از : محتاج کار
عنوان : نوام چمسکی در همین سایت اخبار روز
کل خط فکری و نوشته های نویسنده چپ این مقاله کپی و یا تأثیر گرفته از مقالات و نوشته های نویسنده های پرجنجال چپ جهان امپریالیست!، از جمله چپهای بسیار رادیکال امریکایی همچون نوام چمسکی است. در همین سایت اخبار روز ترجمه ای از او آورده شده که قسمتی از ان در زیر کپی شده... توجه کنید به نظر هر دو در مورد حکومت ایران....
[........ جنبشهای کارگری همواره در خطمقدم دفاع و حفاظت از دمکراسی و حقوق بشر ووسیع کردن گستره اشان بوده اند، درست به همین دلیل است که آنها همواره بلای جان نظام های قدرت، چه دولتی و چه خصوصی بوده اند.
مسیرهای مبارزات کارگری در مصر و در ایالات متحده در جهت های مختلفی پیش می رود: در مصر به سوی کسب حقوق، و در آمریکا در راستای دفاع از حقوقی که زیر حملات شدید و سنگینی قرار گرفته است. هر دو مورد ارزش بررسی نزدیک و دقیقتر را دارند.
بارقه قیام بیست و پنج ژانویه از سوی جوانان پرشور فیس بوکی جنبش شش آوریل زده شد. بر اساس مشاهدات ندا مطا تحلیلگر مسایل کارگری، این جنبش در بهار دو هزار و هشت در مصر در "همبستگی با کارگران نساجی اعتصابی در محالا" شکل گرفت.
خشونت اعمال شده از سوی دولت، اعتصاب و اقدامات برای همبستگی را درهم شکست اما همان طور که مطا می گوید "محالا به سمبل قیام وبه چالشی برای رژیم بدل شد". اعتصاب به ویژه زمانی برای دیکتاتوری جنبه تهدید کننده پیدا کرد که تقاضای کارگران از خواسته ها و دغدغه های محدود گذر کرد و آنان خواستار یک حداقل دستمزد برای تمام مصری ها شدند.........]
٣۶۴۷۶ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۰
|
از : عضو جنبش سبز
عنوان : یک ایراد به آقای قراگوزلو دارم
یک ایراد به آقای قراگوزلو دارم. او هیچ منفعتی در جنبش سبز برای طبقه کارگر ندید و نمی بیند در صورتیکه من و پدر و مادر کارگرم درست به عکس او فکر می کنیم. ما به موسوی رای دادیم تا شر احمدی نژاد را از سر خود و کشور کم و فضای سیاسی را برای درخواست دیگر مطالبات مان باز کنیم. اگر آقای قراگوزلو تحقیقی در مورد قشر دانشجو در کشور می کرد می دید که والدین کثیری از دانشجویان سبز در کشور کارگر هستند. کثیری از دانشجویان سبز هم هستند که والدین شان کارمند هستند چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی با درآمدهایی که تفاوت زیادی با حقوق کارگران در کشور ندارد. ما در کشوری زندگی می کنیم که طبقه کارگر مفهومی ندارد چون ۸۰ درصد مردم یا برای دیگران کار می کنند یا بیکارند ضمن آنکه ۷۰ درصد مردم هم زیر خط فقر هستند. اگر جنبش سبز فقط متعلق به ۱۰ درصد طبقه متوسط و دانشجویانی مثل محسن روح الامینی و خانواده هایشان بود اینهمه جار و جنجال بپا نمی شد و ثبات سیاسی در چنین وضعیتی قرار نمی گرفت. آقای قراگوزلو انکار می کند که جنبش سبز در اکثریت خود متعلق به کارگران و کارمندان کشور و فرزتدانشان است. اگر او جنبش سبز را انطور که هست نشان می داد و امریکا ستیز نبود، مثل همین مقاله، جایش گوشه زندان بود. اینرا همه بلدند که با ۱۰ درصد حمله به احمدی نژاد برای خالی نبودن عریضه و حفظ امنیت خود، و ۹۰ درصد حمله به جنبش سبز و امریکا و اسرائیل می توان بجای گوشه زندان در گوشه خانه خود خوابید. مبارزات مردم در ایران اول برای رهایی خود در جهان موجود است و نه برای جهانی که گنده تر از ماها هم تا حالا قادر به تغییر در اساس آن نبوده و نخواهند بود. ما اکثرا مردمی واقعگرا هستیم چون می دانیم که بدست آوردن کوچکترین خواسته هایمان چقدر در ایران سخت است چه برسد به اینکه بخواهیم یک تنه به جنگ دنیا برویم. ما اکثرا می خواهیم در این جهان و برای حالا زندگی کنیم. بهشت موعود محمد و مارکس هم ارزانی باورمندان قلیلشان در ایران که یکبار ملت گول هر دو اینها را خورد و ۳۲ سالست تاوانش را دارد پس می دهد.
٣۶۴۶۷ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : هیچ سوالی بالذاته غلط و خطا و نادرست نیست
جناب میرطرقی، هیچ سوالی بالذاته غلط و خطا و نادرست نیست ، جواب سوال است که می تواند غلط باشد.
چو بشنوی سخن اهل عدد چرا گویی که خطاست!!
مقصود از شما معنی عام و خاص آن است، یعنی می تواند هر خواننده و نویسنده و نظردهنده ای را در بر گیرد.
منظور این نیست که کسی جای کشور امپریالیستی را بگیرید، منظور اینست که شما اگر بفرض محال در رأس هرم سیاستمداران یک کشور امپریالیست بودید چه سیاستی را انتخاب می کردید؟
با حرف نویسنده و شما در مورد: « سوال این است و در مقاله استاد قراگوزلو هم آمده است " این ائتلاف جنگ علیه قذافی که تا این حد دلش برای دموکراسی و حقوق مردم می سوزد چرا نه فقط به مخالفین دولت بحرین و یمن و سوریه و عراق کمک نمی کند بلکه از جمله نظامی عربستان به بحرین نیز زیر سبیلی می گذرد؟ »
فقط تا همان حدودی موافقم که در کامنت قبلی دلایل را به شکل خیلی فشرده و اختصاری شرح دادم و لازم به تکرار نیست. چکیده مطلب این بود که:
یکباره و بی مطالعه و بی خبر از سایر اخبار و دانش، یک بعدی نشویم تا مست و مجنون و خلسه مطلق تک تئوریها، پیشگویی ها،و تک تحلیل های مطلق سیاه و سفید شویم.
احتمال نادرستی و خطا را همواره در حین نوشتن باید در نظر داشته باشیم، چون همیشه احتمال اشتباه و خطا وجود دارد! مثلاً میشود هم نوشت که احتمال دارد این جنگ لیبی یک جنگ امپریالیستی باشد، اگرچه من دلایل کافی و وافی را برای این نظر قاطع نویسنده محترم شما ندارم.
مثال استالین و دوستی و پیمان مصلحتی او با هیتلر از آن جهت زده شد که میزان انحراف خطای سیاسی ایدوئولوژیستها، یعنی رهبر و دولتمردان و کمونیستهای الگویی یک کشور سوسیالیستی را بمنظور یک دلیل و احتمال وقوع خطاهای حتی بسیار فاحش تر مورد توجه و تفکر قرار دهم! پیروز باشید!
٣۶۴۶۵ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۰
|
از : مسعود میر طرقی
عنوان : سوال غلط؟
دوست گرامی جناب سالاری یک سری بحث درست و نادرست را بشکل مخدوش و مغشوش با هم خلط و مطرح کرده است و نتایج عجیبی گرفته است. سوال آخر این است که شما اگر جای کشورهای امپریالیستی بودید چه می کردید؟ اولن که مقصود ایشان از " شما " معلوم نیست. نویسنده را اگر می گویند باید جناب دکتر قراگوزلو را خطاب قرار دهند مضاف به اینکه مگر نویسنده میتواند به جای کشورهای امپریالیستی باشد؟ دیگر این که هر طبقه یی در ذات خود یک خصلت طبقاتی معین را حمل می کند. همانطور که طبقه کارگر در ذات خود انترناسیونالیست است ؛ بورژوازی نیز به یک مفهوم وقتی به مرحله امپریالیسم می رسد آنهم در زمان جهانی سازی های نولیبرالی برای حفظ منافع سرمایه و سود آوری دست به هر اقدامی از جمله حمله و تجاوز نظامی می زند. سوال این است و در مقاله استاد قراگوزلو هم آمده است " این ائتلاف جنگ علیه قذافی که تا این حد دلش برای دموکراسی و حقوق مردم می سوزد چرا نه فقط به مخالفین دولت بحرین و یمن و سوریه و عراق کمک نمی کند بلکه از جمله نظامی عربستان به بحرین نیز زیر سبیلی می گذرد؟
در ضمن ازین رفقای جنبش شکست نخورده می خواهم دعواهای سیاسی و جناحی و باندی خود را در جاهای دیگری تسویه کنند. والله بالله تا آنجا که ما دکتر را می شناسیم و با مقالاتشان آشنا هستیم ایشان بلند گوی هیچ گروه و گرایش سیاسی نیستند و صرفن از موضع یک انسان دوستدار کارگران و زحمتکشان می نویسند و تمام مشقات زندگی را تحمل می کنند. باور کنید به شرافتم که این را به واسطه شناختی که از دور و نزدیک از این استاد عزیزم دارم عرض میکنم. روحیه ایشان بطور کلی فراتر از تنگ نظری بسیاری از احزاب و سازمانهایی ست که برای یک دستمال قیصریه را آتش می زنند. برای تائید ادعای من به گفتگوی ایشان با نشریه آرش پرویز قلیچ خانی مراجعه کنید.
شکست خورده یا شکست نخورده ؛ ما حالا با تمام ادعایمان از مردم تونس عقبتریم
٣۶۴۱۵ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۰
|
از : نسترن روزبه
عنوان : کردستان عراق و شکست نخوردگان و ناسیونالیسم ارتجاعی
آقا یا خانم س افضلی افضلی
شما می توانید از طرف خود یا دوستانتان هر چه می خواهید بگوئید و نظر خود را بدهید اما اجازه ندارید از ظرف عزیزی همچون محمد قراگوزلو موضع بگیرید. از زمانی که ناسیونالیسم کرد در عراق با همدستی اسلام سیاسی و پشتیبانی آمریکا و غرب به قدرت رسیده است شما چند مقاله از سوی چپ انقلابی و رادیکال در نقد این حادثه سراغ دارید که از سوی جنبش شکست نخوردگان نوشته نشده باشد. آنان که زیر پرچم جلال طالبانی و مسعود بارزانی یله داده اند و شما که از انان و اردوگاههایشان حمایت می کنید همگی متعلق به همین جریانات ناسیونالیستی هستید که محمد قراگوزلو هم در مقاله مصر خود و بخصوص درین مقاله اخیرش بوضوح پنبه آنان را زده است. اینک نزدیک به یک ماه است که مردم عراق و بخش های گسترده ای از مردم زحمتکش کردستان علیه دولت حریم مشغول اعتراض هستند. کل گرایش های ناسیونالیستی در مواجهه با این اعتراضات خاموشند و اگر سخنی میگویند برای خالی نبودن عریضه است و یا به تعبیر زیبای محمد قراگوزلوی ما میخواهند برای حفظ خود مردم را به مسلخ آشتی با حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی برانند. این حرکت ارتجاعی کجا و از سوی چه کسی تا کنون { ظرف این یک ماه } نقد و محکوم شده است؟ لظفا با استناد به یک مقاله یا موضع گیری صحبت کنید. در میان چپ تنها جریانی که به عراق پرداخته همان جنبش شکست نخوردگان است و درین میان به نظر من نوشته غیر مستقیم محمد ما از بهترین است.
در ضمن من قصد وارد شدن به جزئیات عراق و افغانستان و اسرائیل ندارم. سالهاست که تبلیغ میشود فلان رفیق اصلا اسرائیلی بوده یا .... اما کو ؟ و کجاست آن منطق شما؟ شما دوم خردادی ها که قصد داشتید رژیم سرمایه داری را متعارف کنید و در چشم اندازهای بی تکلیفتان از بورژوازی کوچک دفاع می کردید از کی تا کنون به یاد ناسیونالیسم افتاده اید؟
با سند دفاع کنید.
سیاسی باشید
جدی باشید
محمد قراگوزلو نیازی به وکیل وصی ندارد
او خود در مقالاتش حرفش را می زند و احتیاجی به ورود به مباحث مستهلک کننده بی ربط ندارد.ما به وجود او افتخار می کنیم. جنبش شکست نخوردگان؛ جنبش یک انسان بزرگ سوسیالیست نیست. جنبش همه مبارزانی است که انسان را اساس سوسیالیسم می دانند.
٣۶٣۹٨ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : چند درصد احتمال میدهید تحلیلتان غلط باشد؟
در پی عدم ثبات سیاسی در کشورهای استبدادی خاورمیانه و بویژه شرایط وحشتناک مردم معترض لیبی،تحلیل و تفسیر برخورد غرب و حمله امروز آنان به لیبی با حمله قبلی آنان به افغانستان و عراق در گذشته در موارد بسیاری باهم تفاوت دارند:
۱. پس از تجربه ایران، هدف عمده امروز غرب و سازمان ملل جلوگیری از انقلابات نامعین و غیر قابل پیش بینی میباشد. آنان درحال حاضر به هر نوع انقلاب مقابل و مخالف غرب و فرهنگ غربی حساس هستند و با دیده تردید مینگرند و در نتیجه با نهایت دخالت خود سعی در کنترل انقلابات به نفع خود میباشند.
۲. درست بهمین دلیل بالاست که امروز غرب، ناتو، سازمان های ملل و حقوق بشر شعار دموکراسی را در بالای لیست سیاست منطقه ای خود قرار داده اند. این تنها سیاست و شعاری است که میتواند منافع آینده و بلند مدت و فرهنگ آنها را به تحولات انقلابی سیاسی مردم و ملتهای منطقه پیوند زند. این درحالی است که در در گذشته به کمک تنها یک نفر دیکتاتور در رأس یک دولت استبدادی منافع خود را در منطقه تحمیل میکردند و دولتهای استبدادی دست راستی دست نشانده و حامی منافع غرب امپریالیست! از آنان چون پاسدار و ژاندارم منطقه دفاع میکردند و بنحوی مزدور و کارگزار آنان بودند، ولی اکنون آنها جانب ملتها را از ترس خطر انقلابات غیر قابل پیش بینی گرفته اند.
۳. البته که این شعار دموکراسی خواهی با خواسته های تمامی مردم استبداد زده و روشنبین منطقه هماهنگی و تطابق دارد.
۴. کشت و کشتار فله ای مردم معترض ممکن است منجر به انقلاباتی خونین و غیرقابل پیش بینی و روی کار آمدن تندرو ترین رهبران انقلاب نظیر طالبان و استالین و صدام و خمینی و خامنه ای و قذافی و ... بینجامد که دلخواه سیاست غرب کنونی نیست.
۵. قذافی هنگامی که عملاً با توپ و تانک و هواپیما دست به قتل عام مردم خود زد، حمله پتانسیل غرب و ناتو و فرانسه و سازمان ملل را علیه خود تدارک و تشویق و تشدید کرد. قطر در این حمله شرکت کرده ولی آلمان برخلاف فرانسه مخالف حمله نظامی است.
۶. بنابراین، به نظر نمیآید جنگ فعلی علیه لیبی یک جنگ امپریالیستی تمام عیار باشد. توجه داشته باشیم که استالین در ابتدای جنگ آلمان و درحین حمله به لهستان، از هم پیمانان و متحدان و رفقای بی چون و چرای هیتلر بود. استالین با این قمار سیاسی هم به نعل حمایت مصلحتی از امپریالیست آلمان میکوبید و هم به نفع ایدوئولوژی عوامفریب سرکوب مردم بورژوای لهستان شرقی تسخیر شده خویش!
۷. بخش مهمی از مردم لیبی و مخالف قذافی خود خواهان حمله و کمک نیروهای خارجی برای جلوگیری از پیروزی سرکوبگرانه قذافی شده اند. در عراق و افغانستان چنین گرایشی اصلاً وجود نداشت. علاوه برملاحظات اقتصادی و منافع نفتی، درآنجا ترس از گسترش اسلام بن لادنی، طالبانی، شیعه ایرانی تمام دروغها و تمامی سیاست حمله به این دو کشور را برای امپریالیست غرب توجیه میکرد.
۸. نگاه و تحلیل سیاسی ما ایرانیان معمولاً آغشته و آلوده به فرهنگ و دانش تعصب آمیز و باورهای سفید و سیاه ماست که ناقص و دارای نکات تاریک بسیار است! ما هنوز جزئیات قدرت دموکراسی پارلمانی حکومتهای کشورهای غربی را در جهت منافع و تضاد منافع این کشورها باهم و در ارتباط با سیاست های خارجی آنان با یکدیگر و با سایر کشورها، مطابق اصل واقعیت و حقیقت آنها، یا ناآگاهانه نمیدانیم و یا نمیخواهیم بدانیم چون فیلتر های تعصباتمان چنین اجازه ای را نمیدهند!
۹. اکنون بخشی عمده مردم انقلابی یمن، بحرین، سوریه و اردن دارند همان راهی را میروند که چندی پیش نیم بند در ایران اتفاق افتاد و سخت شکست خورد، در تونس و مصر سریع موفق شد و دو دیکتاتور را پائین کشید، در لیبی سخت خونین شده و امنیت سرمایه و صدور نفت جهانی را هم دچار اخلال و بحران کرده.
۱۰. شما اگر جای این کشورهای امپریالیستی بودید، چه میکردید؟ به نفع مردم خود سیاست میراندید؟ یا به نفع کشورهای درگیر انقلاب؟، یا هردو؟ یا هیچیک؟ واقعیت چه خواهد بود؟ چند درصد احتمال میدهید تحلیلتان غلط باشد؟
٣۶٣٨۴ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : س. افضلی افضلی
عنوان : خطاب به ثریا ترابی
خانم ثریا ترابی
لطفا بی جهت به آقای قراگوزلو اتهام تعلق به جنبش شکست خوردگان نزنید. اگر جنبش شکست نخوردگان منظورتان جنبشی است که منصور حکمت بر پاکرد ، واقعا که آقای قراگوزلو هزاران سال نوری از آن فاصله دارد.
ایشان بر خلاف منصور حکمت طرفدار حمله آمریکا و غرب به افغانستان و عراق نبودند و دولت اسرائیل را مدرن و انسانی نمیداند .
در ضمن اگر انتقاد به نایو نالیسم کرد کرده است دلیل نیست که ایشان را فورا به خودتان بچسبانید . خیلی ها به ناسیو نالیسم و ناسیو نالیسم کرد انتقاد دارند ولی این دلیل نیست که طرفدار شما و جنبش من در آوردی و ماورای طبقاتی به نام جنبش شکست نخوردگان باشند.
نظرات رفرمیستی شما کجا و نظرات آقای قراگوزلو کجا؟
کاش خود آقای قراگوزلو این موضوع را روشن میکرد ، تا که اینگونه جریانات از اسم ایشان سو ئاستفاده نکنند
برای آقای قراگوزلو ارزوی سلامتی دارم
٣۶٣٨۱ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : سیما فروزنده
عنوان : نکات مهم
جناب دکتر قراگوزلو
سلام
بعد از مدت ها ناخوشی و بستری شدن در بیمارستان به دلیل تصادف با اتوموبیل برگشته ام. و بسیار خوشحال شدم که درین سایت و سایتهای دیگر یک مجموعه مقاله از شما خواندم. همکاری با شما در ترجمه بخشی از متون آلمانی برای کتاب اگزیستانسیالیسم تان و نام بردن از من در آن کتاب برای همیشه موجب افتخار من خواهد بود. مثل همیشه نکاتی در مقاله هاتن دیدم که شایسته دانستم ناقص هم که شده منتقل کنم:
یک. نثر شما مثل همیشه بی نهایت زیباست. خدتان می دانید که من این نحوه نوشتن را چقدر دوست دارم.
دو. ارتباط بخشهای متنوع نوشته های شما تحسین برانگیز است. در همین مفاله این ارتباط و انسجام به وضوح مشاهده می شود. در واقع اینتروی شما برای ورود به هر مبحث حکم یک سمفونی دارد.
سه. جمع بندیهای شما صریح و شفاف است و هر قدر که متن پیچیده باشد به خواننده یاری خواهد رساند تا در خوانش مجدد منظور شما را بفهمد.
چهار. درین مقاله خوب بود که چند پی نوشت می دادید و در خصوص هری دکستر وایت( مشاور روزولت ) و طرح نو و کتاب کینز نکاتی را یاد آوری می کردید. به نظرم این پی نوشتها ضروری است.
سال نو بر شما سرشار از روزگار گل و نسرین باد
سیما فروزنده(مدرس سابق زبان آلمانی)
لندن
٣۶٣۷۷ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : نادر آزموده
عنوان : بحث ارگانیک
مقدمه یا اینترو مقاله اگر چه کمی طولانی تر از خود بحث یود اما کمک زیادی به خواننده می کند تا اهدف واقعی جنگ اول و دوم جهانی و جنگ های معاصر در عراق و افغانستان و لیبی را به شیوه ای تئوریک درک کند. واقعا به نظر شما هیتلر و صدام و قذافی و رهبران ایران از جمله احمدی نزاد دیوانه هستند؟ اگر کسی دچار این تنگ فکری شود معلوم است که ابتدائی ترین اصول سرمایه داری را نشناخته است.نه لباس پوشیدن قذافی و حام کرزای نشانگر وضع وخیم دماغی آنان است و نه بمباران شهرها. دیکتاتورها دیوانه نیستند. اتفاقا خیلی هم باهوشند. به مناظره احمدی نژاد با کروبی گوش کنید تا ببینید چه کسی پیروز شد. موسوی در برابر تعرض احمدی نژاد کم آورد. ساده لوحی ست که احمدی نژاد و قذافی را دیوانه بخوانیم. عقل این جماعت تماما در خدمت سرکوب است. اگر دیوانه بودند که خودشان را زیر قطار می گذاشتند. جمع بندی مقاله در مورد هشدار به چپ بسیار بموقع انجام گرفته است. چپ در همه جا باید در دفاع از مردم لیبی و یمن و سوریه و عراق و تونس و مصر و ایران وارد عمل شود. این فرصت طلائی در یکی از حاد ترین مناطق دنیا به این راحتی تکرار نخواهد شد.
از نویسنده بسیار دوست داشتنی و خوشفکرمان محمد قراگوزلو ممنونم. و برایشان سال خوبی آرزو می کنم
٣۶٣۷۵ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : ثریا ترابی
عنوان : چرا شکست نخوردگان
وقتی که ما مدعی می شویم که محمد قراگوزلو متعلق به جنبش شکست نخوردگان است و در شمار معدود عزیزانی ست که این جنبش را در شرایط طاقت فرسا نمایندگی می کند آقایان و خانم ها اخم می کنند و از مصادره به مطلوب ما سخن می گویند.
اینک آفتاب آمد دلیل آفتاب
شما برید و تمام مقالات چپ ها و مدعیان چپ را بخوانید حتی یک کلمه از سرکوب کردستان بدست نیروهای ارتجاعی ناسیونالیسم کرد سخن نگفته اند و بدتر از همه اینکه به قول محمد جان از مردم خواسته اند با دولت دست نشانده حریم صلح کنند. تنها صدای آشنا و دوست داشتنی صدای محمد قراگوزلو ست که با صلابت از انسان که اساس سوسیالیسم است دفاع می کند. او را پاس می داریم و قدر و ارجش را می دانیم و عزیزش میشماریم.
٣۶٣۵۵ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣۹۰
|
از : فاروق اردلان
عنوان : نقد ناسیونالیسم کرد جالب بود
هر چقدر به انتهای مقاله نزدیکتر شدم شور و شوقم بیشتر شد و زمانیکه به نقد و تهاجم جالب آقای قرگوزلو به ناسیونالیسم ارتجاعی کرد رسیدم اشکم در آمد. واقعا دست مریزاد به این نویسنده شرافتمند که تا این حد به جنایات ناسیونالیسم کرد در شهرهای کردستان و بخصوص شهر سلیمانی آگاهی دارد. به عقیده من کسانی مانند متفکر بزرگ آقای محمد قراگوزلو خیلی نادر هستند که تا این حد از تحولات عراق خبر دارند. من به آن یکی مقاله شان دسترسی پیدا نکردم اگر ممکن است با توجه به اینکه کردستان و خود عراق در شرایط حساسی بسر می برد خواهش می کنم آن مقاله را هم درین سایت درج کنید.
اربیل. فاروق اردلان.
٣۶٣۵٣ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣۹۰
|
از : هنگامه فرهادی
عنوان : به جناب دکتر: بد یا بدتر؟
جند سوال از جناب دکتر قراگوزلوی عزیز دارم و برایشان میل هم می کنم . البته مشروح این سوالات را و امیدوارم انشالله به امید خدا لطفی به ما شاگردان قدیمی کنند و جواب دهند
۱. شما مثل همیشه امپریالیسم را زیز حمله و تعرض خود گرفتید و این با مواضع تان پیوند دارد اما فکر نمی کنید افغانستان امروز با افغانستان دی روز خیلی تفاوت کرده است؟ من کتاب افغانستان شما را خوانده ام و فجایع طالبان را با روایت دلنشین شما شنیده ام آیا فکر نمی کنید که حالا زنان طابان از یک درجه نسبی آزادی بهره مند شده اند.؟ اگر حمله آمریکا نبود حالا زنان افغانستان در دخمه ها پوشیده بودند.
۲. موضع شما که در یک گفتگوی رادیویی رئیس جمهور فرانسه را الدنگ می خوانید { مقصودم مصاحبه با رادیو برابری است ) معلوم است. از شما انتظار نمی رفت حمله فرانسه به لیبی را تائید کنید اما فکر نمی کنید اگر هر چه زودتر شر این مردک قذافی از سر مردم لیبی کم شود با یک انتخابات دموکراتیک می توان به صلح و آزادی رسید؟
۳. شما از انقلاب های رنگی ضد خشونت انتقاد کرده و آنها را آمریکائی دانسته اید آیا شما با کشت و کشتار موافقید؟ می دانم که نیستید. حالا می پرسم " عزیزم ! واقعا چه اشکالی دارد که در یک کشور بدون خون ریزی دیکتاتورها بروند و نام تغییر انقلاب رنگی باشد. ؟
۴. موضع شما در باره ی جنبش سبز بر صغیر و کبیر این مملکت روشن است . و همه می دانند که شما پیش از انتخابات نیز هر جا که دست تان رسید جناب مهندس موسوس و جناب خاتمی و کروبی را کوبیدید حالا فکر نمی کنید اگر مهندس به قدرت می رسید حداقل کتاب های شما منتشر می شد و ما هم می توانستیم با خیال راحت و بدون واهمه گشت ارشاد و نسبیت به خیابان برویم؟
شما خسته نشدید؟
والله به هر چه شما می پرستید ما خسته شدیم. جوانی ما که شوخت اینک در میان سالی هم داریم می سوزیم. به شما هم که دسترسی نداریم تا گلایه هایمان رو رو در رو مطرح کنیم پس به خاطر خدا یک جواب قانع کننده بدهید. من اشرف دهقان نیستم که بتوانید با ضد امپریالیسم راضی ام کنید. من امپریالیسم منفور شما را به ارتجاع ترجیح می دهم.
با عرض معذرت از محضرتان اگر جسارت کردم. دوستدار همیشگی شما. هنگامه ص
٣۶٣۴۹ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : اپوزیسیون قذافی و ذخیره نفت
" اگرچه اپوزیسیون قذافی هنوز چهره ی روشنی از خود نشان نداده است و ما به درستی از ترکیب و هسته ی سازمان ده نیروهای مبارز ضد قذافی اطلاع چندانی در دست نداریم و به نظر می رسد این اپوزیسیون در یک جبهه ی گسترده ی "همه با هم" تمام نیروهای ضد فاشیسم قذافی را جمع کرده است اما این نکته نیز قابل توجه است که حتا در بدبینانه ترین ارزیابی ها نیز از درون چنین اپوزیسیونی جریانی بالقوه دموکراتیک بیرون خواهد آمد.".
درباره ترکیب اپوزیسیون قذافی کامنت زیر را اخیرا در جایی دیگر در اخبار روز آورده ام :
گر چه حرکات جنون آمیز و دیوانه وار قذافی محلی برای همدردی نمیگذارد ولی همراهی شیخ نشینان خلیج فارس با مهاجمین غربی به لیبی در حالی که در بحرین به کمک حاکم متجاوز میشتابند شخص را وادار به تامل میکند.
توماس مونتین که از فعالین صلح و دوستی امریکا و حالیه در اسمره ، اریتره ساکن است در مقاله ای در کانتر پانچ از تجربیات خود در لیبی سخن میگوید.
به عقیده مونتین ، قبل از قذافی درآمد سالانه اهالی لیبی ۶۰ دلار بود ولی امروزه به یمن " سوسیالیست عربی" لیبی ، همین مردم از یکی از بالا ترین ستاندارد های زندگی در کشور های عربی بر خوردار بوده و اکثر آنها دارای خانه و اتومبیل شخصی میباشند. بیمه بهداشت و تحصیلات تا اتمام دانشگاه مجانیست.
از علل شورش در بن غازی را تجمع آفریقای ها در این شهر برای مهاجرت غیر قانونی به اروپا ، سوء استفاده مافیا از این گروه عظیم ، ننر بودن جوانان لیبی و راغب نبودن به مشاغل کم درآمد که سیل گارگران مهاجر به لیبی را سرازیر کرده است و ظهور گروه های مسلمان افراطی در این ناحیه میداند.
این عوامل را باید به بلهوسی و دیوانگی ها و چهل سال دیکتاتوری قذافی در به وجود آمدن شورش و اغتشاش لیبی اضافه کرد. تحریکات خارجی مساله دیگریست. اصل مقاله اینجاست.
http://www.counterpunch.org/mountain۰۳۲۳۲۰۱۱.html
اما اینکه " لیبی هفتمین تولید کننده ی نفت اوپک است. جنگ داخلی لیبی قیمت نفت را تا حد بالای صد دلار افزایش داده است. سهم لیبی از تولید نفت اوپک نزدیک به یک میلیون و ششصد هزار بشکه است. این خلا در بازار جهانی انرژی به ساده گی پرشدنی و تحمل پذیر نیست."
باید گفت که علت افزایش قیمت کنونی نفت بیشتر حاصل سوء استفاده وال ستریت و بورسهای جهانی از بالا بردن مصنوعی قیمت نفت و همچنین سوء استفاده شرکت های نفتی از این بالا بردن قیمت مصنوعی نفت است چرا که هنوز کمبود نفت ناشی از فقدان نفت لیبی به انبارهای نفت جهانی تاثیری نگذاشته است. آینده مساله دیگریست.
٣۶٣٣۷ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۰
|