ردپای حاکمیت در حوادث کردستان


آسو صالح


• مهمترین دلیل درگیری مسلحانه ی روز گذشته، دلیلی است که برای همه آشناست و این امر تقریبا برای همه ثابت شده است. و آن تلاش برای مشروع جلوه دادن فضای امنیتی – حالت فوق العاده – در کردستان می باشد. دلیل دیگر که می تواند در چارچوب دلیل اول جای بگیرد، مضاعف نمودن فضای امنیتی در کرستان و در سالروز اعدام فرزاد کمانگر و همراهانش است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲ ارديبهشت ۱٣۹۰ -  ۲۲ آوريل ۲۰۱۱


عصر روز پنج شنبه، اول اردیبهشت، در نزدیکی شهر سنندج، درگیری مسلحانهای میان مأموران نیروی انتظامی و "افراد ناشناس" روی داد. به گزارش خبرگزاری مهر، این درگیری در پنج کیلومتری شهر سنندج و در روستای حسن آباد روی داده است. این خبرگزاری اضافه کرد که درگیری از ساعت ۱۵ آغاز شده و همزمان برخی منابع خبری از به طول انجامیدن این درگیری تا نیمه های شب خبر داده اند. خبرگزاری مهر و برخی دیگر از خبرگزاری های نزدیک به جمهوری اسلامی، "جریان های تندرو مذهبی" و به ویژه "گروه سلفی" را مقصر اصلی این حادثه معرفی کرده اند. این در حالیست که سایت "اتحاد انقلابیون کردستان" به نقل از یک عضو جنبش سلفی – جهادی کردستان اعلام کرد که این جنبش هرگونه دست داشتن در درگیری شب گذشته را رد کرده است.
"مبهم بودن" این درگیری یا به بیان دیگر نامشخص بودن "طرف درگیر"، "تعداد افراد" و "هویتشان" و حتی زمان دقیق درگیری از ویژگی این حادثه است که اگر آن را در کنار سفر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران قرار دهیم، می توان آن را "مشکوک" هم بنامیم.
از نگاه یک روزنامه نگار کرد، با وجود فاکتورهای "مشکوک بودن" و "مبهم بودن" این حادثه، یکی از عوامل بروز آن به خود جمهوری اسلامی باز می گردد. "زمان درگیری" یکی از مواردی است که می توان روی آن انگشت گذاشت و این حادثه را تحلیل نمود.
معمولا در مناسبت های سالانه و مناسبت های ویژه، مثل هفته دفاع مقدس، دهه فجر و یا ورود مقامات عالیرتبه ی حکومتی به استان های مرزی و به ویژه استان کردستان، نیروهای نظامی و امنیتی به حالت آماده باش در آمده تا احتمال وقوع این حوادث را به حداقل و یا حتی صفر برسانند. این امر به صورت کاملا محسوس از سوی ساکنین این مناطق درک می شود که شامل بازداشت برخی فعالین یا احضار و بازجویی آنها، کنترل شبانه روزی رفت و آمد درون شهر و بین شهری و قرار دادن برخی پایگاه های موقت در اطراف شهرهاست.
از سوی دیگر با توجه به این فضای امنیتی مورد بحث، به صورت تجربی ثابت شده گروه هایی که پتانسیل انجام عملیات های نظامی و یا به عبارت بهتر انجام عملیات های مسلحانه، بمب گذاری و یا انتحاری را در کارنامه ی خود دارند، در این زمان های ویژه، اقدامات خود را به حداقل می رسانند و معمولا دست به هیچ اقدامی نمی زنند.
ولی سال گذشته و امسال دو حادثه در کردستان به وقوع پیوستند که هر دو "مبهم و مشکوک" بودند، هر دو در زمان های "ویژه" به وقوع پیوستند و هنوز هیچ نشان موثقی از مسببینشان در دست نیست. یکی انفجار سال گذشته ی مهاباد در هفته ی دفاع مقدس و در جریان رژه ی نیروهای نظامی بود و دیگری درگیری شب گذشته ی سنندج.
درگیری روز و شب گذشته ی سنندج، تنها یک روز – یا همزمان – با سفر اعضای هیات دولت و شخص رئیس جمهور به استان کردستان به وقوع پیوست. آنهم در ۵ کیلومتری سنندج، کمتر از ۵ کیلومتری فرودگاه – محل استقبال رئیس جمهور – و در نزدیکی همان محلی که علی خامنه ای در جریان سفر هشت روزه ی خود (اردیبهشت ٨٨) به کردستان، در آنجا پیاده روی کرد.
بدین ترتیب می توان احتمال داد که یکی از بازیگران حادثه ی پنج شنبه ی سنندج، نیروهای درون حاکمیت جمهوری اسلامی - یا همان هایی باشند که در ادبیات رژیم تحت عنوان "نیروهای خودسر" از آنها نام برده می شوند. اما سوال اینجاست که چرا و با چه هدفی؟!
مهمترین دلیل این اقدام، دلیلی است که برای همه آشنایی دارند و این امر تقریبا برای همه ثابت شده است. و آن تلاش برای مشروع جلوه دادن فضای امنیتی – حالت فوق العاده – در کردستان می باشد. دلیل دیگر که می تواند در چارچوب دلیل اول جای بگیرد، مضاعف نمودن فضای امنیتی در کرستان و در سالروز اعدام فرزاد کمانگر و همراهانش است. از چند هفته ی گذشته، تلاش های بسیاری در شبکه های اجتماعی و میان فعالین کرد در داخل و خارج از کشور مطرح است تا اولا سالروز اعدام فرزاد به عنوان روز معلم کرد نامگذاری شود و ثانیا در این روز به اعتصاب، تعطیلی بازار و در صورت امکان تجمعات آرام دست زد. با وجود انجام این درگیری و متعاقبا ایجاد جو مضاعف امنیتی در سطح استان کردستان و دیگر مناطق کردستان، - شاید- عملا انجام هرگونه اعتصاب یا تجمعی منتفی شود. لازم به تاکید است که همواره حوادثی از این دست، چه به صورت مبهم و چه از سوی برخی احزاب کرد یا گروه های سلفی صورت گرفته باشد، از سوی فعالین مدنی داخل محکوم شده اند.
دلیل دیگر را می توان اختلاف سنتی میان نیروهای امنیتی (اطلاعات) و نظامی (سپاه و نیروی انتظامی) در کردستان دانست. البته اگر آن را در کنار اختلاف درون حاکمیت در سطح کشوری – جریان پیش آمده در استعفا و ابقای مصلحی به عنوان وزیر اطلاعات – قرار دهیم، برجسته تر خود را نمایان می کند.
در ماه های گذشته نیرویی تحت عنوان "سپاه بیت المقدس کردستان"، با صدور بیانیه هایی از "به هلاکت رساندن" و یا "بازداشت" برخی از عوامل مربوط به حوادث اخیر کردستان و نیز "انهادام گروه های تروریستی" خبر داده است. در هیچ یک از این بیانیه ها، هویت هیچ یک از کشته شده یا بازداشت شده ها، مشخص نیست. البته اصولا ماهیت خود این سپاه یا نیرو نامشخص است. تنها وجه مشخصه ی آن، فرمانده ی آن است که عموما از پاسداران بومی می باشد (نوراللهی تا دی ماه گذشته و هم اینک محمد حسن رجبی).
بدین ترتیب، صرف نظر از تاریخ گروه سلفی و گروه های تندور اسلامی و اینکه چرا و چگونه، "تعامل" این گروه ها با جمهوری اسلامی به "تقابل" – آنچه ظاهرا معلوم است- تبدیل شده است، اما حتی در صورت تقبل این حوادث از سوی این گروه های مشکوک، نمی توان "ردپای جمهوری اسلامی" در حوادث کردستان را نادیده گرفت، والبته همانا "جمهوری اسلامی" خود یکی از طرف هایی است که انگیزه ی انجام این حوادث را داشته و اینگونه اقدامات در راستای اهداف وی هستند.