یک شعر همیشه پرسشی‌ست که در آن خود را جستجو می‌کنیم - مه ناز طالبی طاری

نظرات دیگران
  
    از : armin armin

عنوان : عاشقانه های بی معشوق
تقدیم به گنجشکان ِ شهری که بدانان
آب و دانه داده ام اما هیچگاه اعتمادم

نکرده اند . چرا که اکنون انسان شایسته ی

اعتماد نیست .

از متن تقدیم نامه کتاب
عاشقانه های بی معشوق / مجموعه اشعار /
٣۶۶۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۰       

    از : پیرایه یغمایی

عنوان : انسان تنها نیست، اما اندیشیدن تنهاست ...
خانم طالبی طاری ، مه ناز گرامی: بی گمانم که این مطلب یکی از ارزنده ترین و دقیق ترین کارهای شماست و پُر واضح است که هر جمله ای دست ِ کم به دقایق بسیاری از کوشش شما تکیه کرده است. شعر و بررسی آن - از برکت نوشتار روان و سلامت ات - بی نظیر بود و من به بسیاری آموختم.
در ضمن این بند شعر گُت ‌فرید بِن مدت ها ذهن مرا به درنگ واداشت:

آری، تو خودت را نجات دادی، اما
کیست او که نجاتش داده‌ای؟

براستی کیست آنکه نجاتش دادم که شباهتی به آنکه می شناسم، ندارد؟
٣۶۵٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۰