بزرگداشت ایرج افشار در انجمن فرهنگی و اجتماعی پرسپولیس در بروکسل



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱ فروردين ۱٣۹۰ -  ۲۱ مارس ۲۰۱۱


شخصیتی کم نظیر در عرصه فرهنگ ایران که تجسم تلاش و زندگی بود ناگهان از همه خلاقیت ها بازماند .
او می گفت بیشتر از آن خوانده است که نداند با مرگ نمی توان رویارویی کرد .
مرگ ایرج افشار فاجعه ای است که شاید تا سال ها و دهه ها جبران ناپذیر باشد . او به معنی واقعی "ایران" شناس بود، نه شرق شناسی که ایران را فقط پدیده ای قابل توجه می نگرد، بلکه پژوهشگری که زندگیش را وقف شناختن تاریخ و فرهنگ ایران کرده بود . بسیاری از آثار مهم او، تصحیح و چاپ مدارک تاریخی و ادبی ایران از جمله کتاب ئی است که امروزه بدون استفاده از آن ها، کمتر پژوهشگری می تواند به امر پژوهش در تاریخ و ادبیات ایران بپردازد .او مردی بود که از سال های دهه بیست، هم در عرصه فرهنگ و هم در عرصه طبیعت و کوه و کمر ایران حضور داشت . کوره راه های ایران نقش پایش را می شناختند؛ پرت افتاده ترین راه ها را درپی یافتن و مشاهده اثری از آثار تاریخی ایران درنوردید . کوهستان و بیابانی نبود که در آن پی تاریخ نگشته باشد. درجائی گفته است :
"جهان بگشتم و آفاق سر به سر دیدم ولی صفت جهاندیدگی نیافتم و در نوشتن هیچ چیز به دروغ نگراییدم".
وی می دانست که فرهنگ عرصه ای عمومی برای ترویج یافته ها است. از این رو حاصل دانش او در هر کار و اثری معتبر و ماندگاربود، مانند سردبیری مجله سخن، همکاری در راهنمای کتاب، یغما، مهر، بررسی کتاب، آینده و چندین مجله و نشریه دیگر که از معتبر ترین مجلات تخصصی ادبیات و فرهنگ ایران هستند . مطبوعاتی از این دست مطالبش همیشه مورد ارجاع و استفاده متخصصین قرار می گیرد . این آثار عظیم درست مانند حضور در کتابخانه ملی و کتابخانه مرکزی و تحقیقات ایران‌شناسی که چندی رئیس آن بود باعث اعتبار کار و تولید فرهنگی اش بود . سیروس علی نژاد در مورد وی می گوید : " علاوه بر راه رفتن و گشت و گذار و عبور از کوه و صحرا و دیدن عجایب و غرایب و جستجو؛ کار جدی اش در عرصه کتاب بود. بیشتر عمر خود را صرف خواندن و نوشتن کرد. آنقدر می خواند و می نوشت که اگر بگویم هفتاد سال از عمرش را صرف آن کرد اغراق نگفته ام . همچنانکه اگر بگویم او نه هشتاد و پنج سال که یکصد و هشتاد و پنج سال عمر کرد نادرست نیست . او واقعا سه برابر ذهن یک آدمی از ذهنش کار می کشید . فهرست آثارش که در کتابچه ای منتشر شده چندان دراز است که ما حوصله خواندن آن را هم نداریم . هر وقت به آن کتابچه فکر می کنم از حجم کارهای او وحشت می کنم . آن کتابچه، "عمر پربار" را برای ما معنی می کند. پژوهیدن، جستجو کردن، یافتن و نوشتن کار همیشگی اش بود و همه این ها را از آنجا داشت که یک آرشیویست بی نظیر بود و به کارش عشق می ورزید ".
انجمن فرهنگی و اجتماعی پرسپولیس به منظور پاسداشت از خدمات بی همتای فرهنگی این ادیب و تاریخدان نامی کشورمان جلسه ای را
با حضور و سخنرانی

آقای داریوش آشوری

برگزار و از عموم ایرانیان برای آشنائی با خدمات و ارج نهادن به جایگاه سرمایه های معنوی کشورمان دعوت بعمل می آورد

Le 09/04/2011 - A la Bibliothèque de Jette
Place Cardinal Mercier N.6 – A18h




ایرج افشار حرمت دانش و فرهنگ بود
او دیگر نیست. خواندن، دیدن، جستن، نوشتن و باز هم و همواره جستن و نوشتن، زیستن او بود.

ایرج افشار۱۳۰۴ –۱۳۸۹

افشار بیش از نیم قرنی تلاش و کوشش و حضور فعال در ادب و فرهنگ ایران بود. به یمن کوشش و پشتکار او "تحقیقات و مطالعات ایرانی" رونقی تازه یافت. هر جا که بود، در هر زمان به گردآوری اسناد و متون و نوشته‌ها و مانده‌های ایام دیرینه همت گماشت. این چنین بود که درین و آن کتابخانه و مرکز اسناد به همت او، انبوه بیشماری از دستنوشته ها ، فرمان ها، نامه‌ها، متن ها، عکس ها، نقشه‌ها و نشریه‌ها و کتاب ها و روزنامه‌ها گردآوری شد. چند صد کتاب و مقاله و رساله و دست نوشته و مجموعه و بررسی و پژوهش که از او، به قلم و پژوهش او، و یا به همت و نظر او طبع و نشر یافت، این و آن زمان و دورانِ فرهنگ و تاریخ ایران را از تاریکی، فراموشی و جهل و ابهام به دور کرد و گستره‍ی دانش به گذشته‌ها و گذشتگان را وسعت بخشید. نسل هایی از پژوهندگان در جست‌وجوی پاسخی به پرسش های خود، همچنان و همچنان، و تا زمان های بسیار، ناگزیر به مراجعه، مطالعه و بهره گیری از آثار او خواهند ماند.
تفحص و تحقیق در پست و بلند روند تجدد و تجددخواهی در ایران و در تغییراتی که به انقلاب مشروطه انجامید یکی از زمینه‌های اصلی و مهم پژوهش ها و بررسی‌های ایرج افشار بود که با نوشته‌های خود جلوه‌ها و برهه‌های کم شناخته و یا ناشناخته‌ای از عصر مشروطیت ر ا به روشنائی آورد و باز شناساند. این چنین بود که هم از عکس و عکاسی، طبع و چاپ و روزنامه تا دگرگونی در پوشاک و نوآوری در خوراک و آشپزی سخن نوشت و هم چهره و کار و کارنامه‍ی مردمان و بزرگانی از آن عصر، از اعتمادالسلطنه تا عین‌السلطنه، از سید جمال‌الدین اسدآبادی تا محمد قزوینی، از سید حسن تقی زاده تا محمدعلی فروغی و از علی اکبر دهخدا تا محمد مصدق...، را بهتر و بیشتر شناساند.
افشار از نخستین‌ها بود. از نخستین‌های کتابداری. از نخستین‌های کتابشناسی . از نخستین های کتابنامه نویسی. از نخستین‌های چاپ و بازچاپ متون کهن و اسناد نایاب و کمیاب . افشار در جدال گنگ "غرب" و "شرق"، "تقلید امروز" و "اصالت دیروز"، "معنویت این" و "مادیت" آن دیگر، گرفتار نیامد. ایران بود و جهانی. جهان بود و ایرانی. ذره ذره‍ی جهان را در جست و جوی ایران می پیمود و در ذره ذر ه‍ی ایران خبر از جهان می‌جست. و می‌جست و می‌یافت و می‌نوشت. و همواره با آزادگی و شکیبائی و گشاده‌روئی و بر کنار از هر آنچه رنگ تعلق پذیرد.
افشار حرمت گذشته و گذشته‌ها بود و در گردبادهای حوادث و رویدادهای زمانه، و در پی مصلحت روز، قلم به پلیدی‌ها نیالود. پاس اندیشه و علم، کلام و کلمه را رها نکرد. در قلم او، زبان فارسی روانی، روشنی، صحت و دقت دیگری یافت. افشار حرمت دانش و فرهنگ بود. افشار "راهنمای کتاب" بود، "فرهنگ ایران زمین" بود. افشار، "جهان نو" بود، "آینده" بود. گریزان از تاریکی‌ها و دلنگران روشنائی‌ها. افشار، از روشندلان بود. افشار، از بیدا ریادان است.


۲۴ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۵ مارس ۲۰۱۱

سیروس آریانپور، نعمت آزرم، تورج اتابکی، کامبیز اسلامی، آذر اشرف، احمد اشرف، رضا براهنی، علی بنوعزیزی، سهراب بهداد، شهرنوش پارسی پور، ناصر پاکدامن، ایرج پزشکزاد، محمد جلالی (م. سحر)، علی اصغر حاج سیدجوادی، سروش حبیبی، نسیم خاکسار، ‌هادی خرسندی، اسماعیل خویی، مهدی دانش‌پژوه، جلیل دوستخواه، مجید روشنگر، علی رهنما، بتول عزیزپور، آنا عنایت، محمود عنایت، فرهنگ قاسمی، شهرام قنبری، کیان کاتوزیان (حاج‌سیدجوادی)، داریوش کارگر، احمد کریمی حکاک، هوشنگ کشاورز صدر، جان گرنی، مریم متین دفتری، هدایت متین دفتری، رضا مرزبان، باقر مومنی، فرهاد نعمانی، مجید نفیسی، وحید نوشیروانی، محسن یلفانی.