نگریستن در چهره ی دین و براندازی نظام کیفری - فیروز نجومی

نظرات دیگران
  
    از : منوچهر جمالی

عنوان : تا مفهوم « دشمنی » درسیاست ، تغییر نکند ، نمیتوان به دموکراسی رسید
تا «اسطوره امام حسین» که تفاوت فوق العاده با تاریخ امام حسین دارد، براذهان مردم ایران،چیره است، مفهوم«دشمنی» درگستره سیاست،ازآن معین ساخته خواهدشد،واین مفهوم ِ«دشمنی»، بزرگترین سدِ پیدایش وبقای دموکراسی درایران است
٣۶۲۲٨ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : فیروز نجومی

عنوان : بین الله ی شما و انسان من فاصله را زمین تا آسمان است.
پس قبول میفرمایید که الله کین خواه است و کیفر دهنده. با این حساب خمینی هم اکنون در آتش دوزخ باید تا ابد بسوزد؟

اما فرق الله با انسان، آن انسانی که خود مختاری را آموخته و خود را رها ساخته است از افسانه و افسون، آن است که الله، جنایت کار را طعمه شعله های آتش میکند، و از او انتقام میگیرد، خیلی هم سخت و بیرحمانه، حال آنکه انسان جنایتکار را "بیمار " و نیازمند علاج می بیند. توجه میفرمایید دوست عزیز بین الله ی شما و انسان من فاصله را زمین تا آسمان است.
٣۶۱٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣٨۹       

    از : شافعه وتری

عنوان : از معرّفی تابع تبدیل، سپاسگزارم
با سلام
موافقم، وقتی کلمات معانی متضاد پیدا میکنند؛ برای تفهیم منظور چاره ای نیست جز آنکه متضادشان را به کار ببریم. به قول شاعر معاصر
بیداد چو شد میوه آزادی و قانون / بی‌چاره دلم عاشق ظلم و خفقان است
یا به زبان ریاضی باید از تابع تبدیل استفاده کنیم
F(X) =Y
F میدهد نقیض X
پس:
Y= ~X

امّا در مورد اینکه گفته اید، "حکم دوزخ را تنها کسی میتواند صادر کند که از کیستی و چیستی، ماهیت و جوهر انسان، بی خبر و نا آگاه است".
مخالفم، چون خداوند از ماهیت خمینی کاملاً آگاه بود که خبر از بهشت و دوزخ داد.
"ما انسان را خلق کردیم و از وساوس نفس او کاملاً آگاهیم ، ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.( سوره ۵۰ آیه ۱۶)

وسوسه ای که سعدی درباره اش سرود،
سعدیا چون بت شکستی خود مباش/ خود پرستی کمتر از اصنام نیست
امّا آنهمه انذار بهشت و دوزخ چه اثری بر خمینی داشت ؟
جز بر گمراهی اش نیفزود،
چرا ؟
چون ظالم بود (سوره ۱۷ آیه ۸۲)
خمینی این گونه آیه ها را به خودش نمی گرفت برعکس، فرعون مآبانه دستانش را از آن بالکن کذائی آویزان میکرد تا مشرکین ( یا به قول شما موحدین ) بر آن بوسه بزنند.

درمورد اینکه میگوئید " ما ایرانیان زمانی جایگاهی در تاریخ خواهیم داشت که بار سنگین توحید را بزمین بگذاریم و از تاریکی خروج نماییم. "
با احتساب تابع تبدیلتان کاملاً درست میفرمائید،
هشت قرن پیش هم خواستند از سعدی نه یک بت که فقط یک شخصیّت مهمّ بسازند و دستار قاضی بر سرش گذارند؛ تاریکی را طرد کرد و سرود:

معرّف به دلداری آمد برش/ که دستار قاضی نهد بر سرش
به دست و زبان منع کردش که دور/ منه بر سرم پای بند غرور
چو مولام خوانند و صدر کبیر/ نمایند مردم به چشمم حقیر
خرد باید اندر سر مرد و مغز / نباید مرا چون تو دستار نغز
چه خوش گفت خر مهره ای درگلی/ چو برداشتش پر طمع جاهلی
مرا کس نخواهد خریدن به هیچ/ به دیوانگی در حریرم مپیچ

ارادتمند شما
شافعه وتری
٣۶۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣٨۹       

    از : فیروز نجومی

عنوان : من هم مشرک هستم و هم کافر
آقای شافعه ی وتری
من هم مشرک هستم و هم کافر. باور من بر آن است که نیست خدایی مگر خداوند خامنه ای. آن الله ای که شما خوب زبانش را میفهمید، آیا سازنده و مالک دوزخ نیست؟ دوزخ را برای چه منظور ی نگاهداری میکند؟ آیا ترس و هرس در دل من نمی افکند؟ آیا با این هراسی که در دل می افکند، مرا وا نمیدارد که خود را در برابر او بشکنم و بخاک بیافکنم ؟ خود را خوار و حقیر بخوانم تا شاید رضای خاطر او بجای آورم؟ این خدایی که شما از آن نقل میکنید که مرا در هدایت و گمراهی خود آزاد گذاشته است، من احساس میکنم که در سخنانش هراس نهفته است. من میگویم که اگر الله مالک دوزخ نبود اصلا لزومی نداشت چنین حکمی را صادر کند. چنین حکمی را تنها کسی میتواند صادر کند که از کیستی و چیستی، ماهیت و جوهر انسان، بی خبر و نا آگاه است.

وا نگهی شما از شرک بگونه ای سخن میرانید گویی که خود نوعی گمراهی ست. بدترین گناهی ست که هر انسانی مرتکب آن میشود. حال آنکه بنده باور به وحدت و توحید را در شان انسان آزاد و خود فرمانفرما نمیدانم. من خدمتتان عرض میکنم که اگر جامعه ی ما مشرک بود هرگز کسانی مثل خمینی و خامنه ای و یک دم و دستگاه عریض و طویل ی بنام حوزه های علمیه را در دامن خود پرورش نمیداد. یعنی که اگر مشرک بودیم در دامن خود که انگل پرورش نمیدادیم. هراس از شرک بوده است که جامعه ما را بارکش این نهاد انگلی نموده است. بهمین دلیل است ما ایرانیان زمانی جایگاهی در تاریخ خواهیم داشت که بار سنگین توحید را بزمین بگذاریم و از تاریکی خروج نماییم. این است راه رهایی: شرک و روشنایی. بدون شرک نه آزادی خواهد بود و نه بینایی، نه تلاشی برای خود فرمانفرما ئی و خود مختاری.

ارادتمند
فیروز نجومی
٣۶۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣٨۹       

    از : شافعه وتری

عنوان : تعریف ملموسی از شرک ارائه داده اید
اینکه گفته اید،"خامنه ای را به غلط "سلطان " میخوانند حال آنکه او "خداوند " است و جلوه ی الله. مگر نه اینکه حرف آخر را او میزند. مگر نه اینکه او "فصل الخطاب " است؟ او هم عالم است و هم بینا و توانا" " تسلیم و اطاعت ، ویژه ی الله نیست. مسلم است آن کس که زبان الله را مورد فهم قرار داده است و به اجتهاد رسیده است اگر قدرت کیفر دهی بدست آورد، چرا دوزخی بر پا ندارد و جلوه ی الله نشود."

به حق باید گفت تعریف ملموس و دقیقی از "شرک" ارائه داده اید.
توحید در برابر شرک است وهیچ انسانی حق ندارد برای انسان دیگر حکم "الهی" صادر کند. فتوا افترا ئی است به خدا وصرفاً ابزاریست برای سلطه طلبان دین فروش .
شاعر حکومت مذهبی را در یک بیت خلاصه کرده است:
دیدیم به دنبال هوی و هوس شیخ / هر لحظه فرامین خدا در نوسان است
قرآن مبین میفرماید پیام آوران جز برای پیام آوردن ارسال نشده اند.
نمونه، سوره ی یونس:
"ای پیامبر بگو، هر کس هدایت شد برای خودش هدایت شده هر کس گمراه شد برای خودش گمراه شده ومن وکیل شما نیستم( و ما انا علیکم بوکیل) . (۱۰۸)"
" اگر تکذیبت کردند پس بگو عمل من مال من و عمل شما مال شما؛ شما از عمل من بری هستید و من از عمل شما (لی عملی و لکم عملکم) (۴۱)"
" آنها شریکانی برای خدا قرار میدهند و توجیه میکنند که اینها شفیعان ما نزد خداوند هستند.( ۱۸)"" پس چه کسی ستمکارتر از آن است که به خدا افترا می بندد. (۱۷)"
٣۶۱٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣٨۹