۲۲ خرداد در تاریخ جنبش زنان ایران جاودانه‌ شد


رویا طلوعی


• اکنون با فعالان جنبشهای کارگری و دانشجویی و محیط زیست و اتنیکهای ایران و غیره‌ است که‌ به‌ یاری جنبش خاص نیمه‌ای از آعضای خود شتافته‌ و با برگزاری تجمعات مکرر از آنان حمایت نمایند. زنان ایران ثابت کرده‌ایم که‌ با خشونت و ضرب و شتم و بازداشت و شکنجه‌ و حتی تجاوز دست از مطالباتمان برنمیداریم. اکنون با شما مردان شجاع و رشید است که‌ هر چه‌ بیشتر و بیشتر از ما حمایت کرده‌ و به‌ ما بپیوندید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۴ خرداد ۱٣٨۵ -  ۱۴ ژوئن ۲۰۰۶


جنبش زنان در ایران تاریخی به‌ درازای تاریخ انقلاب مشروطه‌ دارد، شاید هم بیشتر، بسیار بیشتر از آنچه‌ که‌ تاریخ نگاران مرد به‌ تصویرش کشیده‌اند و چه‌ بسا‌ مورخان پیش از آن قادر به‌ روئیت زنان نبوده‌ و یا نخواسته‌اند که‌ زنان را ببینند! با گذشت سالیان مدید از انقلاب مشروطه‌، مبارزات زنان ادامه‌ دارد اما باز هم آنطور که‌ باید دیده‌ نمیشوند و همواره‌ در رده‌بندی اولویتها به‌ حاشیه‌ رانده ‌شده‌اند تا شاید روزی   نوبتشان فرا رسد. اگر زمانی هم حق رای و تحصیل و اشتغال و انتخاب پوشش و غیره‌ بدانان اعطا شده، این عطایا بر زمینه‌ رشد فکری و فرهنگی همزمان در اکثریت زنان نبوده‌ و همین عدم وجود بسترهای فکری مدرن موجب پذیرش بلایایی شد که‌ با انقلاب ۵۷   بر سر زنان ایران آمد و همان اندک حقوق اعطا شده‌ را هم به‌ نام تطبیق قوانین با شرع اسلام از دست دادند و متأسفانه‌ تنها اعتراض آنزمان زنان به‌ اجباری شدن حجاب نیز سرکوب شد.
جنبش   زنان ایران پس از خروج از شوک ناشی از سرکوب به‌ اصطلاح مذهبی – انقلابی   و سکوت دوران جنگ ٨ ساله‌، بار دیگر فعالیتهای خود را از سر گرفت و اینبار زنانی روشنفکر و تحصیلکرده‌ و دلسوز همچون نوشین احمدی خراسانی ها، پروین اردلان ها وووو به‌ میدان آمدند. زنان دریافتند که‌ پیش از هر چیز نیاز به‌ ایجاد و تقویت یک بستر فکری و فرهنگی دارند که‌ برای ایجاد آن و آگاهسازی همجنسانشان بایستی وارد عرصه‌های نویسندگی و روزنامه‌نگاری شوند. بدون شک نشریاتی چون "جنس دوم" و "فصل زنان" و ... در آگاهسازی زنان ایران نسبت به‌ حقوق و هویتشان در داخل ایران تأثیر بسزایی داشته‌ است. در طی این دوران بسترسازی فکری و فرهنگی که‌ به‌ لحاظ بطئی بودنش میتوان آنرا "دوران زیرزمینی جنبش زنان" نام نهاد، زنان اندیشمند بسیاری پا به‌ عرصه‌ فعالیت گذاشتند. به‌ نظر من جنبش زنان در این مدت عمیقتر و عمیقتر شد و توانست هویتی ویژه‌ برای خود بیابد که‌ در عین پیوند با سایر جنبشها، مستقل از هویت دیگر جنبشهای سیاسی و اجتماعی ایران باشد. جنبشی به‌ نام جنبش زنان، برای زنان و بدست زنان با همکاری مردان.
از آنجا که‌ زن میتواند دانشجو، کارگر، معلم، خانه‌دار، پرستار و یا از هر صنفی باشد لذا اعضای جنبش زنان عملا" اعضای سایر جنبشهای اجتماعی هستند. از سوی دیگر زن میتواند فارس، کرد، لر، بلوچ، عرب، آذری، ترکمن، گیلکی و... باشد، لذا زنان نیمی از اعضای جنبش اتنیکهای ایران نیز هستند که‌ از تبعیض علیه اتنیکها علاوه‌ بر تبعیض جنسیتی به‌ ستوه آمده‌ اند. جنبش زنان ایران نشان داد که‌ ستم و تبعیض را در هر شکل آن برنمیتابد و بدان اعتراض دارد. بیانیه‌ زنان کرد و آذری در ۲۲ خرداد ٨۴ نیز موید همین نکته‌ است.
امروز جنبش زنان بعد از سالها تلاش زیرزمینی به‌ مرحله‌ ای رسیده‌ که‌ باید "دیده‌ شود". از آنجا که‌ ۶۰% دانشجویان را دختران تشکیل میدهند، و در عین حال تعداد زنان پرورش یافته‌ و آگاه به‌ هویت خود در بسیاری از نقاط ایران رو به‌ افزایش چشمگیری نهاده‌ و زنان و دختران جوان وبلاگنویس فراوانی به‌ جنبش زنان پیوسته‌اند ، اکنون جنبش زنان در آن حد و قواره‌ای است که‌ بتواند علنا" وارد میدان شود و مرحله‌ جدیدی را آغاز نماید.
حرکت جدید و علنی جنبش زنان همچون مرحله‌ زیرزمینی واجد نشانه‌هایی از خردورزی عمیق زنانه‌ است و بهمین دلیل میتواند از ستونهای اصلی جنبش دمکراسی خواهی ایران   باشد که‌ با قرارگیری و سازماندهی در کنار سایر جنبشهای اجتماعی، قادر شود کشتی جنبش دمکراسی خواهی را به سر منزل مقصود برساند. و اینجا همان نقطه‌ای خواهد بود که‌ تفاوت دمکراسی وارداتی بوسیله‌ جنگ، و دمکراسی ایجاد شده‌ بدست خود مردم یک کشور و با تکیه‌ بر زمینه‌های مساعد فکری و فرهنگی مردمانش آشکار خواهد شد.
شکست اصلاح طلبی حکومتی، تجربه‌ و فرصت مساعدی را در اختیار جنبشهای اجتماعی ایران و از جمله‌ جنبش زنان قرار داده‌ است که‌ با بهره‌گیری از آنها میتوان از تکرار اشتباهات جلوگیری کرد و به‌ وعده‌های فریبنده‌ احتمالی به‌ هیچ عنوان دلخوش نکرد. زنان بعد سرکوب تجمع مسالمت آمیز ٨ مارس دست به‌ اقدامی بدیع زده‌ و رسما" از نیروی انتظامی شکایت کردند. از هم اکنون پیداست که‌ این شکایت همچون سایر شکایتها در سیستم قضایی ولایت فقیه راه بجایی نمیبرد، اما زنان پرسشی اساسی در ذهن جامعه‌ ایجاد کرده‌اند که‌ دادگاه وجدان اجتماعی در باره‌ آن به‌ قضاوت و تصمیم گیری خواهد پرداخت. "چرا باید اصل ۲۷ قانون اساسی همچون برخی اصول دیگر آن تنها اصلی نمایشی باشد؟"
حال یا باید این اصل اجرا شود و ما حق اعتراض مسالمت آمیز داشته‌ باشێم یا "نمیترسیم" و بدون مجوز هم اعتراض خواهیم کرد.   همین تکرار تجمع خود به‌ معنای تزریق شهامت و شجاعت به‌ جامعه‌ به‌ ستوه آمده‌ و خواهان دمکراسی – نه‌ مردمسالاری دینی تصنعی- در ایران است. اکنون با فعالان جنبشهای کارگری و دانشجویی و محیط زیست و اتنیکهای ایران و غیره‌ است که‌ به‌ یاری جنبش خاص نیمه‌ای از آعضای خود شتافته‌ و با برگزاری تجمعات مکرر از آنان حمایت نمایند. زنان ایران ثابت کرده‌ایم که‌ با خشونت و ضرب و شتم و بازداشت و شکنجه‌ و حتی تجاوز دست از مطالباتمان برنمیداریم. اکنون با شما مردان شجاع و رشید است که‌ هر چه‌ بیشتر و بیشتر از ما حمایت کرده‌ و به‌ ما بپیوندید. زنان ایران، ۲۲ خرداد را در تاریخ جنبششان جاودانه‌ کردند و با اعلام روز همبستگی ملی پیغام خود را به‌ گوش جهانیان رساندند. پس خجسته‌ باد ۲۲ خرداد روز ملی همبستگی در ایران و روز ملی زن.                                                                                                                                                         
       
عضو کانون زنان کرد مدافع صلح و حقوق بشر