری کشورهائی که زیر کنترل قرار می گیرند، نیازمندند.
۲/ کارشناسان آژانس باید سوء استفاده نظامی از نیروگاه های هسته ای را کشف کنند ولی جلوگیری از آن در توانائی ماموران نیست.
قدرت های هسته ای جدیدی چون هندوستان و اسرائیل و پاکستان درست بعد از امضای قرار داد منع گسترش تسلیحات هسته ای به این جمع پیوستند. قابل توجه است که این قدرت های اتمی جدید دقیقا بدون استثنا در مناطق جنگی قرار گرفته اند و این هیچگاه اتفاقی نیست. چه کسی با توجه به این بررسی ها و حقایق هنوز فکر می کند که گسترش تسلیحات اتمی را می توان توسط قرار داد منع تسلیحات اتمی آژانس بازداشت. اینگونه اشخاص خیلی خوشبینند. تا زمانی که قدرت های اتمی فاقد خواست جدی سیاسی می باشند، هیچ چیزی تغییر نمی کند و هیچگاه خلع سلاح هسته ای نخواهد شد. بلکه برعکس تهدیدات آنها مبنی بر جنگ های هسته ای قوی تر خواهد شد و این مسئله باعث می شود که کشور هائی هم که تسلیحات اتمی ندارند، دسترسی به تسلیحات اتمی پیدا کنند.
دعوای اتمی با ایران
در دعوای اتمی با ایران، آمریکائی ها به یکباره کشف می کنند که تکنولوژی هسته ای ایران دوگانه است و اعلام می کنند که ایران از تاسیسات اتمی شان برای غنی سازی اورانیوم و اهداف نظامی استفاده می کنند. البته حرف آمریکا بعد از دروغ های آمریکا در باره تسلیحات کشتار جمعی عراق و عدم واقعیت آن دروغ ها بعد از جنگ هیچ سندیتی ندارد و این طبیعی است که ادعا های آمریکا و اتحادیه اروپا برای ما شک بر انگیز باشد.
اما از سوی دیگر پروفسور مارتین کالینوسکی دانشمند علوم طبیعی و محقق صلح آلمانی از شهر هامبورگ اخیرا برنامه هسته ای ایران را مورد تحقیق قرار داده است و به این نتیجه رسیده است که ایران حق استفاده از تاسیسات صلح آمیزهسته را طبق قوانین آژانس دارد اما مشکل اینجاست که از این تاسیسات و تکنولوژی، ایران می تواند به صورت دوگانه استفاده نماید: هم برای استفاده " صلح آمیز" و هم استفاده های نظامی. تحقیقات وی بخوبی این دوگانگی و دورویه بودن تاسیسات صلح آمیزهسته ای ایران را ثابت می کنند. این تاسیسات بخشا می توانند برای اهداف نظامی استفاده شوند. طبیعتا برای پروفسور کالینووسکی هم این سئوال وجود دارد که برنامه هسته ای ایران برای اهداف صلح آمیز است یا اهداف نظامی؟ ( در حال حاضر هم در جنبش صلح جهان روی این مسئله بحث می شود). این سئوال وجود دارد که آیا ایران این کار را می کند یا نه؟
این ترس هم وجود دارد که ائتلاف غربی ، هیچگاه علاقمند به یک تحقیق متخصصانه برای پیدا کردن دلایل محکم نباشد. در اوت ۲۰۰۵ بریتانیا و آلمان و فرانسه به ایران پیشنهاد نمودند که اگر ایران از غنی سازی اورانیوم دست برندارد این کشور با ضمانت های منفی امنیتی روبروخواهد شد. و این پیشنهاد خیلی روشن به این مفهوم است که اگر ایران آماده باشد از مهمترین بخش برنامه اتمی "صلح آمیزش" صرف نظر کند، دو قدرت اتمی بریتانیا و فرانسه به ایران حمله اتمی نخواهند نمود. البته این پیشنهاد به لحاظ حقوقی و طبق تصمیمات کارشناسانه دادگاه بین المللی در تاریخ ٨ ماه مه ۱۹۹۶ غیر قانونی است. دادگاه بین المللی آنزمان به این نتیجه که تهدید به استفاده از تسلیحات اتمی در مجموع در تضاد با قوانین بین المللی برای جنگ مسلحانه و همچنین در تضاد با پرنسیب ها و قوانین حقوق بشر است.
تفاهم بزرگ
تلاش های " کلاسیک" قدرت های اتمی چون آمریکا و شوروی که در نظر داشتند از گسترش تسلیحات اتمی جلوگیری نمایند، در مرحله نخست قابل تقدیربنظر می رسد اما با بررسی بیشتر و مرور وقایع می بینیم که آنچیزی که در قرار داد منع تسلیحات اتمی آمده است و بر مبنی آن کشور های دارنده تسلیحات اتمی موظف می شوند تحت کنترل های شدید باشند و در نهایت تسلیحات اتمی خویش را نابود کنند هیچگاه به واقعیت نپیوسته بلکه روز بروز کشورهای دیگری به این جمع اضافه شده و بسیاری اصولا این قرار داد را امضا ننموده و بنابر این هیچ کنترلی هم بر آنها وجود ندارد.بنا بر این در سیستم کنونی قرار داد منع گسترش تسلیحات هسته ای تنها یک انتقاد به جزئیات است. در واقع کسی نمی خواهد اقرار کند که این سیاست در مجموع شکست خورده است و امروز ثابت شده است که در این سیستم دیگرنمی توان تفاوت مصنوعی میان استفاده " صلح آمیز" و استفاده " نظامی" انرژی هسته ای رابطوررسمی و طولانی مدت حفظ نمود. بعد از فاجعه بزرگ چرنوبیل که آنزمان باعث یک وضعیت اضطراری اجتماعی شد، می بایست به این خطرات و به ریسک ها توجه نمود و قبول نمود که هرگونه استفاده از انرژی هسته ای ( چه صلح آمیز و چه نظامی وچه ....) بر خلاف صلح و بر خلاف منافع و سلامت جوامع و بشریت است.
نتیجه گیری
از سال ۱۹٣۹ که تکنولوژی هسته ای به وجود آمده است همواره دو رویه نظامی و صلح آمیز داشته است که هیچگاه در اساس و بنیان قابل تفکیک نبوده اند. هر دو این اشکال استفاده از انرژی اتمی از تکنیک مشترکی برخوردار بوده اند. تکنیکی که به تولید پلوتونیوم و اورانیوم غنی سازی شده ختم می گردد و این کاملا عیان است که از این تکنولوژی هم برای اهداف نظامی و هم اهداف صلح آمیز می توان استفاده نمود.
قرار داد منع گسترش تسلیحات اتمی به سه دلیل شکست خورده است:
۱/ عدم آمادگی قدرت های رسمی اتمی که تسلیحات خویش را نابود و خود را خلع صلاح اتمی کنند.
۲/ مناقع سرشار اقتصادی صنایع اتمی : فروش تکنولوژی اتمی از سوی قدرت های اتمی به کشورهای در حال توسعه.
٣/ منافع سیاسی و اقتصادی کشورهای در حال توسعه از طریق بکارگیری تکنولوژی هسته ای برای نشان دادن قدرت نظامی و سیاسی منطقه ای شان.
با توجه به این دلائل پروفسورولفگانگ لیبرت فیزیک دان و کارشناس اتمی از انستیتوی لانوس و همچنین استاد تحقیقات در باره صلح دانشکاه دارمشتات این چنین نتیجه گیری می کند:
"به اعتقاد من در حال حاضر استفاده از نیروی هسته ای خطر بزرگی برای صلح جهان است. عاقلانه ترین تصمیم صرف نظر نمودن از این شکل تولید انرژی است.ازامروز دانشمندان و محققان و شرکت ها و صنایع و مجموعه جامعه باید برای ایجاد یک سیستم انرژی با آینده و توانا و سالم و صلح آمیز تلاش کند".
قدرت های بزرگ بجای اینکه بدنبال راه حلی انسانی و به نفع بشریت برای حل مشکل انرژی جهان باشند، قدرتی اتمی را شکل می دهند. آمریکا جلو تر از همه برای اجرای استراتژی جنگ طلبانه اش و کنترل کشورهائی چون عراق که ازذخایر انرژی سرشار برخوردارند ، در این رقابت اتمی همچنان می تازد. اشغال ضد حقوق بشری عراق توسط آمریکا از سوی آلمان پشتیبانی می گردد. مسئولین سیاسی و نظامی این جنگ، حکم دادگاه نورنبرگ برای جنایت های جنگی در سال ۱۹۴۶ را زیر پا گذاشته اند که می گوید: "جنگ به خودی خود چیزی بسیار بد است. تاثیرات آن تنها بر روی کشور های درگیر جنگ نخواهد بود بلکه تمامی جهان را در بر می گیرد. از این رو حملات جنگی تنها جنایتی بین المللی نیستند بلکه بزرگترین جنایت بین المللی می باشند و فرقشان با جنایت های جنگی دیگر تنها در این است که این جنایت در دلش تمامی ترس و وحشت جمع شده است و روز به روز بیشتر می شود".
منابع:
– Ekkehard Sieker, Roland Kollert , چرنوبیل و پیامدهای آن,چاپ دوم ., Lamuv-Verlag, Bornheim-Merten ۱۹٨۶
– Alexander von Cube, Günter Neuberger, Ek-kehard Sieker , پایان قرن هسته ای, چاپ اول., Bonn ۱۹٨۷
– Wissenschaft und Frieden, Dossier ۵۱ انرژی هسته ای:دسترسی به بمب اتم , Bonn, ۲۰۰۶
|