شیخ مهدی کروبی و چرایی بنیان حزب اعتماد ملی - مجید نیکنام امینی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۴ فروردين ۱٣۹۰ -
۱٣ آوريل ۲۰۱۱
در خبرها شنیدیم که نماینده به اصطلاح قوه ی مقننه در کمیسیون ماده ده احزاب جناب آقای حمید رضا فولاد گر ادامه ی فعالیت های حزب اعتماد ملی را منوط به مرز بندی اعضای حزب با دبیر کل محترم آن که در حال حاضر در اسارت حاکمیت به اصطلاح توحیدی به سر می برد منوط کرده اند. برایم جالب بود از کسانی که مسئولیت هایی رابر عهده دارند هنوز از چند و چون حزب اطلاعی ندارند، زیرا که اساس اینگونه اشخاص با چنین تفکراتی مخالفت با تحزب و تشکیل آن است و به هیچوجه نمی توانند فعالیت در غالب حزب و تشکل و یا هر عنوانی که مبنای مشورت و خرد جمعی را داشته باشد را بر تابند . و از این که شخصی مانند این آقا که کسوت به اصطلاح نمایندگی مجلس را یدک می کشد نمی داند که حزب در یک حکومت دموکراتیک معنا می دهد و همین آقا با گفتارش ثابت می کند که در جمهوری اسلامی به گفته شیخ نه جمهوریتی مانده و نه اسلامیتی! زیرا که اساس جمهوریت آزادی احزاب و حق انتخاب مردم است .هر چند در طول سه دهه انقلاب حاکمیت با تمام رفتارش ثابت کرده است که به هیچ وجه تاب و تحمل حزب را ندارد. چنانکه با کمی برگشت به دوران ابتدای انقلاب و مطالعه آنزمان تا به حال می توانیم دریابیم که آقایان چگونه رفتاری با احزاب داشته و چگونه یکی پس از دیگری احزاب را از صحنه خارج کرده اند. از نیروهای ملی گرفته تا مذهبی منتقد از ملی – مذهبی تا مارکسیست و سوسیالیست از چپ تا لیبرال همه و همه . و احزابی که خود در شکل گیری انقلاب نقش به سزایی داشتند با سرانشان چگونه رفتاری شد از مهندس عباس امیر انتظام که سه دهه از عمرش را پشت میله های زندان به سر برده تا ابراهیم یزدی که زمانی یدک دست راست بودن آ..خمینی را می کشید. اینها همه نشانه های حاکمیت سر تا پا استبداد و دیکتاتوری است که نه تاب و توان حزبی را دارد که فردا آن حزب بخواهد حاکمان را مورد نقد قرار دهد و یا بخواهد فعالیتی دیگری داشته باشد. می خواهم بگویم یک حزب اگر زمانی آزادی عمل داشته باشد مسولان حکومتی به هیچ وجه نخواهند توانست فعالیت هایی خلاف خواست مردم انجام دهند و در این زمان هست که احزاب می توانند به عنوان رکن قوی و چشم بینا وهوشیار مردم جهت نظارت بر حاکمان عمل نمایند .
اما چرا شیخ مهدی کروبی در کسوت یک روحانی اقدام به ایجاد حزب نمود؟
شیخ مهدی کروبی که فرزند مجاهد نستوه احمد کروبی از روحانیون مبارزی بود که سالها فریاد آزادی خواهی اش بر علیه استبداد خاموش نشد، بلکه با شکل گیری جمهوری اسلامی نیز انتقادات خود را به راس حاکمیت نشانه رفت و هیچگونه سازشی با رهبران جمهوری اسلامی و حاکمیت آن ننمود.
مهدی کروبی که به عنوان یکی از مسئولان رده بالای حکومتی همیشه در اندیشه اش حاکمیت مردم و نقش گروههای مختلف در حکومت به عنوان تنها راهی برای جلوگیری از استبداد وجود داشت نتوانست پس از سالها بغض نهفته خویش را پنهان نماید . و در سال ٨۴ از تمامی مسئولیت های حکومتی استعفا داد و از کسانی که اندیشه اش را قبول داشتند دعوت به عمل آورد تا به ایجاد حزبی فراگیر با وی همکاری نمایند حزبی که بتواند هم ملیت را زنده کند و هم اعتماد را برای احیای ملی شکل دهد. کروبی از طریق شکل گیری حزب می خواست به ایجاد فرآیند آگاهی بخشی و تداوم آن و در نتیجه خود آگاهی مردم بپردازد تا از این طریق بتواند مردم را نسبت به عمل حاکمان آگاه ساخته تا مردم خود بتوانند برای سرنوشت خویش تصمیم بگیرند.
آری کروبی بدین گونه وارد شد از تمامی پست هایی که رنگ و بوی حکومتی داشت استعفا داد تا اینکه حزبی مردمی شکل بگیرد و متعلق به مردم باشد . حال می بینیم که این شخص با تمام قدرت مقابل فساد حکومتی ایستادگی کرد و حتی در مقابل تهدیدات گفت تا پای جان خویش ایستادگی می کنم و هیچ هراسی هم ندارم .
و در اولین حرکت با انتشار نامه ی سر گشاده ای به رهبر انحصار گرای حکومت برای اولین بار نامی از مجتبی خامنه ای برد تا هشدار دهد این بار قصد سکوت و سازش نخواهد داشت و با این کار خویش بذر کینه چندین ساله در دل رهبری را بیش از پیش نمود و الحق که تمام توان خویش را برای رسالت انتخاب کرده که همانا وعده های حضور مردم برای تعیین سرنوشت خویش بود بکار برد . تنها وعده ی عملی نشده ی وی تاسیس تلوزیون غیر دولتی بود که در آن هم وفای عهد نمود و در کشوری نزدیک ایران این کار را به سرانجام رسانید. لیکن اولین برنامه ی تهیه شده را ماموران امنیتی مصادره نموده و فرد مورد وثوق را که سی دی فیلم اول را با خود می برد در فرودگاه مورد آزار قرار دادند و مانع سفر وی شدند .
شخصی که بدین گونه وارد عمل شده و حزبی را ایجاد کرده است، شخصی که در تداوم رفتارهای آزادی خواهانه روحانیون مبارز و آگاهی چون آیت الله طالقانی و منتظری مقابل ظلم ایستاد و در حال حاضر در اسارت می برد حال می بینیم که اشخاصی از مزدوران حاکمیت جور به افرادی در حزبی که بنیان گذارش در اسارت به سر می برد می گویند شما از دبیر کل تبری بجویید تا به شما امکان فعالیت بدهیم . آیا چنین رفتارهایی با اعضای حزب شبیه رفتارهای یزید و معاویه نیست که بخواهند یاران شیخ را بنوعی مقابلش قرار دهند ؟ البته با توجه با توضیحاتی که بالا دادم در حال حاضر در چهاررچوب نظام فعلی حزب معنایی ندارد!
به هر حال مبارزه در تاریخ معاصر نشان داده است که در هر زمان افرادی به رهبران مبارزاتی پشت کرده اند اولین ضربه را خود دیده اند که نمونه های بارز آن مبارزه نهضت جنگل است که دشمنان نهضت با نزدیک شدن به افراد نزدیک میرزا ابتدا میرزا را به شهادت رساندند و سپس آن افراد را بگونه های مختلف از بین بردند و در نتیجه نهضت جنگل از هم پاشید و دیگری در نهضت ملی بود که جدایی یاران و افراد نزدیک به مصدق زمینه شکست نهضت ملی را فراهم کرد. در واقع با کمی رجوع به تاریخ میشود به رفتارهای حاکمان انحصار طلب پی برد که چه اهدافی پشت سرشان است. آقایان طی دوران نزدیک به دوسال پس از کودتای انتخاباتی با انواع ترفند ها قصد شکاف بین میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی را داشتند اما این دو دلاور با بینش و آگاهی خود ذره ای به حاکمیت سر تا پا دروغ و ریا اجازه ندادند که بتوانند از طریق آنها به اهداف و آمالشان برسند. حال می خواهند از طریق یاران آنها چند دستگی ایجاد نمایند تا بتوانند روزنه های مبارزات رهایی بخش را ببندند. اما غافل از آنند که بذر آگاهی بخشی پاشیده شده و این بذر در تداوم بذرهای پاشیده شده یکصد ساله اخیر و با هماهنگی آنها جوانه زده و رشد کرده است و که به زودی زود شاهد به ثمر نشستن شان خواهیم بود.
به امید آزادی شیخ و همه اسیران در بند جور و ظلم و ازادی ایران عزیز
مجید نیکنام امینی
|