از : هدیه از امل
عنوان : کدام سوسیالیزم?
انور میگوید این دیگر سوسیالیزم نیست ولی نمیپرسد کدام سوسیالیزم? سوسیالیزم شوروی سابق? سوسیالیزم چین? سوسیالیزم کوبا? سوسیالیزم البانی سابق? سوسیالیزم یوگسلاوی سابق? بالاخره سوسیالیزم احزاب وگروهای ایرانی مثل راه کارگر , حزب کمونیست, حزب کمونیست کارگری, حزب کمونیست کارگری-حکمتیست?حزب کار-توفان, حزب کمونیست-مائویست(سربداران), فدائیان-کمونیست, اقلیت و........................
البته نباید اتوپی را بجای واقعیت پذیرفت.اگر روزی کشورما بتواند برای همه شانس برابر ایجاد کند وگرسنگی وفقر وفحشا نباشد وبیمه وبهداشت و اموزش برای همه باشد ورشوه ودزدی نباشد والبته کراک وشیشه هم نباشد وازادی ودمکراسی هم باشد(همه اینها نسبی هستند ومطلق نیستندودر حد کشورهای اسکاندیناوی مورد نظر هستند) تازه هنوز سوسیالیزم نیست بلکه ما میرسیم به دولت رفاه مثل کشورهای اسکاندیناوی والمان وهلند. ایا این هدف کوچکی است?برای چنین امر وهدف مهمی چند سال وقت لازم است?ایا ۳۲سال گذشته توانستیم در این راه قدم کوچگی برداریم?ایا ۵۰سال اینده میتوانیم به این اهداف برسیم?۱۰۰ سال دیگر چطور?ایا انور ومن وامثال ما خوشحال نخواهیم شد که بدانیم روزی به این اهداف خواهیم رسید?اگر به اینجا برسیم یعنی به دولت رفاه رسیدیم و نه سوسیالیزم. البته انور ودیگران میتوانند به این جوامع نیز بسیار ایراد بگیرند وازادی ودمکراسی انها را واقعی ندانند ودر این رابطه اتفاقا هم نظریم ولی ما که همین راهم نداریم چرا سنگ بزرگ برداریم که علامت نزدن باشد?فدائیان -اکثریت حزبی مثل حزب چپ المان میباشد که انها در جامعه پیشرفته صنعتی میدانند که پرولتاریای پیشرفته شان تن به دیکتاتوری نخواهند داد و به همین دلیل در کنار حزب کمونیست فرانسه ودیگر احزاب چپ دمکراتیک اروپا خواستار سوسیالیزم دمکراتیک هستند سوسیالیزمی با رای مردم و نه دیکتاتوری یک طبقه بر طبقه و اقشار دیگر جامعه.مارکس پیش بینی کرده بود که سوسیالیزم و کمونیسم در درجه اول در کشورهای پیشرفته صنعتی بوجود خواهد امد و حالا فداییان-اکثریت زمان را دریافتند وبدنبال دیکتاتوری از هرنوعش نیستند بلکه حداقل انچه دولت های رفاه اروپائی برای شهروندانشان فراهم اورده اند نه یک هدف تاکتیک چند ساله بلکه یک هدف درازمدت برای کشور ما میباشد
٣۷۰۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۰
|
از : ش. فردا
عنوان : نفی دیکتاتوری پرولتاریا نشانه بی سوادی نیست
جناب "انور"
چرا فکر می کنید که آنچه مارکس و لنین گفته اند "وحی منزل" است و منتقدین امروز "کمونیسم روسی" که تجربه ۱۵۰ سال تاریخ را در پشت سر خود دارند، بی سواد هستند و چرا فکر می کنید آنچه را که شما خوانده اید دیگران نخوانده اند؟!!
برای اطلاع حضرتعالی می گویم که اساسا" مارکس نابودی هیچ نظام تاریخی را ناشی از "مبارزه طبقاتی" نمی دانست بلکه این "مبارزه طبقاتی" را منتج از رشد ابزار تولید و تضاد آن با نظام حاکم بر تولید می دانست و الا هرگز قادر نبود علتی برای زوال "کمون اولیه" ارایه کند. بر اساس تفکر مارکس "مبارزه طبقاتی" تنها تبلور اجتماعی این تضاد در شرایط مالکیت خصوصی بر ابزار تولید بوده است. حال بفرمایید که چرا شما نمی توانید بپذیرید که این نحوه تبلور اجتماعی تضاد بین رشد ابزار تولید با روابط حاکم بر نظام تولید یعنی همان سرمایه داری مورد نفرت من و شما با تغییر ساختارهای اجتماعی تغییر کند؟
سرمایه داری امروزین در اروپا و امریکا با دورانی که در اول ماه مه کارگران را در شیکاگو به گلوله بستند تفاوت فاحشی یافته است. این تفاوتها که ناشی از جنبشهای مردمی، گسترش نقش نهادهای مدنی در اداره جامعه و تغییر در نحوه توزیع ثروت و ... بوده اند، غیر قابل انکارند. اتحادیه های کارگری و نقش بین المللی آنها علیرغم دخالتهای سرمایه داری در اداره آنها تاثیرات متقابل خود را در این جوامع گذارده اند.
با این حال بسیار جالب است که هنوز بسیاری از فعالین سیاسی بر تئوریهایی پای می فشارند که در شرایط کاملا" متفاوتی ارایه شده بودند و دیگران را بخاطر مطالعه مداوم و هر روزه و بازخوانی و یادگیری مداوم و مستمر بی سواد می خوانند؟
متاسفم که بگویم ظاهرا" این "دگماتیسم" را پایانی نیست و تعجبی ندارد که جوانان این مرز و بوم هر بار که جنبشی اجتماعی در کشور ما شکل می گیرد باز هم همان اشتباهات نسلهای گذشته را مرتکب شده و آزموده ها را بدون نگرش منطقی به تاریخ دوباره می آزمایند. زهی افسوس!!!
٣۷۰٣۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۰
|
از : انور
عنوان : چه محکی؟
آقای بهرنگ دانش غرض از نوشته و انتقاد در اینجا بی ارزش قرار دادن تقلا و جانفشانی افرادی که برای توسعه و اجرای حقوق بشر و دمکراسی فعالیت می کنند نبوده و نیست بلکه شفافیت و روشن کردن مواضع سیاسی افراد و سازمانهای سیاسی می باشد که به نام سوسیالیسم تلاش می کنند به تحریف آن بپردازند و عملا یاری به ادامه استثمار انسانها برسانند. افرادی که ادعا می کنند به سوسیالیسم اعتقاد دارند اما خواهان کلوپ های اجتماعی و سیاسی با طبقات زالو و زحمتکش را پیشنهاد می کنند در بهترین شکل یا ناآگاه می باشند و یا بدنبال مخدوش کردن مبارزاتی هستند که هدف آن پایان دادن به نظام ضد انسانی استثمار میلیونها انسان می باشد. در اینجا بحثی با افرادی که مدعی سوسیالیسم نیستند نداریم که با آنها سالها بحث و گفتگو شده است بلکه بحث با افرادی است که به نام "کارگر" و "سوسیالیسم" خواهان حفظ نظام های هستند که همین طبقه کارگر را به بدترین شکل استثمار می کنند و از اولین حقوق انسانی آنها را محروم می کنند. بی کاری و فقر و عدم برخورداری از امکانات بهداشتی و تحصیلات و گرسنگی هنوز میلیونها انسان را رنج می دهد اما سرمایه داران ثروتهای نجومی خود را هرروز با استثمار میلیونها انسان زحمتکش بیشتر می کنند.
مخدوش کردن تفکر زحمکتشان حیله ای قدیمی است که کارگزاران بورژوازی با نقاب حیله گرانه "سوسیالیسم" سالها مشغول به آن بوده اند و این مورد جدیدی نیست و افشای اینگونه حیله گری ها نیز پدیده ای جدید نیست.
٣۶۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : انور
عنوان : املا فارسی
آقای بهرام نامی که از قرار دوست دارد غلط های املائی دیگران را تصریح کنند در رابطه با سواد من سوال کرده است. باید خدمت ایشان برسانم که من تحصیلات دانشگاهی دارم اما غرض از سواد در این مطلب مطالعات سیاسی می باشد که باز هم باید به عرض ایشان برسانم که اکثر آثار سیاسی مارکسیسم را مطالعه کرده ام و چناچه در رابطه با مطلبی که نوشتم ایرادی یافته اند خوشحال می شوم که توضیح دهم. در ضمن امید است بزودی اخبار روز نیز مجهز به غلط یاب فارسی شود که به هنگام نوشتن مطلبی مانند زبانهای اروپائی غلط های املائی را تصیح کند که موجب ناخرسندی بهرام و امثال ایشان که حساسیت به این موارد دارند ایجاد نشود! در ربطه با مقوله "دیکتاتوری پرولتاریا" نیز باید بدانیم که این یک مورد اصلی در مباحث مارکسیستی می باشد و به معنای عامیانه سیستم دیکتاتوری نمی باشد که یک فرد دیکتاتور می باشد. "پرولتاریا" بعنوان طبقه اجتماعی تعریف شده است که بغیر از نیروی کار خود جیزی ندارد و ابزار تولید در دست طبقات سرمایه دار یا همان بورژوازی می باشند. نظام های حاکم در اقصا نقاط دنیا نیز دیکتاتوری طبقات بورژوا می باشد که طبقات زحمتکش و پرولتاریا در آن محکوم به استثمار می باشند و هر زمان به اعتراض علیه این نظامهای ظالمانه اقدام می کنند توسط این دیکتاتوری های طبقاتی بورژواها به شدیدترین شکل سرکوب شده اند و می شوند و خواهند شد. برای پایان دادن به این سیستم ظالمانه پرولتاریای جهانی باید با این طبقات ستمگر مبارزه بکنند و به دیکتاتوریهای بورژوازی که در آن این بربریت استثمار قانونی شده است پایان دهند و پایان استثمار کارمزدی را به این طبقات زالو دیکته کنند و دمکراسی واقعی زحمتکشان را بر پا کنند!
٣۶۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : بهرنگ دانش
عنوان : محک
به نظر من خرده گیری به آقای یا خانم انور که دیکته اش خوب نیست واین را دلیل بی سوادیش دانستن استدلال خوبی نیست.چون این اتفاق می تواند برای هرکسی بیفتد.ولی اگر قرار است تقلا وجانفشانی تمام انسانهای غیر مارکسیستی که برای رشد وتوسعه و اجرای حقوق بشرو دموکراسی در دنیای امروز ودر جای جای کره زمین از جمله در ایران صورت می گیرد توسط مارکس و انگلس ولنین بی ارزش تلقی شود.تصور می کنم حتی کارگران ومزد بگیران هم تا ابد با اندیشه های آنان بیگانه خواهند ماند.انورعزیز منطقی نیست واقعیات اجتماعی را با متر ذهنیات خود بسنجیم بلکه اصولی این است که واقعیات را محک اعتبار ذهنیات خود کنیم.پیروز باشید.
٣۶۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : Bahram -
عنوان : بیسواد کیست؟
سلام. من نمیدانم شخصی که در کامنت پائین دیگرانی را که در شرائط فعلی تبلیغ"لغو استثمارکار مزدی" یا "دیکتاتوری پرولتاریا" را نمیکنند،بیسواد سیاسی قلمداد کرده، خودش چقدر سواد دارد و چند کلاس درس خوانده است. اما معلوم است که در مدرسه نمره دیکته اش چنگی بدل نمیزده. ایشان "متقلبین" را با "غ" نوشته که معنای دیگری دارد. کلمه"پذیرا" را هم "پزیرا" نوشته است.
٣۶۹۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰
|
از : انور
عنوان : این دیگر سوسیالیسم نیست
شاید "فردا" فرصتی دست دهد و مدعیان "سوسیالیسم دمکراتیک" چند ورق از آثار مارکسیسم را مطالعه کنند و بعد آشتی طبقاتی را تبلیغ کنند اما با هر میزان سواد از مارکسیسم نمی توان این معجون پیشنهادی را "سوسیالیسم" آن هم از نوع دمکراتیک دانست. مگر طبقات حاکم سرمایه دار منافع مشترک با طبقه کارگر یا دیگر مزدبگیران دارند که همه با هم در یک کلوپ پیشنهادی "گروه خرداد" یا "فردا" جمع شوند و "سوسیالیسم دمکراتیک" بر پا کنند؟!
امثال "شانه چی" یا "دکمه چی" نیز تفاوت های بزرگی با "عسگراولادی" دارند و حتی با تفاوتهای بزرگ نیز منافع طبقات زحمکتش را آن دو نیز نمایندگی نمی کنند.
دیکتاتوری پرولتاریا یکی از ارکان مهم مارکسیسم و سوسیالیسم انقلابی و علمی می باشد . معنای جز دمکراسی زحمتکشان و یا پرولتاریا ندارد. آیا سرمایه داران تمامی جهان بغیر از سرکوب و باتوم و چماق و گلوله و گاز اشگ آور علیه اعتراضات کارگران و زحمتکشان استفاده نمی کنند؟
ذهنیت خوش خیالانه و فقر کلاسیک دانش انقلابی نیز نمی تواند آشتی طبقاتی را فراهم کند. سرمایه داران هرگز استثمار کارمزدی را منتفی نخواهند کرد و این طبقات کارگر و زحمتکش کارمزدی می باشند که این نظامهای ستمگر ضد انسانی را پایان خواهند داد و با برقراری دیکتاتوری پرولتاریا دمکراسی واقعی مردمی را که در آن اجازه استثمار انسانها داده نخواهد شد را برقرار خواهند کرد.
گروه ها و احزاب نامی تری از این "گروه خرداد" این صبحتها را بیش از صد سال پیش مطرح کردند و جواب مناسب را نیز بارها هم در پراتیک و هم در شکل نظرات انقلابی دریافت کرده اند. این بحث کهنه را بارها مارکسیست ها جواب مناسب داده اند و این تهحفه نو این متغلبین را تنها بیسوادان سیاسی شاید پزیرا باشند.
٣۶۹٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰
|
از : ش. فردا
عنوان : در دفاع از "خرداد"
دوست گرامی "رونین"
من نویسندگان این بیانیه را نمی شناسم ولی با دیدگاههای ایشان در اساس موافقم. آنچه شما گفته اید و نگرانیتان از اتحاد با بازاریان و سرمایه داران اساسا منتج از باورهای شما و پیس فرضهایی است که تاریخ گذشته "سوسیالیسم شوروی" بر آن خط بطلان کشید.
در آینده کشور ما فرآیند گذار به سوسیالیسم روندی انقلابی و براساس برپایی "دیکتاتوری پرولتاریا" نخواهد بود و از همین رو است که هدف ما امروز نباید به هیچ عنوان بر مبنای جداسازی طبقاتی باشد. هر کس که در این دوره گذار ولو کاملا" موقتی "همراه" شود باید به او درود گفت. بر اساس دیدگاه شما مبارزانی چون "شانه چی"ها و "دگمه چی"ها باید طرد شوند و این به معنای شکست در گام اول است. همان شکستی که با هورا کشیدن برای اعدام "هویدا"ها نصیب مردم ایران شد. پیروز باشید
٣۶۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰
|
از : رونین
عنوان : کدام اقشار و طبقات؟
در بیانیه این گروه خرداد آمده است که:
"در این ارتباط پیگیری مطالبات دموکراتیک اقشار و طبقات مختلف مردم را بر خواستههای طبقاتی، یک طبقه خاص، مقدم دانسته، و به همین اعتبار کوشش برای ایجاد و تحکیم ساختار متناسب با آن را، با حاکم کردن سیاست اتحاد عمل میان احزاب و سازمانهای سیاسی که به تشکیل جبههای از سازمانهای سیاسی سکولار و مذهبی میانجامد، عاجلترین وظیفه احزاب و سازمانهای چپ و مدافعان اندیشههای سوسیالیستی میدانیم."
چرا مشخص نشده است که منظور از "اقشار و طبقات" کدامین می باشند؟ آیا طبقات سرمایه دار نیز شامل این در خواست می باشند؟ آیا طبقه دلال بازاری نیز خواسته هایشان منظور این گروه می باشد؟
در جبهه پیشنهادی این گروه چه سازمانهای مذهبی مد نظر می باشند و چرا باید سازمانهای چپ و "مدافعان اندیشه های سوسیالیستی" می بایست با این گروههای مذهبی یا سکولار مدافع بازاریان جبهه تشگیل بدهند؟ چرا باید این کار را بکنند که شاید به سیاهی لشگر این "خودی" های قبلی یا فعلی رژیم یاری برسانند که چه نتیجه ای حاصل شود؟
چه منافعی سازمانهای سکولار مترقی را به این دسته های حامی نظام مقدس سرمایه داران نزدیک می کند که این طرفداران خردادی سازمان اکثریت از دور نسخه همکاری برای آنها می نویسد؟
شاید بهتر باشد که این گروه خرداد پیشنهادت خود را برای میرحسین و سبزپوشان حفظ کند که بیشتر از این در بی تکلیفی غرق نشوند!
٣۶۹۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰
|