نامه سرگشاده به
آقایان میرحسین موسوی و حجه الاسلام مهدی کروبی
- پرویز دستمالچی - محمد امینی

نظرات دیگران
  
    از : م ط

عنوان : اگراین آقایان قرار است اپوزیسیون ما باشند همان بخوابند بهتر است
چندی پیش سایت اخبار روزیادداشتی داشت با عنوان "اپوزیسیون خوابیده است" که بسیار مطلب بجایی بود.
اما اگر قرار است عده ای تحت عنوان اپوزیسیون اینگونه بیدار شوند،فکر کنم همان خوابشان در این شرایط نفع بیشتریبرایمردم و تداوم اتحادشان داشته باشد. مرا به خیر تو امید نیست ، شر مرسان
٣۵۶۹۶ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : جنس مطلوب
نمیدانم چرا مساله به این سادگی چنین مشگل میشود.
وقتی شما برای خرید کفش و کلاه و کامپیوتر و به فروشگاه میروید اگر جنس دلخواه موجود بود آنرا میخرید و اگر نبود بسته به احتیاج یا جنس مشابه موجود را میخرید یا از خیر آن میگذرید و منتظر ورود جنس مطلوب میشوید. موسوی و کروبی جنس موجودند ؛ اگر واقعا محتاجید از آنها حمایت و پیروی میکنید و گرنه یا منتظر افراد بهتری میشوید و یا آنرا سفارش ! میدهید. به همین سادگی ست.
٣۵۶۴۷ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۹       

    از : میهن خونین

عنوان : مشگل اقایان امینی و دستمالچی
تفکر ریش سفیدی و حل مسایل اجتماعی و سیاسی از طریق زد و بند در بالا (مصلخت کاری ریش سفیدان) بد جوری در فرهنگ مردمان و سیاسیون حال از چپ چپ تا راست راست جا خوش کرده. هنوز که هنوز هست حتی سیاسیونی نزدیک به نیم قرن در آمریکا و اروپا زندگی میکنند با این تفکر وداع نگفته اند. موسوی و کروبی و همفکرانشان برای نجات حکومت منحوس مذهبی و بازگشت به "دوران طلایی امام آدمخوار" شب و روز تلاش میکنند و برایشان همین مهم هست و بس و اقایان امینی و دستمالچی که از نیروهای غیر مذهبی هستند و روزگاری برای خود برو و بیایی داشتند میخواهند با صجبت کردن در بالا (ریش سفید بازی) مثلا مبتلایان به ویروس مذهب را که عمری در جهل و خرافات بسربرده اند را به "راه راست" بیاورند و از بالا یک حکومت شتر-گاو-پلنگی که نه خواست مردم را برآورده میکند نه منافع آن سرزمین را، بقدرت برسانند. جالب هست که مجله تایم متوجه شده که کارگران تمایلی به پیوستن چریان سبز ندارند (چرا که منافع آنها با منافع اسلامیون تصادی بس بزرگی دارد) ولی اینان که روزگاری رهبری جنبش های دانشجویی چپ را داشتند متوجه این مهم نشده اند. آخر چه جوری باید به مردمی که در اسلام "مسخ" نشده اند، قبولاند که دره عمیقی بین منافع مردم بخصوص کارگزان و زحمتکشان و سرزمین ایران و اسلامیونی که برای بار دوم کشورمان زا اشغال کرده اند وجود دارد. مردم واقعی ایران با یک لشگر اشغالگر روبرو هست و تا بیرون نکردن اشغالگران، ایران و ایرانی روز خوش را نخواهند دید. بزبان ساده چناح های متفاوت رژیم با مردم واقعی ایران (نه ذوب شده گان در اسلام) دشمن هستند نه همراه و همرزم.
٣۵۶۲۰ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨۹       

    از : یک ایرانی

عنوان : شاپور بختیار یادتان رفته؟
آقایان جبهه ملی، اشتباه بزرگی را که در مورد شاپور بختیار لطفا دوباره تکرار نکنید. موسوی و کروبی باید مناسب با مکان و شرائطی که در آن هستند مانور دهند. بگذارید کارشان را بکنند و چوب لای چرخشان نگذارید. ایندو اگر حرف دلخواه شما را بزنند با اتهام ضدانقلاب و و و اعدام می شوند آنوقت چه؟برنامه شما دوتا بعد از اعدام اینها چیست؟ اول کمی فکر بکنید که اگر زمان شاپور بختیار کرده بودید ما به اینروز سیاه نمی افتادیم. چه خوشتان بیاید و چه نیاید ما امروز بجای شاپور بختیار موسوی و کروبی را داریم. خیلی از ما از اشتباهی که در مورد بختیار کردیم را نمی خواهیم تکرار کنیم.
٣۵۶۱۷ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی در نظام جمهوری ایرانی، هنوز «کف» خواست اکثریت مردم ایران است
مشکل اساسی جنبش ضد استبدادی مردم ایران که هرباره درجریان حرکتهای اجتماعی پر و«کم» هزینه خود ناکام گشته در اینست که «روشنفکران» و کلآ ما هنوز قدرت و توانایی آنرا نداریم که خواستهای «حداقل» و «حد اکثر» و راهها و روشهای رسیدن بآنها را  بدرستی تفکیک بنمایم. پیروزی هر حرکت اجتماعی بر اساس آرزو و تصورات تجریدی انسان منفرد نیست و هیچگاه هم بثمر نمیرسد. پیدا نمودن مخرج مشترک خواستهای دموکراتیک و زدودن مشکلات اولیه و مایحتاج اولیه زندگی اکثریت، جایی برای آرزوهای «طلایی» مشتی چند از «روشنفکران» بدور از نیازهای اساسی جامعه و مردم باقی نمیگذارد. مردم ایران هنوز بحداقل خواستهای خود مبنی به آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی در نظام جمهوری ایرانی را که در شعارهای انقلاب ۱۳۵۷ متبلورشده بود، نرسیده اند. این «کف» خواست عمومی مردم ایران که بیش از سی سال برای رسیدن بآن هزینه داده و مشقت برده اند، غیر قابل بحث و گفتگو است. خواستاری نظام جمهوری ایرانی، یعنی نفی حاکمیت ایدیولوژی و بینشی در جامعه، یعنی نفی بازگشت بسیستم حکومت سلطنتی و استبداد بجامانده از آن، یعنی برپایی حاکمیت مردم برمردم همانگونه که از صدر مشروطیت تا باامروز خواست عمومی مردم بوده است. قراردادهای اجتماعی (قانون اساسی) را هر نسلی نسبت باحتیاجات ضروری و زمانی و وسعت امکانات خود بوجود خواهد آورد. رعایت ننمودن از «قانون اساسی» از خصلتهای ذاتی نظامهای دیکتاتوری و ضد انسانی است. بهترین قوانین اساسی موجود یک جامعه، مانع تجاوز و تعدی و اشغال سرزمینهای دیگر وکشت و کشتار نیست. کف مطالبات را نباید نه آنقدر «پایین» آورد که شخصیت و و وجود انسان در جامعه بر اساس برده (رعیت) و امت و سیستم کاستی «ارزیابی» گردد و نه آنقدر «کف» مطالبات را بالا برد که تقریبآ با «سقف» مماس قرار گیرد.
٣۵۶۱۰ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨۹       

    از : باخته

عنوان : داخل گود و خارج گود بی معنی است
بحث در باره قانون اساسی حکومت اسلامی چه ربطی به زمان و مکان دارد. اتفاقن شکافتن کثافات قانون اساسی و دیگر مسائل ایران از راه دور با شیوه علمی ضروریست و با تماس بقال سر کوچه در ایران امکان پذیر نیست. نوشته های آقای دستمالچی در رابطه با قانون اساسی جمهوری اسلامی تحسین انگیز است . این تمسخر نشان از کچ فهمی دارد و حق نویسنده محترم نیست.
٣۵۶۰۴ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨۹       

    از : یک دوست

عنوان : راه دور نروید آقایان، با همین قانون اساسی سید علی باید از قدرت خلع شود
در شرایطی که اتحاد و زنده کردن امید در دل ها پادزهر سرکوب استبداد دینی می نماید، دمیدن در شیپور خاک گرفته مهاجرت کمی سوال برانگیز است.
آقای دستمالچی و دوست ایشان سال ها در مهاجرت دراین شیپور دمیدند دریغ از حتی یک لبیک گو از داخل. بحث بر سر اینکه در قانون اساسی باید تغییرات اساسی صورت پذیرد نیست، بحث بر سر تشخیص زمان مطرح کردن چنین خواستی است.
در شرایطی که حکومت اصول مربوط به حقوق ملت را زیر پا می گذارد و ناقضین همین قانون اساسی ناقص گستاخانه برای معترضین شاخ و شانه "حیدر حیدر" می کشند، طرح تغییر قانون اساسی همان "سراغ کدخدا گرفتن نیست؟" آیا سالها زندگی در مهاجرت اینقدر بیگانگی با واقعیات موجود درایران را موجب می شود؟ من تردید دارم. بسیارند کسانی که از پیش از انقلاب در فرنگ بسرمیبرند و حتی در کنفدراسیون فعال بوده اند و پس از انقلاب تنها چند ماهی را در ایران بسر بردند و باز راهی مهاجرت اجباری شدند، اما با روند تحولات جاری اینگونه بیگانه نیستند که آقای دستماچی و دوستاشان هستند.
غلبه برمافیای زور و زر تشکیل بزرگترین ائتلاف را می طلبد.
مثال: اعضای سپاه پاسداران شاید حاضر نباشند سرنوشت خود را به سید علی و فرماندهان فاسدشان گره بزنند، اما وقتی با چنین خواستاهای اولترا رادیکالی مواجه شوند بدون شک راهی جز حداقل سکوت و یا حتی حمایت از سیدعلی و باندش ندارند.
ما اول باید دیدمان به واقعیات موجود درجامعه را مورد بازبینی جدی قرار دهیم. ایران آلمان و جنبش سبزحزب سبزهای آلمان نیست. کمی با مسئولیت تر برخورد کنیم.
چنین باد
٣۵۵٨۶ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨۹       

    از : رضا سالاری‫

عنوان : با مردم باشید! مصلحت و نظام را فراموش کنید! راستگو تر میشوید!
‫دیگر دوران سیاست ورزی و دروغ ورزی بسرآمده است!
آقایان ‫موسوی و کروبی باید با مردم رو راست باشید! غیرممکن را با دروغ به مردم نفروشید!
زنهار! بزرگترین خیانت را در حق مردم و انقلاب ۵۷ همان فیلسوف عظیم الشأنتان، ارسطوی مذهبتان، امام امتتان، که اکنون امام راحلتان شده، یعنی همان خمینی، بزرگ دروغگوی تاریخ این سرزمین، مرتکب شد! تمام این قوانین قرون وسطایی و برده داری اسلام ارتجاعی را او بتنهایی با کمک شاگردانش بهشتی و رفسنجانی و با سوء استفاده از ناآگاهی و باورها و تعصبات مذهبی و خرافاتی عوام و حمایت چماق بدستان و چاقوکشان و جاهلان مساجد و تکیه ها، بر گرده و پیکر مردم روشن بین ایران تحمیل کرد!

شما همچون برخی عوام ناآگاه نیستید! شما از تاریخ و شأن نزول و متن این قوانین ارتجاعی در چنبره اختاپوسی رهبر و حداقل چهار آخوند مزدورش در شورای نگهبان و حداقل تعداد آخوندهای مزدور ‫‫او در مجمع تشخیص مصلحت و آخوندهای مزدور ‫‫او در خبرگان، بخوبی خبر دارید، و با اینکه میدانید همه اینها کلاهی شرعی است برای اعمال تبعیض و مردم ستیزی و گرفتن آزادی و حقوق حقه مردم به دستگاه و بیت ولایت مطلقه و تمامیت خواهی مطلقه قدرت و استقرار و دوام حکومتی صد در صد فاشیستی مطابق با قوانین اساسی اسلامی ارتجاعی، بازهم ماهیت مهلک و خانمان برانداز رژیم و قوانینش را از مردم کتمان می کنید و بدروغ همچون خمینی مردم را بسمت نظامی کاملاً مردود شده، که سی و دو سال است در صدها هزار آزمون و امتحان نواقصش یکی یکی تجربه شده و هروز عدم کفایت آنها بیشتر و بهتر بر ملا میشود، دعوت می کنید!

چرا نمیتوانید راستگو باشید!

دلیلش واضح است! چون شما مصلحت نظام را بر راست گویی مقدم میدارید! برای شما اول دینتان ارزش دارد بعد مردمتان! پس بخاطر حفظ دین دست به هر دروغ و مصلحتی میبرید و در نتیجه در تمام عمرتان یا در حال مصلحت اندیشی، یا دروغ گفتن و تقیه، و یا توبه و نیایش خصوصی با الله تان می باشید، و یا دائم درحال تقاضای عفو از الله تان بابت پیامد دروغ های خود میباشید!

فکرهم می کنید که بهترین دین و مرام و پیغمبر و امام را دارید، و از همه خلایق بهتر و برگزیده ترید، و با این دروغها به الله و دینتان خدمت میکنید و او هم جایی لژ و لوکس در بهشت از همین حالا برایتان رزو کرده! وای بر مردمی که شما را رهبران ‫‫‫اخلاقی، سیاسی، دینی، الگویی خود بدانند!

‫آقایان، امروز تنها راه نجات و رستگاری شما راستی مطلق است! نگفتن دروغ تحت هیچ شرایطی حتی به قیمت از دست دادن جان! برتری دادن حقوق حقه مردم بر تمام باورها و ایدئولوزی های خود، از جمله دین اسلامتان و مذهب شیعه تان است.

دلیل اصلی اینکه شما باورمند و متعصب شیعه اسلامی شدید، ۹۹/۹۹ در صد فقط به خاطر این است که پدر و مادرتان هردو مسلمان شیعه بودند و در نتیجه این ارث ناخواسته به شما تحمیل شد!

دینتان ارزانی خودتان! وقتی اعلامیه میدهید، دیگر از وجوه و اوصاف و سجایای دینتان صحبت نکنید!، چرا که مردم ایران این دین مخرب اخلاق و نفاق افکن جامعه و ملت و مظهر کامل جنگ و جهاد و مردم ستیزی را با تمامی پوست و گوشت و استخوان خود لمس و تجربه کرده اند و به هیچ عنوان اعتماد و اطمینانی به اصلاح آن ندارند!

برای برکندن این حکومت و رژیم سراسر مکر و حیله و دروغ، که حتی مصلحت اندیشانی چون شمارا هم متعجب کرده، مردم ایران راهی به جز انقلاب برایشان باقی نمانده. آنها یا با شما و یا بدون شما نهایتاً اینکار را خواهند کرد! شما باید تابحال متوجه شده باشید، که نظام بعدی ایران هرچه باشد، از نوع دینی و اسلامی نخواهد بود! پس چه بهتر همه دست در دست هم دهیم و بدنبال حکومتی مردمی و دموکراسی، که فاقد هرگونه قید و شرطی است، باشیم. کثرت و تنوع گرایی فقط در سایه و گرو دموکراسی پابرجا می ماند!

با مردم باشید! مصلحت و نظام را فراموش کنید! آنگاه با اینکار خود راستگو تر می شوید، و در نتیجه در پیشگاه ملت پر درد و رنج خود رستگار می شوید و به بهشت قلوب پر مهر آنان شرفیاب شده و در نتیجه عاقبت بخیر تاریخ سیاسی ایران می گردید! و چه سعادت دنیوی و اخرویی بالاتر از این!

٣۵۵۶۶ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨۹