تبریز! - ائلوار قلی وند - صادق رضایی

نظرات دیگران
  
    از : سروان سپندار

عنوان : تبریز مهم نیست
اغلب جمعیت امروز تبریز یک نسل هم شهرنشین نیستند و سابقه سیاسی ندارند. تبریزیهای اصیل اغلب به تهران و خارج مهاجرت کردند.
جمعیت امروزی ایران هفتاد و پنج ملیون نفر است. جمعیت امروزی تبریز تنها یک و نیم ملیون نفر. برای نمونه باید مشهد که جمعیتش سه ملیون نفر است یا یزد و کرمان و سمنان و خراسان و بوشهر و .. و غیره را آگاه کرد.
خوشبختانه مردمان کردستان بسیار آگاه هستند و بخشی از جنبش.
٣۵۹۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : اوزون حسن

عنوان : مخرج مشترک ما
چشم اسفندیار وپاشنه آشیل رژیم مخرج مشترک ماست.
٣۵۹۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : قمی

عنوان : آب به آسیاب دشمن نریزید.
چرا به تبریز و تبریزی ها انقدر گیر میدهید. آنها در همان جو امنیتی سختی بسر میبرند که قمی ها بسر میبرند. برای اینست که تا حالا جیکشان در نیامده و نه چیز دیگر. شهرهایی که بزرگترند مثل اصفهان و تهران باید همت بیشتری کنند. حتی در خراسان هم جو انقدر امنیتی است که تا ۱۰۰ نفر جمع میشوند اراذل و اوباش رژیم سرکوبشان میکنند. توقعات تان را در حد امکانات موجود قرار دهید. اینکه چرا تبریز بلند شد را بگذارید کنار چون بنفع رژیم تمام میشود چون خواهد گفت که در تبریز مردم با ما هستند و اگر نبودند از جنبش سبز حمایت میکردند. آب به آسیاب دشمن نریزید. مگر کم تبریزی به موسوی رای دادند که شما وانمود میکنید که تبریزی ها با بقیه کشور قهرند؟ مردم با هم قهر نیستند و اگر شما بهترین ارزوها را برای مردم دارید قهار ننویسید و سعی نکنید مردم را از هم سوا کنید چون این بنفع رژیم است و بس. اگر میخواهید کمک کنید بگویید مردم در ایران این رژیم را نمیخواهند تا به ضرر رژیم و بنفع ما مردم همه چیز تمام شود.
٣۵٨٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹       

    از : رامین برنا

عنوان : تبریزی ها به فکر سهم خواهی در روز پییروز هم باشند
اینک همجیز تبریزی ها رابگوئیم وآن ها را به میدان نبرد بخوانیم نه درست است و نه نتیجه ای دارد. مبارزه برای به دست آوردن حقوق شهرنشینی باید اول احساس وسپس خواسته شود. اینکه تبریزی ها نیازی به آزادی ندارند و مبارزه برای کسب آن راهم ضروری نمی بینند حق آن هاست ونباید سرزنششان کرد. اما دیگر آحاد ملت بزرگ ایران این روزها و رفتار ها رافراموش نخواهند کرد. روز تقسم غنایم بعد از پیروزی بر مستبدین را اما تبریزی ها نباید فراموش کنند. آن موقع دیگر مانورهای چسباندن خود به آزادی خواهان بی اثر خواهد بود...
٣۵٨۶۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۹       

    از : جوانان شرق میانه،

عنوان : اصول دموکراتیک و حقوق بشری
جوانان شرق میانه، امروز در راه استقرار حرمت و کرامت انسانی شان، دست به مبارزه ای جانانه زده اند. آنان امروز به مرحله ای از شعور سیاسی و اجتماعی رسیده اند که داشتن زمامداران مادام العمر را توهین به شعور انسانی خود تلقی می کنند. همچنانکه مردمان و جوانان ایران نیز زیستن در زیر یوغ یک حکومت فاندمنتالیستی قرون وسطایی را ننگ می دانند و در راه پاسداشت کرامت و شأن انسانی شان مبارزه می کنند. در این میان، فعالان اتنیک های غیرفارس نیز، علاوه بر مبارزه ضد حاکمیتی و ضد ولایت فقیهی شان، ممنوعیت زبان مادری شان در مراکز تحصیل و تعلیم و تربیت را برای خود عار می شمارند؛ چنین ممنوعیت و مظلومیتی را توهین به شأن و منزلت انسانی تلقی می کنند و در راه دستیابی به شرایط زیست انسانی و شرافتمندانه قیام کرده اند. بر روشنفکران و متفکران پایتخت نشین و مرکزنشین است تا با تقویت گفتمان و عمل ضدنژادپرستانه، پایبندی و التزام خود را به اصول دموکراتیک و حقوق بشری نشان دهند.
٣۵٨۵۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۹       

    از : reza buzzalu

عنوان : به آقایون و خانومهای دمکرت سایت!
از اینکه برای چندمین بار نظر بنده چاپ نشد،ممنونم،میل بنده را دارید حد ا قلّ بنویسید چرا؟چون سبزم؟چون ترکم و سبز؟چون زیادی مینویسم؟شاید نادانم !
٣۵٨۴۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۹       

    از : تورک

عنوان : جمهوری اسلامی دوم
آنچه که خود را جنبش سبز می نامد، نه تنها ترس از ایجاد جمهوری اسلامی دوم را در اذهان از بین نبرده، بلکه آن را تقویت هم کرده است. هیچ عملکرد این باصطلاح جنبش نشان نمی دهد که درس انقلاب پنجاه و هفت را بکار بسته است. عمل ضد دیکتاتوری هیچ تضمینی برای ایجاد دمکراسی نیست بویژه وقتی که هدف بازگشت به دوران امام راحل باشد!
٣۵٨۴٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۹       

    از : آذری

عنوان : رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر
آقای یوسف «آذر»، به عنوان یک آذری به شما عرض میکنم که شما سخنگوی مردم آذربایجان نیستید که اینگونه از قول ایشان قلم فرسایی میکنید. اولاْ چه کسی به شما گفته که در مورد روز زبان مادری هیچیک از رسانه های فارسی زبان برون مرزی چیزی نگفته اند؟ خواهشمندم قبل از اظهار نظر کمی تحقیق بفرمایید. در ضمن من نمیدانم این چه مشکلی است که این پان ترکها با واقعبینی دارند. این جماعت تمام تلاششان ایجاد نفرت و دشمنی بین کلیهء اقوام است. در مقابله با دیکتاتوری آخوندی (که دست بر قضا رهبر آن یک آذربایجانی است) ملت ایران با یکدیگر همنوا هستند و بسیاری از چهره های معروف مخالف از جمله موسوی خود آذربایجانی هستند و این هیچ ربطی به «شووینیزم» فارس و ترک و عرب و کرد ندارد. در ضمن آقای محترم تظاهرات ۲۹ بهمن هم هیچ ربطی به شووینیزم پهلوی نداشت. محض اطلاعتان پهلوی ها یک قوم نژادی نبودند که دارای شووینیزم باشند. آنها یک خانواده بودند که یک نظام اقتدارگرا را در کشور اداره میکردند. و باز محض اطلاعتان خانواده پهلوی از جانب مادر دارای رگ و ریشه های آذری بود و بسیاری از صاحب منصبان آنها (همچون صاحب منصبان جمهوری اسلامی) نیز آذری بودند. اگر قرار باشد، بنابر اظهار آقای «آذر» و دیگرپان ترکها، ارتباطات قومی حاکمان را در رفتار دیکتاتوری آنها دخالت داد، پس باید نتیجه گرفت که بخاطر داشتن رگ و ریشه های آذری دیکتاتورها در هر دو رژیم مردم آذربایجان باید مورد مواخذه قرار گیرند!!
جدا کردن اقوام ایرانی از یکدیگر و اشائهء دشمنی بین آنان ثمری جز یک جنگ تمام عیار داخلی و کشت و کشتار خونین ندارد. اقوام ایرانی جدا از افراطگرایان ترک و فارس و کرد و عرب و غیره باید در چارچوب ایرانی واحد و با رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر به حقوق شهروندی هر شهروند احترام گذارند.
٣۵٨۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۹       

    از : یوسف آذر

عنوان : خود آگاهی ملل تحت ستم
اولا جای بسیار تعجب است که سایت اخبار روز نوشته ای را درج میکند که به لحاظ محتوا و قلم در سطح بسیار نازل میباشد.اما خود این نوشته همانند هم نظیرانش حاظر نیست علت سکوت مردم آذربایجان را به دهان بیاورد در صورتی که ملت ترک آذربایجان در صحنه حضور دارد مثلا همین اواخر یعنی روز جهانی زبان مادری در اکثر شهرهای آذربایجان حتی در دانشگاهای تهران کلی فعالیت بخاطر زبان مادری صورت گرفت ولی هیچ فارس زبان و یا تشکیلات ایرانی بخوان فارسی حتی از عنوان چنین روزی خوداری کردند و یا ۲۹ بهمن روز قیام مردم آذربایجان بر علیه شونیزم پهلوی.یعنی آنچه که برای ما ترک ها ارزش است برای فارسها بی ارزش. حالا آخر خط را شما تعین فرمائید .امروز همان موسوی که سنگ خمینی را به سینه اش میزند به خاطر رئیس جمهور شدن با احمدی نژاد اختلاف پیدا کرده و شما از ما میخواهید بیا خون بده والا بی غیرتی. تا موسوی بشود رئیس جمهور. آیا ویراست دوم منشور جنبش موسوی را خوانده اید . اگر خوانده اید بفرمائید بگوئید بس سهم ملل تحت ستم شونیزم فارس کجاست . که امروز از من میخواهید بیایم خون بدهم .میدانید به این چه میگویند به این میگویند خود آگاهی ملل تحت ستم شونیزم.
٣۵٨۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۹       

    از : لقمان شمال

عنوان : ساکنن تهران (۲۰ درصد جمعیت ایران) از کدام «قوم» هستند؟
این اقوام هزاران سال است که ایران (امروز) را با همه فراز و نشیب باهم تشکیل داده اند. آیا کسی است که بداند از چه زمانی و توسط کدام «قوم» شناس داخلی و یا خارجی مشکل اقوام در ایران مطرح گشته ؟ و کدام قوم آندیگری را مورد «استقمار» قرار میدهد؟ پایتخت همواره مرکز ثقل جنبشهای اجتماعی و مدنی بوده و همیشه هم خواهد ماند. «سقوط» پایتخت بمنزله سقوط ولایات و شهرهای دیگر است. حرکت آزادیخواهان از آذربایجان و گیلان و فارس بطرف تهران در نهضت مشروطه خواهی، گرفتن «پایتخت» را مد نظر داشته اند و موفق هم شدند. این بحث مصنوعی «خیل» جانبداران «اقوام» (آنان نه از طرفداران حقوق بشر درایران و نه از جانبداران آزادیخواهی مردم ایران هستند)، از کجا سر چشمه میگیرد، بحثی است که مورد توجه آزاداندیشان و استقلال طلبان ایران باید قرار گیرد. «نشاء» این دانه های تفرقه قومگرای در دامن و بستر اجنبی و خارج از مرزها و با کمکهای «برادرانه»، با تغیر شرایط و جذر و مد جهانی پلاسیده خواهد شد.
٣۵٨۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۹       

    از : ع قدیمی

عنوان : گناه فکر نکردن
در ذهن هر کسیکه خود را ایرانی میداند تبریز و اذربایجان مظهر مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم دولتیان بوده است.تگرانی نویسنده مقاله را من درک میکنم.اما بقول بازاریها حضرت عباسی مقصر کیست البته منظور نویسنده محترم خیابان و میدان و گوجه های تبریز نیست او میخواهد بگوید چرا شور شوق نیست زندگی همچو در دیگر شهرها مرده است بله شهری پدر مرده و عزا دار مرک ازادی.
علت را من در تبلیغ منفی میداتنم که بر روح و روان مردم اذری زبان تاثیر گذاشته است.این تبلیغ منفی را در شعار ۶۰ ساله ستم ملی وحکومت مرکز ی را مترادف با فارس و فاشیست خواند ن مردم فارس میدانم.

بدون شک تبلیغ ستم ملی و انتخاب راه جدائی از مرکز و ایجاد دولت مستقل اذربایجان بدون در نظر گرفتن خطرات ان و دین شیعه که مرکز ان تبریز است
همه وهمه راه را برای بوجود اوردن سکوت تبریز البته سکوت مظلومانه فراهم اورده است.نه تنها مرد و زن اذری متحیر از اوضاع گشور که شیراز ی و همدانی و ابادانی نیز متاسف است.

ارزوی رسیدن به حکومت علی که از تبریز بلند شد و رهبران این نظام مانند خامنه ای مردم ایران و اذری ها را دچار شک و تردید کرده است. این همان حکومت
مورد نظر ماست ?مردم بدون انکه سخن بگویند میپرسند : زمانی ما را با وعده سوسیالیسم و حکومت یشه وری سرکردان کردند و ۳۰ سال پس از ان دفاع رهبران فرقه و حزب توده و و فدائی از حکومت اسلامی و اکنون راه جدائی . ما را به گجا میبرند?

سکوت معنی دار تبریز دهن کجی به مردم به جان امده تهران و مشهد نیست بلکه
پس ازاین همه تجربه و خونریزی مردم میخواهند بدانند پس از نظام اسلامی سرنوشت ایران و تبریز چه میشود.

وقتیکه عکس ستارخان و باقرخان و شیخ محمد خیابانی را در کنار اتاتورک میگذارند و شعار بیروطن و بیر الله را در هیبت گرگ به نمایش در میاورند چرا باید انتظار داشت تبریز همانند زمان ستارخان هر کوی و برزن ان سنگر شود?
٣۵٨۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۹       

    از : آذر بایجانلی

عنوان : آذربایجان مستقل عمل می کند.
به چه دلیل این توقع است که همگان بایستی موظف باشند که مسیر مبارزه علیه دیکتاتوری را در خط این حضرات دنبال کنند. مثلا اگر انها یکروز گفتند که برویم نماز جمعه رفسنجانی، لابد همه باید اطاعت کنند. یکروز گفتند در پشت بام ها آلله اکبر بگوئید بایستی همه بگویند چشم. یک روز بگویند نسل ما نسل آریاست، ترک ها هم بگویند باش اوسته. یک روز بگویند همه زیر لباس هایشان سبز بپوشند و بروند تظاهرات دولتی و در آنجا لباس هایشان را در آورند و بگویند یا حسین میر حسین همه باید این کار را بکنند. اگر الان هم برای خودشان راه پیمائی گذاشته اند، آذربایجانی ها هم باید شال و کلاه کنند و بروند دنبال اینها. از خودشان سوال نمیکنند که مردم آذربایجان به چه دلیل باید پشت سر امثال موسوی و رفسنجانی و سازگارا و پسر شاه راه بیافتند؟ آیا دشمنی اینها با آذربایجان فراموش شده است؟
٣۵٨۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۹       

    از : ائلشن اردبیل

عنوان : بخش هایی از مصاحبه پروفسور علیرضا اصغرزاده با شهروند
روشنفکران مرکزگرا با سماجتی عجیب سعی در کتمان و انکار هویت چندفرهنگی، چندزبانی و چندملیتی ساکنان ایران داشته اند و دارند. به رغم اینکه مبارزات چشمگیری از بدو تشکیل جمهوری اسلامی در مناطق کردستان، آذربایجان، ترکمن صحرا، بلوچستان و خوزستان در طی سی سال گذشته علیه جمهوری اسلامی صورت گرفته، مرکز و روشنفکران آن هیچ گونه کمک قابل ملاحظه ای به مبارزات خلقهای غیرفارس نکرده اند. گفتمان حاکم مرکزگرا، زیر چتر مرئی و گاه نامرئی ناسیونالیسم فارس/ایرانی، به تقویت و ترویج تک صدایی پرداخته، و تا آنجا که توانسته مقولاتی مانند حقوق بشر، آزادی و دمکراسی را از دریچه تنگ این ناسیونالیسم تعریف و تفسیر کرده است. این پروسه ظالمانه و حذف گرا، به طور طبیعی باعث به وجود آمدن یک نوع احساس بیگانگی در جوامع حاشیه نسبت به مرکز شده است. و حالا، به عقیده من، چالش بزرگ جنبش اعتراضی کنونی در همین مسئله نهفته است: در یک جامعه چند ملیتی و چندفرهنگی، چگونه می توان به این حس بیگانگی و بی اعتمادی فائق آمد و به اصل بسیار ضروری "وحدت در کثرت" دست یافت؟
٣۵٨۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۹       

    از : الف باران

عنوان : باورم هست که تو خندیدی !
فصل سردی است گران می‌دانم،
باورم هست که تو خندیدی
و من از چلچله‌ها راز ترا پرسیدم،
که چرا ؟
همه می‌خندیدند !...

باز هم پنجره را باز کنیم
بر بهاری دیگر
بر بهاری دیگر...
٣۵٨۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۹       

    از : احمدی

عنوان : سئوال از ب. آگاه
سئوال من از ب. آگاه است. در مورد بی تفاوتی و سکوت آذربایجانیها می نویسد: "مسئله آگاهی هست و ملی. آخر چرا مردمی که ستار خان ها، حیدر خان ها و ..... را به سراسرزمین ایران هدیه کرده، باید بروند زیر علم نورچشمی امام و بازگردند به دوران طلایی امام؟ اگر نویسنده گان به شعور و آگاهی مردم آذربایجان باور دارند، میباید از آنها هزاران بار تشکر کنند که بار دیگر پرچم آگاهی و پیشرفت را بدست گرفته اند و بزیر پرچم دروغ و ریا، خرافات و جهل، ... نمیروند و کاری دارند میکنند،کارستان."
سئوال من این است که آقای ب. آگاه صرفا این سکوت و بی تفاوتی آذربایجانیها را "پرچم آگاهی و پیشرفت" می داند یا اینکه چیزهای دیگری هم می بیند که ما نمی بینیم. به عنوان مثال آیا آذربایجانیها خواهان مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی هستند و و این مبارزه را در حال حاضر به چه شکل پیش می برند؟
٣۵۷۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۹       

    از : سینا

عنوان : مدرنیته
دوستان! جنبش سبز نهضتی برای مدرنیته هست. دلیل این مدعا طیف و ترکیب نیرو‌های بدنه جنبش می‌‌باشد که در پیشاپیش آن زنان قرار دارند. سهم و شدت شرکت هر منطقه یا شهری در جنبش با سطح فرهنگ و تشکل‌های مدنی و نزدیکی‌ آن با دنیای مدرن رابطه مستقیم دارد. بدون تعارف من به عنوان یک تبریزی معتقدم که تبریز امروز بخاطر مدرنیته به خیابان نخواهد آمد. مساله قهر ...نگاه جاهلانه و قبیله‌ ای‌ به این موضوع است.
٣۵۷۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۹       

    از : ب آگاه

عنوان : جند نکته
الف: معلوم نیست که این مقاله نوشته ی یک شخص هست یا دو؟ اولی مثلا نام آذری دارد و دومی عربی (هم صادق هست و هم رضا مند نامی کاملا اسلامی). ایا در این نوشته خواسته شده که نشان داده شود یک آذری و یک غیر آذری، به یک نتیجه رسیده اند که میباید دو ایرانی با هم باشند حال چه آذری چه غیر آذری؟ اگر چنین هست، نویسنده و یا نویسنده گان سراپا در اشتباه اند. مردم آذربایجان (نه جملگی) آگاه تر از آنی هستند که نویسنده گان میپندارند. مسئله نه "قهر کودکانه" هست و نه "خود خواهی" و نه "ژنرال بازی" و نه "لج بازی کودکانه". و این مسئله نه به چپ ربطی دارد و نه راست. مسئله آگاهی هست و ملی. آخر چرا مردمی که ستار خان ها، حیدر خان ها، بابک ها، صمد ها، ناب دل ها، ارمغانی ها، و ..... را به سراسرزمین ایران هدیه کرده که جملگی از آگاهی نمونه واری برخوردار بودند، باید بروند زیر علم نورچشمی امام و بازگردند به دوران طلایی امام؟ اگر نویسنده گان به شعور و آگاهی مردم آذربایجان باور دارند، میباید از آنها هزاران بار تشکر کنند که بار دیگر پرچم آگاهی و پیشرفت را بدست گرفته اند و بزیر پرچم دروغ و ریا، خرافات و جهل، عقب گرایی و تاریک فکری، کشتار و چپاول نمیروند و کاری دارند میکنند،کارستان.
ب. برخلاف انشا عجیب و غریب نویسنده گان که بسیار مبهم و ژولیده هست، و سعی برآن دراد که دیواری بس عظیم بین "تبریز" و "تهران" بکشد. میباید گفت که اولن آذربایجان در تبریز خلاصه نمیشود (نمونه دیگری از تفاوت گذاری و تفرقه) مردم آزاده آذربایجان از دشت مغان تا میانه، از آستارا تا خوی و ماکو، آذری هستند و در تاریخ ایران نقش برجسته ای بازی کردند. دومن درصد بالایی از مردم تهران آذری هستند و آذری ها در تمامی سرزمینمان حضور دارند. تقسیم مردم به "تبریزی" و "تهرانی" ادامه سیاست انگلیسی "تفرقه بیانداز وو حکومت کن هست" . تمامی مردم آگاه میهنمان برای ایرانی آباد و آزاد که ملیت های متفاوت ولی یک تن بتوانند آنگونه که خود میخواهند صجبت کنند، جشن بگیرند، نامگذاری کنند، سواد آموزی کنند، و حکومت مردم بر مردم خویش را برپا کنند.

میباید با جان و دل و از عمق وجود گفت "یاشاسین آذربایجان"
٣۵۷٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۹       

    از : وحید ولی زاده

عنوان : پایه های مادی تر سکوت تبریز
متاسفانه اکثر مطالبی که درباره ی خاموشی تبریز نوشته شده اند فاقد تحلیل های کلان تر جامعه شناختی سیاسی هستند. تبریز امروز با تبریز عصر مشروطه دو پدیده ی کاملا متفاوت است. تبریز در اوایل قرن بیستم پیشرفته ترین شهر ایران بوده است. از طرفی مرکز ارتباطات کارگرانی بوده است که در صنایع باکو و دیگر صنایع قفقاز مشغول به کار بوده اند و از طرفی مرکز مهم بازرگانی بوده است که ایران را به ترکیه و اروپا متصل می کرده است. درنتیجه حتی قبل از اینکه انقلاب مشروطه رخ دهد، آنجا مرکز شهرنشینی ایران بوده است و حیات اجتماعی و فرهنگی به شدت پویایی داشته است. از مدارسش تا ادبیاتش تا روزنامه هایش. اما در طی یک قرن بعدی تمام مزیت های شهری خود را تبریز از دست داده است چرا که جریان های بین المللی اقتصادی و سیاسی، خطوطی را ترسیم کرده اند که دیگر در آن تبریز نقطه ی کانونی نیست. ارتباطات هوایی، مرکزیت تجاری تبریز را از میان برده است. رشد صنعت در مناطق داخلی ایران، از جمله نوار تهران قزوین، و نیز محدوده اصفهان، مراکز نوینی برای طبقه ی کارگر ایران بوجود آورده است. آن حیات فرهنگی سیاسی ادبی دیگر در تبریز رقم نمی خورد. نیروی دیگر عمده در تبریز، مذهب بود که حتی تا انقلاب ۵۷ فعال بود. اما با از میان رفتن اهمت مذهب در سیاست رهایی بخش در ایران، آخرین برگ خود را تبریز از دست داده است. این واقعیات را باید درنظر داشت، زمانی که می بینیم تبریز مرکز فعل و انفعالات سیاسی نیست. پربها دادن به ایده های پان ترکیستی در تبریز، و تأثیر آن بر سکوت فعلی، یک تحلیل به شدت غیرماتریالیستی است. این عامل بی تأثیر نیست. اما مسأله اصلی این است که اکنون شهر تبریز به دلیل روندهای مادی اقتصادی اجتماعی صدسال اخیر، فاقد توان راهبری هرگونه تحول اجتماعی در مقیاس کشوری است.
٣۵۷٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : هر گوشه ایران، چشم وجراغ و مظهر بیداری مردم ایران و آسیا است.
بنطر میرسد دو امکان بیشتر جهت «انفعال» بودن نمیتواند باشد، یا «شکمها» سیر و شرکت سخاوتمندانه در تقسیم «ثروتهای» بادآورده از مجاهدت مردم ایران در انقلاب ۱۳۵۷، یا اینکه «تماشاگر» ماندن جهت بدتر شدن اوضاع و امکان بهره بری از محیط تلاطمی و نابسامانی کشور ایران و رسیدن بدورانی بقولی زیدی از تبار پیشه وری «..دقیقا همان راهی که قبل از استقلال سال ۱۳۲۴ برگزیده بود ولی این بار با اگاهی و انرژی بیشتر...» است.
مردم ایران از هرگوشه و کنار این کشور بیش از سی سال است نه فقط با رژیم ضد انسانی و ضد ملی مبارزه میکنند، بلکه در این بین هم میبایست بارها و بارها «نقشه» های شوم مزدوران استعمار و نوکران محلی آنان مانند صدام حسین را خنثی نمایند. هر گوشه ایران، چشم وجراغ و مظهر بیداری مردم (دیگر نقاط) ایران و آسیا است. خیلی پیشتر از لنینهای معامله گر با رضاخان برسرکوب جمهوری گیلان و (اولین جمهوری ایران) در مورد ایران و مظاهر و مفاخر ایرانی سخن گفته اند. اگر سر ایران در شمال و پاهایش در جنوب و دو دستهای آن شرق و غرب باشند، بدون همآهنگی این «ارگانها» هیچ حرکت و پیشروی و تعالی انسانی در این مرز و بوم ما بثمر نمیرسد. هیچ سری بدون پاهایش قادر بحرکت نیست و هیچ دستی برای مشت کردن صدای اعتراض و دفاع از خود بدون سر و پاها بدون معنی است. ایران در مجموع خود قادر خواهد بود دفع شر هر نوع خشنونت و حاکمیت ایدیولوژی از هر قماشی باشد. بر قرار باد جمهوری ایرانی.
٣۵۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۹       

    از : azitta salari

عنوان : واقعیت
یک نکته یادتان رفته و ان اینکه راهی دیگر برای خود برگزیده دقیقا همان راهی که قبل از استقلال سال ۱۳۲۴ برگزیده بود ولی این بار با اگاهی و انرژی بیشتر
٣۵۷۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۹       

    از : کوکب بارانلو

عنوان : تبریز
آفرین آفرین بر برادر تنی تهران. با اشگ و گریه خواندم. تبریز به داد مردم ایرانت برس تبریز تبریز تبریز چشم و چراغ ایران. تبریز مهد انقلاب در آسیا
٣۵۷۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۹       

    از : میلانی

عنوان : آقای
دوست عزیز زمانی که ترکها رو با سنگدلی تمام مسخره میکردین باید فکر این روزها میبودین شما هم مثل همونایی که باهاشون میخواین مبازره کنین فرصت طلبید زمانی که نیاز دارین تعریف میکنین اما بعدش غیر از خودتون کس دیگری رو قبول ندارین. سرنوشت همچین فرهنگی مرگ هست چه دوست داشته باشین یا نه
٣۵۷۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۹