فراکسیون اقلیت مجلس و جنبش مردم


محمدرضا قاسمپور


• گذر از درد ملت چه دشوار است و درمان چه سهل! می توان راست قامت در صندلی های خود ایستاد و همدوش مردم تریبون در اختیار را وسیله ای برای به چالش کشیدن نظام سلطه و پائین کشیدن غاصبان از تخت قرار داد. می توان با استعفای جمعی و به انحلال کشاندن مجلس فرمایشی، نمایش مضحک دموکراسی اسلامی را پایان داد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱٣ اسفند ۱٣٨۹ -  ۴ مارس ۲۰۱۱


خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
مارا نگذارند به یک خانه ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران
(عارف قزوینی)


درد آوراست یکصد سال پس از فریاد دردمندانه عارف شوریده، کلمات ساده و از دل برآمده ی او توصیف گر وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی سرزمین غنی و مردم ظلم ستیز ایران باشد. و هنوز عده ای باید دعا کنند که خدا حق ظالمان را کف دست شان بگذارد.
اصلاح طلبان مجلس که در ابتدا با ایجاد فراکسیون اقلیت امیدوارانه و هیاهوزا در این اندیشه بودند که می توانند بعنوان صدای مردم در خانه ملت امیدآور و کارساز باشند، در عمل نه توانستند تاثیر تعیین کننده ای در ارائه و تصویب قوانینی بنفع مردم داشته باشند و نه توانستند از تدوین قوانین ضدمردمی و ضدملی جناح حاکم جلوگیری نمایند. این فراکسیون علیرغم دارا بودن تعداد قابل توجه ای از کرسی های مجلس یعنی تریبونی که به قول خود آنها حتی یک نفر هم با بهره گیری ازآن می تواند نقش موثر و خط دهنده ای ایفا نماید نه تنها نتوانستند از این تریبون کارساز بنفع مردم و منافع طبقاتی جریان سیاسی وابسته به آن بهره برند، بلکه حتی نتوانستند از جایگاه فردی خود بعنوان نماینده گان صاحب رای و نگرش مستقل نیز دفاع کرده و شان خود را تا حد گوش به فرمان های مجالس شریف امامی و ریاضی تنزل دادند و از درک نقش تاریخی خود حتی از جنبه مصلحت جویانه آن یعنی رجوع به مردم در آخرین لحظات نیز عاجز ماندند. آیا نشستن درصندلی مجلسی که حتی کارگرازان درجه دوم حکومتی نیز برای نمایندگان آن بهائی بیشتر از مشتی بازیگر سیاهی لشگر نمایشنامه کمیک بازنویسی شده قائل نیستند، آنقدر ارزش دارد که در آن فرو رفت و حقارت را نظاره کرد؟ چه کس بهتر از این نمایندگان می داند که هیچ یک از آنها نه تنها بعنوان جناح اصلاح طلب، بلکه بعنوان فرد نیز جائی در مجلس آینده و آینده سیاسی نظام نخواهند داشت، حتی اگر کلیت شرم انسانی خود را نیز درم عرض فروش کامل قرار دهند. مانند آن شرم برباد داده ای که در روز فرود دشنه بر جان و روح ملت، در تریبون قرار گرفت و فریاد برائت از آزادی و عدالت سر داد. مگر دور زدن همین قوانین فرمایشی دست پخت مجلس ، یکسال کشور را بدون برنامه کذائی اداره کردن و به حکم دیرکرد مجلس در تصویب برنامه پنج ساله، تحویل کاغذ پاره بودجه در آخرین روزها و درخواست صعود و جلوس سیاهی لشگرها و فشردن تکمه های سرشماری برای تصویب آن و... به لجن کشیدن همان نمایش کمیک تاریخی نیست که به آن تمکین کرده اند؟ اگر در دوره گذشته امثال اعلمی را که بخشی از خواست های مردم را عریان تر بیان می کردند و بر آن پای می فشردند از گردونه خارج کردند، در مجلس آتی فقط نمایندگانی می توانند ساکت و مغموم در گوشه صندلی کز کرده و گوش به فرمان تکمه را فشار دهند که در این مقطع نه در یک بزنگاه، که تمام وقت همه حیثیت سیاسی و اجتماعی خود را رسما" در تریبون به باد دهند.
آقایان نماینده! مگر نه آنکه فعالیت سیاسی می تواند انگیزه و محرک های متعدد و گوناگونی داشته باشد. از حس انساندوستی ایثارگرانه، میهن دوستی فداکارانه، مبارزه طلبی، قدرت طلبی، جاه و مقام خواهی، ثروت اندوزی... تا شخصیت سازی ماندگارانه! خب در هنگامه ای که توان برداشتن قدمی عملی و اثر گذار برای آسایش ملت و سرافرازی میهن را از دست داده و از شما کاری ساخته نیست، فرد و نظام و سیستم فاسدی را به مبارزه نمی طلبید، قدرت نظارت حتی بر یک بخشدار نیز از شما ساقط است، در رویاروئی با قداره کشان چفیه بند، جاه و مقام و حتی شخصیت انسانی تان به سخره گرفته می شود، با کمال احترام و ارادت در لوای قوانین سفارشی ثروت را بسته بندی کرده و به امیران تقدیم می کنید! (نگارنده تا بدانجا مطلع است که بجز استثنائاتی چند، بسیاری از نمایندگان اقلیت از نظر روابط مالی و اداری سالمترین نمایندگان مجلس می باشند.) این شخصیت سازی و فعالیت سیاسی به چه کارآید! صرف دریافت حقوق نمایندگی و امتیازات سردستی ای چون اتوموبیل و خانه و دفتر؟ آنهم برای دوره موقت چهارساله! تصور نمی کنم ندانید در یک جامعه دموکرات، آزاد و خالی از فساد سیاسی و اقتصادی سازمان داده شده، برای تحصیل کرده گان و متخصصانی چون شما دسترسی به این حداقل ها بسهولت تحقق پذیر است. چه می کنید؟ اگر فضاحت آشکار و بدوی استعمارگران روس و انگلیس در چپاول کشور از عصر عارف و غارت نهان و متمدانه امپریالیستم تا آستانه انقلاب بهمن، این امکان را فراهم می ساخت که نوک پیکان مبارزات نمایندگان مردمی مجلس، مرکزی واحد، یعنی استعمارگران و استثمارگران بیگانه را نشانه رفته و طالب استقلال باشد، نمایش مضحک اسقلال طلبی ساختگی و مبارزه علیه امپریالیسم آمریکا توسط نظام اسلامی و مجلس وابسته آن، این امکان را نیز از شما ستانده است تا بر هر ندای آزادی خواهی و عدالت طلبی تان انگ وابستگی نقش بندد و ندا دهنده از هراس انگ تا گردن در انگستان فرو رود.
"- بی تفاوتی اصحاب سکوت موجب طمع دشمنان گردیده است. اتخاذ مواضع مبهم توسط اصحاب تردید به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. امروز حجت بر همگان تمام گشته و انتظار این است که به صورت قاطع و شفاف و بی ابهام صف بندی خود را مشخص و این اقدامات را محکوم و ضدانقلاب و نظام سلطه را از خود مایوس نمایند و به توقع بر حق ملت ایران پاسخ مثبت داده و بر این منوال باقی بمانند. طبیعی است این انتظار از خواص جامعه بیشتر از دیگران است."
این بندی ازگزارش اوباشان هم مجلسی شماست! نظام اسلامی نمایندگان را فقط در نقش بازیگران این نمایش مضحک می پذیرد. بگذرید از آن که نظام حاکم نه تنها همه واقعیت ها، بلکه کلمات را هم وارونه به یغما می برد. صدای نحس گزارش دهنده را خاموش کنید و به مفهوم به یغما گرفته شده بیاندیشید. "اتخاذ مواضع مبهم پذیرفتنی نیست. اقدامات ضدانقلابی را محکوم کنید و نظام سلطه را از خود مایوس نمائید وبه توقع برحق ملت ایران پاسخ دهید. این انتظار از شما بیشتر از دیگران است!"
نمایندگان سیاست مدار و سیاست گذارند، حداقل انتظار آنست که در قلب مجلس سلطه، نظام سلطه را تشخیص دهند. ملت ایران کدامند؟ کارگرانی که از بار بیکاری، فقر و درماندگی شانه هایشان خم و کمرهایشان شکسته است؟ دانشجویان و جوانان آینده ساز بی آینده کشور؟ مادران و پدران رنج دیده و جوان از دست د اده، دختران و زنان مورد تحقیر و تعدی واقع شده و... که همه و همه صلح جویانه و مسالمت خواه در پی کسب حداقل های انسانی اند؟ یا چماقداران موتورسوار و چکمه پوشان اسلحه بدست که جانورانه به صف موکلان پیر و جوان شما حمله می برند و خون می طلبند؟
گذر از درد ملت چه دشوار است و درمان چه سهل! می توان راست قامت در صندلی های خود ایستاد و همدوش مردم تریبون در اختیار را وسیله ای برای به چالش کشیدن نظام سلطه و پائین کشیدن غاصبان از تخت قرار داد. می توان با استعفای جمعی و به انحلال کشاندن مجلس فرمایشی، نمایش مضحک دموکراسی اسلامی را پایان داد و... دراین مقطع مردم با شما همراهند و از راه های عملی و تاثیرگذار انتخابی شما نیز حمایت می کنند. آینده با مردم است، شما هم با مردم بمانید! اعتراض، بیان حقیقت، دفاع از آزادی و شخصیت انسانی، مقاومت در برابر ظلم، آدم کشی، فساد و غارت سرمایه های کشور حق و وظیفه شماست! بیست و شش بهمن بوی تعفن مجلس اسلامی در سراسر جهان دست ها را بر دهان چسباند، نمیدانم چگونه توانستید بر صندلی ها نشسته و استنشاق کنید!

محمد رضا قاسمپور
دوازده اسفند هشتاد و نه