اول اسفند، یکی از روزهایی که می توانند تاریخساز شوند!


علی کشتگر


• حاکمیت سرگردان است و نمی داند در میان طوفانی که خاورمیانه را درگرفته و جنبشی که در ایران خاموش شدنی نیست چه کار کند. حاکمیت دچار چنان شکاف و چند دستگی عمیقی است که هیچ یک از تصمیمات و سناریوهای ممکن آن علیه جنبش سبز نمی تواند مورد حمایت همه دسته های حکومتی باشد. اگر اعتراضات جنبش سبز ادامه یابند و فراگیرتر شوند بسیاری از نظامیان از ادامه کشتار سرپیچی خواهند کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۹ بهمن ۱٣٨۹ -  ۱٨ فوريه ۲۰۱۱


روز یکشنبه اول اسفند ماه، حضور مردم در مراسم هفتمین روز شهادت جان باختگان جنبش سبز به دست آدمکشان دولت کودتا می تواند مقدمه دگرگونی بزرگی در موازنه قوا میان جنبش و کودتاگران باشد.
شایعه بروز اختلاف در رده های فرماندهی سپاه بر سر چگونگی برخورد با اعتراضات مردم قوت گرفته است. حتی برخی از رسانه های خارجی از جمله دیلی تلگراف خبر از نامه ای داده اند که گویا گروهی از فرماندهان نظامی در اعتراض به حمله مسلحانه به مردم خطاب به مقامات حکومتی نوشته اند. (بی بی سی)
در تاریخ هر جنبش سیاسی بزرگی که به پیروزی رسیده و یا برعکس دچار زوال شده لحظه ها و فرصت هایی را می توان سراغ گرفت که نقطه عطف به شمار می روند. یعنی آن که درایت و شجاعت مردم و رهبران و یا تردید و ترسشان در آن لحظه های سرنوشت ساز شیرین کامی و یا تلخ کامیهای بعدی را رقم زده اند!
درک این حقیقت که این روزها برا ی ما ایرانیان یکی از همین لحظه های تاریخی است چندان دشوار نیست.
حرکت اعتراضی بزرگ مردم تهران و برخی شهرهای دیگر کشور در ۲۵ بهمن حکومتگران را سخت غافلگیر و سراسیمه ساخته است. این حرکت همزمان با زلزله بزرگ سیاسی خاورمیانه، خامنه ای و ایادی او را غرق در وحشت کرده است. آنها سراسیمه و سرگردان اند.
مشتهای گره کرده گماشتگان خامنه ای که با دهان های کف کرده در خانه ملت شعار مرگ بر موسوی و کروبی سر دادند، بیانیه هیات رئیسه مجلس خبرگان، هذیان های چند روزگذشته رسانه های دولتی، رجز خوانی های آخوندهایی که در مسند قضاوت به ذبح عدالت نشسته اند، دزدیدن جنازه جان باختگان روز ۲۵ بهمن و رسوایی انتساب صانع ژاله به بسیج، گسیل سگهای زنجیری ولایت به محل سکونت موسوی و کروبی و دیگر واکنش های عصبی و دست پاچه آنها همگی اولا خبر از استیصال و وحشت می دهند نه اقتدار و اطمینان. و ثانیا آن که نشانه ادامه حضور گسترده جنبش سبز است.
معتمدان مقام ولایت به او گفته بودند که جنبش سبز مرده است. "آهسته بخواب ما بیداریم"، اما رهبر ناگهان از فریاد بلند مرده ای زنده شده که تمام قامت در کنار تخت او ایستاده و او را هدف قرار داده میخ کوب شده است.
خامنه ای امروز شاهد آن است که یکسال و نیم سرکوب وحشیانه "فتنه گران"، "عوامل دشمن"، "خس و خاشاک"ها، "میکرب ها" و"بزغاله"ها نتیجه اش برومندی جنبش سبز و فرسایش دستگاه جبار او بوده است.
این که این روزها حکومتیان و نهادهای تابعه همه کارهای خود را تعطیل کرده اند تا سران جنبش سبز را تهدید به نابودی کنند مساله ای نیست که بتوان از کنار آن گذشت.
در این بیست ماه آنان آرزوی ترور و یا دستگیری و محاکمه سران جنبش سبز را داشتند، اما جرات آن را نداشتند، چرا که از واکنش ملت می ترسیدند.
حالا که همه راههای نابودی "فتنه" سبز به بن بست رسیده بازهم جرات نمی کنند. اما درعین حال ممکن است به این وسوسه جنون آمیز دچار شوند که با سربه نیست کردن موسوی و کروبی و یا قطع کامل ارتباط آنان با مردم (حصر کامل خانگی) به اصطلاح کار را تمام کنند. در این لحظه ها همه باید به آنان نشان دهیم که در حمایت از رهبران جنبش سبز هیچ تردیدی به خود راه نمی دهیم.
به کسانی که هنوز نسبت به حمایت از جنبش سبز تردید دارند و یا مشکلشان موسوی و کروبی است باید گوشزد کنیم که هرگونه تردید در حمایت قاطع از جنبش سبز و از رهبران شاخص آن که در بیست ماه گذشته گام به گام با مردم همراه شده و راهشان را از خامنه ای و ایادی او جدا کرده اند، سوزاندن فرصت سرنوشت ساز تاریخی است. کوچکترین پیروزی جنبش سبز در برابر دارودسته آدمکش و فاسد حاکم مقدمه نابودی استبداد دینی و ضربه مهلکی به میراث خمینی یعنی دولت دینی است. چندان مهم نیست که موسوی و کروبی درباره دوره خمینی چه می اندیشند و یا چه می گویند. مهم نیست که بسیاری از ما خواهان جدایی کامل دین از دولت هستیم، اما موسوی و کروبی چنین نیستند. مهم این است که آنها امروز محکم و تا حد جانبازی در برابر خامنه ای و ایادی او ایستاده اند و از انتخابات آزاد، انتخاباتی که سرنوشت ایران را به دست ایرانیان می سپارد دفاع می کنند و در این خواست با همه ما همراه اند. اینک زمان آن است که مردم از این دو رهبر جنبش سبز با حضور هرچه گسترده تر در میدان حمایت کنند و به خامنه ای و ایادی او نسبت به هر اقدام ماجراجویانه ای علیه آنان هشدار دهند. حاکمیت سرگردان است و نمی داند در میان طوفانی که خاورمیانه را درگرفته و جنبشی که در ایران خاموش شدنی نیست چه کار کند. حاکمیت دچار چنان شکاف و چند دستگی عمیقی است که هیچ یک از تصمیمات و سناریوهای ممکن آن علیه جنبش سبز نمی تواند مورد حمایت همه دسته های حکومتی باشد و بدون عمیق تر شدن شکافهای نظام به اجرا گذاشته شود. این چند پارگی حاکمیت که از ۲۲ خرداد ٨٨ مدام روبه تشدید داشته و اینهمه دروغهای آشکار و شاخدار سران حاکمیت در برابر مردمی که آزادی و عدالت را طلب می کنند نمی تواند در بدنه نیروهای نظامی و انتظامی تردید و شکاف نیندازد.
اگر اعتراضات جنبش سبز ادامه یابند و فراگیرتر شوند بسیاری از نظامیان از ادامه کشتار سرپیچی خواهند کرد.
تردید و دودلی درصفوف نظامیان برای حکومتی که فقط به گلوله و سرنیزه متکی است مرگبار است و آن را در آستانه فروپاشی قرار می دهد و به سرعت راه را برای زمین خوردن حکومت خامنه ای- احمدی نژاد هموار می سازد. امری که می تواند مقدمه برگزاری انتخابات آزاد و استقرار جمهوری جدا از دین در ایران باشد.
حضور وسیع مردم در مراسم هفتم جانباختگان راه آزادی، جنبش سبز را بیمه می کند و مردم را گام دیگری به پیروزی نزدیک می کند.

علی کشتگر
بیست ونهم بهمن ماه ۱٣٨۹
Ali.keshtgar@yahoo.fr