از : رضا سالاری
عنوان : موفقیت هر قیام و نهضت و جنبش و اعتراض و انقلابی اول به شعارهایش بستگی دارد!
موفقیت هر قیام و نهضت و جنبش و اعتراض و انقلابی اول به شعارهایش بستگی دارد!
تاوانی سخت و کمرشکن بعد از انقلاب ۵۷
متأسفانه شعارهای ارتجاعی و غفلت و اشتباه مردم روشن ایران در قبول و پذیرش انقلاب ناپخته و حیله گرانه باند خمینی−رفسنجانی−خامنه ای و بقیه آخوندها و فوکلی های آخوند مسلکش، نبود و ضعف بیش از حد نیروی چپی منسجم و متهور و انقلابی، بخصوص پس از استقرار دیکتاتوری ولایی، پاشیده گی ارتش کشور و بازسازی سپاه به نفع و سود خمینی، مارا در شرایطی بسیار سخت تر از دو انقلاب اخیر تونس و مصر، و بزودی در یمن، الجزیره، بحرین، لیبی و بقیه کشورهای نوار انقلابی خاورمیانه، قرار داده است. بقول آقای نقره کار، اکنون لاتها و چاقوکشان و مردم کشان و ارازل و اوباش ، یعنی هسته اصلی و ستون های پایه حمایت آخوندی، یعنی همان زهاب و فضولات حکومتها و اجتماعات ناسالم، یعنی حکومت جمهوری اسلامی ارتجاعی واپسگرا، به خانه و قلب ملت هم، به مجلس به اصطلاح نمایندگان یک ملت، راه پیداکرده اند!
ایران بعد از سی و دو سال تحت تسلط مطلق ولایت فقیه حکومتی سیاه و تاریک و ارتجاعی و سرکوبگر بنا نهاده که هر نوع ماهیت، شخصیت، احترام، عزت نفس، شهامت انقلابی نهادینه شده، غرور و اعتماد به نفس را از ملتش مصادره کرده! هیچ چیز از تمدن و مدنیت و علم مدرن باقی نگذاشته! هنوز والیان سرخورده و تحمیل شده جنبششان به آنها توصیه های گاندی وار میکنند که فقط تظاهرات آرام و یا درسکوت انجام دهید تا آتو دست لباس شخصی های لات سید علی ندهید! فقط بگوئید و بخواهید اصلاح حکومت و نظام دینی نه برچیدن کل بساط حکومت دینی! مبادا انقلاب کنید!! فقط اصلاح و اجرای قانون اساسی همان امام راحل را بخواهید!
هنوز بعد از سی و دو سال مکر و حیله و دروغ و غارت و چپاول و زندان و اسارت و اعدام و شکنجه، و دیدن چهره واقعی دین و شناختن دین و حکومت دینی آخوندها، هنوز که هنوز است برخی، عمده مردم معترض ما، شعار های امتحان شده و استبداد پرور الله اکبر و حسین حسین و نظیر ان را میدهند! همان شعارهای ضد دموکراسی که در بهمن ۵۷ سر داده شد و همه را به خاک سیاه نشاند و زنجیر اسارت آخوندهارا برگردنمان انداخت!
شعار الله اکبر برای که سر داده میشود! برای اینکه الله کعبه و محمد بشنود و مردم را در تظاهراتشان یاری کند؟ یا اینکه ناخواسته برای مدعیان رابط بین الله و خدا و مومنین و مقلدین، که همان آخوندهای مکرالماکرین و حیله گر رژیم ولایی باشند، سر داده میشود! آخر این شعار خالی از عقلانیت و خرد و اساساً ضد دموکراسی، غیر از گوش آخوند و جذب او برای دوباره اسیر کردن مردم و براریکه قدرت استبداد نشاندن و نشستن، گوش چه کسی دیگر را مینوازد و اورا جلب کمک به شعار دهنده میکند؟ بجز آخوند و فاناتیک مذهبی چه کسی دیگر از این نوع شعارهای ارتجاعی سود میبرد؟
اکثر و عمده مردم مصر و تونس و بقیه نقاط شعار دموکراسی دادند و میدهند!! درحالیکه ما هنوز بعد از دوسال شعار عموم مردممان، در تمام تظاهراتها، با شعار های اصلی و لازم و ضروری پیروزی جنبش و قیام و انقلاب، یعنی شعار
« فقط دموکراسی»
و یا
«خامنه ای بایدبرود»
و یا
«نه جمهوری اسلامی، نه ولایت، نه خبرگان و نه نگهبان و نه تشخیص مصلحت!» فاصله بسیار داریم!
همراه نویسنده معتقدم تا شعار اکثر و عموم مردم به شعار اصلی دموکراسی متحول نشود، هیچ قیام و انقلابی به دموکراسی ختم نخواهد شد! بپاخیز، ازخانه برون آی، شعار دموکراسی سرده! تمام دنیا امروز از انقلاب تو حمایت میکند! از انقلاب نترس! اگر لازم شد صد بار دیگر انقلاب کن تا به دموکراسی برسی!
٣۵٣۹۴ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣٨۹
|
از : سیروس ملکوتی
عنوان : پاسخ
هموطن عزیزم اقای شاکری، بلی درست میفرمایید درست در میانه اینهمه عواطف و هیجان شاید معنا و مفهوم سخن و اندیشه ام یا گم شود و یا به تفسیر و قرائتی ناجوانمردانه دچار اید. با این همه پذیرفتم این خطر را بکنم و بجای کسب محبوبیتهای جاری که در همین رسانه ها امروز به حراج گذارده میشود به نقد بنشینم.
این نقد نفی دلاوریهای جوانان و مردم مبارز سرزمینمان نیست، این نقد حتی دامن جوانان معتقد به جنبش سبز را هم نمی گیرد، بلکه به انس و الفت ما به قرائتیست که هماره در طی تاریخ اسیر ان بودیم. در میانه و معرکه مبارزه و دادخواهی بر حق خود دچار عواطف میشویم و جوهر همبستگی خود را با هر امکان نخستین فراهم می اوریم بی انکه بتوانیم انرا با اهداف سیاسی و مقصود خود از برامدمان به تعریف و همخوانی بکشانیم . نقد من به نبود روشنی و شفافیت در طرح شعارهاییست که برخی اصرار بر تکرارش دارند، و تعجب من از نقد فرهیخته ای چون شماست که چگونه بجای نقد این بی روشی مقصود مرا به تقابل با مبارزان ترجمان مینمایید.
شعار الله اکبر نماد چیست دوست عزیز؟ ایا این نمادی از یک دانش و مقصود سیاسیست؟ اگر هست چیست و اگر نیست چرا اصرار در تکرارش میرود؟
و چرا این شعار را نباید تجرید از دادخواهی حقیقی مردم دانست؟ ایا تا بدین حد ارتفاع اندیشه خود را تنزل میبخشیم که از چنین شعاری مفهوم همایش ملی را هم استنتاج نماییم؟ ایا شعار مرگ بر دیکتاتور در برابر دیکتاتوری معنای ویژه سیاسی خود را نمی دهد؟ چرا جنبش ضد ولایی را باید اسیر ولایت نمود؟ این جنبش در جوهرش ضد تمامیت نظام است حتی در نا اگاهترین واهه حضورش این را فریاد می اورد اما چرا باید چنین فرصت تسخیر و یا انسداد این نیرو را فراهم اورد و یا به سازماندهی فرصت طلبانه نیرویی که عبور از نظام را مردود میشمارد تمکین نمود؟
چرا انسان لائیکی چون شما باید برایش بی اهمیت باشد؟ مگر شعار حزب فقط حزب الله را تجربه ننمودیم ؟ مگر در فردای پیروزی انقلاب بهمن خمینی نگفت ما برای اسلام انقلاب نمودیم؟ مگر شهادتش بر همین داده ها نبود؟
دوست من مشکل ما و اندیشه های سیاسی ما در میدان مبارزه در بی دانشی و عدم سازماندهی ماست. در نداشتن اعتماد و باور به همه وعده هایی که عمری به نام این و ان حزب و سازمان و باور فریاد براوردیم. و در هنگامه هیاهوی مبارزه همه را به دامان این و ان اخوند ریختیم و نامشان را هم اخوند انقلابی نهادیم. یکی از مهمترین دادخواهی این نسل لائیسیته است و انرا در تدوین نظام سیاسیش میخواهد، بنابراین وظیفه ماست که با حضور خود این شفافیت را تکرار نماییم و نه انکه انرا مخدوش سازیم.
با سپاس و مهر
٣۵٣۱٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ بهمن ۱٣٨۹
|
از : نامی شاکری
عنوان : تعیین نرخ آزادی وسط دعوی ؟
"...جنبش ازادیخواهی و دمکراسی خواهی ایران بر پایگاه مطالبات اصلاح طلبان نمی تواند به وحدت عملی و سراسری دست یازد بیشک تلاش برای چنین همایشی جز به تعویق انداختن ازادی و حضور جنایات نتیجه دیگری به همراه نخواهد داشت..."
آقای ملکوتی عزیز!
باور به این حرف ها و نوشتن این کلمات در ۲۸ بهمن یعنی سه روز بعد از حماسه ی ۲۵ بهمن سبزها و اول اسفند، حماسه ی پیش روی شان ، از هنرمند بزرگی مثل سیروس ملکوتی بعید نیست؟ بگذار به عنوان یک دوست قدیمی و به تکرار یادآور شوم که اتفاقا آن رویکرد غیر اصلاح طلبانه به جنبش آزادی خواهی و دمکراسی خواهی ایران بود که جز به "تعویق انداختن آزادی و حضور جنایات نتیجه دیگری به همراه " نداشت ! با رویکرد اصلاح طلبان بود که "آن خفته ی چند" در دوم خرداد ۷۶ و ۲۲ خرداد ۸۸ در مقیاس میلیونی به میدان آمد و همین دو-سه روز پیش بار دیگر با حضور جسورانه در خیابان های ایران، خواب از چشمان "اقایان" اقتدارگرا بر گرفت . حالا درست سر بزنگاه در حالیکه اراذل و اوباش حتی آدمی مثل آقای رفسنجانی را به گمان همراهی با مردم تحمل نمی کنند و بیست وچهار ساعت است که درخانه اش به عربده ی "مرگ بر هاشمی" مشغولند، چه توجیهی دارد ؟ مرا ببخش اما اصلا "شعار مجازی " یعنی چه ؟ منظورت شعار سمبولیک است ؟ اگر سموبولیک است چه فرق می کند شعار "الله اکبر" باشد یا مثلا "آزادی" یا "جمهوری مردمی " یا حتی "شادی " ! نرخ آزادی وسط چنین دعوایی تعیین می شود ؟ کاش کلمات بر قلم شما ،همان شکوه اصوات بر پنجه هایتان را داشت !
نامی شاکری - تهران ۲۹ بهمن ۸۹
٣۵۲۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣٨۹
|
از : مهشید ازادی
عنوان : اله اکبر چرا
دوست گرامی این شعار ترجمان همان سیاستی می باشد که جنبش طرفداران سبزعلم کردند ومتاسفانه بخشی از تیروهای متا مایل به چپ اصلاح طلبی آتش بیار معرکه شدند واین داستان همچنان ادامه دارد و......!!!!!!!!!!!!!!!!!!
٣۵۲٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣٨۹
|
از : باخته
عنوان : مردم از شعار الله اکبر گذشتند
سازگارا پیام یوتوپی فرستاده و بر عکس نظر منطقی شما, میگه برین بالای پشت بوم الله اکبر دادبزنیم. این بسیجی چرا میخوادمبارزات مردم را به انحراف بکشونه؟ بقول شما این شعار تو خالی و مبهم که خواستهای ۲۵ بهمن نیست. شعار مرکزی مرگ بر دیکتاتور است.( مثل مبارک و بن علی, سید علی هم باید بره.)
٣۵۲٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣٨۹
|