آزادی بدون برابری ممکن نیست! - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : مهران

عنوان : شعری از غاده السما
پیام به مترجم شعر غاده السما:
شعر بسیار زیبایی است و کاملا وصف حال زنان ایرانی. کاش آن را در جای بهتری درج می‌کردید. مثلا در بخش ادبیات نشریه اخبار روز
پیروز باشید.
٣۵۹۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨۹       

    از : الف باران

عنوان : حکومتهای مذهبی‌ مخالف حضور زن در جامعه هستند.
جنبش سبز با پایبندی به قانون اساسی‌ و ولایت فقیه، برابری حقوق زن و مرد را تضمین نمی‌کند.
٣۵۹۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨۹       

    از : یک زن سبز ایرانی

عنوان : منشور جهانی حقوق بشر برای ایران بله، نوع "بومی" شده اش نه. "بومی" شده و اسلامی شده اش ارزونی شیرین عبادی ها و خاتمی ها
چرا مسئله را پیچیده می کنید؟ بندبند منشور جهانی حقوق بشر برای آزاد و برابر ساختن آحاد شهروندان کشورهای جهانست. مبارزه ما باید برای اجرای کامل این منشور در ایران باشد تا کلیه تبعیضات منجمله تبعیضات علیه زنان برطرف شوند. چرا مسئله را پیچیده و مردم را گیج می کنید؟ شیرین عبادی را کنار بگذارید که این منشور را برای ایران مناسب نمی داند و خواستار "بومی" شدن این منشور در کشورمانست. یادتان رفته که همین یکی دو سال پیش گفت ایران هنوز امادگی سکولار شدن را ندارد؟ حالا با موضوع زنان هم دارد همان بازی را در می اورد. من نمی دانم این چه دشمنی ای است که او با این منشور همیشه داشته و چرا انقدر در مقابل این منشور بصورت دلخواه عمل و مقاومت می کند. انگار که فقط خودش است که می داند مردم و زنان چه می خواهند و چه باید بخواهند. در دام او نیفتید و برای اجرای منشور جهانی حقوق بشر مبارزه کنید.

منشور جهانی حقوق بشر برای ایران بله، نوع "بومی" شده اش نه. "بومی" شده و اسلامی اش ارزونی شیرین عبادی ها و خاتمی ها باد.
٣۵۹۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : شعری از غاده السمان

عنوان : شعری از غاده السمان،شاعر توانای سوریه ،آنرا به جامعه زنان مبارز کشورم تقدیم می‌کنم.
اگر به خانه ی من آمدی
برایم مداد بیاور مداد سیاه
میخواهم روی چهره‌ام خط بکشم
تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم
یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!
یک مداد پاک کن بده برای محو لب ها
نمیخواهم کسی‌ به هوای سرخیشان،سیاهم کند!
یک بیلچه،تا تمام غرایز زنانه را از ریشه در آورم
شخم بزنم وجودم را... بدون این‌ها راحت تر به بهشت میروم گویا !
یک تیغ بده،موهایم را از ته بتراشم،سرم هوایی بخورد
و بی‌ واسطه روسری کمی‌ باندیشم!
نخ و سوزن هم بده،برای زبانم
میخواهم...بدوزمش به سق
...اینگونه فریادم بی‌ صداتر است!
قیچی یادت نرود،
میخواهم هر روز اندیشه‌هایم را سانسور کنم!
پودر رختشویی هم لازم دارم
برای شستشوی مغزی!
مغزم را که شستم ،پهن کنم روی بند
تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی‌ انداخت.
می‌ دانی که ؟ باید واقع بین بود!
صدا خفه کن هم اگر گیر آوردی بگیر!
میخواهم وقتی‌ به جرم عشق و انتخاب
بر چسب فاحشه می‌‌زنندم
بغضم را در گلو خفه کنم!
یک کپی از هویتم را هم میخواهم
برای وقتی‌ که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،
فحش و تحقیر تقدیمم میکنند،
به یاد بیاورم که کیستم!
ترا به خدا اگر جایی دیدی حقی‌ می‌‌فرختند
برایم بخر تا در غذایم بریزم
ترجیح می‌‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم!
سر آخر اگر پولی‌ برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،
بیاویزم به گردنم...و رویش با حرف درشت بنویسم:
من یک انسانم
من هنوز یک انسانم
من هر روز یک انسانم!
٣۵۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹