احمدی نژاد؛ پیش به سوی یک دیکتاتوری غیردینی - محمود خادمی

نظرات دیگران
  
    از : روزبه

عنوان : نه به افراط و تفریط و نه به رژیم دروغگو
با مارگزیده موافقم. حکومت نباید بر حسب یک ایدئولوژی خاص بنا شود. دینی اش این می شود که ما در ایران گرفتارش هستیم و غیر دینی و سکولارش هم آن می شود که در روسیه شوروی و آلمان هیتلری دیدیم. این رژیمها توتالیترند و نه دیکتاتوری چون بر پایه یک ایدئولوژی و از افراطی ترین نوع آنها استوارند. هر رژیمی که جامعه را به خودی و ناخودی تقسیم کند نتیجه اش تبعیضاتی است که طبیعی ترین حقوق انسانها را پایمال می کند. یک رژیم غلط می کند بر اساس ایدئولوژی خود منافع ملی یک کشور و حقوق بشر شهروندانش را به بازی بگیرد و وقتی مردم نمی خواهندش با زور سر نیزه خود را به آنها تحمیل کند. همانطور که مارگزیده می گوید معنویات و ایدئولوژی هر شخصی باید برای خودش محترم باشد و هیچ حکومتی نباید حق داشته باشد که آنرا ببازی بگیرد و یا انرا وسیله ای برای حکمرانی ابدی خود کند. بقول مارگزیده وظیفه حکومتها انجام وظیفه در امور مادی کشوری است که باید با مشارکت مردم آن کشور انجام شود.

عشق سالم نسبت به کشور و مردم خود هم پدیده ای طبیعی است که در صورت تهاجم فرهنگی و نظامی به آن انسان را به دفاع از آنها برمی انگیزد. همانطور که دینداران در ایران حساب خود را از دین مداری رزیم جدا کرده اند، وطندوستان ایران هم راه خود را از وطندوستان کذایی مثل احمدی نژاد جدا کرده و خواهند کرد. مردم که پاندول ساعت نیستند که مجبور به افراط و تفریط شوند و یا بین دین و کشورشان فقط یکی را انتخاب کنند. بقول مارگزیده دین را همه جا می توان داشت ولی کشور را نه. ارجهیت پرداختن به نیازهای مادی کشورست تا انسان با خیال راحت در آن زندگی کند صرفنظر از اینکه معنویات/ایدئولوژی اش چه باشد.

این رژیم ضربه ای بس سهمگین به دین مردم زد و حالا می خواهد ضربه ای کاری به هویت ایرانی بزند. شاید از فرط بیچارگی خود می خواهد مردم را خر کند و مدت بیشتری سواری بگیرد. کور خوانده است. توهین های خمینی و مطهری در اول انقلاب نسبت به چهارشنبه سوری و نوروز را مردم فراموش نکرده اند. خر خودشان هستند وگرنه چفیه به گردن کوروش بزرگ نمی انداختند و جلوی شاهنامه خوانی شهرام ناظری را نمی گرفتند.
٣۷۰٨٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۰       

    از : باقر عظیمی

عنوان : آدرس غلط
آقای مار گزیده
دیکتاتوری بودن حکومت ایران ربطی به دینی (به زعم شما وگرنه من تعریف مشخصی از حکومت دینی ندارم) بودن آن ندارد.شاید شما حکومت اسراییل را نیز دینی بنامید،آبا صرف نظر از سیاست خارجی تجاوز کارانه آن ،این کشور از اداره داخلی خودعاجز است و اسراییل یک کشور پیشرفته سرمایه داری نیست؟
در ضمن خیال شما از حکومت دینی راحت باشد، زیرا مشایی و شرکا در حال کنار گذاشتن دین و جایگزینی آن با ناسیونالیز م هستند تا کسانی مثل جنابعالی که مشکل را دین میدانند، راضی و پشتیبان خود نمایند
به نظر من ، برای حکومت ایرات ،صفت دینی تراشیدن یک انحراف فکری و خاک در چشم مردم کردن است.صفت مشترک حکومت های بن علی،مبارک ،صدام،پینوشه ،شاه عربستان،پل پوت ،کره شمالی،ایران و.....دیکتاتوری است ،یعنی به حساب نیاوردن مردم است ،ایدیولوژی بهانه ای بیش نیست ،پس اطلاعات غلط و بیراهه به مردم نشان ندهیم. مبارزه با وجه دینی(به زعم شما) کج راهه است.
٣۷۰۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۰       

    از : مارگزیده

عنوان : آقای خادمی با عرض سلام
این مقاله برای نسل جوان ما بسیار روشنگرانه است تا در دام ا.ن و رژیمی که ذره ای مشروعیت و آبرو ندارد نیفتد. می توان عاشق کشور و هم میهنان خود بود بدون انکه نژاد پرست بود و بدون آنکه به خواسته و تبلیغ رژیم باشد. همانطور می توان به دین و مذهب و ایدئولوژی خاصی علاقمند بود بدون آنکه ضرری به دیگران زد و بدون آنکه آن دین/مذهب/ایدئولوژی ای باشد که رژیم تبلیغ/تحمیل می کند. نتیجه آنکه کشور و دین خود را می توان بدون دخالت رژیم دوست داشت بدون آنکه ضرری به کسی رساند و بدون آنکه اجازه داد که ایندو تبدیل به ایدئولوژی های مخربی شوند. دین و مذهب را در همه جا می توان در چاردیواری خصوصی خود داشت و نیازی نیست که رژیمی در پی حفظ و دفاع و یا تبلیغ آن برآید. اما یک نظام موظف است در حفظ تمامیت ارضی کشور و امنیت جانی شهروندان بکوشد، و با برنامه های سیاسی و اقتصادی درست خود امنیت و رفاه و آزادی شهروندان را تامین کند. در این ۳۱ سال تجربه ما نشان داده که حکومت دینی/مذهبی، مردم را یا دین گریز می کند یا مردم را بسوی دیگر ادیان سوق می دهد و یا اینکه مردم مسلمان می مانند ولی تعبیری بغیر از تعبیر حکومت از آن خواهند داشت. ولی کشور را نمی توان به آسانی دین از مصادره رژیم خلاص کرد تا امنیت خارجی و داخلی، و رفاه و ازادی را با برنامه های درست سیاسی و اقتصادی برای خود و هموطنان خود تامین کرد. دلیلش هم واضح است، دین و مذهب مقوله هایی معنوی و شخصی هستند ولی کشور و کشورداری مقوله هایی مادی هستند که با امنیت فردی و اجتماعی ما یعنی نیازهای مادی ما سر و کار دارند که نمی توان از انها بخاطر دین گذشت. نیازهای مادی ما با کار و بیکاری با مسکن و بی خانمانی، با بهداشت و عدم آن و و و سر و کار دارند که مربوط به کشورمان و ما مالکین اصلی کشور می شوند. وطندوستی خالی شکم خالی و بدن مریض و معتاد ما را درمان نمی کند، برای ما مسکن و آموزش و پرورش و کار و مسکن نمیشود، آزادی اندیشه و بیان آن نمی شود، جلوی فساد اخلاقی و مالی و چپاول ثروتهای ملی ایران را بوسیله رژیم نمی گیرد، امنیت داخلی و خارجی کشورمان را تامین نمی کند، و و و. رژیم ایران در هر دو حیطه معنوی و برآوردن نیازهای مادی ما در کشور نهایت بی کفایتی را نشان داده است. فضولی اش در دین و معنویات به کهریزک انجامید. در حیطه مادی هم ما چیزی بجز ۸ سال جنگ خانمانسوز و ۳۱ سال کشت و کشتار و شکنجه و زندان و سنگسار و ورشکسته شدن کارخانه ها و تخریب کشاورزی و جنگلها و بحران سازی در منطقه و کمکهای مادی و معنوی تروریستها .... ندیده ایم. فحشا و اعتیاد و امراض روانی و فقر و فرار مغزها و سرمایه ها.... این لیست تمامی ندارد. با چنین تجربه ای، ملت ایران گول "مکتب ایرانی" این رژیم بی کفایت و تبهکار را نخواهد خورد. جوانی که کار و یک زندگی ساده و معمولی می خواهد و دوست دارد کشورش جای امنی برایش باشد را نمی توان با استوانه کوروش بزرگ و مکتب حجتیه و مکتب ایرانی و شعارهای توخالی راضی کرد.

کمتر کسی پیدا می شود که کشورش را دوست نداشته باشد و نسبت به سرنوشت آن که در رابطه مستقیم با زندگی خود اوست بی تفاوت باشد یا براحتی دل از آن بکند و مهاجرت کند و در دفاع از آن نکوشد.
٣۷۰۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۰       

    از : باقر عظیمی

عنوان : مذهب
آقای "جنبش شکست نخوردگان"
هیچ ابزاری به ذات خود بد یا خوب نیست ،بسته به این است که در چه راهی استفاده شود .ایدیولوژی هوشی مین و پل پوت هر دو کمونیسم بود.سوکارنو،جمال عبدالناصر ،مصدق وهیتلر نیز هر چهار نفر ناسیونالیست بودند و ایت الله جنتی،ملا عمر،اردغان ،ماندلا،گاندی،خاتمی و موسوی هم به مذهب معتقدتد،آیا وحدت ایدیولوژی آنها منجر به موضع مشترک آنها در مقابل سرمایه داری میشود؟
برای اینکه نتیجه دلخواه خودرا بگیرید،دوغ و دو شاب را با هم مخلوط نکنید،آیا نیروهای سیاسی بر اساس ایدیولوژی، متحد خود را انتخاب میکنند؟ماندلا به مذهب معتقد است ولی بزرگترین متحد او در مبارزه ،کمونیست های آفریقای جنوبی بودند.
من فکر نمیکنم که مردم ایران از مذهب دور شده باشند،لیکن معتقدم که تجربه سیاسی آنها بالا رفته و دیگر نمیتوان آنها را گول زد.
دلیل روی آوری نئولیبرال های ایرانی به ناسیونالیزم و مخالفت با مذهب،عدم پشتیبانی اغلب آیت الله ها از مواضع آنها است،رهبر فشار زیادی به قم وارد کرد که از دولت کودتا حمایت کنند ،ولی ایت الله ها زیر بار نرفتند،حالا میخواهند با ناسیونالیزم ،آیت الله ها و مردم معتقد به مذهب را دور بزنندو یاران خود را از میان ضد آخوند ها،پان ایرانیست ها و سلطتت طلب ها و .... جذب کنند
شما چگونه از تنفر مردم از مذهب دم میزنید که عمده زندانیان کودتا مذهبیون هستند نظیر میر دامادی ،تاج زاده و..
ظاهرا" شما خواست قلبیتان که تنفر از مذهب است را با واقعیت جامعه عوض کرده اید.جهت آشنایی با مذهب جوانان امروزی ایران ،به نقطه نظرات محمد رضا جلایی پور سمبل جوانان امروز ایران،دانشجوی نخبه اکسفورد که شجاعانه زندان انفرادی را با اعتقاد مذهبی خود تاب آورد و هم اکنون ممنوع الخروج است،خانمش در انگلیس و خودش از ادامه تحصیل محروم مانده ،از طریق جستجو در اینترنت ،توجه فرمایید تا کمی با مذهب آشنایی پیدا کنید.
اینگونه اظهار نظر در مورد مذهب، توهین به هزاران جوان مبارز جنبش سبز است که با روزه،دعای کمیل و حربه های کاری خود ،نفس دولت کودتا را بریده اند
٣۷۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۰       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : مذهب و ناسیونالیسم دو ابزار در دست سیستم سرمایه داری درایران
مذهب و ناسیونالیسم در ایران همیشه بعنوان دو ابزار و دکان دو نبش در دست سیستم سرمایه داری ایران از مشروطه تا کنون بوده است. جنبش انقلابی مردم هر گاه که سر بلند کرده است یا با ابزار ناسیونالیسم یا مذهب به سرکوب ان پرداخته اند. در سال ۵۷ بدنبال ناکار شدن ناسیونالیسم شاه، مذهب به خدمت گرفته شد تا این جنبش سرکوب شود و خمینی به قدرت رسید. بعد از ۳۰ سال که جنبش انقلابی مردم اوج کرفته و مذهب بی ابرو شده و کارایی خود را از دست داده است، سلاح ناسیونالیسم در دست جناحهای مختلف سرمایه داری در ایران قرار گرفته است که برای حفظ این سیستم و حفظ آن در مقابل حمله مردم، به ناسیونالیسم پناه ببرد. این است فلسفه ظهور مشایی و شایعه پیام فرستادنش به رضا پهلوی و انتقال رضا پهلوی به فرانسه و بالا گرفتن شعارهای ناسیونالیستی و میهن و پرچم و غیره. بازهم قضیه بر سر این است که چگونه این جنبش را از خواسته های آن که آزادی و برابری و یک جامعه انسانی است منحرف کرده و با پنبه ناسیونالیسم سر انرا برید. بخشی از رژیم که به نفرت مردم از مذهب و روحانیت پی برده است به ناسیونالیسم روی اورده است تا اساس این سیستم را حفظ کند همانطوریکه وقتی شاه و ناسیونالیسم وی بی ابرو شد سیستم سرمایه به مذهب و مساجد روی اورد تا جنبش مردم را همانطوریکه دیدیم با پنبه مذهب سر ببرد. جنبش کمونیستی طبقه کارگر ایران این دفعه نخواهد گذاشت برای چندمین بار سیستم سرمابه درایران خواسته های آنرا سرکوب کند. نه ناسیونالیسم نه مذهب، این دفعه قادر نخواهند بود مردم را فریب دهند. روی اوری مشایی و ا.ن. به ناسیونالیسم بخوبی نقش ناسیونالیسم را بعنوان یک وسیله برای سرکوب نشان میدهد. این رنگ زدن گنجشک و فروختن ان بجای قناری است. روی اوری مشایی و ا.ن. به کوروش و ناسیونالیسم بیشتر افشا کننده نقش مخرب ناسیونالیسم است. مشایی وانمود نمی کند که ناسیونالیسم است این اخرین وسیله وی برای نجات این نظام استثمار است.
٣۷۰۲٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۰       

    از : تتjj ننتت

عنوان : k
بزرگش ندارند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد
شما خمینی را با صفت پلید خطاب کردید.چه خوشتان بیاید و چه نیاید هنوز هم افراد فرهیخته ای در این کشور هستند که خمینی را علیرغم اشتباهاتش که در واقع اشتباهات مردم ایران است،به عنوان یک مصلح اجتماعی می شناسند .توهین شما ،توهین به طرفداران خمینی نیز هست.
جنابعالی ظاهراً در غرب و درهمسایگی دموکراسی تشریف دارید ولی ظاهراً بیشتر از نئو فاشیست های آنجا تأثیر پذیرفته اید
٣۷۰۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹۰