انقلاب در کُما - هادی قدسی

نظرات دیگران
  
    از : هادی قدسی

عنوان : توضیح
سرکار خانم ناهید
سئوالات مربوط به آقای بنی صدر را من نمی توانم به شما جواب دهم. اما نظر من این است که اگر هم او از محتویات کتاب یا تفکر آقای خمینی آگاه بوده است، دلیل نمی شود که با او مخالفت می کرد، زیرا انسان موجودی تحول پذیر است و برای شخص من این بود که آقای خمینی تحول کرده بود و علنی تفکراتی را درنوفل لوشاتو اعلام می کرد که اروپائی ها راهم شگفت زده کرده بود. دلیلی نداشت در آن برهه از تاریخ روی ذهنیات بااو مخالفت می شد در حالی که او در آشکار سخنان نیکوئی می گفت. الا اینکه کسی مخالف انقلاب می بود. فراموش نکنید که آقا ی خمینی تنها نبود. با او همین حاکمان فعلی، اصلاح طلبان فعلی، حزب توده، چریک های فدائی خلق و... همگی از آقای خمینی شناخت داشتند و باوجود اختلاف در عقیده، به او قدرت حکومت کردن هم می دادند. تا آنجا که من شاهدم، در آن جو، بنی صدر از انگشت شمار کسانی بود که جلوی آقای خمینی می ایستاد و از حقوق همگی ، چه زن وچه مرد دفاع می کرد و مورد بی مهری همان ها که اشاره رفت قرار می گرفت. نباید بی انصافی کرد.
در مورد حذف حمهوری اسلامی، شما حق دارید و به عمد حذف کردم زیرا مهم نمی دانم. دلیل آن هم این است که در آن شعار ، استقلال و آزادی دو اصل از کرامت انسان هستند که ماندنی و همیشگی اند و جمهوری اسلامی فرع و مشخص کننده نوع اداره کشور است که می تواند در زمان تغییر کند. در ذهن من چنین استباط می شود که آن زمان رسیده است. تکرار شعار آن زمان، می تواند به خواننده اینگونه القاء کند که نویسنده همواره موافق آن شعار باشد.
٣۶۵۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۰       

    از : ناهید

عنوان : فعلا به این چند سئوال جواب بدهید تا مقاله بعدی تان به بقیه بپردازم.
من به بنی صدر رای دادم و بعدها به مواردی برخوردم که مرا از جانب ایشان سخت نا امید کرد. تا آنجا که به این مقاله مربوط می شود از آقای قدسی محترم سئوالات زیر را دارم که امیدوارم ایشان پاسخ دهند.

اولا که بنی صدر از آغاز انقلاب می دانست که محتوای کتاب خمینی چه بود ولی آنرا مسکوت گذاشت، چرا؟ دوم، شعار ملت فقط آزادی و استقلال نبود. آقای قدسی به عمد جمهوری اسلامی را از این شعار حذف کرده است، چرا؟. سوم، آقای بنی صدر در تظاهرات زنان در روز ۸ مارس ۵۷ جانب زنان را نگرفت، چرا؟. چهارم، وقتی خمینی گفت اقتصاد مال خر است، آقای بنی صدر سکوت کرد چرا؟... فعلا آقای قدسی محترم، لطفا به همین چند تا مسئله جواب بدهید تا مقاله بعدی تان. با احترام و تشکر
٣۶۵۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۰       

    از : کراواتی

عنوان : به آقای قدسی
جناب قدسی محترم، در آستانه ۸ مارس، روز زن، امسال در رسانه ها و چندین سایت ایرانی برای اولین بار فیلمی از تظاهرات سه روزه زنان ایران در سال ۵۷ بمناسبت چنین روزی دیدم. این یعنی چند هقته بعد از انقلابی که بنی صدر در آن نقش داشت زنان ما بر علیه این رژیم بلند شدند. دردناک آن بود که هیچیک از احزاب و شخصیت های سیاسی وقت منجمله بنی صدر و بازرگان حاضر نبودند از این زنان و در حقیقت از نیمی از جامعه ایران که زن است کوچکترین حمایتی کنند. حال من از شما می پرسم که چرا در همانزمان بنی صدر متوجه اشتباه خود در حمایتش از خمینی نشد و چرا به دفاع از نیمه زن جامعه ایران کوچکترین قدمی برنداشت؟ چرا از انزمان تا حالا از زنان ایران در رابطه با این بی عدالتی اش عذر خواهی نکرده است؟ در ضمن آیا بنی صدر برای شناخت کامل خمینی کشف الاسرار و توضیح المسائل او را خوانده بود یا نه؟ در هر دو صورت بنی صدر مرتکب اشتباهی شده است که باید بابت آن از ملت ایران عذرخواهی کند.

در ضمن نه تنها روستائیان نمی دانستند ولایت فقیه و ولایت فقیه مطلقه چیست بلکه روشنفکران پر مدعای ما هم نمی دانستند معانی این کلمات چیست. شاپور بختیار می گفت که استبداد نعلین خیلی خیلی بدتر از استبداد نعلین است ولی ما نمی فهمیدم. آیا بنی صدر هم مثل بقیه از روشنفکر گرفته تا شهری و روستائی نمی دانست ولایت فقیه چیست؟ واکنش بنی صدر چه بود وقتی خمینی گفت که اقتصاد مال خر است؟ خمینی می گفت اقتصاد مال خر است و بنی صدر هم می گفت که کراوات دم خر است، یادتان می آید؟ این بود طرز تفکرها و ادبیاتی که اینها با خود از فرانسه برایمان به ارمغان آوردند. با تشکر
٣۶۴۵۹ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣۹۰       

    از : آزادی

عنوان : خواسته اندیشی
اقای محترم چرا خواسته اندیشی می کنید؟ مردم به خاطر این به بنی صدر رای ندادند که ضدولایت فقیه بود. توده ی مردم اصلا نمی دانستند که ولایت فقیه یعنی چه که طرفدار مخالفان این اصل باشند. خمینی بقدری شخصیت کاریزماتیک داشت که مردم چشم و گوش بسته به هر چی وی می گفتند گوش می دانند. دستور حمله به کردستان از یادتون رفته که چطور با یک سخنرانی مردم را بسیج کرد و راهی کردستان. لطفا تاریخ را تحریف نکنید
٣۶۴۴۰ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣۹۰       

    از : هادی قدسی

عنوان : توضیح
خانم یا آقای آزاده
۱- صورت مذاکرات مجلس خبرگان که قبل از انتخابات ریاست جمهور است موجود است و موید ضدیت ایشان بااین اصل می باشد. فرق است میان ولایت فقیه و "حکومت اسلامی موهومی" مورد ادعای شما. خود شماهم از واژه "موهومی" استفاده کرده اید و بر آن "موهوم" استناد کرده اید!
۲- نمیدانم سن شما یاری می کند یانه، واگر می کند آیا آن روزها، وحتی قبل از آن روزها و در جریانات پیش از انقلاب به روستاهائی ازایران تشریف برده بودید یانه؟ معلوم می شود دیدی منفی از روستاهای ایران دارید. این دید شما درست نیست. روستاهای ایران از نظر اقتصادی عقب ، اما از لحاظ سیاسی بسیار فعال و روشن بودند. این که امروز مصلحت خودشان را ندانند، سخن من نیست.
۳- به شما توصیه می کنم یک بار دیگر مقاله را بخوانید. مقاله چنین پیشنهادی به "فعالان سیاسی" نکرده، فقط از آن دسته که اعتقاد به اسلام دارند خواسته شده بود عوض خواندن نمازی معمول و بر طبق وظیفه، تعقل و تفکر نمایند که به زعم من هدف از خواندن نماز هم همین بوده است. نباید دربرابر عقاید دیگران حساسیت نشان داد و جبهه گرفت. باید سعی در بهینه سازی نظرات داشت، ازهر نوع و شکلی که می توانند داشته باشند. ازقرار شما حتی تحمل نام نشریات دیگران را هم ندارید و انتظار دارید همه همان کنند که شما می پسندید، حتی اسمشان را هم با من و شما هماهنگ کنند.
۴- شاید نشست و سخنرانی و ... در نظر شما "فایده" باشند، نمی دانم آقای بنی صدر هم چنین نظری داشته باشد! به نظر من اما آن عملی در سیاست فایده تلقی می شود که انسان را در ابعاد انسانی اش به سمت استقلال و آزادی رهنمود شود و سخنرانی و مصاحبه و... وسیله هائی می توانند باشند در این مسیر. به هرحال این مسئله ربطی به نوشته ندارد. اما در مورد "شجاعت" من برای نوشتن مطلب. نمی دانم چه چیزی در آن دیده اید که محتاج به داشتن شجاعت برای نگاشتنش باشد؟
٣۶۴۲٣ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۰       

    از : آزاده ا.

عنوان : صحبت های تکراری بی خاصیت
آقای قدسی نوشته اید «بدون داشتن حزب و یا پشتیبانی رسمی احزاب و یا گروه های سیاسی، مردم به صورت خود جوش، در روستاها و شهرها برای انتخابات بسیج شدند و با ۷۶ درصد او (بنی صدر ) را که ضد ولایت فقیه بود، به ریاست جمهوری برگزیدند.»
اول اینکه آقای بنی صدر آن زمان ضد ولایت فقیه نبودند. هنوز بحث های هوایی ایشان با آقای شیرازی در برلین تازه بود که از حکومت اسلامی موهومی دفاع می کردند و هر چه آقای شیرازی اصرار داشت که این حکومت اسلامی شما چیزی جز دیکتانوری نیست ایشان سوار بر موج فقط حرفهای «فیلسوفانه»هوایی می زدند.

دوم : مردم روستاها چطور آن زمان به طور خود جوش پی به ضد ولایت فقیه بودن ایشان برده بودند ولی امروز صلاح و مصلحت خودشان را نمی توانند تشخیص دهند.

سوم:به فعالان سیاسی (البته معتقد)پیشنهاد کرده اید« تا ساعتی در روز را... بنابرقرآن، هفده بار درروز- به دور از هیاهوهای رسانه ای و اطلاعات و ضداطلاعات فضای مجازی و مجاز های ذهنی، به تعقل بنشینند و در مورد صداقت در گفتار و رفتار خویش تفکر و انتقاد کنند.» چرا فکر می کنید هنوز باید عده ای با توسل به قرآن به سیاست بپردازند. شاید برای اینست که فکر می کنید باز روستائیان مومن به طور خود جوش ممکن است به پرچمدار ضد ولایت فقیه بپیوندند.دست بردارید. درست در گرماگرم کار شما و پرچمدار ضد ولایت فقیه تان آن کاری را کردید که نمی بایست بکنید. هنوز هم نام نشریه تان انقلاب اسلامی است.
در ضمن هیاهوی (به زعم شما بی فایده) دو ساله اخیر که برای آقای بنی صدر بد نبوده. ایشان تا به حال چندین نشست و سخنرانی، پس از سال ها گوشه نشینی داشتند، و برخی اطرافیان برد سخنرانی ها را تا دورترین شهرهای ایران هم برآورد می کردند.همین شجاعت شما در نوشتن این مطلب از فرصت این هیاهوست.
٣۶۴۲۰ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۰