۲۵ بهمن و چشم انداز پیش رو


آرش سلیم


• جنبش همچنان به تدوین یک نقشه راه نیاز دارد. نقشه راهی که بتواند از تمام منابع و امکانات و گروه ها با توجه به شرایط موجود داخل و خارج کشور استفاده بهینه کند. امروز رقابت در سهم خواهی از آن چه بدست نیامده خردمندانه نیست. برای رفتن دیکتاتور و برقراری دمکراسی می بایست دست در دست هم گذاشت و تمام داوری ها را به صندوق های رای بعد از پیروزی سپرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۶ بهمن ۱٣٨۹ -  ۱۵ فوريه ۲۰۱۱


تظاهرات ۲۵ بهمن تهران و دیگر شهرهای ایران نشان داد که مردم ایران همچنان با اراده و استوار در برابر رژیم حاکم بر ایران ایستاده اند. جنبش دمکراسی خواهانه مردم که تجلی نوین آن جنبش سبز است و با شعار رای من کجاست آغاز شد، اکنون با شعار غالب مرگ بر دیکتاتور و خواسته رفتن سیدعلی خامنه ای به پویایی خود ادامه می دهد.

واکنش به غایت قلدرانه رژیم به درخواست تظاهرات آرام برای حمایت از مردم تونس و مصر را دیدیم. جایی که مردم می خواستند از حق خود بر طبق قانون اساسی خود رژیم استفاده کنند و با مردم زخمی از ضربه های دیکتاتورهای گریخته منطقه ابراز همدردی کنند. همچنین واکنش مشت آهنین رژیم در سرکوب تظاهرات و کشتن و مجروح و مصدوم کردن شهروندان را مشاهده کردیم. حال با توجه به رفتار بیست ماه اخیر رژیم و یک سالی که برای رژیم فرصتی بود تا در رفتار خود با شهروندان تجدیدی نظری کند، به جرئت می توان گفت که این رژیم جز راه «سرکوب» راهی را جلوی پای مردم ایران نمی گذارد. منطق این رژیم این است: قدرت سرکوب دارم و از آن حداکثر استفاده را خواهم کرد.

به گمان من نیروها و جریانات گوناگون مخالف رژیم این پیام سرکوب را به روشنی گرفته اند و یا مجبورند پیام را علیرغم میل باطنی خود بگیرند و در عمل بکار بندند: راهی جز «توارن قوا» با قدرت سرکوب از طریق «زور مدنی» وجود ندارد. رسیدن به هر گونه هدف مرحله ای در مسیر هدف اصلی برقراری دمکراسی، جز با برقراری توازن قوا بین مردم و قدرت سرکوب رژیم میسر نخواهد شد.

هدف مرحله ای هر چه باشد: اصلاح قانون اساسی، برگزاری رفراندم، برگزار انتخابات آزاد، فراری دادن دیکتاتور...؛ می باید برای دستیابی به هر کدام زور مدنی لازم را داشت. و متاسفانه باید گفت زور مدنی لازم برای اصلاح در مقایسه با زور مدنی برای تغییرات عمیق تر دراین رژیم یکسان است. زیرا رژیم می داند که با کوچکترین عقب نشینی رفتنی است. به ویژه موج جدید جنبش های دمکراسی خواهانه که در منطقه به رفتن دو دیکتاتور انجامید رژیم را هراسان تر کرده است. به عبارت دیگر به جای بحث های بی سرانجام و تفرقه افکن درباره اصلاح یا تغییر یا سرنگونی باید به آن چه دستیابی هر کدام ازاین اهداف را ممکن می کند پرداخت. برای مثال وقتی کسی برای خریدن یه ماشین پول لازم را ندارد یا پولش پراکنده است، دیگر صحبت از این که چه نوع ماشین و چه مدلی را بخرد بی معنی می شود.

برای برقراری توازن قوا همزمان هم باید زور مدنی مردم زیاد شود و هم قدرت سرکوب رژیم کمتر شود. برای این منظور مواری که همچنان باید در دستور کار باشد و برای آن برنامه و «نقشه راه» داشت شامل موارد زیر می شود:

۱) همگرایی و همکاری بیشتر گروه ها و جریانات مخالف رژیم
۲) گسترش اعتراضات و اعتصابات و نافرمانی های مدنی
٣) استفاده بیشتر از کارشناسان برای استفاده بهینه از منابع موجود
۴) جذب یا خنثی کردن عوامل و فرمانده هان رژیم
۵) افزایش فشارهای خارجی به رژیم

خوشبختانه اکنون چه آن هایی که از اصلاح رژیم حرف می زنند چه آن هایی که از «تغییر» رژیم سخن می گویند و چه آن هایی که خواستار سرنگونی رژیم هستند؛ می دانند که در این که دیکتاتور باید برود اشتراک نظر دارند. حال با توجه به این که افراد در داخل یا خارج کشور زندگی کنند و یا عضوی از یک حزب و یا نهاد مدنی قانونی یا نیمه قانونی داخل کشور باشند ممکن است بیان ظاهری متفاوتی از این شعار داشته باشند. این گام بزرگی به پیش است و جنبش آزادیخواهانه مردم ایران را وارد دورانی با پویایی بیشتر می کند. به عبارت دیگر استراتژی مرحله ای فراهم آوردن زور مدنی لازم برای رفتن دیکتاتور، استراتژی همگانی جنبش می شود.

هموطنان در داخل کشور با همه سرکوب ها همچنان مقاوم ایستاده اند و به کمک هموطنان خارج کشور نیاز دارند. یک اپوزیسیون متحد و دارای تشکیلات می تواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد. با تمام سرکوبی که رژیم مرتکب می شود هنوز دنیا آن چنان که باید بر روی رژیم فشار نگذاشته است و انجام این مهم به عهده هموطنان خارج کشور است.

جنبش همچنان به تدوین یک نقشه راه نیاز دارد. نقشه راهی که بتواند از تمام منابع و امکانات و گروه ها با توجه به شرایط موجود داخل و خارج کشور استفاده بهینه کند. امروز رقابت در سهم خواهی از آن چه بدست نیامده خردمندانه نیست. برای رفتن دیکتاتور و برقراری دمکراسی می بایست دست در دست هم گذاشت و تمام داوری ها را به صندوق های رای بعد از پیروزی سپرد. نکته دیگر این که برخی جریانات ممکن است از بقیه جلوتر باشند. اما باید در همه مراحل با توجه به مخرج مشترک جامعه رویکرد ارائه کرد. سرزنش دیگران کمکی نمی کند.