نگاه به منشور از جایگاه تحول طلبی! - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
  
    از : فرخ ندامی

عنوان : تشکر
آقای کریمی گرامی ! از پاسخ "منطقی" حضرتعالی لذت بردم به راز بسیاری از کج فهمی هایم پی بردم . من در وادی کفر و الحاد و حین تلمذ در محضر اساتید غربی و شرقی دانشگاهی فراگرفته بودم که قلم را بی استناد به منبع موثق نباید بگردش در آورد . خطای من آنجا بود که سندی را از شما مطالبه کردم که بنا به نص صریح شما دال بر "عبور " آقایان موسوی و کروبی از "قانون و مقررات" استبداد بوده است . در پاراگراف آغازین مقاله ی خود مرقوم فرموده بودید "یک ویژگی اساسی، بیست و پنجم بهمن ماه را از همه روزهای همانند خود در بیست ماه گذشته متمایز می کند: سرپیچی آشکار از قانون و مقررات استبداد، که چهره های نمادین جنبش سبز از خود نشان دادند!
در واقع، آقایان موسوی و کروبی در ادامه ایستادگی های شجاعانه شان در برابر مظهر استبداد و عمله و اکره آن، گام بزرگ دیگری به پیش برداشتند آنگاه که بی توجه به مخالفت "قانونی" دستگاه ولایت فقیه با فراخوانی که آنها برای انجام تظاهرات داده بودند، اعلام کردند که: فراخوان به قوت خود باقی است، مردم بیایند و ما نیز خواهیم بود." . تا بحال تصور میکردم "اعلام کردند که:" میباید متکی به "رفرانس" یا "منبع اطلاعات-خبر" باشد . اکنون با پاسخ مستدل شما که مرا به دنیای شیرین "تعبیرات" شخصی هدایت کرد دریافتم که میتوان بطور "علمی" ، تعبیرات و برداشت های شخصی خود را بجای "واقعیت" قرار داد و نتیجه "مطلوب" گرفت . چنین منطقی ما را از بسیاری وسواس های بیجا در کار تتبع رها میسازد . بعنوان مثال - که گفته اند نباید جای مناقشه باشد - در "خدمت" آقای کیانوری به انقلاب ۵۷ همین بس که مناعدین را به آدرس "اوین" ارجاع دهیم . البته از شما انتظار ندارم که قلم توانای خود را به "مقایسه" موسوی و کیانوری آلوده کنید ، چرا که نقطه حرکت و دلایل کنش های آدمیان متفاوت است . مراد نگارنده از این مقایسه ، معطوف ساختن خلایق به نتایج منطقی "منطق" شماست . شاد باشید .
٣۵۷۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۹       

    از : مسعود محمدی

عنوان : درخواست آدرس!
جناب آقای کریمی،
برای من پاسخ شما به سوال آقای ندامی باعث شد دوباره مطلب شما و سپس سوال ایشان را بخوانم. اصلِ سوال ایشان ـ صرفنظر از لحن غیرمحترمانه شان ـ توجه برانگیز است. شما نوشته اید: "آقایان موسوی و کروبی در ادامه ایستادگی های شجاعانه شان در برابر مظهر استبداد و عمله و اکره آن، گام بزرگ دیگری به پیش برداشتند آنگاه که بی توجه به مخالفت "قانونی" دستگاه ولایت فقیه با فراخوانی که آنها برای انجام تظاهرات داده بودند، اعلام کردند که: فراخوان به قوت خود باقی است، مردم بیایند و ما نیز خواهیم بود." [متاسفانه در اینجا امکان خط کشیدن زیر "اعلام کردند" وجود ندارد]. من گمان می کنم، شما صرفنظر از هر اختلافی که با دیگران و شاید آقای ندامی داشته باشید، به عنوان یک فعال سیاسی و پژوهشگر موظف به ارائه منبع هستید. متاسفانه پاسخ شما مرا به شدت مایوس کرد. به یک سوال ساده آدرس زندان می دهید؟ یعنی آقای ندامی برای یافتن پاسخ خود به زندان حشمتیه برود؟ این روش بحث کردن ـ البته خطابم به آقای ندامی نیز هست ـ با یک دیگر مردم ما را به پیش نخواهد برد.
٣۵۷۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۹       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : در پاسخ به سه کامنت
با سپاس از نویسندگان سه ابراز نظر پیرامون نوشته "نگاه به منشور از جایگاه تحول طلبی"
- در مورد آدرس خواهی آقای "فرخ ندامی" گرامی از من، باید بگویم که هرگاه قصد نه مجادلات قلمی بی نتیجه که فهم جوهر و حقیقت موضوع درمیان باشد می توان سه آدرس را به ایشان ارایه داد و برای سه مقطع زمانی: آدرس مربوط به لحظه حاضر را در "زندان حشمتیه" یا یکی از خانه های مخفی سپاه و وزارت اطلاعات بجوئید که واکنش حکومت بود به همان نافرمانی آنان؛ آدرس مربوط به پس از بیست و پنج بهمن را در صدور تقدیر نامه های این دو شخصیت از مردم به خیابان آمده بیابید درست در فضایی که همه حاکمیت آنها را متهم به ساختار شکنی کردند و لی آنان باز بر دفاع از فراخوان خود پای فشردند، و آدرس مربوط به خود روز تظاهرات را هم در جلو درب منزل هر دو آنان بدانید که خواستند به خیابان بروند و به ملحق مردم شوند ولی امنیتی ها جلویشان را گرفتند.
- به "الف باران" محترم : متهم کردن من به "اصلاح پذیری" این حکومت، هیچ مبنایی ندارد عزیز.من خود را تحول طلب می دانم و دقیقاًبه معنی کنار گذاشتن حکومت دینی که هم در تیتر نوشته و هم در خود آن به روشنی انعکاس دارد.البته به لحاظ متدیک من مخالف اصلاح نیستم که هیچ، حتی آرزو می کنم معضلات کشور از طریق اصلاح برطرف شوند، که متاسفانه در این حکومت نمی شود. پس تصور نکنم که ما با همدیگر در ارزیابی از خصلت این حکومت و نوع مواجهه با آن اختلاف جدی داشته باشیم. من همواره برآن بوده ام که وقتی در بر روی اصلاح بسته شود، همانگونه که حاکمان استبداد ولایی در کشور کرده اند، از انقلاب سیاسی گریزی نیست و یک اصلاح طلب اصیل می باید که شرکت کننده فعال آن باشد.دنبال تفاوت می گردید اگر، به گمانم آنرا در این باید جست که یک رویکرد از اصرار بر اصلاح طلبی است که به انقلاب می رسد و نه اینکه در اشتیاق انقلاب بسوزد و خود نیز آنرا بتازاند، و آن دیگری در هر شرایطی نگران " فرونشاندن خشم انقلابی مردم" است.
به آقای "فریبرز عظیمی" گرامی.از زیر نویس اندیشه ورزانه و مسئولانه شما سپاسگزارم.در پاسخ و دقیق تر در تکمیل اصلاحی نوشته شما، یک تصحیح را پیش می کشم و یک تایید را. تصحیح این برداشت شما که گویا من از آقایان موسوی و کروبی خواسته ام که برای ما نیروی تحول طلب سکولار دمکرات منشور بنویسند.من نه تنها خواستار چنین چیزی از آنان نیستم بلکه با چنین درخواستی از آنان مخالفم. به گفته درست شما چرا آنها باید برای ما منشور بنویسند و اصولاً چرا رنگ های متفاوت بخواهند که به یک رنگ در بیایند و در نتیجه، جنبش بیرنگ شود و بپژمرد؟ بحث اینست که آنان نوشته خود را به حساب همگان می گذارند و در این زمینه نباید سکوت کرد. بحث اینست که نگذاریم سبز همان "راه سبز" فهم شود.شما می دانید که من اتحاد ملی را در رنگارنگی آن تعریف می کنم و منشور ملی و فراگیر را حاصل مذاکرات منشور هایی می دانم که اشتراک شان در ایستادگی آنان در برابر استبداد حاکم و گذر کشور به دمکراسی است و تفاوت هایشان در عرصه های برنامه ایی و برخی جهات راهبردی. و اما تایید کامل حرف های شما در اینجهت که متاسفانه نیروهای دمکرات سکولار هنوز در ارایه منشور عام و فراگیر خود برآمدی بسیار ضعیف تا حد غیاب دارند. در حالیکه تلاش برای اینکار نه یک وظیفه کلی که وظیفه ایی است مشخص و در دستور روز. اینکار باید انجام بگیرد و بی هیچ تاخیری. و من، نقد منشور اصلاح طلبان از موضع تحول طلبی را از جمله با همین هدف انجام داده ام تا هم تاییدی باشد از سوی فکر تحول خواه نسبت به مواضع درست "راه سبز امید" و هم برآمدی از سوی این فکر در راستای بستر سازی برای شکل گیری منشور متحد از سوی تحول طلبان.در ضمن، من اتحاد عمل های مشابه حرکات مشترک نه و هشت و پنج امضایی را علیرغم کندی هایشان مثبت می دانم و معتقدم که می باید از آنها استقبال کرد و از امضاء کنندگانش خواست که بسی بیشتر از این و در سطحی فراتر از این و در خور شرایط حساس روز عمل کنند و بقیه نیز به این اتحاد عمل بپیوندند. با احترام به همه دوستان.
٣۵۷۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣٨۹       

    از : فریبرز عظیمی

عنوان : چرا آن طیف ها و دیگران اقدام مشخص و مشترک سازمان نمی دهند؟
سلام آقای کریمی عزیز
خسته نباشید و ممنون از مقاله روشنگرانه شما! علاقمند بودم چند نکته را در خصوص یک بخش کوتاه از نوشته شما متذکر شوم.
شما نوشته اید": این منشور فقط متعلق به طیفی از جنبش سبز است و نه میثاقی از آن دیگر طیف های جنبش، زیرا که آن دیگران نه در تدوین این منشور شرکتی داشته اند و نه بگونه در خور خود را در آن می بینند؛ و با آنکه می باید تصریح کرد که این منشور در برخی موارد، منشوری است ناهمخوان و حتی قسماً متضاد با باورها و خواسته های آن دیگران..."
برای من یک سوال در مورد نوشته شما مطرح است: من با شما موافق هستم که این منشور فقط متعلق به طیفی از جنبش سبز است اما آن دیگران و آن طیف های دیگری که شما مطرح می کنید چرا زحمت نوشتن و سپس اعلام منشور یا مطالباتشان را در بیرون نمی کشند؟ چرا به عنوان نیروهای سکولار(لائیک) و دمکرات شرکت کننده یا حمایت کننده از جنبش اعتراضی ایران، خواسته های مشترکشان را علناً مطرح نمی کنند؟ چرا فقط آن طیف ها و دیگران منتظر می نشینند که مثلاً آقایان موسوی و کروبی منشور یا بیانیه دهند و بعد آنها بصورت فردی به کمبودها و نواقص آن بپردازند؟ همه این موارد نشان می دهد که اولاً دمکرات های سکولار برای طرح خواستها و مطالبات خود زبان مشترکی نمی توانند پیدا کنند و دوماً همگرایی در اپوزیسیون دمکرات و سکولار ایران وجود ندارد!
برای من جالب است که شما مطرح می کنید که منشور جدید فقط متعلق به طیفی از جنبش سبز است. اگر این است پس دیگر نباید اشکال را به منشور آقایان موسوی و کروبی گرفت. با تحلیل شما می شود چنین برداشت کرد که آنها برای هواداران و دوستداران خود و یا کلاً کسانی که با نظرات ایشان در جنبش سبز همراهی دارند این منشور را نوشته اند. بنابر این دیگر نباید از آنها انتظار داشت که برای آن دیگران و طیف های مورد نظر شما، این آقایان بیایند و منشور بنویسند و خواسته های شما، من و دیگران را بازتاب دهند. متاسفانه این واقعیت تلخی است که اپوزیسیون خارج از کشور که همه ما باشیم می خواهیم همچنان دنباله رو قضایا و حوادث در ایران باشیم و کاری که خودش باید انجام دهد را از آقایان درخواست می کند.
شما حتماً توجه دارید که اغلب اعتراضات خارج از کشور توسط ایرانیان دمکرات و سکولار از طیف های مختلف سازماندهی می شود و تشکل های دمکراتیک ایرانیان سازماندهنده این حرکات هستند. سازمان ها و احزاب سیاسی تاکنون بدلیل اختلافاتی که با یکدیگر دارند نتوانستند حرکات گروهی و حزبی مشترک سازمان دهند و اغلب اعضا و هواداران این احزاب است که بصورت مستقل در تشکل های دمکراتیک برای حمایت از جنبش اعتراضی در ایران تلاش و زحمت می کشند و در واقع بسیاری از فعالیت تشکل های دمکراتیک توسط اعضای سازمان ها و احزاب سیاسی و افراد مستقل اپوزیسیون تحت عنوان فردی صورت می گیرد.
برای امثال من روشن نیست که چرا این همه مخالف و منتقد جمهوری اسلامی در خارج از کشور نمی توانند بعد از ۳۲ سال، برای حمایت از خواسته های جنبش سبز و نیز خواسته های مستقل خود بعنوان جریانات سکولار و دمکرات، زبان مشترک برای فعالیت و طرح نظرات خود بعنوان آن طیف ها و دیگرانی که شما نام می برید بکند؟ براستی شما چه انتظاری دارید که دیگرانی که همفکر شما نیستند بیایند شما، من و دیگران را جدی بگیرند؟ بر آمد مستقل و مشترک دمکرات های سکولار چگونه می خواهد یا می تواند مهر خود را بر این جنبش بزند؟ و یا کلاً بیاید و خود را بعنوان یک جریان مهم سکولار و دمکرات طرح کند؟متاسفانه واقعیت این است که احزاب و سازمان های سیاسی نمی خواهند به نقشی که می توانند و باید در جنبش سیاسی و اعتراضی ایران بازی کنند( چنانکه می دانید دلیل اصلی تشکیل حزب و سازمان، ایفای نقش خود در مناسبت ها و موقعیت های مختلف در جامعه ایرانیان است) توجه لازم نشان دهند. برای بسیاری از آنها موضوع قدرت و تاکید بر اختلافات بیش از اشتراکات و تفاهم ها، اهمیت دارد. شما می بینید بعد از ۳۲ سال فعالیت مشترک احزاب و سازمان ها تنها به دادن چند اعلامیه مشترک رسیده است که یکبار ۹ حزب یک بار هشت حزب و یک بار پنج حزب پای آن امضا می زنند. از اقدام بیرونی اصلاً خبری نیست! شاید احزاب ما می ترسند که برنامه بیرونی و مشترک بگذارند؟ شاید فکر کنند که تعداد زیادی در تظاهرات آنها شرکت نخواهند کرد؟ شاید...؟
از نظر من اگر احزاب و سازمان ها وارد اقدامات بیرونی و مشترک نشوند و طرح ها و برنامه های مشترک خود را برای دفاع از جنبش اعتراضی ایران سازمان ندهند، در بیرون جنبش دمکراتیک ایران، دچار ضعف ها و کمبودات اساسی خواهد شد و این به نفع هیچکس تمام نخواهد شد! شما می دانید که تشکل دمکراتیک و مدنی خواست های مدنی و حقوق بشری را مطرح می کند بدنبال برنامه و پروژه مشخصی که یک حزب یا آلترناتیو سیاسی می تواند و باید ارائه دهد، نیست. پس آن طیف ها و دیگرانی که نام می برید باید به وظایف خود عمل کنند وگرنه اعتمادها بصورت جدی آسیب خواهد دید و احزاب و سازمان ها فقط دنباله رو حوادث باقی خواهند ماند و این به نفع جنبش دمکراتیک و اعتراضی ایران که تشکل های حزبی باید پایه اصلی آن باشند تمام نمی شود.
با احترام
فریبرز عظیمی
٣۵۷۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣٨۹       

    از : الف باران

عنوان : رنگ سفید در حکومتهای دیکتاتوری رنگ "صلح" نیست، رنگ "کفن" آزادگان است...
آقای کریمی‌؛ این عقاید اصلاح پذیری شما که از "همزیستی‌ مسالمت آمیز" تولد یافته است،ثمراتی جز فرونشاندن خشم انقلابی مردم،توجیه استثمار،استبداد و حذف ایدئولوژی و فیزیکی‌ انقلابیون نه‌ فقط در ایران بلکه در تمام جهان نداشته است ! رنگ سفید در حکومتهای دیکتاتوری رنگ "صلح" نیست، رنگ "کفن" آزادگان است...
٣۵۷۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣٨۹       

    از : فرخ ندامی

عنوان : سوال
آقای کریمی مدعی است که آقایان کروبی و موسوی برغم آنکه وزارت کشور به درخواست صدور مجوز برای تظاهرات ۲۵ بهمن ترتیب اثر نداد ، با صدور فراخوان اعلام کردند که " فراخوان به قوت خود باقی است، مردم بیایند و ما نیز خواهیم بود. " . ایشان این اقدام را سرپیچی و "عبور" "آشکار" آقایان از "قانون و مقررات استبداد" دانسته اند . از آنجا که در سالهای طاعونی حاکمیت اسلام در میهن نگون بختم بکرات دیده ام که دروغ متاع ارزان دکانداران سیاسی است ، میخواستم از ایشان تقاضا کنم ، بنویسند که چنین فراخوانی را در کجا مطالعه فرموده اند و آدرس دسترسی به این فراخوان را منتشر فرمایند . در غیر اینصورت ناچارم ایشان را در زمره ی کسانی قرار دهم که اظهاراتشان فاقد اعتبار است و به تبع قابل اعتنا نیست .
٣۵۶۹٣ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۹